«وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند». سفیران هدایت ویژگیهای متعددی دارند که یکی از مهم ترین آنها پاکدامنی و صفای باطن است. رهبران هدایتگری که راه سعادت را به جوامع بشری می نمایند و امر به معروف ونهی از منکر را برپا میدارند بایستی خود در بالاترین درجات پاکی و نزاهت باشند.
فساد مالی دولتمردان
حکومتهای شبه دمکراتیک هر چند مدعی وجود آزادی، تکثرگرایی و مطبوعات مستقل هستند ولی در ورای این ظاهر فریبنده و بی عیب و نقص، جلوه های گوناگونی از فساد مالی همچون، کلاهبرداری، رشوه و اختلاس در زیر پوست آنها در جریان است. اما برخلاف دولتهای دیکتاتوری یا شبه دیکتاتوری که دولتمردان در نبود مطبوعات آزاد، به آسانی و در چارچوب قانون دست به سرقت های میلیاردی و غارت بیت المال می زنند، در کشورهای شبه دموکراتیک، آزادی نسبی روزنامه نگاران و وجود نهادهای مستقل، آزادی عمل مفسدان اقتصادی را تا حدودی گرفته و آنان را مجبور کرده است تا برای پرداخت رشوه و جرایمی از این دست، به شیوه های پیچیده تری متوسل شوند.
انواع پاکدامنی
پاکدامنی عنوان عریض و گستردهایست که همة طبقات جامعه را در بر میگیرد و از پزشکان و مهندسان گرفته تا رؤسای عشایر و احزاب و سندیکاها، بالادست و فرودست همگی باید به این خصیصه آراسته باشند. زیان ها و خطرات ناشی از فقدان این ویژگی بسیار سنگین است و علاوه بر اقتصاد کشور، امنیت و پایداری آن را نیز تهدید میکند.
پاکدامنی انواع گوناگونی دارد:
1. پاکدامنی سیاسی که خود نمودهای فراوانی دارد از جمله پاکدامنی در حوزة انتخابات و صندوقهای رأی. چه بسا حکومت یا حزب حاکم با مهندسی انتخابات، رأی صدها هزار نفر از مردم را به سود نامزد موردنظر خود، مصادره کند
2. پاکدامنی اجتماعی
3. پاکدامنی حقوقی
4. پاکدامنی مالی
5. پاکدامنی فکری
6. پاکدامنی علمی
7. پاکدامنی اعتقادی
آزمون پاکدامنی مالی از دشوارترین آزمونهاست زیرا عشق به مال و ثروت به طور غریزی در وجود همه انسانها به ودیعه گذاشته شده است. خدای متعال میفرماید: «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا؛ و مال را بسیار دوست دارید» و نیز میفرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِک مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ عشق و محبت به امور گوناگون مادی از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزارها برای مردم آراسته شده، [لیکن] اینها همه مایة تمتع زندگی دنیاست و [حال آنکه] فرجام نیکو دست خداست» لذا لازم است برای جلوگیری از فروغلتیدن در ورطه فساد مالی هم در مرحلة مقتضی و هم در مرحلة موانع تلاش بیشتری کرد. در مرحلة مقتضی یکی از مقدمات، تهذیب و مراقبه پیوستة نفس است.
امیرمؤمنان اوج پاکدامنی
اگر بدنبال شناخت اسوه پاکدامنی و تجسم حقیقی تقوای الهی هستیم براستی که باید به بارگاه امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در آییم و زندگانی ایشان را از نظر بگذرانیم؛ برگهای زرینِ تاریخِ زندگانیِ این امام همام، آموزهها و عبرتهایی دارد که میتواند در بهبود سبک زندگی و پاک دستی جامعه بسیار سودمند باشد.
کوتاهی والی امیرمؤمنان در خصوص بخشی از اموال
بعد از واقعه صفین گروهی به رهبری خریت ابن راشد الناجی علیه امیرالمؤمنین خروج نمودند. حضرت امیر ـ علیه السلام ـ سپاهیانی را به فرماندهی معقل ابن قیس به سوی آنان فرستاد. معقل ابن قیس بر آنان پیروز شد و پانصد نفر از آنان را به اسارت گرفت. در مسیر بازگشت به مصقله که والی امیر بود، برخورد کرد.
مصلقه بر آن اسیران که غیر از مرد، زن نیز در میانشان بود، ترحم نمود و گفت: من حاضرم برای آزادی این اسیران فدیة لازم را پرداخت کنم؛ چرا که خدا میفرماید: «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ کفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّي إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِک وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکن لِّيَبْلُوَ بَعْضَکم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ؛ ...یا بر آنان منت دهید و آزادشان کنید یا فدیه بستانید...». از آنجا که معقل در ازای آزادی اسیران یک میلیون درهم مطالبه نمود مذاکره ای طولانی بین طرفین بر سر کاهش فدیه در گرفت و سرانجام بنا بر این گذاشته شد که برای هریک از اسیران صد درهم پرداخت شود و بدین ترتیب کل مبلغ از یک میلیون به پانصد هزار درهم کاهش یافت. همچنین معقل موافقت نمود که این مبلغ را به تدریج و طی چند نوبت دریافت کند. اما با گذشت زمان و علی رغم آزادی اسیران، مصقله به وعده ای که داده بود پایبند نماند و تنها به پرداخت بخشی از مبلغ مبادرت نمود و از پرداخت مابقی فروگذار کرد.
خبر به گوش امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ رسید؛ ایشان در نامه ای به مصقله چنین نوشت: «و اما بعد، به راستی که بزرگترین خیانت، خیانت امت و بزرگترین نیرنگ، نیرنگ پیشوا بر امّت خود است. از اموال مسلمانان پانصد هزار درهم در نزد تو است پس آنگاه که فرستادة من به تو رسید آنها را به سوی من بفرست در غیر اینصورت به محض رسیدن نامهام، به سوی من بیا. به فرستادهام سپردم که بعد از رسیدنش به تو، تو را لحظهای وا ننهد مگر آنکه آن مال را بفرستی. والسلام».
اما مصقله در سرنوشت سازترین و حساس ترین آزمون عمر خویش اسیر نفس اماره خود گشت و به جای اینکه برای معذرتخواهی نزد امام برود و اعلام کند توان تأمین همه آن پول را ندارد وکار را به امام بسپارد، راه توجیه و سپس خیانت را در پیش گرفت و در دام وسوسه های شیطان فرو افتاد. وی خطاب به دوست خود ذهل بن حارث چنین می گوید: «امیرمؤمنان این مال را از من مطالبه میکند و به خدا سوگند توان تأمین آن را ندارم حال آنکه اگر معاویه یا عثمان این مبلغ را از من مطالبه میکردند و حال و روزم را میدیدند دیگر بر خواسته خود پافشاری نمی نمودند، ندیدی عثمان چگونه صد هزار درهم از خراج آذربایجان را در هر سال به اشعث داد؟» دیری از این واقعه نگذشته بود که خبر پیوستن وی به معاویه به گوش رسید
این چنین بود که او در سخن خود به منطق عثمانی و سیره و سلوک شیطانیِ معاویه استناد کرد و پرداخت صد هزار درهم از خراج آذربایجان را به اشعث از سوی عثمان گواه سخن خود گرفت. شگفت آنکه به این امر اکتفا ننمود و با رها نمودن دولت حق علی-علیه السلام- به سوی معاویه گریخت. آنگاه که خبر به علی ـ علیه السلام ـ رسید، فرمود: « او را چه شده؟ دلش پر غم باد! از یکسو مانند بزرگان و سروران عمل میکند و از سوی دیگر مانند بندگان میگریزد و و مانند فاجران خیانت می کند». آری به عهده گرفتن پرداخت فدیه برای اسیران امری پسندیده بود و گریختنش به سوی معاویه و فرارش از باز پرداخت بدهی ارتداد و خیانتی بزرگ. حضرت در ادامه میفرماید: « به راستی اگر به پا میخاست [دست به اقدامی میزد] ولی [از ادامة آن] ناتوان میماند، او را در بند نمیکردیم [در این صورت] اگر چیزی را از آن او مییافتیم، میبردیم و اگر نزد او چیزی نمییافتیم، رهایش مینمودیم».
این ماجرا نشان میدهد که پایبندی و التزام به پاکدستی با وجود همه وسوسهها و هواهای نفسانی تا چه اندازه دشوار است. نکته دیگری که در ورای این داستان نهفته است لزوم سختگیری بر فرمانداران و مسئولان در مسأله پاکدستی می باشد چنانکه امیرمؤمنان با وجود اینکه میدانست پافشاری بر پاکدامنی و پاکدستی باعث جدا شدن بسیاری از یاران و فرماندهان و مسئولان وی و پیوستن آنها به خطرناک ترین دشمنش یعنی پسر هند جگرخوار میشود با این حال از هیچ تلاشی برای تحقق عدالت و پاکدستی فروگذار نکرد. این امر نشان از آن دارد که اولویت مطلق از آنِ پاکدامنان است تا بدین وسیله با جرثومه فساد مبارزه و از انتشار آن در کالبد جامعه جلوگیری شود.
کوتاه سخن آنکه اگر جامعهای خود را به پاکدامنی و پاکدستی بیاراید و در همة ابعاد اقتصادی و سیاسی و علمی و... بدان پایبند باشد با سرعتی مهار ناشدنی از نردبان کمال و پیشرفت بالا میرود و چنان میشود که در راستی و درستی اسوه سایر جوامع خواهد شد.
دزدی میان بعضی از دانشمندان غربی
در کنار پاکدستی در داراییها، پاکدستی در حقوق معنوی و پاسداشت تلاشهای دیگران در زمینه افکار و تحقیقات علمی قرار دارد. گروهی از پژوهشگران، طی تحقیقاتی گسترده، به تعداد بسیاری از نامآورانِ دنیای غرب رسیدند که تلاشها و زحماتِ علمی دیگران را سرقت کرده و به خود نسبت دادهاند شگفت اینکه این پژوهشگران یهود را در پشت پردة بسیاری از این سرقتهای علمی یافتند!
پایان سخن
پاکدامنی دشوارترین آزمونی است که بشر پیش روی خود دارد. این خصیصه که در شرع از آن به «ورع» تعبیر میشود. جایگاه والایی است که هر شخص باید بکوشد تا بدان دست یابد و از این طریق سعادت دنیا و آخرت را از آن خود سازد. باری، پاکدامنی در دنیا پل رسیدن به بهشت آخرت است.
نظر شما