لزوم مقابله با شیعههراسی
در پایان عزاداریهای دهه اول محرم بود که اخباری از قتلهای زنجیرهای مردان مسلمان در البوکرک (شهری در نیومکزیکو در آمریکا) منتشر شد. قربانیان چهار مرد بودند که به فاصله دو هفته هدف حمله قرار گرفتند. در ابتدا گمان میرفت که این قتلها به اسلامهراسی و خشونت علیه مسلمانان مرتبط باشد، اما با توجه به اینکه هر چهار قربانی شیعه بودند، میتوان گفت که مظنون به قتل تحت تأثیر شیعههراسی بوده است
من، همسر و دخترانم شیعه هستیم و همچون بسیاری دیگر از اعضای جامعه شیعه، انتشار این اخبار به نگرانیهای ما دامن زده است. جامعه شیعه مدتهاست که در انزوا قرار دارد و هدف خشونت قرار میگیرد. این کشتارها نشان میدهد که شیعههراسی در جامعه رواج داشته و اثرگذار است. مسلمانان شیعه در بین مسلمانان آمریکا، اقلیت هستند و تنها یک درصد از جمعیت ایالات متحده را تشکیل میدهند. همچنین تنها 10% از جمعیت مسلمانان جهان شیعه هستند
مسلمان بودن در آمریکا به اندازه کافی دشوار است و شیعه بودن غالبا انزوا، آسیبپذیری و تنهایی بیشتری را به همراه دارد. الهیات، فقه و چارچوبهای متفاوت اخلاقی ما، توسط توده مسلمانان نادرست فرض میشود. در دانشگاه نیویورک جایی که من استاد حقوق و اخلاق اسلامی هستم، دانشجویانم وقتی به هویت دینی من پی میبرند، دانش و درست بودن اظهاراتم را زیر سؤال میبرند. این مسئله بهویژه وقتی دیده میشود که در کلاس به بحث میپردازیم و من از آنها میخواهم نگاه فرادینی به مسائل داشته باشند
از دیرباز وقتی سخن از اسلام برده میشود، شیعیان با عنوان «دیگری» تلقی شده و از عداد مسلمانان خارج انگاشته میشوند. اما این نگاه پیامدهایی به دنبال دارد؛ جنایت البوکرک یکی از این پیامدهاست. به گفته مقامات، مظنون افکار شیعههراسی داشته و کسانی را که تصور میشده شیعه هستند، هدف قرار داده است
وقتی دانشجوی سال اول دانشگاه بودم، همکلاسان مسلمانم از من خواستند که نمازخانه دانشگاه را ترک کنم زیرا شیعه هستم. من دو سال و نیم بعدی از دوران دانشگاهم را، در راهپلههای کتابخانه نماز خواندم. وقتی تجربه خود را با جوانان شیعه در میان میگذارم، صدها نفر از آنها میگویند که تجربیات مشابهی داشتهاند
من به عنوان یک عالم دینی در دانشگاه نیویورک، روزانه با شیعیان بسیاری صحبت میکنم. همه آنها از آزار کلامی و فیزیکی از سوی مسلمانان دیگر یا کسانی که تحت تأثیر رسانهها، نگاه منفی و کلیشهای به اسلام دارند، صحبت میکنند. در رسانهها هرجومرج سیاسی عراق و ایران (دو کشوری که شیعیان در اکثریت هستند) نشان داده میشود اما از ژئوپلیتیک خاورمیانه سخنی به میان نمیآید و در عوض شیعیان افرادی بد و شرور به تصویر کشیده میشوند
جنایت البوکرک باید به آمریکاییها یاد دهد که تفاوتهای دینی را بشناسند و از این تفاوتها در راستای رسیدن به رشد بیشتر استفاده کنند. متأسفانه در این کشور تلاش زیادی برای مبارزه با شیعه ستیزی صورت نگرفته است. در مرکز اسلامی دانشگاه نیویورک، من و همکارم امام خالد لطیف از روحانیون سنی بدنبال ایجاد فضایی برای پذیرش تکثرگرایی هستیم. ما تلاش میکنیم محیطی ایجاد کنیم که در آن مسلمانان شیعه، مسلمانان سیاه پوست و سایر اقلیتها بتوانند در فضای دانشگاه، آزادانه هویت دینی خود را نشان دهند. البته هنوز کارهای زیادی برای انجام هست اما گامی که ما برداشتهایم در دنیایی که پر از تاریکی است، گامی است در مسیری درست
علیرغم خشم مردم از طالبان، اپوزیسیون افغانستان قوی نیست
زمانی که افغانستان به دست طالبان افتاد، توجه جهان به سمت دره پنجشیر جلب شد. احمد شاه مسعود فرمانده فقید افغانستان در دهه 1990 جلوی طالبان ایستاد و حالا پسر او پرچم مقابله با طالبان را برافراشته است.
