13 مارس سپاه پاسداران اهدافی را در شهر اربیل در کردستان عراق مورد حمله موشکی قرار داد. سپاه مدعی شد که پایگاههای عملیاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل موساد را هدف گرفته است. روز بعد رسانه انگلیسی زبان دولتی ایران پرستیوی حملات اربیل را زنگ هشیاری برای کشورهایی خواند که اجازه میدهند اسرائیل از خاک آنها برای حمله به ایران استفاده کند. این هشدار ظاهرا متوجه دولت اقلیم کردستان و بهویژه خانواده بارزانی بود. ایرانیها میخواهند که سایر همسایگانشان نیز که با اسرائیل رابطه کاری دارند، این پیامِ هشدار را بگیرند. هرچند که تهدید ایران به استفاده از زور ممکن است باعث شود که کشورهای منطقه مزایا و معایب رابطه با اسرائیل را مورد محاسبه قرار دهند، اما ایران نیز باید این امر را در نظر بگیرد که رویکردش در استفاده از زور ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.
از نظر ایران معنی امنیت این است که تا میتواند دشمنانش را از مرزهای خود دور نگه دارد. استراتژی ایران در استفاده از نیروهای نیابتی از همین سیاست نشأت میگیرد. یکی از مهمترین دستاوردهای ایران، محاصره اسرائیل از طریق حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه در عراق و سوریه و حماس و جهاد اسلامی در غزه بود. به این ترتیب ایران توانست در نزدیکی مرزهای اسرائیل، توانمندیهایی راهبردی ایجاد کند، بدون اینکه اسرائیل بتواند در قبال ایران دست به اقدام متقابل زند.
اما به نظر میرسد که این دستاورد، اثربخشی خود را از دست داده است. از منظر تهران در سالهای اخیر تحولاتی رخ داده که به اسرائیل اجازه داده است نفوذ خود را در نزدیکی مرزهای ایران به میزان زیادی گسترش دهد و این چیزی است که باعث نگرانی شدید رهبران ایران شده است.
امضای توافقنامه ابراهیم در اواخر سال 2020 یکی از تحولاتی بود که زمینه نفوذ گستردهتر اسرائیل در مرزهای ایران را فراهم ساخت و اصلیترین نگرانی تهران شد. پس تعجبآور نبود که ایران ضمن محکوم کردن تصمیم امارات برای عادیسازی روابط با اسرائیل، آن را اقدامی خطرناک دانست که امنیت ملی کشور و نیز امنیت فلسطینیان را تهدید میکند. سپاه هم با صدور بیانیهای آتشین عادیسازی را حماقت تاریخی نامید که آیندهای خطرناک را برای رهبران امارات رقم میزند. گرچه توافق ابراهیم ظاهرا توافقی غیرنظامی است، اما از نظر ایران این توافق به اسرائیل اجازه میدهد تا سلطه خود را بر خلیجفارس گسترش داده و خطر زیادی را متوجه ایران کند.
اما عادیسازی تنها تحولی نیست که سبب نگرانی ایران شده است. وقتی مقامات تهران به مرزهای شمالی خود با آذربایجان نگاه میاندازند، حضور اسرائیل و رابطه نزدیک امنیتی بین باکو و اورشلیم را میبینند. رهبران ایران مدعی هستند که اسرائیل از خاک جمهوری آذربایجان برای آسیب رساندن به ایران استفاده میکند و بر این اساس باکو را تهدید نظامی کردهاند.
آخرین تحول، بهبود روابط اسرائیل و ترکیه است که به وضوح در سفر ماه مارس رئیس جمهور اسرائیل به آنکارا نمایان شد. روابط ایران و ترکیه در سالهای اخیر فرازونشیبهای زیادی داشته است؛ این دو کشور درحالیکه شریکان اقتصادی نزدیکی هستند، رقیبان یکدیگر برای نفوذ در لبنان، سوریه، قفقاز و خلیجفارس نیز به شمار میروند. تلاش اسرائیل و ترکیه برای برگرداندن روابط خود به مسیر اصلی، اسباب نگرانی ایران شده و بر عوامل تهدیدزا علیه تهران افزوده است.
حمله موشکی اخیر ایران به آنچه تهران پایگاههای موساد در کردستان عراق خوانده است، نشاندهنده ترس ایران از حضور اسرائیل در نزدیکی مرزهایش میباشد. ایران همانگونه که در مورد آذربایجان گفته بود، در مورد کردستان عراق نیز مدعی شد که اسرائیل از پایگاههای نزدیک به مرزهای ایران برای ضربه زدن به این کشور به ویژه سایتهای هستهای و دیگر پایگاههای نظامی استفاده میکند. تمایل ایران به استفاده از قوه قهریه علیه این پایگاهها، نشانه دیگری از ترس فزاینده تهران است از اینکه اسرائیل از روابط سیاسی و امنیتی روبه گسترش خود با همسایگانِ ایران، برای افزایش تهدید نظامی علیه این کشور استفاده کند.
این تحولات احتمالا مقامات تهران را به فکر فرو برده است که با توجه به تهدیدات مقامات اسرائیلی در مورد حمله احتمالی به سایتهای هستهای ایران، چگونه با اسرائیل مقابله کنند. در طول دهه گذشته برنامه ایران علیه اسرائیل این بوده که به مرزهای این کشور از طریق لبنان و سوریه و غزه نزدیک شود و مواضع خود را در مرز آن کشور مستحکم کند. انها حتی برای تحقق این استراتژی حاضر شدهاند ضرباتی را که از جانب اسرائیل به آنها وارد میشود، تحمل کنند. تنها در سوریه اسرائیلیها صدبار به اهداف ایران و طرفدارانش ضربه زدند. رهبری سپاه هم این حملات را به عنوان بهای طرح بلندمدتی که برای تثبیت خود در شام داشت، پذیرفته بود و معتقد بود هرگونه اقدام تلافیجویانه ممکن است به تشدید تنش منجر شود و استراتژی سپاه برای تقویت حضور خود در اطراف اسرائیل را به خطر اندازند.
اما اقدامات اسرائیل، پایبندی ایران به این طرح و نادیده گرفتن حملات به نیروهایش در منطقه را غیرممکن کرده است. مقامات ایران نه تنها بر این باور هستند که اسرائیلیها اکنون عملیات نظامی و اطلاعاتی علیه ایران را در خارج از سوریه آغاز کردهاند، که میترسند این حملات بهزودی به داخل خاک ایران کشیده شود. در این صورت رهبران سپاه نمیتوانند منفعل بمانند و هچون ببری کاغذی دیده شوند؛ آنها برای مقابله به مثل تحت فشار قرار خواهند گرفت.
اواسط فوریه گزارشهایی مبنی بر حمله اسرائیل به پایگاه سپاه در استان کرمانشاه منتشر شد. اما تهران هنوز نمیخواهد با حمله به اهدافی در داخل خاک اسرائیل انتقامجویی کند زیرا این امر میتواند منجر به گسترش سریع درگیری و رویارویی دو کشور شود و ایران در حال حاضر ظرفیت مدیریت چنین بحرانی را ندارد.
اما ایرانیها میکوشند راههای عملیاتی اسرائیل را محدود کنند و این موضوع همسایگان ایران را –از حکومت اقلیم کردستان که مدتهاست با اسرائیل رابطه کاری دارد تا امارات و بحرین و سایر کشورهای خلیج فارس که در حال گسترش روابط امنیتی و نظامی خود با اسرائیل هستند- وارد معادله میکند. مشکلی که ایران دارد، این است استفاده از قوه قهریه ممکن است در برخی از کشورهای همسایه کارگر افتد اما روی بیشتر کشورها کارساز نخواهد بود. برای مثال کردها از حملات ایران به اربیل شکایت کردهاند؛ ولی ظرفیت دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم برای مقابله به مثل علیه ایران، فراتر از تهدید نیست.
ولی برای کاهش روابط بین اسرائیل و همسایگان قویتر ایران همچون ترکیه، تهران نمیتواند از این حربه استفاده کند. شلیک موشک به سمت ترکیه معنایی به جز جنگ بین دو کشور ندارد و سپاه این سناریو را در مورد آنکارا عملی نمیکند. با این اوصاف شاید زمان آن فرا رسیده است که تهران در سیاست خود برای نزدیک شدن به مرزهای اسرائیل در شام تجدیدنظر کند. اسرائیلیها دارند آنچه را علنا گفته بودند عملی میکنند: افزایش فشار بر ایران در پاسخ به توسعهطلبی منطقهای این کشور. اما اگر سپاه همچنان میخواهد استراتژی خود در قبال اسرائیل را حفظ کند، در ان صورت باید ترکیبی از ابزارها –چماق و هویج- را به کار ببرد تا همسایگانش را متقاعد کند که با اسرائیل رابطه برقرار نکنند. پرتاب موشک نه تنها استراتژی نیست که احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما