twitter share facebook share ۱۴۰۰ اسفند ۰۵ 524

انسان‌ها از فرهنگ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ساختارهای فکری و ارزشی زمان خود به درجات مختلف تأثیر می‌پذیرند و به موازات این تأثیرپذیری، حاصل انباشته‌های فکری خود هستند؛ بنابراین چه بخواهند و چه نخواهند تربیت خواهند یافت. نوع و کیفیت تربیت در هر جامعه‌ای، سرنوشت آن را رقم می‌زند و آینده آن را ترسیم می‌کند. قرن بیست و یکم قرن تعیین کننده‌ای است و جوامعی که به مجموعه تربیت‌های زیر توجه کرده و برنامه‌ریزی کنند، از مزیت نسبی، کیفیت، توسعه انسانی و آینده روشن‌تری برخوردار خواهند بود. این مجموعه تربیت‌ها عبارتند از:

1. نگرش کلان بین‌المللی

2. هنر معاشرت میان ملتی

3. محاسبه‌گرایی

4. هنر ترکیب و تبدیل

5. خودیابی

6. تربیت اخلاقی

7. توسعه فرهنگی

8. وطن‌دوستی

9. توجه به بهداشت و محیط زیست

10. مسئولیت اجتماعی

این اصول ده‌گانه تربیتی، زمینه‌های شکوفایی فردی و جمعی را در شرایط حاد، پیچیده و بحرانی قرن 21 فراهم خواهند آورد

نگرش کلان بین‌المللی

به درجه‌ای که انسان‌ها تربیت شوند تا درباره دیگران بخوانند، تأمل کنند و بهره‌جویی کنند، به همان درجه در کمیت و کیفیت کار، در هنر و حرفه خود سرعت و موفقیت خواهند داشت. در جامعه‌ای که وسعت بصیرت نباشد و افقی پیدا نشود، انسان‌ها در جمود و سکون باقی می‌مانند. دهکده جهانی، ضرورت پرداختن به کل نظام بین‌المللی را ایجاد کرده است؛ کلید تربیت در این حوزه، ارتباطات است. در شرایط قرن 21 ملت‌هایی که بتوانند رنگ و بوی محلی خود را حفظ کنند اما در عین حال بهترین‌های اندیشه، هنر، تکنیک، ادب و علم را از دیگران گلچین کنند، دروازه‌های موفقیت را به روی خود باز خواهند کرد. ملتی به نگرش بین‌المللی عنایت خواهد داشت، که اصل تنوع در فکر و عمل بشری را بپذیرد و خود را در گذشته‌ها و دیوارهای آهنین محلی محصور نکند. تنوع‌پذیری، با حفظ اصالت منافات ندارد؛ منظور از نگرش کلان بین‌المللی این است که انسان‌ها تربیت شوند تا با جامعه بشری طبیعی رفتار کنند، بهترین آن را بیاموزند و در فعلیت بخشیدن به کارهای فردی و جمعی، نگرشی درازمدت و در سطح رقابت‌های جهانی اتخاذ کنند

هنر معاشرت میان ملتی

انسان‌ها و جوامع به سه دلیل در میان یکدیگر برتری می‌یابند: 1. ابزار مادی مانند قدرت و ثروت؛ 2. ابزار معنوی مانند هنر و فرهنگ؛ و 3. تلفیقی از این دو. شکوفایی و کسب برتری، محتاج تربیت‌های دقیق، ظریف و درازمدت است. یکی از راه‌های مهم رشد و توسعه، معاشرت با دیگران می‌باشد. از فرآیند معاشرت، جوامع به ضعف‌های درونی خود پی می‌برند و در عین حال به محاسن و مضار فرهنگی و نظام‌های اجتماعی دیگر آگاه می‌شوند و اگر بخواهند و تصمیم بگیرند، می‌توانند در مسیر رشد و بهبود حرکت کنند. معاشرت با دیگران یعنی نهراسیدن از تضارب آرا، تلاقی اندیشه‌ها و تقارن آرمان‌ها و خواست‌ها. معاشرت با دیگران یعنی در معرض شناسایی تناقضات خود قرار گرفتن و در مقام حل آنها برآمدن. بحث نگرش بین‌المللی و معاشرت میان‌ملتی، مفروض قابل توجهی در خود پنهان کرده است و آن اینکه در روح و تاریخ یک ملت می‌باید قوه اعتماد به نفس قوی باشد، تا از بین‌المللی شدن و معاشرت میان‌ملتی نهراسد و ویژگی‌های مثبت هویتی خود را از دست ندهد. بنابراین معاشرت میان‌ملتی یک نوع تربیت ملی و تاریخی می‌خواهد و به ظرفیت محتاج است و حرکتی است عظیم که سرنوشت یک جامعه را متحول می‌کند

محاسبه‌گرایی

یکی از عمیق‌ترین، انسانی‌ترین و زیباترین دستاوردهای چند قرن اخیر بشر، مسلط شدن به علم است که او را در مسیر محاسبه، برنامه، آینده‌نگری و دقت هدایت کرده است. محاسبه به عنوان یک ستون جدی زندگی، می‌تواند انسان را در مسیر اصلاح، بهینه‌سازی، رقابت و رشد و توسعه قرار دهد. جامعه‌ای که محاسبه ندارد، آینده ندارد و انسانی که فاقد تربیت محاسبه‌گرایانه است، سرگردان خواهد بود. جامعه‌ای که محاسبه را در نظام آموزشی خود نمی‌گنجاند، نباید انتظار توسعه‌یافتگی داشته باشد. محاسبه‌گرایی در جامعه‌ای محقق می‌گردد که در آن علم، احترام و قداست داشته باشد. کسب مزیت نسبی، برتری علمی و توسعه‌یافتگی، تا اندازه قابل توجهی تابع تربیت انسان‌هایی است که علمی، عقلی و محاسبه‌گر باشند و این هنر و ارزش و خصیصه را در ترکیب و تبدیل، هنر و فرهنگ، معاشرت و برنامه‌ریزی و در فرد و گروه و جمع محقق سازند

هنر ترکیب و تبدیل

منظور از این نوع تربیت، تبدیل مواد خام به محصول و تولید است. تولید ضرورتا به کالا محدود نمی‌گردد، بلکه تحقیق، ابداع، طرح نظریه‌ای نوین و روش‌های بدیع برای حل معضلات بشری، همه از مشتقات تولید در یک جامعه می‌باشد. اگر مهمترین موضوع بحث در روابط بین‌المللی قرن بیستم، موضوع جنگ و صلح بود، در قرن بیست و یکم تعیین کننده‌ترین موضوع، موضوع توسعه در ابعاد مختلف آن خواهد بود. هرچند بحث توسعه ابعاد زیربنایی فرهنگی دارد، از لحاظ تکنیکی و فنی ساختاری، اصل ترکیب و تبدیل است که تفاوت اقتصادی، صنعتی و تجاری ملت‌ها را به نمایش می‌گذارد. قواعد ثابت توسعه‌یافتگی به ما نشان می‌دهد که هیچ جامعه‌ای بدون نخبگان منسجم علمی، نتوانسته است حتی به درجه‌ای اندک از پیشرفت دسترسی پیدا کند. بنابراین اگر ترکیب و تبدیلی در کار نباشد، انباشت سرمایه، پس‌انداز، بهداشت و آموزش کیفی و رقابتی هم در میان نخواهد بود

خودیابی

مهمترین سرمایه یک جامعه، انسان‌های ان می‌باشد. اگر یک دولت به ملت خود در تمامی ابعاد حیات توجه کند، با آنها انسانی رفتار نماید، نیازهای آنان را موجه بداند و برای حداقل پنج نسل آینده برنامه و طرح داشته باشد، طبیعی و منطقی است که آن جامعه طبق قواعد ثابت طبیعت و خلقت باید رشد کند و توسعه یابد. مهمترین شاخص رشد و تعالی انسانی شاید در زمان و مقطعی باشد که فرصت خودیابی پیدا کند. عمده انسان‌ها خودیابی نمی‌کنند زیرا یا بدان تربیت نشده‌اند یا فرصت بهره‌برداری از چنین نعمتی را نیافته‌اند. انسان‌ها به خودیابی نیاز دارند اما ضرورت‌های دیگر مجال پرداختن این زمینه رشد و توسعه شخصی را نمی‌دهند. اولین و مهمترین شرط خودیابی در یک جامعه، آسودگی مادی است تا دغدغه‌های روزمره را از او بزداید و جوّ روحی و فرهنگی را برای او مهیا کند. به موازات این شرط کلیدی، روح جامعه و اتمسفر فرهنگی یک جامعه نیز با اهمیت بوده و در تنوع است که انسان‌ها بهتر خودیابی می‌کنند و رنگ اصیل و واقعی خویش را در می‌یابند. نخبگان، برنامه‌ریزان و مجریان یک جامعه وظیفه دارند که به فضای فرهنگی جامعه جرأت و جسارتِ تلاقی و تقارن، جدل و چالش و روحیه تزریق کنند و در این چارچوب، مبدع و مبتکر را تشویق و مخرب را تنبیه نمایند. خودیابی محتاج تربیت است و تربیت، دشوار و با مشقت

تربیت اخلاقی

این اصل محصول اصل خودیابی است. نیاز به تربیت اخلاقی، یک نوع نیاز فطری است. جوامعی که اخلاق را یک انتخاب فردی دانسته‌اند، در مجموع متضرر شده‌اند. مجموعه درس‌ها و اندوخته‌های انسانی در چند قرن اخیر، به او این فرصت را می‌دهد که به عملکرد خود و نیاکان خود با نگرشی مجموعه‌ای نظاره کند و حرکت جوامع را از روی یک سکوی تجربی و شناختی مشاهده نماید. خوب و بد اخلاقی، به هست و نیست علمی جلا می‌بخشد و آن را هدایت می‌کند. غیراخلاقی بودن نوعی توقف است، ولی اخلاقی بودن کارت بیمه‌ای است که انسان شدن و ماندن را مصونیت و ضمانت می‌بخشد.

توسعه فرهنگی

تحقق تمامی اصول یاد شده، تابع پرداختن به فرهنگ است. یک جراح زمانی که غده‌ای را از بدن انسان بیرون می‌کشد، احساس تسکین، آرامش و موفقیت می‌کند. یک دولت‌مرد، نخبه، جامعه‌شناس، اقتصاددان و یک عالم علم سیاست، به صبر و حوصله نیازمند است تا در چند دهه غده‌ها را از دل جامعه بیرون کشد و گردش خون را در جسم جامعه به روال عادی آن برگرداند. دیررس‌ترین درخت میوه خلقت، درخت فرهنگ است؛ در این قالب منظور از فرهنگ، شیوه فکر کردن، استنباط کردن و استنتاج کردن در تمامی ابعاد زندگی است. نگرش بین‌المللی، معاشرت میان ملتی، محاسبه گرایی، ترکیب و تبدیل، خودیابی و تربیت اخلاقی، در گرو فکر و عمل است. جامعه فرهنگی، جامعه‌ای است عقلی؛ هیچ نوع تربیتی، سخت‌تر از تربیت برای تفکر و تعقل نیست. مهم‌ترین محتوای تربیت فرهنگی، وارد کردن عقل و منطق، تدبیر و بزرگ‌منشی، وقار و تحمل و احترام در نظام آموزشی، نظام دولتی و نظام اجتماعی یک جامعه است

وطن دوستی

وطن دوستی با وطن‌پرستی متفاوت است؛ وطن پرستی بی‌راهه است ولی وطن دوستی محرک، زمینه‌ساز و مشوق توسعه یافتگی است. عموم مردم علاقه شدیدی به تاریخ، آداب و روسم و محدوده جغرافیایی خود دارند. در جامعه‌ای که وطن دوستی نباشد، انگیزه‌ای برای خدمت، رشد و توسعه‌یافتگی وجود نخواهد داشت و دستور کار فردی جایگزین دستور کار مملکتی و اجتماعی خواهد شد. مرکز ثقل این تربیت، در نزد نخبگان است که با یک دید سیستمی، عینی و جامعه شناختی از یکسو و درستی، دلسوزی و آینده‌نگری از سوی دیگر، در جامعه بذر علاقه و محبت پخش کنند. انسان‌ها برای وطن‌دوستی دلیل می‌خواهند و چه بسا این درخواست منطقی نیز باشد. این تقاضا منحصرا توسط هیأت حاکمه برآورده می‌شود. در شرایط بحرانی قرن 21 جوامعی که زمینه‌های انسجام درونی ممکلت خود را از طریق علاقه به جامعه و علاقه به آینده آن در درون انسان‌ها فراهم می‌آورند، مصونیت بیشتری خواهند داشت. در نهایت وطن دوستی عموم مردم، تابع وطن دوستی نخبگان و کارگزاران دستگاه دولتی یک جامعه است

توجه به بهداشت و محیط زیست

از زوایای مهم بحران اقتصادی در جهان امروز، بحران محیط زیست و سلامت روحی و جسمی انسان است. صنعتی شدن به عنوان یک کنش، واکنش آلودگی محیط زیست را فراهم آورده است. پیش‌بینی‌های علمی برای شرایط زیست محیطی قرن 21 بسیار تهدید آمیز و نگران کننده است. اولین و فوری‌ترین پیامدهای منفی محیط زیستی، بر بهداشت روانی و جسمی انسان‌ها می‌باشد. در مقام بهبود، اصلاح و برنامه‌ریزی، وظیفه دولت‌ها است که بهداشت و محیط زیست را جدی قلمداد کنند و با نرخ رشد اقتصادی معتدل، از زوال محیط زیست و کاهش بهداشت انسان‌ها جلوگیری به عمل آورند. ملت‌های قانع ولی پرکار، کم مصرف ولی کارا و کم‌خرج ولی آینده نگر، مردمان کم بحران‌تری خواهند بود. نسل نوجوان امروز که نسل پیر اواسط قرن 21 خواهد بود، شدیدا به تربیت‌های خاص محتاج است تا با رسیدگی به بهداشت و محیط زیست خود، جامعه سالم‌تری برای آینده خود ایجاد کند

مسئولیت اجتماعی

افراد، مستقل از اینکه چه حرفه‌ای داشته باشند و چه مرامی در یک جامعه پی بگیرند، باید به مجموعه فرهنگی و فکری و بافت اجتماعی ان مفتخر باشند، در حفظ آن بکوشند، در تصحیح آن قدم بردارند و مانع از تخریب و اضمحلال آن گردند. مسئولیت اجتماعی، عنوانی است که خصایص فوق را در بر می‌گیرد. مسئولیت اجتماعی اکتسابی است و آموزش می‌طلبد. قرن 21 قرن رقابت است و واحدهای سیاسی که از انسجام درونی برخوردار باشند، موفق‌تر رقابت خواهند کرد. مسئولیت اجتماعی، اصلاح نگری و اصلاح پذیری متقابل را ایجاد می‌کند و برای انسان‌ها مشقت‌های زندگی جمعی را سهل می‌سازد. فراگیری مسئولیت اجتماعی، از نظام دبستان آغاز می‌گردد و با گذشت سال‌ها عمیق‌تر و بارورتر می‌شود. حس مسئولیت اجتماعی و تصحیح اجتماعی، یک نوع پختگی فرهنگی می‌طلبد که با ارتقای سطح آگاهی‌ها، روابط مقابل ملت و دولت و آرامش عموم مردم نسبت به آینده خود و جامعه میسر است. تربیت انسان‌ها برای نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی، در مقابله با بحران‌های ملی و بین‌المللی قرن 21 کمک شایانی خواهد کرد

بخشی از کتاب عقلانیت و تو‌سعه‌یافتگی ایران نوشته دکتر محمود سریع‌القلم

نظر شما