twitter share facebook share ۱۴۰۱ آبان ۰۱ 566

اوایل اکتبر سیزده کشور صادر کننده نفت عضو اوپک پلاس توافق کردند که تولید خود را کاهش دهند. اعلام این تصمیم یک ماه و نیم پس از سفر بایدن به عربستان و اولین برخورد او با بن‌سلمان به معنای شکستی بزرگ برای کاخ سفید است.

از دید مفسران، عربستان و دیگر پادشاهی‌های عرب دهه‌ها بود که از تضمین‌های امنیتی آمریکا برخوردار بود‌ه‌اند و اکنون که غرب به همراهی اعراب احتیاج دارد به آن پشت کرده‌اند. این ناراحتی را به‌ویژه می‌توان در کنگره دید؛ جایی که سناتورها از ریاض به خاطر «هم‌پیمان شدن با بزرگترین دشمن آمریکا» یعنی روسیه انتقاد کردند.

اما این دیدگاه، دیدگاه درستی نیست. کشورهای خاورمیانه می‌کوشند خود را از تیررس رقابت قدرت‌های بزرگ دور نگه داشته و از این رقابت به عنوان اهرمی برای تأمین منافع خود استفاده کنند. برای مثال رأی ممتنع امارات به اولین قطعنامه شورای امنیت در مورد جنگ اوکراین، به این معنی نیست که ابوظبی در کنار روسیه قرار گرفته است بلکه این کشور در راستای منافع ملی خود حرکت کرده است.از منظر امارات قطعنامه سازمان ملل در مورد یمن –که سه روز بعد تصویب شد- و محکومیت حوثی‌ها، از اهمیت بیشتری برخوردار بود و لازم بود که حمایت روسیه در مورد آن جلب شود.

از سال 2021 همه کشورهای منطقه برای کاهش تنش تلاش کرده اند چراکه به این درک رسیده اند که باید کنترل اوضاع را خود بدست گیرند. بعد از اتمام محاصره قطر در ژانویه 2021 توسط کشورهای خلیج فارس، سفرهای دیپلماتیک برای نشان دادن گرم شدن روابط شروع شد و حتی کشورهای عرب به سمت کاهش تنش با تهران حرکت کردند. ریاض و ابوظبی لفاظی های جنگ طلبانه خود را در قبال تهران کاهش دادند و قصد خود را برای برگرداندن رابطه با ایران به حالت قبل نشان دادند.

گام هایی که این دو کشور به این منظور برداشتند گاهی با سیاست های آمریکا در تضاد بود؛ به عنوان مثال یک روز بعد از آنکه بایدن عزم خود را برای جلوگیری از ایران هسته ای نشان داد و خواستار ائتلاف دفاع هوایی کشورهای خاورمیانه برای مقابله با تهران شد، انور قرقاش مشاور رئیس جمهور امارات اعلام کرد که کشورش بخشی از هیچ محوری علیه ایران نیست.

تلاش برای کاهش تنش با ایران همزمان بود با امضای توافق ابراهیم در سال 2020 و متعاقب آن موج عادی سازی روابط اسرائیل و چند کشور عربی. این توافق منعکس کننده جاه طلبی های جدید کشورهای خاورمیانه بود.

از زمان توافق، سطح تعامل بین اسرائیل و کشورهای عربی به حد بی سابقه ای رسیده است. از رزمایش دریایی مشترک در دریای سرخ گرفته تا توافقات تجارت آزاد؛ این کشورها عزم خود را برای پیشبرد رابطه نشان داده اند. ماه مارس اسرائیل میزبان نشست امنیتی نقب با حضور وزرای خارجه بحرین و امارات و مصر بود؛ اجلاسی که نشان داد چشم انداز خاورمیانه تنها ظرف دو سال چقدر تغییر کرده است.

جالب آنکه منشأ این تحولات نه از خارج که از داخل منطقه بوده و تمایل فزاینده کشورهای خاورمیانه را برای شکل دادن به یک نظم منطقه ای جدید نشان می دهد.

اما کشورهای خاورمیانه هنوز تا رسیدن به آن نقطه که بتوانند در مسائل استراتژیک و سیاست خارجی به شکل مستقل عمل کنند، فاصله زیادی دارند. این کشورها در حوزه نظامی همچنان به شدت به حمایت واشنگتن متکی هستند. ولی اگر حضور آمریکا در منطقه کاهش یابد، حرکت به سمت استقلال تسریع پیدا خواهد کرد.

بنابراین در شرایطی که کشورهای خاورمیانه می کوشند شریکان خود را تنوع بخشند و سیاست خارجی مستقلی را بر اساس منافع ملی خود در پیش گیرند، غرب نباید انتظار داشته باشد که کشورهای منطقه تماما مطابق خواست و اراده او حرکت کنند و اولویت های خود را نادیده بگیرند

حالا که آمریکا می خواهد تمرکز بیشتر خود را بر چین و روسیه بگذارد و حضورش را در منطقه کاهش دهد، باید آستانه تحملش را نیز بالا ببرد و به تأمین منافع حداقلی خود در خلیج فارس اکتفا کند. مطمئنا مبارزه با تروریسم و جلوگیری از هسته ای شدن منطقه، اهداف اساسی آمریکا باقی می ماند و واشنگتن باید این موضوع را به متحدانش در خلیج فارس تفهیم کند. اما بعید است که بتواند این کشورها را با رویکرد خود در قبال روسیه و چین همگام نماید.

کشورهای خلیج فارس و اسرائیل مشارکت با چین را برای رونق اقتصادی خود ضروری می دانند. چان هنگ چی سفیر سابق سنگاپور در آمریکا زمانی گفته بود: «کشورهای منطقه را برای انتخاب تحت فشار قرار ندهید چون ممکن است انچه را دوست ندارید بشنوید». وی این حرف را در مورد منطقه آسیای جنوب شرقی زد ولی اکنون برای خاورمیانه نیز صدق می کند.

*منبع: شورای آتلانتیک

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما