سفر جو بایدن به عربستان که قرار است در هفتههای آتی انجام شود، بحثی را در مجامع سیاست خارجی آمریکا براه انداخته است. واکنش سیاستمداران بانفوذ دموکرات به این سفر منفی بوده است؛ آدام شف نماینده دموکرات کنگره با اشاره به بنسلمان گفت: «تا زمانی که عربستان تغییری اساسی در سیاستهای حقوق بشری خود ندهد، نمیخواهم با این کشور وارد شراکت و همکاری شوم». اما مدافعان این سفر استدلال میکنند که منافع آمریکا و واقعیتهای خاورمیانه، موجب میشود که علیرغم سوابق بد حقوق بشری عربستان، رابطه با این کشور الزامی باشد.
رؤسای جمهور آمریکا از دهه هفتاد، با رهبران سعودی به طور مرتب دیدار داشتند اما دولت بایدن نشان داده بود که میخواهد رفتاری متفاوت از دولتهای قبلی آمریکا با عربستان در پیش گیرد. وی در طول مبارزات انتخاباتی 2020 گفت که سعودیها باید بهای قتل خاشقچی را بپردازند و با آنها با عنوان دولتی مطرود رفتار خواهد شد. بایدن پس از رسیدن به ریاست جمهوری، مجوز انتشار گزارش اطلاعاتی را صادر کرد که نشان میدهد بنسلمان مسئول قتل خاشقچی بوده است. بایدن از تعامل و گفتگوی مستقیم با ولیعهد سعودی امتناع ورزید و اقداماتی انجام داد که باعث تشدید تنشها با عربستان شد؛ از جمله این اقدامات خارج کردن حوثیها از لیست گروههای تروریستی، خروج بخشی از سامانه دفاع هوایی آمریکا از عربستان و از سرگیری مذاکرات هستهای با ایران بود. بنابراین سفر بایدن به ریاض نشان دهنده تغییر موضع رئیس جمهوری است که با مشکلات سیاسی فزایندهای در داخل کشور خود روبرو است.
اوایل سال جاری در فارین افرز نوشتم که آمریکا در ترسیم سیاست خود در خاورمیانه باید برقراری نظم و ثبات را بر هر هدف دیگری ارجحیت دهد و برای این منظور لازم است که واشنگتن حتی با رژیمها و رهبرانی که دستشان به خون آلوده است وارد تعامل شود. تعامل با عربستان با این دستور کار مطابقت دارد. گرچه ممکن است دیدار بایدن از ریاض، با لفاظیهای سابق او همخوانی نداشته باشند اما به اصلاح رابطه دو کشور کمک میکند و اگر این رابطه درست شود، میتواند به ثبات بازارهای نفت، تمدید آتشبس جنگ داخلی یمن و مهار جاهطلبیهای ایران کمک کند.
بایدن از زمان ریاست جمهوریاش، تا حدودی پذیرفته است که نظم و ثبات در خاورمیانه را بر سایر اهداف خود همچون حمایت از حقوق بشر و ارتقای دموکراسی اولویت دهد. در همین راستا وی مذاکرات هستهای با ایران را مجددا آغاز کرد؛ دولت بایدن مایل است فهرست طولانی مشکلاتی را که با ایران دارد –از جمله حمایت ایران از سازمانهای تروریستی و موشکهای بالستیک- کنار بگذارد و تلاش خود را معطوف به توقف پیشرفت برنامه اتمی این کشور کند چراکه هیچ چیز به اندازه توانایی هستهای ایران، به افزایش درگیری و بیثباتی در منطقه نمیانجامد.
سفر بایدن به عربستان، گام دیگری به سوی نظم و ثبات است. با حمله روسیه به اکراین، بازارهای انرژی جهان دچار اختلال شد و نقش ریاض به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت اهمیتی دوباره پیدا کرد. برقراری نظم در بازار نفت، مستلزم این است که سعودیها ظرفیت تولید خود را افزایش دهند و بخشی از کاهش عرضه نفت روسیه را جبران کنند. عربستان همچنین در پی توافق ابراهیم شروع به نزدیک شدن به اسرائیل کرده است و این تحولی است که به برقراری نظم و ثبات بیشتر در خاورمیانه خواهد انجامید.
دستیابی به این منافع، نشان میدهد که چرا بایدن دیگر بر نقض حقوق بشر عربستان تأکید ندارد و در پی کاهش تنش با این کشور است. آتشبس یمن که یکی از موضوعات مورد گفتگوی سعودی و آمریکا است، ماه ژوئن برای دو ماه دیگر تمدید شد و سعودیها اعلام کردهاند که افزایش تولید نفت را در تابستان تسریع میکنند.
این تنها بایدن نیست که اهداف دیگر خود را برای رسیدن به خاورمیانهای باثباتتر کنار میگذارد، بلکه دولتهای منطقه نیز چنین هستند. در ماههای اخیر عربستان و ایران مذاکرات دوجانبهای را با میانجیگری دولت عراق انجام دادهاند؛ امارات مستقیما با ایران وارد گفتگو و تعامل شده است. اردوغان که پیشتر بنسلمان را به خاطر قتل خاشقچی سرزنش کرده و رهبری عربستان بر جهان سنت را به چالش کشیده بود، در ماه ژوئن میزبان بنسلمان در آنکارا شد. در رویدادی دیگر امارات که حامی شورشیان سوری بود، ماه مارس از اسد میزبانی کرد؛ این نخستین سفر اسد به یک کشور عربی از آغاز جنگ داخلی سوریه بود.
البته هیچیک از این تحولات به معنای برقراری صلح در منطقه نیست، بلکه احتمال درگیری در چند جبهه از جمله ایران-اسرائیل، ایران-سعودی، اسرائیل-لبنان، سوریه-ترکیه و سعودی-یمن همچنان بالاست. اما گامهایی که کشورها برای نزدیکی بیشتر با یکدیگر برداشتهاند، نشان میدهد که رهبران منطقه دارند هزینهها و مزایای بیثباتی در خاورمیانه را ارزیابی میکنند. آمریکا هم باید این روند را تشویق و در آن مشارکت کند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما