twitter share facebook share ۱۴۰۰ شهریور ۲۳ 1240

مقامات اسرائیل به آمریکا هشدار دادند که عربستان و مصر را در مورد نقض حقوق بشر مورد بازخواست قرار ندهد؛ چراکه با این کار آنان را به سمت چین، روسیه و ایران متمایل می کند. این خواسته اسرائیل، با وعده ای که بایدن و وزیرخاجه اش بلینکن مبنی بر اولویت بخشی به حقوق بشر در سیاست خارجی آمریکا دادند، در تضاد است.

البته نیازی به نگرانی اسرائیل نیست؛ بایدن علیرغم انتقاد از رویکرد ترامپ نسبت به بن سلمان و سیسی در کارزارهای انتخاباتی، از زمانی که روی کار امده دولت های عربستان و مصر را به خاطر نقض حقوق بشر زیر فشار قرار نداده است. وی در ابتدای ورودش فروش سلاح به سعودی را متوقف کرد اما پس از چندی اجازه فروش را صادر نمود.

همچنین بایدن علیرغم تأکید بر این واقعیت که بن سلمان دستور ترور جمال خاشقچی را داده است، از تحریم وی خودداری کرد. ظاهرا دولت بایدن قصد دارد 1.3 میلیارد دلار کمک نظامی سالانه ای که واشنگتن به قاهره می کند را ادامه دهد؛ این درحالی است که کنگره تهدید کرده بود اگر دولت مصر به نقض حقوق بشر ادامه دهد پرداخت یک چهارم از این بودجه را متوقف خواهد کرد و تصمیم بایدن زیرپا گذاشتن فرمان کنگره است.

نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل در اولین دیدار خود با بایدن که ماه اوت انجام شد، با اشاره به حملاتی که به تأسیسات اتمی ایران داشته است، از استراتژی خود در قبال ایران صحبت کرد و از آمریکا خواست نیروهایش را در عراق و سوریه نگه دارد و از بازگشت به توافق هسته ای با ایران خودداری کند.

تیم بایدن به طور فزاینده ای توجه خود را روی مسئله چین معطوف داشته است و توصیه ای که اسرائیل به ایالات متحده کرده و هشدارداده است که سخت گیری نسبت به اعراب باعث می شود آنان به آغوش چین بیافتند، بازتاب دهنده دیدگاه بسیاری از مقامات کاخ سفید نیز می باشد.

اما این نگاه اسرائیل که بازخواست عربستان در مسئله حقوق بشر ممکن است به نزدیکی ایران و سعودی بیانجامد، قابل تحلیل و بررسی است. دیدگاه کلی در واشنگتن این است که خصومت بین تهران و ریاض عامل بسیاری از درگیری های خاورمیانه بوده و هریک از دو کشور گروههای نیابتی دارند و با حمایت از این گروهها به فرقه گرایی در منطقه دامن می زنند. بر اساس همین دیدگاه بود که اوباما سال 2016 از ایران وسعودی خواست که یاد بگیرند چگونه در منطقه با یکدیگر مشارکت و همکاری کرده و منافع موجود را بین خود تقسیم کنند؛ اما آن زمان دربار عربستان با این اظهارات به تندی مقابله کرد.

رهبران عرب خلیج فارس باور داشتند که در صورت تشدید درگیری با ایران، واشنگتن به کمک آنها خواهد آمد. اما توافق هسته ای اوباما با ایران، عدم واکنش مناسب ترامپ نسبت به حمله به تأسیسات نفتی عربستان و خروج بایدن از افغانستان، به پادشاهان خلیج فارس نشان داد که اهداف و اولویت های انان دیگر با اهداف و اولویت های آمریکا مطابقت ندارد.

اسرائیل که توافق صلح ابراهیم را فرصتی برای ایجاد ائتلافی ضد ایرانی می بیند، اختلاف بین اعراب و ایرانی ها را ترجیح می دهد و از آمریکا می خواهد که شرکای امنیتی عرب را از خود نرنجاند و به سمت چین و ایران و سوریه سوق ندهد.

رهبران عرب احساس می کنند حالا که آمریکا بدنبال کاهش هزینه های اقتصادی و سیاسی بعد از یازده سپتامبر است، آنان بیش از پیش نادیده گرفته می شوند. بنابراین حتی اگر حضور ارتش آمریکا در خلیج فارس بدون تغییر ادامه یابد و ایالات متحده در عمل برای اولویت دادن حقوق بشر در سیاست های خود اقدامی نکند، احتمال اینکه رهبران عرب بدنبال جایگزینی برای منابع تسلیحاتی خود باشند و به خاطر کاهش اعتمادشان به آمریکا بخواهند وابستگی خود را به آن کشور کاهش دهند، زیاد است.

طبق شنیده ها آمریکا در چند هفته گذشته بیشترِ سیستم های دفاع موشکی خود را از عربستان خارج کرده و همین امر سبب آسیب پذیری بیشتر عربستان در برابر حملات موشکی حوثی ها شده است. همچنین تصمیم بایدن بر انتشار گزارشی که قبلا توسط FBI طبقه بندی شده بود و از روابط بین هواپیماربایان یازده سپتامبر با برخی از مقامات سعودی پرده بر می داشت، نشان می دهد که عربستان دیگر در اولویت سیاست های آمریکا نیست.

از قضا هژمونی نظامی آمریکا در خاورمیانه بود که به دشمنی بین اعراب و ایرانیان دامن زد. حمله آمریکا به عراق در سال 2003 باعث شد تنش های فرقه ای افزایش یابد و در بسیاری از جوامع عرب سنی حس بدگمانی نسبت به ایران وشیعیان ایجاد شود. نفوذ چین و روسیه در منطقه می تواند از این احساسات منفی بکاهد چراکه هر دو کشور روابط خوبی با ایران دارند و در عین حال به کشورهای عربی سلاح می فروشند؛ اعراب حس نمی کنند که چین و روسیه متمایل به ایران هستند و در نزاع های فیمابین جانب تهران را می گیرند. ضمن اینکه نه چین و نه روسیه منافع خود را به منافع اسرائیل گره نزده اند و همین ها می تواند سبب ناراحتی اسرائیل باشد.

کسانی که در سازمان های مرتبط با سیاست خارجی آمریکا فعال هستند، می گویند درست است که آمریکا نیز همچون روسیه و چین به کشورهای ناقض حقوق بشر سلاح می فروشد، اما مزیتی که آمریکا دارد این است که در کنار آموزش و سایر تعاملات نظامی با کشورهای متحد خود، بر اهمیت حقوق بشر تأکید دارد. درحالیکه چین و روسیه هنگامی که با رهبران عرب دیدار می کنند، با آنان در مورد حقوق بشر چیزی نمی گویند. از منظر این کارشناسان حتی اگر آمریکا به شریکان خود برای حمایت از حقوق بشر فشار وارد نکند، همینکه با آنان در این زمینه صحبت می کند بهتر از هیچ است.

با این وجود فروش تسلیحات نظامی به این کشورها، ادعاهای حقوق بشری آمریکا را بی اعتبار می کند؛ چراکه اگر حقوق بشر براستی برای آمریکا مهم بود به آنها سلاح نمی فروخت. علاوه بر این رویکرد آمریکا این پیام را می فرستد که صرف صحبت درباره حقوق بشر کافی است و نیاز به تغییر اساسی در رفتار حکومت ها نمی باشد.

اسرائیل گرچه به آمریکا توصیه کرده است که به خاطر مسائل حقوق بشری شریکان عرب را آزرده خاطر نکرده و به دامان چین و روسیه نیاندازد، اما پیشاپیش خود را برای تغییرات ژئوپلیتیک منطقه آماده کرده است؛ به طوری که می بینیم چین در میانه اعتراضات آمریکا نخستین بندر خصوصی را در اسرائیل افتتاح کرد. اسرائیل از آمریکا می خواهد که اهداف و خواسته های این کشور را در اولویت سیاست خارجی و برنامه های خود قرار دهد؛ اما خودش این کار را برای واشنگتن نمی کند. پس وقتی تل آویو دستور کار خود را دنبال می کند و توجهی به خواست های آمریکا ندارد، واشنگتن نیز باید همین رویکرد را اتخاذ نماید. دیگر وقت آن رسیده است که رؤسای جمهور آمریکا منافع کشور خود را مقدم بر منافع اسرائیل قرار دهند.

*منبع: responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما