توافق هستهای ایران در آستانه فروپاشی است و اگر این امر محقق شود، همه طرفها متضرر خواهند شد. از یکسو تلاش غرب برای منع اشاعه تسلیحات هستهای در خاورمیانه شکست میخورد؛ همچنین خطر تشدید تنش نظامی در منطقه افزایش مییابد و با توجه به بحرانی که در پی حمله روسیه به اکراین در بخش انرژی ایجاد شده است، تنش در خاورمیانه عواقب شدیدتری را برای جهان بدنبال دارد. اما خطراتی که متوجه ایران خواهد شد، به مراتب بیشتر است.
ماه گذشته در دوحه تیمهای مذاکره کننده ایران و آمریکا نتوانستند بنبستی را که بر سر احیای برجام ایجاد شده است، بشکنند. در واشنگتن و پایتختهای اروپایی اتفاق نظر بر این است که رهبران ایران با طولانی کردن روند مذاکرات، دارند زمان میخرند. در بهترین حالت، مذاکره کنندگان ایرانی میخواهند به این اجماع برسند که آیا توافقی که احتمالا تنها تا پایان دوران ریاست جمهوی بایدن باقی میماند، ارزش این را دارد که ایران برنامه هستهای خود را متوقف کند یا خیر؛ و در بدترین حالت هدف مذاکره کنندگان از خرید زمان، پیشبرد فعالیتهای هستهای است.
ایران در مورد احیای برجام تردیدهای اساسی دارد زیرا دولت بایدن نمیتواند تضمین کند که این توافق بعد از پایان ریاست جمهوری او دوام پیدا کند. ترامپ نشان داد که چگونه رئیس جمهور جدیدی که بعد از بایدن بر سر کار خواهد آمد، براحتی میتواند از توافق خارج شود. همچنین این واقعیت که بایدن تحریمهای کمپین فشار حداکثری ترامپ را در طول مذاکره با ایران حفظ کرده، بر نگرانیهای ایران افزوده است.
در کنار اینها بایدن نشان داده است که تمایلی به دادن امتیاز به ایران (همچون حذف نام سپاه از لیست سازمانهای تروریستی خارجی) ندارد. وی حتی در سفر اخیر خود به اسرائیل و عربستان، رویکرد جنگطلبانهای در قبال ایران اتخاذ نمود و بدبینیها را بیشتر کرد.
اگر اکنون توافق هستهای فروبپاشد، پیامدهای منفی اقتصادی، سیاسی و امنیتی شدیدی متوجه ایران میشود. احیای توافق به سرعت ایران را از منافع اقتصادی حاصل از آن بهرهمند میکند؛ با برداشته شدن تحریمهای ثانویهی آمریکا، صادرات نفت ایران حدود یک میلیون بشکه در روز بیشتر خواهد شد. حتی اگر فرض بگیریم که قیمت نفت به دلیل افزایش عرضه و کاهش تقاضا به 80 دلار کاهش یابد، ایران در مقایسه با زمان حال، روزانه 80 میلیون دلار درآمد نفتی بیشتر بدست خواهد آورد؛ ضمن اینکه میتواند بر صادرات محصولات پتروشیمی، فولاد و کالاهای تولیدی خود بیفزاید.
احیای برجام موجب میشود که ایران برای کالاهای وارداتی همچون غذا و دارو هزینههای کمتری بپردازد. این کشور به ذخایر ارزی خود دسترسی پیدا میکند و میتواند از این منابع برای تثبیت پول ملی و کمک به مهار تورم در دو سال باقی مانده از ریاست جمهوری بایدن، استفاده نماید. حتی اگر تحریمها تنها برای چند سال برداشته شود، خانوارهای ایرانی این امکان را پیدا میکنند که پساندازهای خود را افزایش دهند.
از سال 2012 رشد اقتصاد ایران کاهش پیدا کرده و زیرساختهای کشور فرسوده شده است. عدم سرمایهگذاری و انتقال فناوری، اثر خود را در بخش حملونقل گذاشته است. قطارها، خودروها و هواپیماها همگی فرسوده هستند؛ ماشینآلاتی که در داخل تولید میشوند بر اساس طرحهای قدیمی هستند و فناوریهای مهمی همچون توربینهای بادی یا دستگاههای سیتی اسکن، به تعداد کافی در کشور موجود نمیباشند.
اقتصاد ایران هنوز به مرحله فروپاشی نرسیده است اما شکاف بین مردم ایران با دیگر کشورهای جهان روز به روز بیشتر میشود. مقامات کشور اصرار دارند که اقتصاد در برابر تحریمها مقاومت کرده است؛ این درحالی است که ایران نه تنها رو به جلو حرکت نمیکند که روز به روز عقبتر میرود. بین سالهای 1990 تا 2007 میانگین ایرانیان و لهستانیان از یک سطحِ متوسط ثروت برخوردار بودند اما با شروع سال 2012 ثروت ایرانیان شروع به کاهش کرد و در مقابل لهستانیها بر ثروت خود افزودند. اگر این روند ادامه یابد تا سال 2030 تولید ناخالص داخلی سرانه در لهستان به 50000 دلار میرسد ولی در ایران سرانه تولید ناخالص داخلی کمتر از امروز خواهد بود و به 15000 دلار خواهد رسید. بنابراین ممکن است ایرانیان فقیرتر نشوند، ولی قطعا عقبگرد کردهاند.
در صورت شکست مذاکرات، ایران از نظر سیاسی در صحنه بینالملل منزویتر خواهد شد. آمریکا و اروپا هر دو ایران را مقصر شکست مذاکرات میدانند، بنابراین بایدن بر خلاف ترامپ، برای افزایش فشار بر ایران و تحریم چندجانبه این کشور، از حمایت اروپا برخوردار خواهد بود.
اخیرا شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با رأی مثبت 30 کشور از 35 کشور، قطعنامهای را در انتقاد از ایران بدلیل عدم همکاری با آژانس به تصویب رساند. این امر میتواند نشان دهنده آینده پیش روی ایران باشد. وضعیت ایران اکنون با سال 2020 بسیار متفاوت است؛ آن زمان دولت ترامپ تلاش کرد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را برگرداند اما شورای امنیت از جمله متحدان اروپاییِ آمریکا ضربه تحقیرآمیزی به واشنگتن زدند.
تندروهای ایران گمان میکنند روابط عمیق با چین و روسیه میتواند آنها را از فشارهای شدید غرب مصون نگه دارد. به حاشیه رانده شدن مسکو در پی جنگ اکراین، ایران و روسیه را به هم نزدیکتر کرده و این امر در سفر اخیر ولادیمیر پوتین به تهران نمایان بود. درست است که این بار احتمالا چین و روسیه بر خلاف سال 2015 به غرب برای اعمال فشار علیه ایران ملحق نمیشوند اما تجربه دهه گذشته نشان میدهد که حمایت سیاسی و اقتصادی آنها محدود و مشروط است و نمیتوان آنها را متحد ایران دانست. در گذشته پکن و مسکو در روابط خود با غرب از ایران به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کردهاند؛ ضمن اینکه با توجه به منافعی که این دو کشور در اسرائیل و عربستان دارند، بعید است روابط آنها با تهران به همکاری عمیق امنیتی و اقتصادی بدل شود و بنابراین اینکه رهبران ایران روابط با چین و روسیه را جایگزینی برای احیای توافق هستهای میبینند، بسیار دور از واقعیت است.
فروپاشی برجام بر امنیت ایران نیز تأثیر خواهد گذاشت و ایران نمیتواند از فرصتی که احیای توافق بر همکاری این کشور با قدرتهای جهانی برای مدرنسازی برنامه هستهای غیرنظامی و افزایش امنیتش فراهم میکند، استفاده نماید.
یکی از مشاوران رهبر ایران اخیرا گفت که گرچه ایران قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد اما از تمام جنبههای فنی لازم برای انجام این کار برخوردار است. اقلیتِ آرام ولی روبه رشدی در میان رهبری ایران وجود دارد که طرفدار برداشتن گامهایی به سوی سلاح هستهای هستند. این اقلیت معتقد هستند که ایران با بزرگترین شوک ناشی از تحریمهای آمریکا مواجه شده است و اکنون باید به یک قدرت هستهای بدل شود تا با اسرائیل به عنوان تنها قدرت هستهای خاورمیانه به موازنه برسد و بتواند از خود در برابر حملات نظامی آینده آمریکا و اسرائیل محافظت کند.
این راهبردی است که پاکستان برای مقابله با هند در دهه 1990 با وجود فشارهای گسترده غرب اتخاذ کرد. استدلال این گروه در ایران این است که غرب در نهایت مجبور خواهد شد ایران را همچون پاکستان به عنوان یک قدرت هستهای بپذیرد.
اما یک بازی هستهای، خطرات زیادی برای ایران به همراه دارد؛ اگر ایران به توسعه برنامه هستهای خود ادامه دهد باعث میشود که اسرائیل عملیاتهای خود را در داخل ایران با هدف از بین بردن توان اتمی این کشور افزایش دهد. موج اخیر حملات و ترورها در داخل ایران (که به اسرائیل نسبت داده میشود) نشان میدهد که تلآویو تا چه اندازه در دستگاه امنیتی ایران نفوذ کرده است. با افزایش احتمال چنین حملاتی این امکان وجود دارد که ایران وارد یک درگیری گسترده با اسرائیل شود. در سفر اخیر بایدن به اسرائیل وی اعلام کرد که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به زور متوسل خواهد شد. حتی اگر واشنگتن برای وارد شدن به جنگی جدید در خاورمیانه مردد باشد، اسرائیل خود را مختار میداند که به برنامه هستهای ایران و دیگر سایتهای نظامی این کشور حمله کند.
فروپاشی برجام بر روابط منطقهای ایران نیز تأثیر خواهد گذاشت. در حالی که عربستان، امارات و عراق بدنبال کاهش تنش و ادامه گفتگو با ایران هستند، با فروپاشی برجام آمریکا آنها را تحت فشار میگذارد تا ایران را منزوی کنند و به روابط اقتصادی خود با آن کشور پایان دهند. باور عمومی بر این است که حملات به تأسیسات نفتی عربستان و امارات در سال 2019 توسط ایران و در پاسخ به قطع صادرات نفت این کشور صورت گرفت. پس از این حملات بود که تلاش کشورهای منطقه برای دیپلماسی، تشدید شد. ارزیابیهای اخیر نشان میدهد که عربستان و امارات بر خلاف اسرائیل طرفدار پاسخ نظامی به تهدید هستهای ایران نیستند و میترسند که فروپاشی برجام همچون سال 2019 منجر به تشدید تنشهای منطقهای شود.
رهبران ایران باید به سرعت تصمیم بگیرند که آیا میخواهند برجام را احیا کنند یا خود را در معرض خطرات ناشی از شکست توافق قرار دهند. توسعه توان نظامی و اقتصاد مقاومتی در کوتاه مدت، تاکتیک هوشمندانهای بود که به ایران امکان داد تا شرایط یک توافق عادلانه را با آمریکا فراهم کند. حالا که یک توافق عادلانه روی میز است، سیاستمداران ایرانی نباید دست به اشتباه بزنند. برای احیای برجام تنها چند هفته باقی مانده است؛ اگر ایران این فرصت کوتاه را از دست دهد، ممکن است که دیگر نتواند در آینده کاری بکند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما