خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ سوگند به عصر که بی تردید انسان در زیان کاری بزرگی است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کرده اند».
و نیز می فرماید: «وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمينَ * ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ؛ ما امّتهای پیش از شما را هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم؛ در حالی که پیامبرانشان دلایل روشن برای آنها آوردند، ولی آنها ایمان نیاوردند؛ اینگونه گروه مجرمان را کیفر میدهیم! سپس شما را جانشین آنها بر روی زمین قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل میکنید!»
در این آیات شریفه درس هایی برای خردمندان است:
مردم دو دسته اند
درس اول به ما می گوید که مردم دو دستهاند: 1. گروه زیانکاران، نابودشدگان، ناکامان و گمراهان 2. گروه برندگان، نجاتیافتگان، کامیابان و رستگاران
اصل بر قرار گرفتن انسان در دسته گمراهان است
درس دوم: اکثر انسانها در این دنیا در گروه ناکامان و بازندگان قرار میگیرند و تعداد کمی جزء گروه رستگاران خواهند شد؛ به عبارت دیگر اصل با گروه بازنده است و گروه برنده استثناء خواهند بود. آیات مبارکه سوره عصر بر اساس همین اصل تنظیم شده است «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»؛ یعنی به طور طبیعی قاعده زیان بر انسان حمل میشود و دلالت بر این دارد که زیان مقتضای طبع و نفس انسان و مقتضای زندگی در دنیا است. خداوند نیز در جای جای قرآن کریم بر این مطلب تأکید دارد: «وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ؛ اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند و تخمین و حدس (واهی) میزنند»، «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»، «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»، و در مقابل به طور استثناء انسان در گروه رستگاران قرار میگیرد «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
سوره عصر دلیلی نو بر اصالهالاحتیاط
درس سوم: از آن چه گفتیم دلیلی جدید بر اصالت احتیاط عقلا و شرعا ثابت میشود. برای اصالت احتیاط عقلی به پنج اصل استناد میشود، از جمله اصل حق الطاعه و حق المملکه و حق المملوکیه و استحقاق الذاتی، که در علم اصول به تفصیل در این زمینه سخن گفتیم.
همچنین برای اصالت احتیاط شرعی به آیات و روایات استناد میشود، از جمله این روایت: «أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِكَ بِمَا شِئْتَ؛ دین تو (همانند) برادر توست، پس هر طور میتوانی درباره دینت احتیاط کن».
این آیات شریفه از سوره عصر را میتوان به فهرست شواهد اضافه کرد. به این معنا که اگر اصل در انسان خسران و زیان است، نه تنها بر او احتیاط واجب است که در عمل به احتیاط باید شدت به خرج دهد. آن کس که بر زمین هموار قدم بر می دارد و با هیچ دستانداز یا چاله و مانع و هر نوع خطر دیگری روبرو نیست، با خیال راحت و بدون احساس خطر پیش میرود و نیازی به مراقبت ندارد اما حال کسی که در این دنیا زندگی میکند و خطرها و گناهان او را احاطه کرده و با لغزشگاههای هولناکی روبروست، همچون کسی است که دارد در میان گله گرگان یا زمین پر از عقرب و مار راه میرود؛ بنابراین باید به شدت مراقب باشد.
حال که اقتضای طبع انسان شتافتن به سوی پرتگاه و خسران است، یا اقتضای دنیا این است که او را به باتلاقها و درهها می کشاند و یا اصل کلی بر گمراهی و زیانکاری انسان قرار گرفته است، پس عقل و نقل بر وجوب مراقبت و احتیاط، پشتیبان هم هستند؛ عقل دفع ضرر احتمالی را واجب دانسته، چه برسد به ضرری که احتمال آن به مرتبه ظن رسیده، و در نقل نیز، ظاهر آیات شریفه حکم بر پرهیز و مراقبت میکند.
دلیل بر بطلان شبهه جبر
درس چهارم: آیات شریفه سوره عصر همچنین دلیلی است بر ابطال جبر و ثابت میکند انسان آزاد و مختار آفریده شده و در عمل آزاد است. او جزای کار خود را می بیند عملی که با انتخاب خود برگزیده و بر انجام آن مجبور نبوده است. زیرا خدای متعال به صراحت فرموده: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»،
یعنی خسران و زیان را نمیشود به خدا نسبت داد و گفت، تقدیر و تحمیل الهی بر انسان سبب این زیان شده است، بلکه آدمی میتواند به وسیله ایمان و عمل صالح، خود را از تباهی و خسران رها سازد. همانگونه که ایمان امری اختیاری است و لذا خدای متعال میفرماید: «وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ؛ بگو: این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس میخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد»، همچنین امری قلبی نیز هست و خداوند در این خصوص چنین می فرماید: «وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ؛ با آنكه در دل به آن يقين آورده بودند، ولى از روى ستم و برترىجويى انكارش كردند؛ پس بنگر كه عاقبت تبهكاران چگونه بود.»
از آنچه گفته شد، به این نتیجه میرسیم که انسان خود سرنوشتش را میسازد؛ اگر در راه خوبی قدم بردارد، کامیاب میشود و اگر در راه بدی قدم بردارد، زیانکار و خسران زده خواهد شد.
داستان تاجری که سرکشی کرد، سپس شرمگین شد و توبه نمود
و در این زمینه شاعر میگوید:
يَا من عدى ثمَّ اعْتدى ثمَّ اقْتَرَف---ثمَّ استحى ثمَّ انْتهى ثمَّ اعْترف
أبشر بقول الله فِي آيَاته---إِن ينْتَهوا يغْفر لَهُم مَا قد سلف
ای کسی که حد خود را نشناختی و حرمت مولایت را نگاه نداشتی و به مخالفت او پرداختی....... سپس شرمسار شده، بازگشته و اعتراف کردی.
بشارت بر تو باد زیراکه در آیات قران چنین آمده است...... اگر ازگناه دست کشیده و بازآیند هر چه از پیش کردهاند بخشیده شود.
شاعر از کلمه (عدی) به معنای عبور از حدود الهی استفاده کرده، زیرا بزرگترین مصیبت این است که انسان غالبا میل به بدی دارد و به شدت در طلب شر تلاش می کند؛ تا انجا که بنظر می رسد حتی بدون اشاره شیطان به سوی او میدود؛ به نامحرم نگاه می کند، دروغ می گوید، سخنچینی می کند، تهمت می زند، اختلاس، دزدی و کلاهبرداری می کند که همه اینها گناه و سرکشی در برابر خدای منان است.
اما انسان آزاد و مختار، میتواند تغییر مسیر داده و از خدایی که به هر حرکت و سکونی، هر اشارهای که با چشم و ابرو میشود، هر آنچه که به فکر انسان خطور کند و هر قدمی که بر می دارد آگاه است، شرم کند، به سوی ربالعالمین بازگردد و گناهان خود را بپذیرد و با خشوع و خضوع نزد خدا بدان اعتراف و توبه کند.
اما این دو بیت شعر، داستانی شگرف و عبرتآموزی دارد:
نقل شده است که مردی از بزرگان بصره که اهل فسق و فجور و لهو و لعب بود، به شهری دوردست سفر کرد، پس کنیز زیبایی را در بازار دید که برای فروش عرضه شده بود. در مورد کنیز پرسید؛ گفتند: نامش حُسن است و در عود زدن و آوازخوانی ماهر است. با خوشحالی او را خرید و چون خواست بازگردد، سوار کشتی شد و به سوی بصره حرکت کرد. هنگامی که هوا تاریک شد، دستور داد خمره بزرگی از شراب آوردند و بین مسافرین کشتی توزیع کرد و به کنیز دستور داد که آواز بخواند و عود بنوازد، رقص و شادی کند و دیگران را به وجد آورد.
اما حضور مردی جوان که در انتهای کشتی جدای از آنها نشسته و به فکر فرو رفته بود، محفل شادی را دگرگون کرد.
از آنجایی که شیطان فریبکار، راضی نمیشود حتی یک نفر از دام هایی که او گسترده و دسیسهها و بدیهایش نجات یابد، لذا تاجر را وسوسه کرد تا نزد جوان برود و با اصرار زیاد او را دعوت کند که در محفل بزم و شادی با آنان همراه شود.
اما جوان دعوت را با قاطعیت رد کرد و پاسخ داد: آنچه نزد من است، بهتر و زیباتر و شیرینتر از مجلس رقص و شادی تو است. تاجر با تعجب پرسید: آن چیست؟
جوان گفت: پس گوش بده و با صدایی خوش الحان این آیات را برای او خواند: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَلا تُظْلَمُونَ فَتيلاً * أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ...؛ بگو: سرمایه زندگی دنیا ناچیز است! و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است! و کمترین ستمی به شما نخواهد شد! هر جا باشید، مرگ شما را درمییابد؛ هر چند در برجهای محکم باشید!». این آیات شریفه همچون صاعقهای بر تاجر نازل شد او را دگرگون ساخت و اشکهایش بر گونه جاری شد. پس از جوان خواست بیشتر بخواند و جوان برایش خواند: «وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا؛ بگو: این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس میخواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد کافر گردد! ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است».
در این هنگام تاجر کاملا منقلب شد، به سرعت به سمت خمره شراب رفت و دستور داد آنرا به دریا بریزند. کنیز را نیز فرمان به حجاب داد؛ سپس با حالتی پشیمان و سرشکسته به سوی جوان آمد و به او گفت: آیا باز هم برایم میخوانی؟ در اینجا جوان همچون حکیمی که حال طرف را میبیند و متناسب با حال او نسخه می پیچد، آیاتی از نوع دیگر متناسب با حال او انتخاب کرده، شروع به خواندن کرد: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ بگو:ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
تاجر با شنیدن این آیه بر خود لرزید و درحالیکه بعضی از آیات را مدام تکرار می کرد، بیهوش شد. آری، وعظ و اندرز در اهلش اینگونه مؤثر واقع میشود؛ خدای متعال میفرماید: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ...؛آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!»
بنابراین ما در هر موقعیتی هستیم؛ در مقام حاکم یا محکوم، زن یا شوهر، پدر یا فرزند، رئیس شرکت یا کارمند، معلم یا دانشآموز، وظیفه داریم سوره عصر را آویزه گوش خود سازیم و اگر مرتکب هر گونه ظلم و جرم و معصیتی شدیم، به سوی پروردگار جهانیان بازگردیم و توبه کنیم.
آیا دایره عمل صالح به نماز و روزه محدود میشود؟
درس پنجم: بسیاری از مردم، وقتی فرمان الهی به انجام اعمال صالح را می شنوند، ذهنشان به سمت عباداتی همچون نماز و روزه و حج میرود، روایاتی هم وجود دارد که به این برداشت ذهنی کمک میکند. برای مثال در یکی از این روایات چنین آمده است: امام صادق(علیه السلام) در مورد آیه (إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ) فرمودند: «اسْتَثْنَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ حَيْثُ قَالَ: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ* إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا) بِوَلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ (ع) (وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ) أَيْ أَدَّوْا الْفَرَائِضَ (وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ) أَيْ بِالْوَلاَيَةِ (وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ) أَيْ وَصَّوْا ذَرَارِيَّهُمْ وَمَنْ خَلَّفُوا مِنْ بَعْدِهِمْ بِهَا وَبِالصَّبْرِ عَلَيْهَا؛ خداوند سبحان، برگزیدگان خود را از آفریدگانش استثنا کرد، در آنجا که فرمود: انسانها همه در زیانند... مگر کسانی که به ولایت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) ایمان آوردهاند. وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یعنی واجبات را به جا آوردند. وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ یعنی به ولایت وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ یعنی فرزندان خود و کسانی را که پس از خود به جا گذاشتند، به ولایت و شکیبایی در این راه سفارش کردند».
زمانی که میبینیم امام(علیه السلام) (عملواالصالحات) را به انجام فرائض تفسیر کردهاند، تصور میکنیم این تفسیر از باب مرزبندی و محدود کردن عمل صالح انجام شده است و لذا واجبات خاصی مثل نماز و روزه را فرض می گیریم.
ولی این برداشت درست نیست؛ همانطور که عمل صالح در عباداتی مثل نماز، روزه، حج و نظائر ان عینیت مییابد، کارهایی همچون کاشت درخت، غذا دادن به گرسنه، پرستاری از بیمار، سرپرستی یتیم و همدردی با برادران ایمانی را نیز شامل می شود. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به این مورد اخیر تأکید شده است: «مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق(علیه السلام) در مورد سخن خدای متعال (وَالْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ) سؤال کردم، فرمود: منظور از (عصر) زمان ظهور قائم(عجل الله) است و اما(إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ) یعنی دشمنان ما در زیان خواهند بود. منظور از (إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا) ایمان به نشانههای ما است، و منظور از (وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ) همدردی با برادران دینی می باشد. (وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ) سفارش به امامت ما است، و (وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ) سفارش به صبر هنگام سختی است.»
پس همچنان که انجام واجبات از عمل صالح است، همدردی با برادران در خوراک و پوشاک، مرکب، مسکن و... از عمل صالح به شمار میرود.
کاشت درخت، عمل صالح است
روایات متعددی داریم که به صراحت کارهایی مثل (اطعام و زراعت و...) را مستوجب پاداش الهی دانسته و اینگونه کارها را جزء عبادات محسوب کرده است. برای مثال در روایت پیش رو، رسول اکرم (صل الله علیه و اله) می فرماید: «سَبعَةُ أسبابٍ يُكتَبُ لِلعَبدِ ثَوابُها بَعدَ وَفاتِهِ: رَجُلٌ غَرَسَ نَخلاً، أو حَفَرَ بِئرا، أو أجرى نَهرا، أو بَنى مَسجِدا، أو كَتَبَ مُصحَفا، أو وَرَّثَ عِلما، أو خَلَّفَ وَلَدا صالِحا يَستَغفِرُ لَهُ بَعدَ وَفاتِهِ؛ هفت چيز است كه بعد از مرگِ آدمى، ثواب آنها برايش نوشته مى شود: مردى كه درخت خرمايى بكارد، يا چاه آبى حفر كند، يا نهرى جارى سازد، يا مسجدى بسازد، يا كتابى بنويسد، يا دانشى از خود به ارث گذارد، يا فرزند شايسته اى بر جاى نهد كه بعد از مرگش براى او از خدا آمرزش بخواهد».
کاشت درخت نخل، حفر چاه و جاری ساختن نهر در کنار چهار مورد آخر در روایت، عباداتی است که انسان به خاطر آنها مستحق پاداش می گردد. اگر ما به عنوان علما، راویان و محدثین بر منبرها، در روزنامهها و مجلات، در کلاسهای دانشگاه و کنفرانسها و سمینارها مردم را آگاه سازیم، میتوانیم یک فرهنگ اسلامی- اقتصادی پایه گذاری کنیم و بدینوسیله کشور را از ویرانی، زمین را از خشکی و بیابانی و مردم را از فقر نجات دهیم.اهمیت این کار وقتی بیشتر فهمیده می شود که بدانیم سالانه چهاردرصد از زمینهای کشاورزی عراق نابود شده و به زمینهای بایر خالی از درخت و گیاه تبدیل میشود. حال فاجعه را تصور کنید که اگر این درصد ادامه یابد و در طول سالهای متمادی به دو برابر برسد، منجر به کمبود عرضه محصولات کشاورزی، گرانی، افزایش فقر و افزایش شگفتانگیز طوفانهای گردوغبار خواهد شد.
در ادامه به چند روایت دیگر در باب کشاورزی به عنوان مصداقی از عمل صالح می پردازیم.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «ازْرَعُوا وَاغْرِسُوا فَلَا وَاللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَلَا أَطْيَبَ مِنْهُ؛ زراعت كنيد و درخت بكاريد. به خدا سوگند كه مردم شغلى حلالتر و پاكيزه تر از آن پيشه نكرده اند»
و نیز ان حضرت در سخنی دیگر فرمود: «الزّارِعُونَ كُنُوزُ الأنامِ، يَزرَعُونَ طَيِّبا أخرَجَهُ اللّه ُعزّوجلّ، وهُم يومَ القِيامَةِ أحسَنُ الناسِ مَقاما، وأقرَبُهُم مَنزِلَةً، يُدعَوْنَ المبارکین؛ كشاورزان گنجهاى جامعه اند، کشته های انها را خدا میرویاند، مقام آنان در روز قيامت از همگان برتر و قرب و منزلتشان از همه بيشتر است و «مبارك» خوانده مى شوند» .
بزرگمردی که دومیلیون درخت را در دوهزار هکتار زمین کاشت
یکی از مؤمنانی که در زمینه کشاورزی همتی عالی، عزمی راسخ و کمنظیر داشت، مردی بود که در منطقهای به نام «کامفیروز» استان فارس در طول هفتاد سال مساحتی بالغ بر دوهزار هکتار را درختکاری کرد (یک هکتار معادل ده هزار متر مربع است، یعنی او در بیست میلیون مترمربع زمین درختکاری کرده است)
برای فهم بیشتر بزرگیِ دستاورد او، توجه داشته باشید که فاصله نجف اشرف تا بصره تقریبا پانصدکیلومتر است و فاصله مدینه تا مکه طبق خط مستقیم 385کیلومتر می باشد. کاشتن دومیلیون درخت به این معنی است که تمام فاصله نجف تا بصره را با فاصله پنج متری بین هر درخت، به اتمام رسانده و بدین ترتیب مساحت عظیمی را به باغی منحصر به فرد تبدیل کرده است.
همچنین در برزیل خانواده سالگادو از سال 1997 تا کنون دو میلیون درخت کاشته اند، و شرکتی تأسیس کرده اند که موفق به کاشت بیست میلیون درخت شده است!!
اگر هر مسلمان پنج درخت بکارد، کشورهای مسلمان همچون بهشت سبز و خرم می شوند. هر یک از ما میتوانیم صدها یا هزاران درخت بکاریم یا با تشویق و یا کمک مالی در انجام این مهم سهیم شویم.
اطعام کردن، سخن نیک و شاد نمودن دیگران
از دیگر مصادیق عمل صالح بر اساس آنچه در روایات گفته شده، می توان به اطعام کردن، سخن نیک و شاد کردن دیگران اشاره کرد.
پيامبر خدا (صل الله علیه و اله) در پاسخ به مردى كه پرسيد برترين كارها كدام است، فرمود: «إطعامُ الطَّعامِ، وإطيابُ الكلامِ؛ اطعام كردن و نيكو سخن گفتن»
همچنین حضرت (صل الله عليه و آله) فرمود: «سَيِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ: إنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ، و مُواساةُ الأَخِ فِي اللّه ِ عزوجل، و ذِكرُ اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى عَلى كُلِّ حالٍ؛ سرآمد كارها سه چيز است؛ انصاف داشتن با مردم، مواسات نسبت به برادر [دينى]، و همواره به ياد خداوند متعال بودن».
و همچنین پيامبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «أحَبُّ الأعمالِ إلَى اللّه ِ سُرورٌ تُدخِلُهُ عَلَى المُؤمِنِ، تَطرُدُ عَنهُ جَوعَتَهُ أو تَكشِفُ عَنهُ كُربَتَهُ؛ محبوبترين كارها در پيشگاه خدا، شاد کردن دل مومنان، رفع گرسنگی و یا برطرف کردن حزن و اندوه ایشان است».
امام باقر عليه السلام می فرماید: «ما عُبِدَ اللّه ُ بِشَيءٍ أحَبَّ إلَى اللّه ِ مِن إدخالِ السُّرورِ عَلَى المُؤمِنِ؛ خداوند به چيزى كه نزدش محبوب تر از شادمان ساختن مسلمان باشد، پرستيده نشده است».
و امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «لَيْسَ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْإِيمَانِ أَفْضَلُ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؛ بعد از ایمان، برترین عمل نزد خداوند تبارک و تعالی شاد کردن دل مومنان است».
منصور بن حازم گويد: به امام صادق (عليه السّلام) عرض كردم: چه اعمالى بهتر است؟ فرمود: «الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا، وَبِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلّ؛َ نماز اول وقت، نيكى به پدر و مادر و جهاد در راه خداى عز و جل».
در ادامه شایسته است برخی دیگر از اعمال نیک و مورد پسند دین اسلام، که از شرایط خروج از دایره زیانکاران و پیوستن به صف رستگاران میباشد را مرور کنیم.
قرض الحسنه
امام صادق عليه السلام می فرماید: «مَـكْتُوبٌ عَلى بابِ الْجَـنَّةِ؛ اَلصَّـدَقَةُ بِعَـشْرَةٍ وَالْقَـرْضُ بِـثَمانِيَةَ عَشْرٍ، وَاِنَّما صارَ الْقَرْضُ اَفْضَلَ مِنَ الصَّدَقَةِ لانَّ الْمُسْتَقْرِضَ لايَسْتَقْرِضُ اِلاّ مِنْ حاجَةٍ، وَقَدْ يَطْلُبُ الصَّدَقَةَ مَنْ لايَحْتاجُ اِلَيْها؛ درب بهشت نوشته شده است؛ صدقه ده حسنه و قرض دادن هيجده حسنه دارد. زیرا قرض گيرنده هميشه از روى نياز قرض مى گيرد؛ ولى صدقه گيرنده، گـاهى بـدون ايـنكه نيـاز داشته باشد خـواهان صـدقه مى شود ».
امام باقر علیه السلام می فرماید: «مَنْ أَقْرَضَ رَجُلًا قَرْضاً إِلَى مَيْسَرَةٍ كَانَ مَالُهُ فِي زَكَاةٍ وَكَانَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ مَعَ الْمَلَائِكَةِ حَتَّى يَقْضِيَهُ؛ كسى كه به دیگری قرض دهد و بر او آسان بگيرد، مالش در زكات است و خودش در حال نمازگزاردن با فرشتگان، تا اينكه قرضگيرنده قرضش را ادا كند».
امام صادق علیه السلام فرمود: «قَرْضُ الْمُؤْمِنِ غَنِيمَةٌ وَتَعْجِيلُ أَجْرٍ إِنْ أَيْسَرَ قَضَاكَ وَإِنْ مَاتَ قَبْلَ ذَلِكَ احْتَسَبْتَ بِهِ مِنَ الزَّكَاةِ؛ قرض دادن به مومنین عملی سودمند است که پاداش آن سریعا به قرض دهنده می رسد. حال اگر بر قرض گیرنده گشایش شد دینش را ادا می کند و اگر قبل از ادای دین مرد، قرض دهنده ان پول را زکات مالش حساب می کند».
در انجام این امر خیر نه تنها باید بکوشیم بلکه باید از یکدیگر سبقت گیریم (فاستبقوا الخیرات) و همت بلند داریم تا با مقیاسی وسیع بر انجام آن موفق گردیم.
مؤمن باید در همه زمینهها همتی عالی داشته باشد و از کسانی که در موفقیت پیشی گرفتند و بهترین نتیجه ها را از آن خود کردند، الگو گرفته و با آنها رقابت کند؛ چنانکه خدای متعال میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ».
نمونه ای از افراد مؤمن و موفق در انجام این عمل، پروفسور محمد یونس است که در سال 1979م در بنگلادش بانک گرامین را برای فقرا تأسیس کرد و تا ژوئیه2007م به هفت میلیون و چهارصد هزار نفر وام داد! که مجموع مبالغ این وام ها به شش میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون دلار میرسید!!
ترویج و تسهیل ازدواج
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: «ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّوجلّ، وأعَزَّ مِنَ التزویج؛ در اسلام هيچ بنايى ساخته نشده كه نزد خداوند عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد».
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: «مَن زَوَّجَ أخاهُ المؤمنَ امرَأةً يَأنَسُ بِها و تَشُدُّ عَضُدَهُ و يَستَرِيحُ إلَيها، زَوَّجَهُ اللّه ُ مِنَ الحُورِ العِينِ و آنَسَهُ بِمَن أحَبَّهُ مِنَ الصِّدِّيقِينَ مِن أهْلِ بيتِهِ و إخوانِهِ و آنَسَهُم به؛ هر كه برادر مؤمن خود را زن دهد، تا آن زن همدم و مايه پشت گرمى و آسايش او باشد، خداوند او را از حوريان بهشتى همسر دهد و با هر يك از صدّيقانِ خانواده و برادران [دينى]اش كه دوست داشته باشد، همدمش كند و آنان را با وى انس و الفت دهد».
امیر مومنان عليه السلام می فرماید: «اَفْضَلُ الشَّفاعاتِ اَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَينِ فى نِكاحٍ حَتّى يَجْمَعَ اللّه ُبَيْنَهُما؛ بهترين وساطت، وساطت ميان دو نفر براى ازدواج است تا اين كه خداوند آن دو را بهم دیگر برساند».
امام صادق عليه السلام می فرماید: «مَن زَوَّجَ أعزَبا كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّه إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ؛ هر كس بى زنى را همسر دهد از جمله كسانى است كه خداوند در روز قيامت به او نظر مى افكند.»
امام كاظم عليه السلام می فرماید: «ثَلاثَةٌ يَسْتَـظِلُّونَ بِظِلِّ عَـرْشِ اللّهِ يَـوْمَ الْقِـيامَةِ، يَـوْمَ لا ظِلَّ اِلاّ ظِلَّهُ: رَجُـلٌ زَوَّجَ اَخـاهُ الْمُسْـلِمَ اَوْ اَخْـدَمَهُ اَوْكَـتَمَ لَـهُ سرا؛ سه دسته در روزقيامت، روزى كه سايه و پناهى جز سايه خداوند نيست، در سايه و پناه خدا هستند: ۱ ـ مردى كه زمينه ازدواج برادر مسلمانش را فراهم نمايد، ۲ ـ به برادر دینی خود خدمت کند ۳ ـ رازدار او باشد».
تسهیل امر ازدواج از طریق ایجاد گروه هایی متشکل از افراد معتمد و معروف به تقوا و ایمان میسر میشود. این افراد باید بین خانوادههای مختلف نقش واسطه را داشته باشند.
تأسیس مدارس
در اهمیت این عمل همین بس که بدانیم، شیخ عباسعلی اسلامی در طول 50 سال با کوششهای فراوان 300 مدرسه تأسیس کرد. هر چند دهها بار دستگیر و 9بار به اعدام محکوم شد...ولی هر بار خدای متعال او را نجات داد.
سرپرستی ایتام
امام باقر علیه السلام می فرماید: «أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ بَنَى اللَّهُ تَعَالَى لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ مَنْ آوَى الْيَتِيمَ وَ رَحِمَ الضَّعِيفَ وَأَشْفَقَ عَلَى وَالِدَيْهِ وَرَفَقَ بِمَمْلُوكِه؛:چهار صفت است که در هر کس باشد مالک خانهای در بهشت است، 1- یتیم را پناه دهد، 2-بر ناتوان رحم کند، 3-بر پدر و مادرش شفقت و مهربانی کند، 4-با زیر دستش مدارا نماید».
امیرمومنان(عليه السلام) می فرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ يَتِيمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ يَدُهُ عَلَيْهَا حَسَنَةً؛ هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبّت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اينكه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد».
امام صادق (عليه السلام) می فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْسَحُ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ يَتِيمٍ تَرَحُّماً لَهُ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِكُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هیچ بندهای نیست که دست محبت بر سر یتیمی بکشد، مگر اینکه خدای عزوجل به هر تار مویی نوری در قیامت به او عطا کند».
پیامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) می فرماید: «مَنْ كَفَلَ يَتِيماً وَكَفَلَ نَفَقَتَهُ كُنْتُ أَنَا وَهُوَ فِي الْجَنَّةِ كَهَاتَيْنِ، وَقَرَنَ (صلى الله عليه وآله) بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ الْمُسَبِّحَةِ وَالْوُسْطَى؛:کسی که یتیمی را سرپرستی کند و نفقه او را به عهده گیرد، من و او در بهشت خواهیم بود مثل این دو، و در این هنگام حضرت انگشت اشاره و میانی خود را مقارن یکدیگر قرار داد».
امام صادق (عليه السلام) از پدرانش (عليهم السلام) و ایشان از امیرمومنان(عليه السلام) نقل می کند که فرمود: «از پیامبر شنیدم که گفت: مَنْ عَالَ يَتِيماً حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ، أَوْجَبَ اللَّهُ (عَزَّ وَجَلَّ) لَهُ بِذَلِكَ الْجَنَّةَ، كَمَا أَوْجَبَ لِآكِلِ مَالِ الْيَتِيمِ النَّارَ؛ هر کس یتیمی را سرپرستی کند تا به سن رشد برسد، خدای عزوجل به سبب آن بهشت را بر او واجب گرداند، همچنان که جهنم را بر خورنده مال یتیم واجب گرداند».
و نیز فرمود: «كَافِلُ الْيَتِيمِ وَ الْمِسْكِينِ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمُكَرَّمِينَ؛ سرپرست یتیم و مسکین نزد خدا از اکرامشدگان است».
و همچنین فرمود: «كَافِلُ الْيَتِيمِ أَثِيرٌ عِنْدَ اللَّهِ؛ کفالتکننده یتیم از گرامیداشتهشدگان درگاه خدا است.»
و نیز حضرتش علیه السلام می فرماید: «مَنْ رَعَى الْأَيْتَامَ رُعِيَ فِي بَنِيهِ؛ کسی که حقوق یتیمان را مراعات کند، حقوق فرزندان او نیز مراعات خواهد شد.»
و همچنین امیرمومنان می فرماید: «مِنْ أَفْضَلِ الْبِرِّ بِرُّ الْأَيْتَامِ؛ از برترين نيكى ها، نيكى كردن به يتيمان است».
خوب است بدانیم یکی از واعظان نسبتا گمنام، با تلاش شخصی خود بیش از پنج هزار کودک یتیم را تحت سرپرستی قرار داده است! این درحالی است که در فاجعه کرونا که به اقتصاد کل دنیا زیان وارد کرد، اکثر خیرین کمکهای خود را قطع کردند، ولی او بر راهی که برگزیده بود ایستادگی کرد و از آبروی خود مایه گذاشت، تا حقوق ماهیانهی خانوادههای بیبضاعت قطع نشود.
اهدای خون
یک جوان ایرانی میشناسم که بیش از سه سال است هر سه ماه یکبار 500سیسی از خون خود را به بیماران اهدا میکند و به این ترتیب جان افراد زیادی را جات میدهد! تمام اینها برای ما درس و پند است.
ما باید سخن خدای متعال را که می فرماید: (وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ) در مسیر زندگی سرمشق خود قرار دهیم زیرا این آیات شریف راهنما و الهامبخش است و در انسان ایجاد انگیزه میکند. باشد با مدد الهی در این راه موفق باشیم.
مترجم: حکیمه سادات راغب زاده
نظر شما