طبق فرموده آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی (رحمه الله): حکومت امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ از نظر طول و عرض جغرافیایی از لیبی در غرب شروع و به جمهوری داغستان منتهی میگشت و طبق تقسیمات سیاسی امروزه حدود 50 کشور را در برمیگرفت. پایتخت این کشور پهناور کوفه بود که مساحت آن 10 فرسخ (هر فرسخ حدود 5/5 کیلومتر است) در 10 فرسخ بود و به نزدیکی منطقه «النخلیه» در شهر کربلا میرسید. در این پایتخت حدود 4 میلیون نفر زندگی میکردند.
علی ـ علیه السلام ـ علی رغم حکومت بر این قلمرو گسترده، به تنهایی راه میرفت و در کوچه و بازار قدم میزد؛ به بعضی مغازهها سر می زد، آنجا مینشست و با صاحبانشان به مزاح و گفت و گو میپرداخت. حتی کسی که ایشان را به شهادت رساند، از جهت دشمنی یا نفرت از شخص امیرمؤمنان نبود و اهدافی همچون کودتا نیز در سر نداشت، بلکه شهوت جنسی بود که او را به این راه کشانید. او برای برآورده کردن آرزوی دختر زیبارویی به نام «قطام» دست به این کار ناشایست زد و قتل حضرت را به عنوان مهریه او قرار داد؛ ازاینرو وقتی دستگیر شد امام ـ علیه السلام ـ به او فرمودند: آیا پیشوا و رهبری نالایق برای تو بودم؟ آیا تو را به زندان انداختم؟ یا تو را شکنجه و مورد آزار و اذیت قرار دادم؟ وی در پاسخ از سرشت بد خود سخن گفت و تصریح کرد: آیا شما کسی را که بدبخت و اهل آتش دوزخ است می توانی نجات دهی؟!
ما شاید از نوع برخورد و رفتار امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ متعجب شویم، ولی آنچه ایشان در رفتار خود به نمایش گذاشت جان بخشیدن به کالبد اسلام بود. در حقیقت این ما هستیم که از اسلام فاصله گرفتهایم؟ چنانکه در روایات آمده است امام زمان ـ علیه السلام ـ با دینی ظهور میکنند که مردم با آن ناآشنا هستند و تصور میکنند که یک دین جدید است.
گویند که یکی از اشراف زادگان و امیران امپراطوری پارس به کوفه سفر کرد و درخواست ملاقات با امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ را نمود. او را به سمت مردی تنها که زیر سایة درختی نشسته بود راهنمایی کردند و به او گفتند: اوست امیرمؤمنان و فرمانروای حکومت اسلامی. امیر پارسی به امام گفت: «عدل پیشه کردی که این گونه مطمئن و آسوده نشسته ای»؛ این است اسلام حقیقی.
دانش آموزان و دانشجویان باید قرآن را به خوبی بخوانند و در آن تأمل و تفکر کنند، همچنین به مطالعه و بررسی سیره پیامبراکرم و امیرمؤمنان علی ـ علیهما السلام ـ بپردازند تا بتوانند با اسلام حقیقی آشنا گردند. در آیه شریفه آمده است: «و ببینی که مردم دسته دسته در دین خدا درآیند». دلیل اینکه مردم بهطور گروهی و دسته جمعی وارد دین اسلام شدند این بود که در این دین عدالت و آزادی و انسانیت و گذشت و اخلاق را یافتند. آنها با چشمان خود دیدند که حاکم اسلامی تنها یک پیراهن کهنه دارد و بر تن میکند؛ کاری که حضرت علی ـ علیه السلام ـ انجام میدادند و به اهل بصره میفرمودند: «ای اهل بصره! اگر به غیر از این لباسهای کهنه و توشه خود چیزی با خود برداشتم و از پیش شما رفتم بدانید که من خائن هستم». پیامبراکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز چنین بودند؛ اتاقی ساختند و در آن زندگی کردند و در همانجا نیز به شهادت رسیدند درحالیکه این اتاق چند متر مربع بیشتر مساحت نداشت.
عدالت و اعتراضهای مسالمتآمیز
آنچه امروزه تحت عنوان آزادیهای سیاسی در بعضی کشورهای دموکراتیک شاهد هستیم و می بینیم که مردم به راحتی اعتراض و مخالفت خود را نسبت به قوانین و سیاست های حکومت به شیوه ای مسالمتآمیز نشان می دهند و چنان اختیاراتی دارند که می توانند قدرت را از حاکمان گرفته و به گروهی دیگر منتقل کنند، همگی به دلیل وجود قوانین و ضوابط سختی است که دسترسی وزیر و مدیر و رئیس را به اموال عمومی و ثروت ملی مشکل میسازد و اگر فرار مالیاتی یا سوء استفاده از اموال عمومی در رقابتهای انتخاباتی و غیره صورت پذیرد، مجازات مالی و اجتماعی و سیاسی بر فرد خاطی اعمال می گردد.
درست عکس این حالت در کشورهایی دیده میشود که استبداد و دیکتاتوری بر آن سایه افکنده و حاکم مستکبر و مستبد به راحتی می تواند به احتکار ثروت عمومی و ثروتمند شدن از راه سلب حقوق ملت بپردازد. اینجاست که اعتراضهای مسلحانه، خشونتآمیز و نابه هنجار پدیدار شده، آتش جنگ و فتنه شعلهور میگردد و با ادامه درگیریها امنیت و استقرار کشور از بین میرود.
آیتالله سیدکاظم قزوینی (رحمه الله) در کتاب ارزشمند خود «علی ـ علیه السلام ـ از ولادت تا شهادت» می گوید: «سختترین و مشکلترین قانونی که میتوان آن را در جامعه اجرا کرد قانون عدالت است؛ چراکه این قانون با منافع قدرتمندان در تضاد می باشد و آنان با وجود عدالت هرگز به قدرت نمیرسند». این دقیقاً همان چیزی است که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ به دنبال عملی کردن آن بود و از همان ابتدای حکومت خویش در راستای تحقق عدالت قدم برداشت، با مشاهده مرارت ها و مشکلات از ادامه این مسیر باز نایستاد و از این رو مجسمه واقعی عدالت و انصاف نام گرفت.
حضرت در عین حال با آثار و پیامدهای حاصل از ظلم حاکمان قبل از خود مبارزه میکرد. نمونه آشکار این پیامدها اختلاف طبقاتی شدید سیاسی و اجتماعی بود که به درگیریها و خشونتهای داخلی تبدیل شد و تا بدانجا پیش رفت که عثمان به دست همین شورشیان به قتل رسید.
آیتالله شیرازی (رحمه الله) در سخنرانی خود به عدم وجود اعتراض به اصل نظام حکومتی امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ اشاره میکنند و ریشه جنگهای زمان ایشان را در قدرتطلبی و سلطهجویی مخالفانی همچون طلحه و زبیر و معاویه می داند. گاه نیز سرچشمه این پیکارها فتنه عقایدی و فکری بود که عده ای مانند خوارج در مرداب آن فرو رفتند.
ایشان به نکته بسیار مهم دیگری اشاره میکنند و آن این است که امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ هنگامی که در بازارها قدم میزدند و با افراد مختلف اعم از مرد و زن به سخن میپرداختند و به افکار و اندیشه آنها گوش میدادند، در حقیقت به دنبال ایجاد راهی برای بیان مسالمتآمیز اعتراضات در حکومت خود بودند، تا از این طریق افکار و بینشهای مختلف بازگو شوند و پس از بحث و بررسی به نتیجهای رسند و بدین ترتیب عدالت در جامعه و کشور نهادینه شود. این نکته برای بسیاری از اطرافیان امیرمؤمنان از جمله طلحه و زبیر و ابنملجم و غیره قابل درک و دریافت نبود؛ لذا به جای اینکه اعتراض و مخالفت خود را به سمع و نظر حضرت برسانند، دست به سلاح بردند و در جستجوی قدرت و سلطه و نفوذ و امتیازات، رو به ظلم و استبداد آوردند. فرجام کار آنها نیز آنگونه شد که حضرت در سخنی گهربار به آن اشاره می کنند: «هر که عدل و داد بر او تنگ و سخت باشد، ظلم و بیعدالتی بر او سختتر خواهد بود»؛ پس ظلم و استبدادی که خود ساختند مایه نابودی آنها گشت و هزاران مسلمان را در جنگها طعمه شمشیرها نمود.
حمایت مردم از حاکم عادل
حاکمان معاصر گاه تلاش بسیار کردند که در هر زمان و مکان با مردم باشند، در بازارها قدم بزنند و به اماکن عمومی بروند، حتی گروهی از آنان به خانههای مردم می رفتند؛ اما علی رغم این تلاش ها، در دل احساس آرامش و اطمینان نمیکردند چراکه میدانستند افرادی در بین مردم هستند که تاوان ظلم آنها را پرداختهاند و از آنها یا منصوبانشان در ادارات و مراکز دولتی ستم دیدهاند. ازاینرو زمانی که در مورد این دلجویی ها و بازدیدهای سرزده در روزنامهها میخوانیم و در رسانهها و تلویزیون مشاهده میکنیم، میبینیم که آن شخصیت صاحب منصب در میان حلقهای از تیم حفاظتی قرار گرفته و این محافظان همه حواس خود را بر حرکات اطرافیان متمرکز کردهاند که مبادا حرکتی خشونتبار متوجه وی شود.
اما چرا باید مردم از خود چنین عکسالعملهایی نشان دهند؟ این واکنشها بازخورد چه رفتاری است؟ عقل و منطق حکم میکند که اگر یک حاکم تمام حقوق مردم را رعایت نموده، هرجا که او را می بینند، در آغوش کشند و احترامش بگذارند. در چنین شرایطی دیگر او نیازی به ماشینهای ضد گلوله گرانقیمت نخواهد داشت و قبل از اینکه به دنبال تأمین امنیت خویش باشد، مردم بر جان وی بیم خواهند داشت؛ چراکه اگر اتفاقی برای چنین حاکمی افتد متضرر اول و آخر مردم هستند؛ مانند آنچه برای مردم در زمان امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ اتفاق افتاد.
در آخر باید بگویم آنان که از حضور حاکمان و سیاستمداران کشورهای غربی در بین مردم شگفت زده شده و با مشاهده کشورهای استبداد زده ی خود، چنین رفتارهایی را از جانب رهبران حکومتهای دموکراتیک امری عجیب بر میشمارند؛ بدانند اولین کسی که نه در مقابل دوربین و برای جمع آوری آرای مردم، بلکه برای اجرایی کردن ارزشهای اسلام در بین مردم حضور یافت، امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ بود.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما