twitter share facebook share ۱۳۹۷ شهریور ۰۱ 2312

«و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون» و اگر بندگان من درباره من از تو بپرسند، من نزدیک هستم، به دعای آنکس که مرا بخواند پاسخ می دهم، پس آنها هم دعوت مرا بپذیرند و مرا باور دارند، باشد که به راه آیند

آثار تربیتی دعا

دعا جهات مختلفی دارد. یک جهت این است که انسان را متوجه و معطوف به حق تعالی می کند و توجه به خدا، بازدارنده از گناه و معصیت و فسق و فجور است. انسانی به دنبال رفتار غیراخلاقی، معصیت و گناه می رود که در شرایط غفلت قرار گیرد، دعا نقطه مقابل این غفلت است. آیه شریفه «أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» اشاره به همین حقیقت دارد و دعا روح عبادت است؛ همان عبادتی که بازدارنده از فحشا و منکرات است.

دومین خصوصیتی که در دعا وجود دارد این است که در دعا انسان با خود خلوت می کند، از خود استنطاق می کند، شرم را در دیدن خود کنار می گذارد، در پیشگاه الهی آنچه که واقعیت درون خود است همان را ارایه می کند. این فرصت در غیرحال دعا عادتاً برای انسان رخ نمی دهد. در پیشگاه حق تعالی جای مخفی کاری نیست چون خدا به ضمایر وجود ما آگاه است و چیزی را نمی توان پنهان کرد. لذا حال دعا، حال کنار رفتن پرده نفاق و دورویی، توجه به واقعیت و اعتراف و به گردن گرفتن رفتارها و مسئولیت هاست.

یکی از مهم ترین اثرات دعا، ایجاد نور امید در دل انسان ها است. انسان ناامید در دریف مرده ها قرار دارد. انسان بیمار اگر به سلامت خود امیدوار باشد، بهبود مى یابد و اگر مأیوس شود و چراغ امید در دلش خاموش گردد، دیگر امیدى به بهبودى او نیست. همان گونه که عامل اصلى پیروزى جنگجویان در میدان جنگ، امید و روحیه است. از این رو، سربازان ناامید اگر پیشرفته ترین سلاح هاى جنگى را نیز داشته باشند، بازنده میدان جنگ خواهند بود.

دعا در دل انسان نور امید مى تاباند، انسانى که اهل دعا و متّکى به خداوند است  على رغم مشکلات زیاد؛ اگر به درگاه خداوند روى آورد و به او امید ورزد و با او راز و نیاز کند، نور امید در دلش زنده مى شود و به زندگى امیدوار مى گردد و گویى حیات دوباره اى مى یابد؛ چه اینکه این انسان دست نیاز به سوى کسى دراز نموده که مشکل ترین کارها در نزد او آسان ترین است.

یکی دیگر از اثرات دعا ایجاد نور تقوا در وجود انسان است. وقتى انسان دست به دعا برداشته، به درگاه خداوند توسّل مى جوید و خدا را با أسماى حسنى و صفات جلال و جمالش مى خواند، آن صفات بازتابى در وجود انسان خواهد داشت و طبعاً انسان را به سمت خداوند سوق مى دهد؛ به گونه اى که انسان احساس مى کند که اگر بخواهد دعایش مقرون به اجابت شود، باید توبه کند. دعا انسان را به توبه فرامى خواند و توبه او را به تجدید نظر در زندگى، و در نتیجه سیر این حرکت نور تقوا را در زندگى انسان زنده مى گرداند.

عوامل استجابت دعا

انسان‌ها فقط در وقت سختی دعا می‌کنند در صورتی که خداوند خطاب به حضرت داوود (ع) می‌فرمایند در ایام شادی یاد من باشید تا در وقت گرفتاری شما را اجابت کنم یعنی همیشه به یاد خدا باشید و خواسته خود را از او بخواهید نه فقط در وقت سختی‌ها.

در حدیث جالبى آمده است: «آن دسته از افرادى که پیوسته - چه در حال گرفتارى و چه در حال آسایش و آرامش - با خداوند راز و نیاز دارند، در هنگام مشکلات و گرفتارى ها وقتى خداوند را مى خوانند فرشتگان مى گویند: «این صدا آشنا است مشکل او را حل کنیم» ولى وقتى صداى انسان هایى را مى شنوند که تنها به هنگام گرفتارى ها و سختى ها و ناراحتى ها دعا مى کنند، آن صدا براى فرشتگان ناآشناست».

حضرت على(علیه السلام) در خطبه ارزشمندِ همّام، در شرح حال متّقین مى فرماید: «نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ کَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ»; پرهیزکاران کسانى هستند که در حال رخا و آسایش و آرامش همان گونه هستند که در حال بلا و سختى و گرفتارى.

