twitter share facebook share ۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۰ 1607

یک سال بعد از امضای توافق بین آمریکا و طالبان، چشم انداز صلح در افغانستان همچنان مبهم است؛ اما این تنها نقطه نامشخص آینده افغانستان نیست، بلکه چگونگی برخورد ایران با دستاوردهای این توافق و حفظ نفوذ و جایگاه این کشور در افغانستانِ بعد از خروج آمریکا نیز روشن نمی باشد.

ایران با همسایه شرقی خود 936 کیلومتر مرز مشترک دارد و شباهت های مذهبی، زبانی، قومی و فرهنگی بسیاری بین دو کشور قابل انکار نیست؛ لذا در تلاش است تا از طریق دیپلماسی (و از جمله گفتگو با قطر) نقشی برای خود در آینده افغانستان دست و پا کند. در همین راستا، سفارت ایران در کابل از مذاکرات بین الافغانی استقبال کرد و سفارت ایران در دوحه دیداری با اعضای طالبان برگزار نمود.

تهران به دنبال این است که نیروهای خارجی از منطقه خارج شوند؛ اما در عین حال نگران است که خروج شتاب زده، نتایج دور از انتظاری رقم زند. گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا نشان می دهد که طالبان می تواند بعد از خروج نیروهای آمریکایی، کل افغانستان را در کنترل خود بگیرد.

ایران به این نتیجه رسیده است که در افغانستان نیروی میانه روی که نقش نظامی آمریکا را بعد از خروج از کشور بر عهده بگیرد، وجود ندارد؛ از این رو کوشیده است با کمک به حل برخی از تنش های ایجاد شده بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله بر سر تقسیم قدرت، از وجود یک دولت مرکزی قدرتمند در کابل مطمئن شود.

از آنجا که یکی از پیامدهای گفتگوهای صلح، قدرتمندتر شدن طالبان بود، ایران از دولت مرکزی افغانستان چراغ سبز گرفت تا از طریق سفارت خود در کابل با این گروه مذاکره کند. وقتی علی شمخانی دبیرشورای عالی امنیت ملی با طالبان تماس برقرار کرد و ژانویه گذشته به کابل رفت، تهران گفت که این کار به منظور به حداقل رساندن مداخلات بازیگران خارجی در توافق بین دولت مرکزی و طالبان صورت گرفته است و در ادامه تأکید کرد که نقشه طالبان برای احیای خلافت اسلامی عملی نیست.

تهران می خواهد اقلیت های قومی و مذهبی مورد حمایتش در آینده افغانستان، حرفی برای گفتن داشته باشند. ایران نفوذ خود را بر شیعیان هزاره و تماس های خود را با جنگ سالاران سُنی از گروههای قومی مختلف حفظ کرده است؛ اما اگر خواسته ایران برای اینکه این اقلیت ها در آینده افغانستان مشارکت داده شده و نقش داشته باشند به نتیجه نرسد، می تواند برای حفظ جای پای خود در افغانستان، به گزینه های غیردیپلماتیک متوسل شود.

ایران که اقدام به ایجاد تیپ فاطمیون برای جنگ در سوریه نمود، می تواند این تیپ را برای حفظ نقش خود در آینده افغانستان به کار گیرد. طبق گزارش ها اعضای نیروی قدس اوایل سال 2018 به بامیان افغانستان آمدند تا شبکه ای از شیعیان محلی ایجاد کنند. علاوه بر این، در همان زمان محمد ابراهیم طاهریان فرستاده ویژه ایران در امور افغانستان، چندین بار از کابل دیدار نمود و در این دیدارها نگرانی تهران را بابت انتقال داعش از سوریه به افغانستان با مقامات آن کشور مطرح کرد.

اما اگر ایران می خواهد به عنوان میانجی در تنش های افغانستان، به اهداف مورد نظر خود برسد، باید تنش هایی را که با واشنگتن بر سر برنامه هسته ای دارد حل کند؛ زیرا که همین تنش ها ایران را در حاشیه گفتگوهای افغانستان نگه داشته است. این مسئله ای است که در موردش در ایران اتفاق نظر وجود ندارد؛ تندروهای ایران که هرگونه نرمشی در مقابل آمریکا را نشانه ضعف می دانند، احتمالا حاضر به همکاری با واشنگتن نمی شوند.

تنش با آمریکا، موجب شده است که تهران برای نقش آفرینی در آینده افغانستان، به حضور دوحه در کنار خود نیازمند شود. جواد ظریف 25 آوریل در گفتگو با همتای قطری خود محمدبن رحمان آل ثانی دیدگاههای خود را در مورد ایجاد توافقات سیاسی که می تواند منجر به دولتی فراگیر در افغانستان شود، مطرح کرد. ظریف یک روز بعد از این مکالمه تلفنی، به قطر سفر کرد تا بر اهمیت روابط دوحه-تهران تأکید نموده و در خصوص راههای کاهش تنش های منطقه ای بحث و تبادل نظر کند.

ایران برای رسیدن به اهداف خود ممکن است نیاز داشته باشد که برخی از مواضعش را با قطر هماهنگ کند؛ همین هماهنگی با قطر بود که تماس های تهران با طالبان و دیدار این گروه از ایران را تسهیل کرد.

تهران در خصوص تحولات آینده افغانستان، مذاکراتی را نیز با همسایگان افغانستان از جمله تاجیکستان آغاز کرده است. ظریف ضمن حضور در نهمین کنفرانس قلب آسیا که 30 مارس در دوشنبه برگزار شد، پیام ایران را مبنی بر اینکه اقلیت های قومی باید در پروسه صلح افغانستان مشارکت داده شوند، به شرکت کنندگان در کنفرانس منتقل کرد.

ایران، پاکستان را یکی دیگر از بازیگران مهم در افغانستان می بیند. وزیر خارجه پاکستان شاه محمود قریشی اواخر آوریل برای تقویت روابط دوجانبه و توافقات مرزی به تهران رفت. ایران اگر بخواهد برای تضمین صلحِ افغانستان با عربستان و امارات وارد گفتگو شود، به کمک پاکستان و قطر نیاز دارد.

چشم انداز پیچیده و متغیر صلح در افغانستان و دیپلماسی سیال ایران، احتمالا باعث اتکاء و نزدیکی ایران به قطر شود؛ اما تهران باید متوجه این مطلب باشد که سرمایه گذاری روی قطر و نادیده گرفتن سایر ذینفعان منطقه ای و بین المللی، ممکن است باعث خارج شدن ایران از زمین بازی افغانستان گردد.

ماه مارس قطر و ترکیه و روسیه گفتگوهایی را در مورد سوریه شروع کردند، بدون اینکه ایران را در این گفتگوها مشارکت دهند. ایران نگران است که این مسئله در مورد افغانستان نیز تکرار شود؛ چنانکه در کنفرانس مسکو –که برای پیشبرد مذاکرات افغانستان در ماه مارس برگزار شد- کارشناسانِ ایرانی از نادیده گرفتن این کشور توسط روسیه و قطر سخن گفتند. مذاکرات صلح افغانستان قرار است بعد از ماه رمضان با حضور نماینده قطر در ترکیه برگزار شود؛ در این مذاکرات به گفته عبدالله عبدالله احتمالا توافقات فیمابین نهایی خواهد شد و اگر این اتفاق بیافتد، افغانستان می تواند بیش از ایران، به ترکیه و قطر نزدیک گردد.

ماه مارس تهران بر لزوم احترام به نتیجه توافق تأکید کرد، اما با توجه به احتمال به حاشیه رانده شدن ایران در طرح صلح افغانستان، ممکن است این کشور با توافق مخالفت کرده، به راههای غیر دیپلماتیک متوسل گردد و با بازیگران غیردولتیِ افغان –که برخی هایشان می توانند مسلح باشند- وارد تعامل شود. تهران معتقد است که منازعه افغانستان راه حل نظامی ندارد اما اگر دولت آینده کشور، گروههای مورد حمایت ایران را نمایندگی نکند، ممکن است ایران قید ایجاد صلح در افغانستان را زده و راههای دیگری را در پیش گیرد.

ایران سرمایه گذاری های زیادی بر روابط خود با کابل انجام داده و حالا نمی تواند منتظر بماند و ببیند که طالبان روز به روز قوی تر می شود؛ به خصوص که توافق طالبان و آمریکا بندهایی محرمانه دارد که می تواند متضمن محدودیت بیشتر نفوذ ایران در افغانستان باشد.

*منبع: اینساید عربیه

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما