twitter share facebook share ۱۳۹۹ بهمن ۲۵ 915

12 ژانویه در مراسمی که در باشگاه خبرنگاران در واشنگتن برگزار شد، وزیرخارجه وقت آمریکا مایک پمپئو در سخنانی ایران را متهم کرد که به خانه جدید القاعده بدل شده است. پمپئو مدعی شد که سی سال است بین ایران و القاعده همکاری وجود دارد و اکنون روابط آن دو به سطح جدیدی رسیده است. وی گفت سال 2015 تهران به القاعده اجازه داد که در ایران ستاد عملیاتی ایجاد کند و حالا این سازمان تروریستی تحت حمایت نظام ایران فعالیت می کند.

پمپئو اولین شخصیت سیاسی آمریکا نبود که ایران را متهم به حمایت از القاعده می کرد اما ادعاهای او با گفته های سایر شخصیت های سیاسی تفاوت داشت. بسیاری سخنان پمپئو را پروپاگاندا دانستند و هدف از این اظهارات را ایجاد اختلال در مسیر دولت بایدن برای ایجاد روابط صلح آمیز با تهران تفسیر کردند.

اما ادعای پمپئو گرچه با اغراق همراه بود، جنبه هایی از واقعیت داشت: سال 2015 بین ایران و القاعده اتفاقاتی رخ داد. در آن زمان ایران برخی از رهبران القاعده را در خاک خود بازداشت کرد، در طرح مبادله زندانی با این گروه تروریستی، تهران به رهبران بازداشتی آزادی تردد داد و از این طریق آنان اجازه یافتند بر عملیات القاعده در سایر نقاط جهان با سهولت بیشتری در مقایسه با گذشته نظارت داشته باشند. بنابراین رابطه بین دو طرف در همین حدود وجود داشت و در اندازه ای نبود که بخواهیم نام محور ایران-القاعده را بر آن بگذاریم و دو طرف را شرکای عملیاتی بدانیم.

در پی حملات یازده سپتامبر شمار زیادی از عوامل القاعده به ایران پناهنده شدند؛ اما در بازداشتگاه یا در خانه زندانی گشتند. این مردان شرایط بازداشت خود را که شامل محدودیت هایی بر سر ارتباطشان با جهان خارج بود، غیرقابل قبول می دانستند. «نلی لهود» استاد علوم سیاسی، هزاران سند داخلی القاعده که در شهر ایبت آباد پاکستان (جایی که بن لادن سال 2011 کشته شد) کشف شد را مطالعه کرد و دید که مردان بازداشت شده در ایران دچار ناامیدی شده بودند. آنها به بازداشت کنندگان ایرانی خود معترض بوده و از همرزمان خود در کشورهای دیگر می خواستند که برای نجات آنها مداخله کنند.

در نامه ای دیگر که سال 2010 به رهبری القاعده در منطقه افغانستان-پاکستان نوشته شده، برخی از این مردان با گلایه از بازداشت خود گفته بودند که چیزی جز رهایی نمی خواهند. آنها از برادران خود در خراسان (اشاره به منطقه ای تاریخی که شامل بخش هایی از ایران و افغانستان است) خواسته بودند که برای آزادی شان دست به اقدامی بزنند «آنچه می خواهیم این است که مقامات ایران را بربایید و بدون علنی کردن قضیه، با دولتشان وارد مذاکره شوید» این کاری بود که القاعده قبلا نیز انجام داده بود

سال 2011 ایران و القاعده بر سر مبادله زندانی با هم توافق کردند و این امر منجر به آزادی چند عضو کلیدی القاعده از جمله حمزه پسر بن لادن در ازای یک دیپلمات ایرانی ربوده شده در پاکستان در سال 2008 شد. چند سال بعد یعنی سال 2015 تبادل دیگری اتفاق افتاد که در آن یک دیپلمات ایرانی که توسط شاخله القاعده در یمن در سال 2013 ربوده شده بود، مبادله شد. این دو اتفاق نشان می دهد که چرا رهبران القاعده می توانند آزادانه در ایران زندگی کنند.

آنگونه که نیویورک تایمز و سایر رسانه های خبری گزارش دادند، توافق تبادل زندانی در سال 2015 شامل آزادی پنج عضو ارشد القاعده که در ایران زندانی بودند از جمله سه مصری (سیف العدل، ابومحمد المصری و ابوالخیر المصری) دو اردنی (ابوقاسم و ساره شهاب) در ازای یک دیپلمات ایرانی در یمن بود.

سال 2017 در جریان اختلافات داخلی بین اعضای جبهه النصره (شاخه القاعده در سوریه) بر سر اینکه القاعده را ترک کنند و گروه مستقلی تشکیل دهنند یا نه، جزئیات بیشتری از توافق ایران و القاعده منتشر شد. جبهه النصره که پس از جدایی از القاعده و تشکیل گروهی مستقل، هیأت تحریر الشام نام گرفت، منطقه ای را در شمال غربی سوریه تحت کنترل دارد و رابطه اش با شاخه اصلی القاعده خوب نیست.

