احزاب و مقبولیت اجتماعی

چگونه احزاب می‌توانند در جلب رأی مردم موفق شوند؟
twitter share facebook share ۱۳۹۷ دی ۰۵ 1095
چگونه احزاب می‌توانند در جلب رأی مردم موفق شوند؟

تحولات سیاسی در کشورهای اسلامی گویای آن است که نقش احزاب در جهت دهی به آرای مردم کاهش پیدا کرده و بین احزاب و مردم نوعی بی‌اعتمادی حاکم شده است. بسیاری از وعده‌ها در حد حرف، باقی مانده و به مرحله عمل نمی‌رسد و گاه بین شعارهای احزاب و آرمان‌های مردم فاصله بسیاری وجود دارد؛ زیرا احزاب تنها بدنبال رسیدن به حکومت و بهره گیری از رانت‌های ویژه هستند.

علیرغم اینکه هدف بنیانگذاران از تأسیس حزب نه دستیابی به قدرت و ثروت که خدمت‌رسانی بهتر و بیشتر به افراد جامعه است؛ با گذشت زمان احزاب سیاسی منافع و مصالح خویش را در اولویت قرار داده و آرمان اصلی خود را بدست فراموشی می‌سپارند. بنابراین درحالیکه مردم از احزاب توقع انجام امور محال وغیرقابل دسترس را ندارند و تنها به تسهیل یک زندگی آبرومند و راحت قانع هستند، این خواسته آنان توسط احزاب نادیده گرفته می‌شود.

آیت‌الله سیدمحمدشیرازی در کتاب ارزشمند خود «شورا در اسلام» به تعریف حزب پرداخته، می‌نویسد: «حزب مجموعه‌ای از افراد است که در برخی مصالح و منافع اعم از اجتماعی، اقتصادی و یا فکری مشترک هستند و در راستای کسب قدرت بیشتر طبق برنامه‌ای جامع و هدفمند فعالیت می‌کنند.»

برخی هدف از تشکیل حزب را به دست آوردن قدرت و امتیازات بیشتر می‌دانند و برخی دیگر معتقدند تلاش برای دراختیار گرفتن حکومت، نه هدف که وسیله‌ای است برای نیل به اهداف دیگری همچون پیشرفت ملت، مبارزه با عقب‌ماندگی و جهل. در هر دو صورت امر مسلَّم این است که اگر حزبی بخواهد تأیید و اعتماد مردم را جلب نماید باید منافع آنها را بر منافع خود مقدم بداند.

کنار گذاشتن منافع حزبی و شخصی

یکی از شرط‌های پیروزی و موفقیت حزب سیاسی، ارتباط تنگاتنگ با توده مردم و حرکت در چارچوب برنامه‌ای جامع و مدون است. بدین منظور باید سازکار حزب که بیانگر نوع فعالیت و اهداف مورد نظر است از پیش مشخص شود، فعالیت‌های حزب باید سیستماتیک باشد و از هرگونه بی‌نظمی و رفتار خارج از برنامه پرهیز شود؛ همچنین حزب باید در راه رسیدن به منافع عمومی قدم بردارد و مصلحت توده را در اولویت برنامه های خود قرار دهد. در هر صورت جامعه‌هایی که آزادی در آنها حاکم است حذف احزاب از زندگی اجتماعی امکان‌پذیر نیست همان‌طور که کشورهایی با نظام سیاسی حاکم بر مشورت و شورا که به دنبال انتقال مسالمت‌آمیز قدرت هستند بر وجود احزاب قانونی تکیه می‌کنند. احزابی که طبق قانون مجلس یا قانونی که به همه پرسی گذاشته شده تشکیل شده باشند.

احزاب یکی از اصلی ترین ارکان نظام های مردم سالار و دموکراتیک بوده و نقش مهمی در انتقال مسالمت آمیز قدرت ایفا می کنند. آیت‌الله شیرازی در این باره می‌گوید: «اقتصاد آزاد و شکوفا کشور را از وجود احزاب بی نیاز نمی‌کند؛ بلکه مبارزه با مفاسد اجتماعی در گرو وجود احزاب و گروه‌هایی است که می‌کوشند سطح آگاهی سیاسی مردم را بالا برده و نقش بیشتری در فعالیت های اجتماعی برای آنان ایجادکنند.»

سؤال اینجاست که چگونه حزبی که برای تحقق اهداف و منافع عمومی تشکیل شده، به تدریج راه خودکامگی در پیش گرفته و تنها به منافع خویش می‌اندیشد؟ عوامل مختلفی در این تحول دخالت دارند که نخستین آن رهبران حزب است. هنگامی که سکاندار حزب منافع و مصالح خویش را در اولویت قرار داده و با محدود ساختن آزادی بیان و اندیشه اعضا به دنبال آن است که از آنها افرادی گوش به فرمان و زیردست بسازد نتیجه این خواهد بود که حزب را از هدفی که در بدو تأسیس داشته دور نموده و ماهیت دیکتاتوری به آن می بخشد.

از‌این‌رو آیت‌الله شیرازی می‌گوید: «احزاب در کشورهای در حال توسعه اگر بخواهند که تنها نمایندگان دولت و گروه‌های سیاسی و اجتماعی حاکم در کشور باشند، اعتماد و تأیید مردم را از دست خواهند داد زیرا به احزابی فرمایشی تبدیل می‌شوند که هیچ‌گونه تأثیر و نفوذ سیاسی و اجتماعی در بین مردم ندارند».

احزاب سیاسی و مشکلات پیش رو

در کشورهایی که دموکراسی در آنها حاکم نیست احزاب از مشکلات و فشارهای دو چندان رنج می برند؛ چراکه نظام دیکتاتوری فعالیت آزاد احزاب را خطری برای بقای خود می داند و هیچ میلی به وجود آنها ندارد، از‌این‌رو به وضع قوانینی روی می‌آورد که آزادی و فعالیت احزاب را محدود می‌نماید. پس احزاب مجالی برای فعالیت ندارند و چون نمی‌توانند آرزوها و اهداف مردم را محقق سازند پشتوانه مردمی خود را نیز از دست می‌دهند. در چنین شرایطی روابط بین احزاب و حکومت با بی‌اعتمادی و درگیری همراه است و همین امر مزید بر علت می شود تا مردم از پیوستن به احزاب خودداری کنند.

این امر باعث شد که حضرت ایت الله شیرازی در کتاب خود تاکید کند که: حکومتها هیچ میل و رغبتی به تقسیم قدرت بین احزاب و گروه‌های سالم ندارند . در اینصورت احزاب تنها به سازمانهایی تبدیل خواهند شد که دولت هیچ مسؤولیتی در قبال آنها نخواهد داشت. از طرف دیگر مردم نیز در این احزاب آرمانها و نیازهای اقتصادی و اجتماعی خود را پیدا نکرده و فعالیت آنها را به دور از این اهداف می یابند .

این بدین معناست که پیروزی احزاب در زمینه فعالیت سیاسی به طبیعت ارتباط آن حزب با مردم و عموم جامعه وابسته است. حال اگر یک حزب بتواند به یک ارتباط متعادل دست یابد که بر پایه اعتماد و حمایت دو طرفه استوار است ، آنگاه است که این ارتباط به منافع حزب مورد نظر  کمک خواهد کرد. علاوه بر اینکه به نفع تمام افراد جامعه نیز می‌باشد . شاید این رویکرد به نوع فعالیت رهبران احزاب و بینش و تفکر سالم و صحیح آنها وابسته باشد تا بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. تمام این کنش‌ها و واکنش‌ها و ارتباطات در نهایت به نفع دولت و مردم خواهد بود .

در این راستا ایت الله شیرازی چند پرسش مطرح می‌کند: آیا احزاب می‌توانند خواسته‌های اجتماعی ملتها را محقق سازند؟ آیا آنها می‌توانند از دیدگاه خود و حساسیت نسبت به اموری که به مردم مرتبط می‌شود سخن بگویند؟ آیا وجود این احزاب به تقسیم هر چه بیشتر جامعه به قشر نخبه و قشر محروم خواهد انجامید؟ آیا آنها می‌توانند تکیه گاهی برای مردم و منبع قدرتی برای آنان بشمار آیند ؟

نظر شما