سالهاست تحلیلگران تصور میکنند حملات اسرائیل و ایالات متحده علیه ایران و نیروهای همپیمانش در غزه، لبنان و سوریه، نفوذ منطقهای تهران را بهطور تعیینکنندهای کاهش داده است. اما این نگاه، ماهیت واقعی «محور مقاومت» و توان بالقوه ایران برای بازسازی آن را بهدرستی درک نمیکند.
پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، ایران از بیثباتی ایجادشده استفاده کرد و شبکهای ایدئولوژیک و فراملی از جوامع، دولتها و گروههای شبهنظامی شیعه در ایران، عراق، لبنان، یمن و فلسطین ایجاد نمود؛ چیزی که عبدالله دوم پادشاه اردن از آن با عنوان «هلال شیعی» یاد میکرد. تا سال ۲۰۱۴ تحلیلگران میگفتند ایران عملاً کنترل چهار پایتخت عربی—بغداد، بیروت، دمشق و صنعا—را در دست دارد.
امروز، این محور از نظر نظامی رو به فروپاشی است. رهبران اصلی ایرانی آن سالخوردهاند و همپیمانان عربشان زیر ضربات اسرائیل بهشدت ضعیف شدهاند. نزدیکی محتاطانه ایران و عربستان در سالهای اخیر، که زمانی ریشه اصلی رقابتهای فرقهای منطقه بود، این تصور را تقویت کرده که نبردهای فرقهای در خاورمیانه به پایان رسیده است.
اما حتی اگر محور مقاومت رو به پایان باشد، هویت سیاسی و مذهبی شیعه همچنان پابرجاست. گرچه شبکه شبهنظامیان همواره ابزار نفوذ ایران بوده است، اما ماندگاری این محور بیش از آنکه صرفاً به قدرت نظامی وابسته باشد، بر پایه پیوندهای اعتقادی، اجتماعی و خانوادگی جوامع شیعه است. امروز که آمریکا و کشورهای خلیج فارس بهدنبال ثباتبخشی به منطقه پس از جنگ سنگین میان اسرائیل و حماس هستند، باید توجه جدیتری به نقش و جایگاه شیعیان داخل و خارج از ایران در نظم جدید منطقه داشته باشند.
برنامه کنونی برای خلع سلاح حزبالله، بدون پایاندادن به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل و بدون بازسازی مناطق تخریبشده شیعهنشین یا ایجاد مشارکت واقعی شیعیان در سیاست ملی، عملاً این جمعیت را حذف میکند. تهدید اخیر اسرائیل به حمله زمینی به لبنان، موجودیت شیعیان این کشور را به خطر میاندازد و آنها را به مقاومت وامیدارد. همزمان، تثبیت حاکمیت سنی در سوریه و فشار آمریکا بر شبهنظامیان شیعه در عراق، احساس محاصرهای فراملی در میان شیعیان ایجاد میکند. در چنین وضعیتی، بیتوجهی به شیعیان در بازسازی دولتها، آنها را دوباره به سیاستهای هویتمحور سوق خواهد داد؛ رویکردی که میتواند بیثباتی بیشتری به همراه داشته باشد. بدون مشارکت معنادار شیعیان، ایران نیز مهارشدنی نخواهد بود.
ظهور و گسترش هویت سیاسی شیعه
اگرچه شیعیان ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت مسلمانان جهان را تشکیل میدهند، اما تقریباً نیمی از مسلمانان خاورمیانه را شامل میشوند. آنان اکثریت جمعیت ایران، عراق و بحرین و بخش بزرگی از لبنان و یمن را تشکیل میدهند. با وجود این، تا پایان قرن بیستم چهره سیاسی منطقه عمدتاً سنیمحور بود. انقلاب ۱۹۷۹ ایران سایهای از قدرتگیری شیعه را بر منطقه انداخت و مقاومت سنیها در برابر آن آغاز شد. جنگ ایران و عراق نهتنها این شکاف فرقهای را تشدید کرد، بلکه پیوندهای فراملی شیعی را نیز تقویت نمود.
پس از سرنگونی صدام توسط آمریکا در ۲۰۰۳، شبکه ارتباطی میان مراکز مذهبی و جوامع شیعه در ایران، عراق و سوریه گسترش یافت. نیروها و گروههای سیاسی شیعه نیز برای پر کردن خلأ قدرت در عراق ظهور کردند. سپاه پاسداران ایران با کمک نیروهای عراقی و حزبالله لبنان، شبکهای از شبهنظامیان شیعه را سازمان داد که حاضر به کنار گذاشتن سلاح نبودند.
با آغاز جنگهای داخلی سوریه و یمن در سال ۲۰۱۱، نفوذ ایران بیش از گذشته افزایش یافت. ایران و حزبالله هزاران جنگجوی شیعه را از کشورهای مختلف برای حمایت از بشار اسد بسیج کردند و در عراق نیز همراه با نیروهای محلی، علیه داعش جنگیدند. پیروزیها برابر داعش، موقعیت شیعیان را در عراق، یمن و سوریه تثبیت کرد و محور مقاومت را به حلقهای متحد برای مقابله با اسرائیل تبدیل نمود.
آغاز افول محور مقاومت
با شکست داعش در سال ۲۰۱۹، شرایط برای افول محور مقاومت فراهم شد. مشارکت جوانان شیعه در نیروهای مسلح کاهش یافت، روحانیون برجسته با پیوند دادن دین و مبارزه سیاسی مخالف شدند و آیتالله سیستانی آشکارا از سیاستهای محور مقاومت فاصله گرفت. قدرتگیری شبهنظامیان شیعه در عراق به فساد و سوءمدیریت منجر شد و مشروعیت آنها کاهش یافت. مرگ قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در حمله آمریکا ضربه دیگری به این محور وارد کرد. در انتخابات ۲۰۲۱ عراق نیز گروههای وابسته به ایران شکست جدی خوردند.
حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ابتدا نمایش قدرت محور مقاومت بود، اما خیلی زود ضعف آن را آشکار کرد. اسرائیل در ۲۰۲۴ ضربات سنگینی به حزبالله وارد نمود و رهبران و فرماندهان اصلی آن را از میان برد. در سوریه نیز رژیم اسد در برابر نیروهای مخالف سقوط کرد و نفوذ ایران فرو ریخت. در نهایت، حمله نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران در ژوئن باعث شد هیچیک از نیروهای نیابتی تهران برای دفاع از ایران وارد عمل نشوند.
ایران اکنون بیش از آنکه هدایتکننده این گروهها باشد، دنبالهرو آنها شده و محور مقاومت، به مجموعهای از گروههای نسبتاً مستقل تبدیل شده است. در عراق، تهران از گروههای وابسته میخواهد وارد سیاست رسمی شوند. در لبنان، حزبالله احتمالاً برای جلوگیری از جنگ داخلی یا حمله اسرائیل، ناچار به پذیرش خلع سلاح خواهد شد. داخل ایران نیز رشد ملیگرایی و کاهش برخی محدودیتهای مذهبی، نقش رهبری فراملی کشور را تضعیف کرده است.
تهدیدهای جدید و آینده مبهم شیعیان
ضعف محور مقاومت به معنای کمرنگشدن هویت فراملی شیعه نیست. سفرهای زیارتی گسترده به کربلا و نجف همچنان ادامه دارد و نشان میدهد ساختار مذهبی شیعه بسیار عمیقتر از ساختارهای نظامی است. در سوریه، اکنون قدرت در دست گروههایی است که سابقه دشمنی با شیعیان و حزبالله دارند و از حمایت ترکیه و عربستان برخوردارند. در لبنان و عراق نیز نگرانیهایی درباره تغییر موازنه قدرت به ضرر شیعیان وجود دارد.
اگر شیعیان احساس کنند در نظم جدید منطقه جایگاهی ندارند، به سمت هویتگرایی بیشتر خواهند رفت. برای جلوگیری از بازگشت به جنگ داخلی در سوریه و لبنان، دولتسازی باید بر پایه حقوق برابر همه گروهها شکل گیرد. در غیر این صورت، شیعیان بار دیگر به حمایت ایران تکیه خواهند کرد و این خود زمینهای برای احیای شبکههای مسلح وابسته به تهران خواهد شد.
لزوم مشارکت سیاسی و اقتصادی شیعیان
برای جلوگیری از بازگشت خشونت، شیعیان باید احساس کنند آیندهای در ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای خود دارند. صرفاً خلع سلاح حزبالله به ثبات لبنان منجر نمیشود؛ این گروه دههها برای شیعیان نقش دولت را ایفا کرده است. اکنون باید جایگزینهایی برای مشارکت اقتصادی و سیاسی شیعیان ایجاد شود تا جوانان از پیوستن به گروههای مسلح دور بمانند.
کشورهای عربی و آمریکا باید همزمان با پروژههای بازسازی و اصلاحات سیاسی، فرصتهای اقتصادی واقعی برای شیعیان ایجاد کنند. همچنین فرایند عادیسازی روابط ایران و کشورهای عربی باید ادامه یابد، زیرا ثبات خلیج فارس در سالهای اخیر تا حد زیادی نتیجه همین روند بوده است. هرگونه فشار بیش از حد بر عراق برای فاصله گرفتن از ایران نیز میتواند نتایج معکوس داشته باشد.
سخن آخر اینکه:
ایجاد ثبات در خاورمیانه بدون مشارکت شیعیان ممکن نیست. ایران باید بپذیرد که منافعش از طریق تعامل دیپلماتیک و اقتصادی بهتر تأمین میشود تا از راه شبکههای نظامی. در مقابل، کشورهای منطقه نیز باید شیعیان را شهروندانی برابر بدانند، نه ابزار نفوذ ایران. هرگونه تلاش برای حذف شیعیان از نظم سیاسی، تنها زمینهساز بازگشت آنان به دامن تهران و احیای محور مقاومت خواهد شد و این موضوع هر طرحی برای صلح پایدار را تهدید خواهد کرد.


نظر شما