twitter share facebook share ۱۳۹۵ مرداد ۰۴ 706

 اسلام، با ایات و روایات فراوان راه رسیدن به سعادت را برای مسلمانان ترسیم نموده است. اما دیدگاههای ضعیف و سطحی و گاه غرض ورزیهای فردی، سبب برداشتی مخالف با روح اسلام از متون اسلامی شده که نتیجه آن بروز انواع ناهنجاریها مانند فقر، بیکاری، جنگ و کشتار در سرزمینهای اسلامی است.

یکی از مهمترین ارکان بنای جامعه ای سعادتمند که قران و روایات به ان سفارش می کنند و در بحثهای نظری و در میدان عمل مورد غفلت قرار گرفته «شورا» می باشد. به خاطر همین برخی «دمکراسی» را تنها راه حل مشکلات زندگی می دانند و سفارشات دینی به شورا را تنها دستوری فردی قلمداد می کنند غافل از اینکه شورا شکلی بسیار متکاملتر از دمکراسی است.

ایا ممکن است دین اسلام که کوچکترین زوایای زندگی انسان را فراموش نکرده و دستورالعملهای خود را در جزءجزء حیات بشری صادر نموده از ارائه نظامی قانون مند برای اداره زندگی روزمره انسانها غفلت نموده باشد؟ و این درحالی است که شورا مهمترین مسئله در تحقق عملی اسلام است زیرا اسلام، تنها مسائل عقائدی، فقهی و تاریخی نیست که با اجرای انها شکلی ظاهری از دین، به منصه ظهور برسد بلکه نظامی قانون مند برای اداره جامعه ای سعادتمند به دست نبی مکرم (ص) از طرف خدای جهانیان فرود امده تا در همه عرصه ها ادمیان را به سعادت برساند و در این راستا مهمترین سفارش الهی، شورا است تا به واسطه ان، این دین الاهی تطبیق عملی یابد. در ایه 38 سوره شوری؛«و امرهم شوری بینهم» خداوند می فرماید: مومنان انان هستند که کارهای خویش را با شوری به انجام میرسانند. در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد در امور، با مسلمانان مشورت کند و آن را از رموز پیروزی و موفقیت آن حضرت می داند «فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لوکنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی اللّه». سوره زمر آیه ۱۸ می فرماید: «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه؛ پس بندگان مرا که سخن را می شنوند و نیکوترین را پیروی می کنند بشارت ده» مرحوم علامه طباطبایی می نویسد، آیه «و امرهم شوری بینهم» از نظر من نزدیک به آیه فوق می باشد(۲) زیرا شورا و مشورت برای رسیدن به آراء نظریه های خوب یا بهترین آراء و نظریه هاست و در این آیه هم می فرماید:بندگان خدا سخن را می شنوند و بهترین را انتخاب و پیروی می کنند.

خالق جهان، نظام هستی را بر قوانین و سنتهایی افریده که انجام هر کار و وقوع هر پیش امدی در چارچوب همین قوانین صورت می گیرد؛ مانند قانون جاذبه که بر اساس ان همه چیز جذب زمین می شود و حرکت بر خلاف ان محتاج صرف انرژی و به کار بردن نیرو است. این حقیقت تمامی ابعاد زندگی را دربر می گیرد و هر واقعه ای با جریان سلسله علتهای خود به وقوع می پیوندد زیرا خداوند تبارک و تعالی کمال مطلق است و پدید امدن اشیاء بدون طی طریق زائیده نقص و هرج و مرج است.

با دانستن این حقیقت، انسانها برای رسیدن به اهداف خود بایستی راهی را که نظام هستی برای تحقق ان مهم درنظر گرفته، بپیمایند تا به مقصود برسند بنابر این نرسیدن به اهداف علمی، سیاسی و یا اجتماعی یا زائیده عدم انتخاب ان سلسله قوانینی است که نظام هستی برای رسیدن به ان هدف در نظر گرفته و یا حاصل تطبیق اشتباه و یا ناقص انها در میدان عمل است.

ذهن انسان صفحه نانوشته ای نیست که رفتار فردی ما را به صورت اتفاقی شکل دهد بلکه هر کس در چارچوب یک نظام فکری و فرهنگی حرکت می کند که تمام سلوک و کنشهای رفتاری او زائیده باورهایی است که در گذر زمان به وسیله تربیت خانواده و اجتماع بر اندیشه او نقش بسته. اگر نظام اجتماعی بر مبانی نادرست استوار گردد رفتارهای ناشایستی مانند شراب خواری، زنا، ربا، دروغ و ... در ان جامعه رواج می یابد. و در مقابل تحقق مدینه فاضله که در آن احکام و سنتهای الاهی ظهور می یابد نتیجه نظام سالم اجتماعی است که بر قوانین صحیح استوار شده باشد.

اسلام منظومه شاخصها و اصولی است که فرهنگ انسان مسلمان را شکل می دهد به شکلی که برنامه ای معین برای حرکت این انسان در جامعه و به تبع ان برنامه ای وسیع تر برای اداره کل جامعه به ظهور می رسد. بنابراین هرگونه کاستی در اجرای این برنامه جامع - در تطبیق برخی برنامه ها و وانهادن برخی و یا تطبیق اشتباه - سبب ظهور اشکال در کل نظام اجتماعی می شود. به طور مثال تا زمانیکه مشکلات اقصادی با اجرای برنامه های اسلام حل نشده و جامعه در فقر، بیکاری و فقدان امنیت اقتصادی به سر می برد نمی توان قانون حدود را بر دزد اجرا و دست او را قطع کرد بلکه این برنامه جامعه باید در یک زمان به شکل کامل اجرایی شود.

 

«شورا» یکی از اجزای نظام اداری اسلام است بایستی اولا به همراه باقی قوانین و احکام نظام اسلامی به شکل درست اجرایی شوند و ثانیا تمام عناصر لازمه شورا بشکل کامل اجرایی شوند. لذا باید عناصر لازمه ان را بشناسیم:

1. نهادینه کردن مفهوم شورا به عنوان یک فرهنگ اساسی در انسان مسلمان تا با ان تربیت شده و نمو یابد و معیاری اساسی در زندگی افراد شود و به این طریق عنصر ارزشمندی شود که برای تحقق نیازهای فکری و فرهنگی جامعه در اولویت باشد و تطبیق شورا به شکل درست در عرصه زندگی ممکن نیست مگر اینکه به یک فرهنگ اساسی که در ذهن عامه مردم رسوخ کرده باشد تبدیل شود. افکاری که تازه متولد شده و عمری به اندازه عمر ملتها دارند، در ابتدای پیداش همچون کودکی تازه تولد یافته ضعیف و شکننده اند پس از چند سال مانند کودکی نوجوان و لجباز خود را بر جامعه نگه میدارد و سپس در سن جوانی با مخالفان خود می جنگد و پس از سالیانی که پیر و سالخورده میشود به صورت حقیقتی مقبول در فکرها رسوخ کرده و در عمل، ثمر میدهد.

2.«شورا» یک نظام اساسی است که به وسیله ان زیر بناهای جامعه مدنی ساخته می شود. بنابر این یک مسئله فرعی و کم ارزش نیست (همچنانکه برخی تصور میکنند تنها یک راهکار اداری و یا سفارش اخلاقی برای نظام اجتماعی است.) اگر شورا چنین بود انرا امری موقت می یافتیم که توان استمرار ندارد و با پایان شرایطی که انرا بوجود اورده به انتها می رسد؛ چنانکه برخی حکومتها در برهه ای از زمان برای سیاستهای کلان خود دست به دامن دمکراسی می شوند در این حالت دمکراسی به شکل اساسی در برنامه های سیاسی و اجتماعی وارد نمی شود و حکومتها با عبور از ان شرایط بساطش را جمع می کنند. بنابراین برای وارد کردن شورا در زیربنای یک جامعه بایستی روح و واقع ان در جامعه پرورده شود و استفاده سطحی و ابزاری از ان بی فایده است. همچنانکه دانشمندان حقوق می گویند؛ مجرد وجود قوانین به معنای تطبیق فعلی و صحیح آنها نیست بلکه با گسترش روح و واقع قانون میتوان به وجود ان قانون اطمینان یافت.

3. شورا در همه عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... اجرایی شود و اجری ان در یکی و وانهادن ان در زمینه های دیگر اجرای ناقص و ناکارامد ان است؛ همچنانکه برخی حکومتها برای تظاهر به دمکراسی انرا در زمینه ای غیر کار امد-همچون مجلس شورایی که نمی تواند از حدود خود تجاوز کند- به شکلی نمایشی ظاهر می کنند و در عرصه های اقتصادی و سیاسی مسکوت میگذارند.

شورا نظام متکاملی است که ابزار لازم برای پیشرفت و سعادتمندی جامعه را در خود نهفته دارد پس باید انرا به خوبی شناخت و به طور کامل در تمامی زمینه ها اجرا کرد. در عرصه سیاسی با انتخابات آزاد و برقراری همه پرسی، در عرصه اقتصادی با ایجاد زمینه های تجارت ازاد و موقعیت های شغلی برابر، در عرصه اجتماعی با فعالیت آزادانه احزاب و تشکلهای اجتماعی و در عرصه فرهنگی با همزیستی مسالمت آمیز و آزادی ابراز عقیده و نظر به پیش رفت.

در پایان سخن خداوند سبحان حسن ختامی است بر این مطلب که فرمود: «ومن أعرض عن ذكري فإن له معيشة ضنكاً؛ انها که از دستورات من روی می گردانند زندگی سخت و دشواری در پی دارند». باشد که توصیه حضرت دوست را در اجرایی ساختن روح شورا به کار گیریم تا زندگی سعادتمندی را برای جوامع اسلامی فراهم سازیم.

نظر شما