خداپرستى و راز و نیاز فرعونى که در حال غرق شدن «یا الله» مى گوید، هیچ فایده اى ندارد. به همین جهت، در آن هنگام جبرئیل در پاسخ فرعون مشتى از لجنِ تهِ رودخانه را به دهانش مى کوبد.

پیامبر (ص) می‌فرمایند در شادی و آسایش، خود را به خداوند بشناسید که صدای شما در ملکوت آسمان شناخته شده باشد و نکته بعدی که باید مدنظر داشته باشیم اصرار در دعاست.

یکى دیگر از مهم ترین موانع اجابت دعا، عدم معرفت خداوند است، مگر مى شود انسان از کسى چیزى بخواهد که او را نشناسد؟!

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: عدّه اى از نزدیکان و اقوام آن حضرت علّت مستجاب نشدن دعاها را از حضرتش پرسیدند. حضرت در جواب فرمودند: «لاَِنَّکُمْ تَدْعُونَ مَنْ لا تَعْرِفُونَهُ; علّت اینکه دعاها به اجابت نمى رسد، این است که شما کسى را مى خوانید که نسبت به او معرفت ندارید».

همان گونه که خداوند در قرآن مجید درباره نماز مى فرماید: «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشآءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مى دارد»؛ یعنى جامعه نمازخوان، آلوده به معصیت و گناه نمى شود؛ خانواده معتقد به نماز، از آلودگى ها بدور است، فرد نمازخوان گناه مرتکب نمى شود. و خلاصه، نماز بیمه از گناهان است.

با ملاحظه آیه شریفه، چرا بعضى از نمازگزاران مرتکب گناه مى شوند؟ آیا اشکال - نعوذ بالله - از آیه شریفه است؟ خیر! اشکال از نمازگزار است، اگر نمازگزار نداند براى چه نماز مى خواند و در مقابل چه کسى سر به سجده مى نهد، نماز او نمى تواند او را از انجام گناه باز دارد؛ زیرا بازداشت از گناه، نیاز به معرفت الهى دارد. شناخت خداوند گوهر گرانبهایى است که شرط بسیارى از عبادت ها است، بلکه شرط زیارات نیز مى باشد؛ چه اینکه آثار و ثواب زیارت ها براى کسى در نظر گرفته شده است که زیارت بامعرفت انجام دهد.

بنابراین، شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنى است که هر کس باید به اندازه توان خود این شناخت را به دست آورد.

شرط دیگر اجابت دعا، نیّت صادق و پاک و قلب با اخلاص و بدون ریا است.

به این مناسبت امام صادق(علیه السلام) در حدیثى فرموده است: «اِنَّ الْعَبْدَ اِذا دَعا اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بِنِیَّنَة صادِقَة وَ قَلْب مُخْلِص اُسْتُجیبَ لَهُ بَعْدَ وَفائِهِ بِعَهْدِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ هنگامى که بنده خدا، با نیّت صادق و پاک و قلبى پر از اخلاص و صفا به درگاه خداوند روى آورد بعد از آن که به عهد و پیمانى که با خداوند منّان داشته، عمل نماید، خداوند دعاى او را مستجاب مى گرداند.

کسب حلال یکی دیگر از شرایط استجابت دعاست. اگر می‌خواهیم دعا مستجاب شود باید لقمه حلال داشته باشیم، در این باره پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) در روایتی مى فرماید: «اَطِبْ کَسْبَکَ تُسْتَجابُ دَعْوَتُکَ; فَاِنَّ الرَّجُلَ یَرْفَعُ اِلى فیهِ حَراماً فَما تُسْتَجابُ لَهُ دَعْوَةٌ اَرْبَعینَ یَوْماً»؛ کسب و درآمدت را پاک کن تا دعاهایت مستجاب شود؛ زیرا یک لقمه حرام باعث مى شود که دعا تا چهل روز مستجاب نشود.

امام صادق فرمودند: درآمدت را که پاک کردی، خودت را نیز از حقوق مردم آزاد کردی آن وقت راهی برای اجابت دعایت فراهم می‌شود. بی جهت نیست که نوف بکایی می‌گوید: «سحرگاهی امیرالمومنین علی (ع) را دیدم. حضرت فرمودند: زمان زمانی است که هر کسی در این ساعات سحرگاه، قبل از طلوع فجر دعا کند دعایش به اجابت می‌رسد و استثناء کرد، مگر مأموران ظالم دولت‌ها». برای آنها روز و شب فرقی نمی‌کند نه روز و نه سحرگاهان دعایشان به اجابت نمی‌رسد.

بنابراین شرط دیگر این است که آیا کسی که دعا میکند مظالم مردم به گردنش هست یا خیر؟ ظلم باعث می‌شود که دعا به اجابت نرسد و این ظلم ابعاد وسیعی دارد.

روایتی از امام صادق (ع) داریم که می‌فرمایند گاهی انسان‌ها دعا می‌کنند و نزدیک مستجاب شدن آن مرتکب گناهی می‌شوند و این گناه باعث می‌شود حاجت آنها برآورده نشود.

گاهی هم دعاهای ما مخالف حکمت خداوند است و یا به نفع ما نیست که باعث می‌شود دعا به اجابت نرسد. اگرچه ما موظّف به دعا هستیم و باید نسبت به اجابت آن هم امیدوار باشیم؛ ولى باید توجّه داشت که برخى اوقات اجابت بعضى از دعاها به مصلحت انسان نیست، گاهى از اوقات انسان خیال مى کند که سعادت او در اجابت دعاست، در حالى که خداوند از روى آگاهى مى داند که شقاوت و هلاکت و نابودى او در آن است، اینجاست که چنین دعاهایى اجابت نمى شود.

بنابراین، از اجابت نشدن برخى از دعاهایمان نگران نباشیم، زیرا امکان دارد دعاى مورد نظر از همین قبیل باشد و علاوه بر آن، بنابر روایات معصومان (علیهم السلام): «دعاهایى که در دنیا مستجاب نمى شود، خداوند در آخرت معادل آن را به دعاکننده عطا مى کند»

آداب دعا کردن

در ابتدا باید دعا را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنیم. در ابتدا و انتهای دعا صلوات بر پیامبر و آلش را فراموش نکنیم. در روایات داریم که خداوند صلوات بر پیامبر را می‌پذیرد و خدا کریم‌تر از آن است که این دو را بپذیرد و دعای مابین آن را نپذیرد.

معصومین را شفیع خود قرار دهیم. قبل از دعا، مدح خداوند را بگوییم «ای خدایی که رحیم، مهربان و غفاری، ای خدایی که بدی را نادیده می‌گیری». وضو بگیریم  و دو رکعت نماز بخوانیم، در دعا به فکر همه باشیم، همگانی بودن دعا را رعایت کنیم. آنگونه دعای خودمان هم مستجاب می‌شود.

در روایتی که نویسنده کتاب «نورالثقلین » نقل کرده، راوی از امام صادق علیه السلام می پرسد: چرا دعای ما به استجابت نمی رسد؟ حضرت می فرماید: باید روش دعا کردن را بیاموزید. سؤال می کند: روش چیست؟ می فرماید: «تبدا فتحمد الله و تذکر نعمه عندک ثم تشکره ثم تصلی علی النبی و آله ثم تذکر ذنوبک فتقر بها ثم تستعیذ منها ، فهذا جهة الدعاء» در آغاز دعا، خدا را ستایش می کنی و نعمتهایش را به یاد می آوری سپس شکر و سپاس می کنی و بر پیامبر و اهل بیتش درود می فرستی، سپس گناهانت را یادآور می شوی و به آنها اعتراف می کنی و به خدا پناه می بری. این روش دعا کردن است .

در آیه 55 سوره اعراف آمده است: «اُدعوا ربَّکم تضرعاً و خفیه انَّه لا یحبّ المعتدین؛ ای انسانها بخوانید پرودگارتان را با تضرع و پنهانی، پروردگار شما کسانی را که سرکشی می کنند (دعا نمی کنند) دوست نمی دارد». وقتی انسان خدا را می خواند با تضرع بخواند نه با بی تفاوتی و خونسردی، این خواندن را پنهانی یا در نهان خود انجام دهد. در خواندن خدا تظاهر نکند. دعا چیزی نیست که سر هر کوی و برزن آن را بخوانند و داد بزنند و از تلویزیون پخش کنند، بلکه به خلوت و تنهایی و تمرکز احتیاج دارد.

حال این سؤال مطرح است که چه طور انسان دچار تضرع، سؤال، استغاثه و اضطرار می شود و چه هنگام با خود خلوت می کند تا در پنهانی کسی را بخواند. ممکن است تصور کنیم این گرفتاریها و مشکلات معمولی زندگی آدمی هستند که چنین وضعیتهایی برای او پیش میآورند. اما این تصور با آنچه درباره دعا در قرآن آمده، نمی خواند پیشتر گفتیم که در آیات متعددی از انسان خواسته شده همیشه خدا را بخواند، نه تنها زمانی که مشکلی پیدا میکند.

اگر مجموع این مفاهیم را کنار هم بگذاریم، معنایش آن است که انسان از آن نظر که انسان است، اگر به وضعیت انسانی خود آگاه شود، هیچ وقت از تضرع دور نمیشود. مطلب این است که نگرانی و اضطرار، و سؤال و استغاثه، و تضرع در زندگی، وضعیتهایی در زندگی انسان هستند که انسان را همیشه همراهی میکنند، به شرط آنکه آدمی به آنها توجه کند. ما موجوداتی هستیم هر لحظه تهدید شده به عدم و هیچ چیزی در اختیار خودمان نیست. هیچ تضمینی برای خودمان نداریم ممکن است بسیاری از افراد بگویند ما اضطرار و اضطراب نداریم. بله، چون ما پناهگاههایی برای خودمان درست کرده ایم.

اما راهی که بعضی از ادیان بزرگ دنیا آن را مطرح میکنند این است که آدمی سعی کند از طریق تهذیب دائمی نفس از هر چه او را احاطه کرده و محدود میکند و از طریق شکستن دیوارهای زندان وجودی اش، تجربه بستر جاودانه را در خود ماندگارتر کند و اتصالهای بادوامتری با آن برقرار سازد. به همین دلیل گفته شده بهترین وقت دعا، یک سوم آخر شب است، چون در ثلث آخر شب همه جا ساکت است؛ عواملی که انسان را از تنهایی غافل میکنند در کار نیستند و آدم به خوبی میتواند تنهایی اش را احساس کند، فردانیت خودش را تجربه کند با چنین وضعیتی، تضرع، استغاثه و سؤال آغاز میشود.

کسی به خدمت یکی از ائمه علیهم السلام رسید و گفت من هر چه میخواهم در آخر شب دعا کنم، حال دعا پیدا نمیکنم. ایشان در پاسخ فرمودند: » قیدک ذنوبک» یعنی گناهان تو زنجیرهایی به دست و پای تو بسته اند یعنی این نمی شود که آدم در طول روز هر جور که خواست، زندگی کند و بعد آخر شب بلند شود و دعا کند.

بنیانگذاران ادیان که به دعا )عبادت، ستایش، نماز و …( دعوت کرده اند، نگفته اند که آدم میتواند هر کاری بکند و بعد دعا کند و نماز بخواند و اینها وسیله تهذیب نفس او شود حرفشان این بوده که انسان در درجه اول باید یک زندگی سالم اخلاقی داشته باشد و آنگاه دعا کند و نماز بخواند.

رابطه دعا و عمل

یکی از شبهاتی که در زمینه دعا مطرح می شود آن است که دعا حالت رخوت، سستی و رکود در انسان ایجاد می‌کند و او را از کار و تلاش و کوشش بازمی‌دارد.

در پاسخ، ذکر حادثه ای تاریخی خالی از لطف نیست: در صدر اسلام هنگام وقوع جنگ بدر که در سال بعد از مهاجرت مسلمانان به مدینه روی داد، خبر حمله قریش به مدینه رسید. قریش مجهز به تمام تجهیزات سپاهی آن روز با یک عده بی‌شمار بود، در حالی که یاران پیامبر از افراد محدودی تشکیل می‌شد که کل تجهیزات آن‌ها از چند شتر و اسب و چند اسلحه تجاوز نمی‌کرد.

با این اوصاف پیامبر به‌جای اینکه در مسجد بنشیند و دعا بکند و از خدا بخواهد که شر دشمنان و مشرکان را به خودشان بازگرداند و مسلمین را از این بلیّه نجاب بدهد، به مقابله ‌ایستاد، افراد خودش را با همان تجهیزات کم آماده کرد و سپاه کوچکی تشکیل داد، در این موقع و بعد از آماده شدن برای دفاع و قدم پیش گذاشتن بود که دست به دعا برداشت و از خدا خواست که اگر می‌خواهی بندگان تو در روی زمین باقی بمانند، این لشکر کوچک ولی باایمان را در مقابل مخالفان موفق و منصور بدار.

بنابراین دعا نه‌تنها لازمه دوران عقب‌ماندگی و جهل بشریت نیست، بلکه اولاً دعا در رابطه با عمل مشخص می‌شود؛ و ثانیاً اینکه دعا نیاز درونی انسان و یک امر کاملاً طبیعی و فطری بشری است.

در منطق اسلام آنکس که دست به دعا بر می دارد انسان ازخودبیگانه و الینه‌شده در جهان نیست، بلکه انسان آگاه، مختار و صاحب اراده‌ای است که متصل به جهان هستی است و در مسیر تکامل و تعالی گام برمی دارد. اما هر بشری که عملی انجام می‌دهد می‌خواهد از کوچک ترین تا بزرگ‌ترین کارها، از فردی‌ترین تا اجتماعی‌ترین امورش موفقیت‌آمیز باشد. برای نمونه: اگر به علت بیماری پیش دکتر می‌رود؛ برای موفق شدن در کاری؛ برای به سلامت رسیدن مسافر عزیزی؛ اگر و اگر و... آرزویش این است که این اقدامات او به نتیجه برسد و توأم با موفقیت باشد. این آرزو وقتی در قالب کلمات بیان می‌شود همان چیزی است که ما به آن دعا می‌گوییم که به‌صورت نیایش و درخواست گفته می‌شود.

نظر شما