در اکتبر 2017 ایمن الظواهری رهبر القاعده طی سخنانی، هیأت تحریر شام را به خاطر شکستن سوگند وفاداری اش به سازمان اصلی و تعقیب ملی گرایی در سوریه، محکوم کرد. به این ترتیب جنگی لفظی بین مقام ارشد هیأت تحریر شام «عبدالرحیم عطون» و دو عضو ارشد القاعده در سوریه براه افتاد. در جریان این جنگ لفظی، هر سه نفر به توافق سال 2015 بین ایران و القاعده که منجر به آزادی رهبران القاعده شد اشاره کردند.

به گفته عطون تبادل زندانی سال 2015 شامل شش عضو القاعده بازداشت شده در ایران می شد. چهار نفر آزاد شدند و اجازه یافتند ایران را ترک کنند و به سوریه بروند؛ دو نفر از بازداشتگاه آزاد، اما ممنوع الخروج شدند. چهار نفری که اجازه خروج یافتند شامل ابوالخیر مصری و ابوالقاسم اردنی بودند و دو نفری که ممنوع الخروج شدند سیف العدل و ابومحمد مصری بودند.

در زمان آزادی، ابوالخیر مصری مقام معاون اصلی ظواهری را داشت. در نبود ظواهری –که به گفته عطون بیش از دو سال ارتباطش با اعضای گروه قطع شده بود- ابوالخیر با همکاری سیف العدل و ابومحمد مصری که در ایران بودند، یک شورای رهبری تشکیل داد تا تصمیمات مهم را مورد بررسی قرار دهند. وقتی صحبت جدایی شاخه القاعده در سوریه از سازمان اصلی مطرح شد، اعضای این شورا نیز دو دسته شدند. ابوالخیر مؤید این حرکت بود اما این دو نفری که در ایران بودند، با طرح جدایی جبهه النصره مخالفت کردند.

از دید عطون، موضع رهبرانی که در ایران مستقر بودند پذیرفتنی و معقول نبود و شاید دلیل این موضع این بود که آنان در دست دشمن اسیر بودند. ابوالقاسم در پاسخی که به عطون داد، به کاربرد کلمه اسیر اعتراض کرد و گفت «در پی طرح تبادل زندانی، سیف العدل و ابومحمدالمصری آزاد شدند و دیگر استفاده از کلمه اسیر در مورد آنها معنی ندارد؛ بلکه تا آن زمان که خدا بخواهد اجازه سفر کردن را ندارند. آنها اجازه تردد دارند و زندگی عادی سپری می کنند فقط اجازه سفر ندارند»

این اظهارات ادعای پمپئو را مبنی بر اینکه «معاونان ایمن الظواهری در ایران زندگی عادی دارند» تقویت می کند؛ اما توافق بین ایران و القاعده در همین حد است نه بیشتر. پمپئو مدعی است که ایران به معاونان ظواهری اجازه داده است در ایران آزادانه زندگی کنند زیرا می کوشد عملیات تروریستی القاعده را تسهیل کند «آنها در تروریسم و نفرت پراکنی شریک یکدیگرند». اما آنچه ابوالقاسم از این رابطه می گوید، نشانی از شراکت ندارد. به گفته وی آزادی تردد رهبران القاعده به سختی بدست آمد و نتیجه توافق تبادل زندانی در سال 2015 بود. ایران به میل خود این آزادی را به اعضای القاعده نداد و مجبور به انجام این کار شد؛ ضمن اینکه معاونان ظواهری از روی اختیار و انتخاب در ایران نیستند بلکه طبق شرطی که ایران برای آزادی آنان از بازداشتگاه گذاشت، ممنوع الخروج می باشند.

چرا ایران بر نگه داشتن رهبران القاعده در کشور اصرار دارد؟ گزینه محتمل این است که ایران می خواهد مطمئن شود القاعده حمله تروریستی علیه ایران انجام نمی دهد. نیروهای القاعده علیه گروههای مورد حمایت ایران در سراسر خاورمیانه از جمله حزب الله و حوثی ها درحال جنگ هستند و بسیاری از اعضای این گروه نسبت به ایرانیان کینه ای عمیق دارند. این در حالی است که داعش (که از منظر ایدئولوژیک به القاعده بسیار نزدیک است) ادعا کرده است که در خاک ایران دست به عملیات زده و پارلمان و مقبره آیت الله خمینی را در سال 2017 مورد حمله قرار داده است. در چنین شرایطی حضور رهبران القاعده در ایران، آن کشور را در مقابل حملات این گروه بیمه می کند.

اما این حضور لزوما بدین معنا نیست که ایران از عملیات القاعده پشتیبانی مادی می کند؛ هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. کشتن ابومحمد المصری که آگوست گذشته و بدست مأموران اسرائیلی اتفاق افتاد، تنها نشان دهنده این است که وی آزادانه در ایران زندگی می کرد و این امر هم در نتیجه تبادل زندانیان سال 2015 بدست آمد. گرچه این اعتقاد وجود دارد که هنوز برخی از اعضای القاعده در ایران هستند اما اکنون سیف العدل تنها معاون ظواهری است که در ایران باقی مانده است.

*منبع: فارین افرز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما