twitter share facebook share ۱۴۰۳ شهریور ۲۵ 255

یکی از رخدادهای بعد از انقلاب اسلامی 57 ترویج فرهنگ سوگ، کمرنگ کردن جشن های سنتی همچون جشن نوروز و متحول کردن عادات فرهنگی ایرانیان توسط جمهوری اسلامی بود

خاستگاه فرهنگ سوگ صرفا مذهبی نیست، بلکه حکومت آگاهانه از این ابزار برای کنترل جامعه استفاده می کند. تمایل دستگاه حاکمه به تداوم مناسبت های عزاداری و بی اهمیت جلوه دادن رویدادهای شادی آفرین، منجر به حالتی بی وقفه از اندوه در جامعه شده و حس نارضایتی و ناامیدی را گسترش داده است

محققان متوجه یک مسئله شدند: اینکه بعد از انقلاب اسلامی حکومت برای رسیدن به اهداف سیاسی خود بر مراسمات عزاداری و سوگواری های مذهبی افزوده و نشاط و شادی را در جامعه از بین برده است

مری دلوکیو جامعه شناس و انسان شناس بازنشسته هاروارد، سال ها قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران زندگی و کار می کرد. او سال 1988 پژوهشی را در مجله فرهنگ، پزشکی و روانپزشکی منتشر کرد که تحول گفتمان عاطفی-احساسی را در جامعه ایران نشان می داد

وی از طریق مصاحبه با ایرانیان دید که دولت برای مراسم سوگواری و نوحه خوانی ارزش خاصی قائل است. یکی از مصاحبه شوندگان می گفت: «غم و اندوه به نشانه یک مسلمان خوب تبدیل شده است، شما نباید لبخند بزنی و شاد به نظر برسی»

نویسنده در پژوهش خود ثابت کرد که حکومت، اندوه را نشانه ای از وفاداری فرد به باورهای مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی می داند و بنابراین از راههایی همچون پخش روزانه روضه در رادیو و تلویزیون، غم را در جامعه ترویج می کند.

اکنون نیز شرایط با سالهای اول انقلاب تغییر چندانی نکرده است. در «گزارش جهانی شادی 2024» که توسط مؤسسه گالوپ منتشر شده و کشورها را از شش منظر از جمله شاخص حمایت اجتماعی، امید به زندگی و آزادی مورد بررسی قرار می دهد، ایران در بین 143 کشور در جایگاه صدم قرار گرفته و حتی از ونزوئلا، کنگو و عراق رتبه پایین تری دارد. در این گزارش فنلاند، دانمارک، ایسلند و سوئد چهار کشور برتر جهان هستند

همچنین در آخرین گزارش مربوط به «شاخص سیاره شاد» که سال 2021 منتشر شد، ایران پس از بلاروس، پاکستان و میانمار در بین 147 کشور در جایگاه 115 قرار گرفت. این شاخص وضعیت کشورها را از حیث امید به زندگی و رفاه بررسی می کند. در نظرسنجی دیگری که توسط گالوپ انجام شده، ایرانیان به میزان بهزیستی و رفاه خود در مقیاس صفر تا ده –ده شادترین کشورها هستند- نمره 4.8 را دادند

به نظر می رسد که خشونت، غم، استرس و رنج بین ایرانیان امری رایج است. شاخص عواطف جهانی گالوپ نشان می دهد که در سال 2022 ایران دهمین کشور خشمگین جهان بوده و 39% از ایرانیان شرکت کننده در مصاحبه، از این گفتند که «در روز گذشته حس خشم را تجربه کرده اند». این درحالی است که در فنلاند –کشوری که کمترین میزان خشم را دارد- تنها 6% از شرکت کنندگان در مصاحبه گفتند که روز قبل دچار خشم شدند

کمبود مناسبت های شادی و جشن در تقویم در مقایسه با روزهای عزا و سوگواری و برخوردهای گاه و بیگاه با مراسم های شادی خصوصی مردم، کنسرتها و حتی آب بازی نوجوانان در پارک، نمونه هایی از مقاومت حکومت در برابر شادی است

در شرایطی که طرح هایی همچون طرح حجاب و عفاف بر استرس مردم می افزاید، شاخص های سلامت روان در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. پژوهشی که سال 2023 انجام شده، نشان می دهد که 31.03% از ایرانیان حداقل به یکی از انواع اختلالات سلامت روان مبتلا هستند

مارس 1989 آقای خمینی در یکی از اعیاد مذهبی خطاب به گروهی از مردم گفت که مقاومت در برابر قدرت های امپریالیستی جهان و ایجاد تمدن نوین اسلامی «مستلزم تحمل فشار، سختی، شهادت و گرسنگی است. مردم ما خودشان این راه را انتخاب کرده اند؛ پس بهای آن را می پردازند و به آن افتخار می کنند». وی افزود: «شکست تمدن های غرب و شرق بدون شهادت غیرممکن است». به این ترتیب تقدیر از مشکلات و مصائب خودساخته و تزریق ناامیدی، از همان مراحل اولیه تولد جمهوری اسلامی در روان ملت صورت گرفت

اما چقدر از این اندوه و بدبختی پیامد طبیعی رکود اقتصادی و سرکوب سیاسی بوده است و چقدر از آن تعمدا توسط حکومت ایجاد شده و به تفسیر سختگیرانه آن از اسلام شیعه برمی گردد؟

آصف بیات محقق ایرانی در پژوهشی که در مورد تأثیرات اسلام سیاسی انجام داده، دلایل بی میلی و نفرت اسلام گرایان از شادی، بازی و سرگرمی، شوخی و خنده را بررسی کرده است. وی در مقاله ای که سپتامبر 2007 با عنوان «اسلام گرایی و سیاست سرگرمی» منتشر نمود، اینگونه استدلال می کند که تفریح و سرگرمی با نظم و انضباط سفت و سخت و هنجارهای رفتاری که توسط مقامات وضع می شود، مغایرت دارد و مقامات -به ویژه در حکومت های دینی- می ترسند که قدرت دستگاه حاکم -و سنت های دینی که بخشی از دستگاه حاکمه است- تصعیف شود. حکومت های دینی در افغانستان و ایران از طریق مقابله با مدگرایی، جرم انگاری اختلاط دوجنس و ممنوعیت اعمالی همچون تراشیدن ریش یا آرایش زنان، می کوشند سبک اخلاقی و هنجارهای خود را در جامعه ترویج دهند. بنابراین مقابله با شادی و تفریح تنها یک مسئله دینی نیست، بلکه با حفظ و نقویت قدرت سیاسی ارتباط دارد

سخنان محمدتقی مصباح یزدی روحانی و متکلم فقید شیعه که مورد تمجید رهبر ایران نیز بود، این مسئله را به خوبی نشان می دهد. مصباح یزدی به داشتن دیدگاه های رادیکال و مخالفت با رأی مردم در مشروعیت بخشی به حکومت های مذهبی معروف بود. او در جایی می گوید: «خطرناک ترین چیزی که بشریت را تهدید می کند، این است که انسان ها از خداپرستی غافل شوند؛ به جای مسجد و کلیسا مراکز فرهنگی ایجاد کنند و به جای نماز و نیایش، به فیلم و هنر روی آورند». چنین عقایدی که خنده و لذت را امری بی اهمیت و پیش پا افتاده می داند، مدتهاست که موجب شده است ایران دیگر جامعه ای شاداب نباشد.

مرکز آمار ایران در گزارشی که سال 2019 منتشر کرد، گفت که تنها 2.9% از هزینه های یک خانواده طبقه متوسط در ماه، صرف اوقات فراغت و سرگرمی می شود. 48.2% هزینه مسکن و 12.5% هزینه حمل و نقل است و به این ترتیب هزینه ای که صرف فعالیت های سرگرم کننده مانند رفتن به کنسرت و سینما می شود، تقریبا هیچ است

از همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی بحث درباره کنار گذاشتن نوروز آغاز شد زیرا عیدی مذهبی نبود و اسطوره های پیش از اسلام را یادآوری می کرد. برای میلیون ها ایرانی که لذت بخش ترین خاطرات کودکی شان با جشن های ساده و رنگارنگ نوروز درآمیخته بود، تلاش های حکومت دینی برای به حاشیه راندن نوروز سبب ایجاد حس انزجار و نارضایتی شد. این تلاش های حکومت در مورد چهارشنبه سوری و سیزده به در بیشتر هم بود؛ به طوری که اکنون در تقویم رسمی، سیزده به در به عنوان «روز طبیعت» نام گذاری شده است

پیش از انقلاب میراث باستانی ایران و جشن هایی که هویت ایرانی را می سازد، در رقابت با ایام و مراسمات مذهبی و اسلامی نبود. شاید ایرانیان در ابتدا داوطلبانه اسلام را نپذیرفتند ولی در طول زمان این سازش ایجاد شد و مردم پی بردند که می توانند ارزش های ملی و دینی را تطبیق دهند. ولی با ظهور جمهوری اسلامی، این درک از بین رفت و تحمیل قهرآمیز اسلام سیاسی بر تمام ابعاد زندگی، جامعه را از هم پاشید. ایرانیان وطن دوست دائما از شکوه گذشته ایران سخن رانده و اسلام و روحانیت را مقصر از دست رفتن این شکوه و عظمت می دانند. آذر نفیسی نویسنده کتاب «لولیتا خوانی در تهران» می گوید که ایران امروز صحنه تقابل مداوم دو تفکر است؛ یک اردوگاه برای توجیه نوع حکومتداری خود مرگ و شهادت را گرامی می دارد و دیگری ارزش زندگی را پاسداشته و با ذهنیت جبر و تقدیر مبارزه می کند.

روحانیون حاکم در موضع گیری هایی که علیه شادی دارند، به عقلانیت استناد کرده و از این می گویند که اسلام با خرفه مخالف است ولی وقتی نوبت به دین و مراسم و مناسک دینی می رسد، آنوقت عقلانیت جایی ندارد. احمد صدری جامعه شناس می گوید: «جالب آن است که آیین های جشن و شادی ایرانی را در تلویزیون به نام خرافات محکوم می نمایند و در راستای اهداف خود، سنت هایی را به نام تشیع ابداع می کنند. اما این فقط روحانیون حاکم نیستند که فرهنگ سوگ را گسترش می دهند، بلکه خانواده ها نیز این ارزش را درونی کرده اند. خیلی اوقات شده است که وقتی یک خانواده در ساختمانی مسکونی جشن تولد یا عروسی برپا می کند، یکی از همسایه ها برای شکایت با پلیس تماس می گیرد. ولی اگر مراسم عزاداری در همان مکان برگزار شود و مداحی با صدایی خیلی بلند از بلندگوها پخش شود، کسی شکایت نمی کند؛ گویی که غم پذیرفتنی است و شادی نه»

اریک لوب دانشیار علوم سیاسی دانشگاه فلوریدا با اشاره به جلوه های بصری شهرهای ایران می گوید: «به هرکجا نگاه می کنید بیلوبردها، نقاشی های دیواری و پوسترهایی را می بیند که رهبران و شهیدان و شخصی های مذهبی را نشان می دهد. دولت می کوشد از این طریق ارزش های تقوا، تعهد، جهاد، ایثار و شهادت را در فضاهای عمومی تداوم بخشد». لوب در ادامه به شش جوان ایرانی اشاره می کند که سال 2014 به دلیل انتشار ویدئویی از خود درحال رقص با آهنگ happy فارل ویلیامز در پشت بام، به حبس تعلیقی تا یکسال محکوم شدند.

میثاق پارسا نویسنده کتاب «دموکراسی در ایران چرا شکست خورد و چگونه ممکن است موفق شود؟» معتقد است وجود منفی نگری در کشورهایی که با مشکلات اقتصادی و سرکوب مواجه هستند، شگفت آور نیست «وقتی دولت به جای افزایش بهره وری و توسعه اقتصادی توجه خود را صرف مسائل اخروی کند، با افزایش سلطه و اختیارات خود فرصت های اقتصادی را برای طبقه متوسط محدود نماید و به جامعه اندوه تزریق کند، بسیار منطقی است که خشم، افسردگی و درماندگی افزایش یافته و ایران به یکی از کشورهای مهاجرفرست تبدیل شود»

هنگامی که ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سابق در 19 می –تاریخی که مصادف با سالروز تولد امام رضا(ع) بود- در حادثه سقوط هلی کوپتر کشته شد، دولت تمام جشن های مربوط به این مناسبت مذهبی را لغو نمود. تعلیق بی سابقه این جشن نشان داد که در سبک زندگی انقلابی، حتی جشن های مذهبی نیز تابع سوگواری است

حسین ابراهیمی روحانی ساکن مشهد می گوید: «معتقدم ما در بحث جشن ها و شادی های دینی و حلال با کاستی هایی روبرو هستیم. در تقویم روزهایی برای برگزاری جشن های مذهبی تعیین شده ولی کیفیت و گستردگی آنها با ایام عزاداری مطابقت ندارد»

به ندرت ارقام دقیقی در مورد میزان هزینه های دولت برای مراسمات عزاداری از جمله مطالب چاپی، تبلیغات خیابانی و محصولات رسانه ای منتشر می شود. گویاترین مورد بودجه ای است که برای یادواره سردار سلیمانی در چهارمین سالگرد او در نظر گرفته شد. بیلبوردها، پوسترها و بنرهای بی شماری در مدت کوتاهی چاپ شد و تمام شهرهای ایران را در برگرفت. به گزارش خبرگزاری ایسنا از زمان درگذشت سلیمانی تاکنون 1202 عنوان کتاب درباره او منتشر شده و قابل پیش بینی است که بیشتر این کتاب با استفاده از یارانه های سخاوتمندانه دولتی چاپ شده است. طبق آمار رسمی در شهر قدس استان تهران، شهرداری بلافاصله پس از ترور سلیمانی 16000 پوستر چاپ کرد؛ در مشهد 5000 تاکسی با بودجه شهرداری، پوشیده از تصاویر این فرمانده شد. در اولین سالگرد ترور او در مشهد 70000 پوستر چاپ و توزیع شد. در شهرِ 194000 نفری بوکان، سازمان توسعه اسلامی پس از ترور سردار 2000 پوستر چاپ کرد. سال 2021 یکی از مساجد شهر شیراز 1000 پوستر را به مناسبت اولین سالگرد سلیمانی پخش نمود. به این ترتیب شاهد هستیم که در مجموع میلیون ها دلار از بودجه عمومی صرف احترام به یک شخصیت نظامی از دست رفته شده است

منبع: نیولاینز

 مترجم: فاطمه رادمهر

*به دلیل طولانی بودن مقاله تنها بخش هایی از آن ترجمه شده است

نظر شما