اما ماه سپتامبر مسعود به همراه دیگر فرماندهان مقاومت، به تاجیکستان فرار کرد. طرح او این بود که از تاجیکستان، نیروهای مقاومت را برای مقابله با طالبان رهبری کند؛ اما همان زمان تحلیلگران گفتند که این طرح نتیجهبخش نیست و نمیتواند چندان ادامه پیدا کند
عمر صدر استادیار سابق علوم سیاسی دانشگاه آمریکایی افغانستان و محقق دانشگاه پیتسبورگ میگوید: «وضعیت اکنونِ پنجشیر با زمان احمد شاه مسعود کاملا متفاوت است. پنجشیر اشغال شده است و تنها در کوهستانها شاهد حضور و فعالیت نیروهای مقاومت هستیم. نیروهای مسعود کنترلی روی روستاها یا راهها ندارند؛ این امر مبارزه با طالبان را دشوار میکند و بر کیفیت مقاومت تأثیر میگذارد»
وندا براون کارشناس مرکز امنیت مؤسسه بروکینگز میگوید: «با نگاهی به کل افغانستان میبینیم که اپوزیسیون بسیار ضعیف است. انتظار میرفت که بهار امسال حملات علیه طالبان تشدید شود اما طالبان توانسته است اپوزیسیون را خنثی کند»
به گفته صدر فرار احمد مسعود و دیگر فرماندهان مقاومت به آن سوی مرز، خطایی استراتژیک بود. «مسعود یک رهبر سیاسی است نه نظامی. اگر او و دیگر شخصیتهای ارشد مقاومت به نیروی زمینی میپیوستند، بسیار بهتر بود؛ اینگونه هم مشروعیت این چهرهها بیشتر میشد و هم روحیه نیروهای مبارز تقویت مییافت»
هنگامی که طالبان کابل را تصرف کردند، سعی کردند خود را نسبت به گذشته اصلاح شده و معتدلتر معرفی کنند اما به زودی مشخص شد که همه این ادعاها صرفا جنبه تبلیغاتی دارد. به گفته صدر «طالبان این فرصت را داشتند تا راهی برای حلوفصل سیاسی مسئله پنجشیر پیدا کنند و مخالفان را برای پذیرش خود متقاعد نمایند اما این گروه، افرادی بنیادگرا هستند که هرگز به راهحلهای صلحآمیز اعتقادی ندارند»
وی ادامه داد «مردم افغانستان حس کردند که فریب خوردهاند اما از سوی دیگر این مردم بسیار خسته هستند. بین احساس مخالفت با طالبان و سلاح دست گرفتن علیه آنها، تفاوت وجود دارد».
در صورت قیام مسلحانه علیه طالبان، زنجیره جنگهای افغانستان ادامه یافته و دو نسل دیگر را درگیر میکند. از زمانی که شوروی در سال 1979 برای حمایت از دولت دست نشانده خود به افغانستان حمله کرد، این کشور اسیر جنگ شد و حدود 1.8 میلیون افغانی قبل از خروج شوروی در سال 1989 کشته شدند
افغانستان پس از خروج شوروی، درگیر جنگ داخلی شد که در پی آن حکومت محمد نجیبالله رئیسجمهور مورد حمایت شوروی در سال 1992 سقوط کرد. با درگیری مجاهدین بر سر کسب قدرت، جنگ داخلی چهار سال دیگر ادامه پیدا کرد. قدرتگیری طالبان از سال 1996 باعث شد که ائتلاف شمال به رهبری احمد شاه مسعود، پنج سال مقاومت کند و بعد از آن هم که افغانستان عرصه طولانیترین جنگ آمریکا شد
به گفته براون «اگرچه مردم افغانستان از شدت گرفتن سرکوب طالبان و وضعیت اقتصادی فلاکتبار رنج میبرند، اما از جنگ بسیار خسته شدهاند»
ائتلاف شمال به رهبری احمد شاه مسعود از ولایات شمال شرقی افغانستان جنگ علیه طالبان را اداره میکرد و همین ولایات، ستون ارتش کشور را در سال 2004 تا 2021 تشکیل میدادند. اما چشمانداز بروز جنگی طولانی و طاقتفرسا علیه طالبان، دیگر برای مردم خسته این مناطق جذاب نیست
به گفته صدر: «به ولایت بغلان و بدخشان نگاه کنید؛ انها بیشترین سرباز را در ارتش جمهوری داشتند و بیشترین تلفات را نیز دادند. هر روز جسدهای سربازان این ولایات بود که بر میگشت. اکنون بیش از 40 سال است که از جنگ گذشته است؛ اگر مردم بخواهند علیه طالبان بشورند، این نسل سومی خواهد بود که در این جنگ قربانی میدهد»
با همه اینها صدر تأکید میکند که مردم، حکومت انحصاری و بنیادگرایانه طالبان را نمیپذیرند و تاجیکها و دیگر گروههای ضد طالب، به اشکال مختلف به مقاومت در برابر طالبان ادامه میدهند
اما نقش پاکستان را در جلوگیری از سرنگونی طالبان نباید دست کم گرفت. در طول چهار دهه جنگ در افغانستان، این کشور به محل نمایش قدرت بازیگران خارجی بدل شد و هر کدام گروهی نیابتی داشتند که از آن حمایت میکردند. مهمترین بازیگر خارجی در افغانستان، پاکستان بود که از دیرباز از طالبان حمایت میکرد و مشتاق بود حکومت جمهوری مورد حمایت آمریکا شکست بخورد؛ به خصوص که از نگاه دولت پاکستان، جمهوری افغانستان به هند که دشمن پاکستان محسوب میشود، نزدیک بود.
اما نکته این است که طالبان خود به گروه تحریک طالبان پاکستان نزدیک است و گروه تحریک درصدد است دولت پاکستان را سرنگون کند. به نظر میرسد که بخشهایی از دولت پاکستان، از خطرات حمایت از طالبان آگاه هستند. ژنرال قمر جاوید فرمانده ارتش پاکستان و سپهبد فیض حمید رئیس آی اس آی در یک جلسه اذعان کردند که طالبان و تحریک طالبان پاکستان، دو روی یک سکه هستند
این اعتراف در ماه فوریه زمانی انجام شد که تحریک طالبان مسئولیت حملهای را که از خاک افغانستان انجام شده و به کشته شدن پنج سرباز پاکستانی انجامیده بود، بر عهده گرفت. اسلامآباد در ماههای اخیر وارد گفتگوهای صلح با تحریک طالبان شده است. این گفتگوها با میانجیگری طالبان در کابل برگزار شده و به نظر میرسد که تاکنون پیشرفت کمی داشته است
به گفته ویدا مهران از مدیران مرکز مطالعات دانشگاه اکستر «پاکستان از طالبان انتظار داشت که به آن کمک کند تا با تحریک طالبان به توافق سیاسی برسد و در آن توافق، گروه تحریک متعهد شود که دیگر دولت پاکستان را تهدید نکند. اما این طرح شکست خورده است. اکنون یکی از نگرانیهای بزرگ مقامات پاکستان این است که مبادا طالبان به اعضای تحریک، پاسپورت افغانستان را دهد»
مهران ادامه داد: «استقلال عمل برخی از عناصر طالبان از پاکستان، روز به روز بیشتر میشود؛ بنابراین پاکستان در حال بازنگری رویکرد خود در قبال طالبان است»
ولی ناامیدی پاکستان از طالبان، به معنای حمایت از مخالفان این گروه نیست و نیروی مقاومت نمیتواند به اسلامآباد به عنوان منبع حمایت خارجی نگاه کند
به گفته صدر: «هدف نهایی پاکستان هرگز سرنگونی دولت طالبان نیست. پاکستان حداکثر کاری که خواهد کرد، دشوار کردن کار برای طالبان است. پاکستان همچون چین و سایر کشورهای منطقه، طالبان را گروهی ضد آمریکایی میبیند؛ از آن مهمتر اینکه طالبان برخلاف دولت جمهوری افغانستان، متحد هند نیست. بنابراین حتی اگر پاکستان به مخالفت با طالبان برخیزد، از شورشیان حمایت نخواهد کرد»
سیاسی شدن مداحیهای محرم
هر ساله در ماه محرم ایرانیان برای ادای احترام به امام حسین(ع) پیراهنهای مشکی پوشیده و در مراسم عزاداری شرکت میکنند. این مراسم معمولا با مداحی و ذکر مصائب امام حسین(ع) همراه است
اما در دهههای اخیر مداحان به گروهی قدرتمند و تأثیرگذار تبدیل شدهاند و اغلب آنها به اصولگرایان و طبقه حاکم نزدیک هستند. محمود کریمی، سعید حدادیان، محمد طاهری، منصور ارضی، مجید بنیفاطمه، عبدالرضا هلالی و مهدی رسولی از برجستهترین مداحان ایران هستند که گاها برای اجرای مراسم عزاداری در بیت رهبری دعوت میشوند
مداحان از جمله گروهی هستند که زیر ذرهبین رسانهها قرار دارند چراکه گاه با اقدامات و اظهارات خود جنجال بهپا میکنند
در یکی از موارد سال 1392 محمود کریمی در اواخر شب در یک حادثه رانندگی با اسلحه به سمت خودروی دیگر شلیک کرد و انتشار این خبر در رسانهها، شرمساری بزرگی ایجاد نمود
با گذشت سالها، مداحی به شغلی پرسود در ایران تبدیل شده است. قبل از انقلاب مداحان معمولا فقط برای امام حسین میخواندند و از شأن و موقعیت خود برای کسب سود در جامعه استفاده نمیکردند اما امروزه مداحی به تجارت بدل شده است و برخی از مداحان برای یک یا دو ساعت نوحهسرایی در یک شب تا 2000 دلار دریافت میکنند
اصلاحطلبان و سایر ایرانیان به اینکه مداحان در خدمت حاکمیت درآمدهاند نگاهی انتقادی دارند و معتقدند این امر سبب میشود که باور مردم به اسلام تضعیف گردد. امسال برخی از مداحان در مراسمهای عزاداری محرم به جای اینکه از امام حسین بگویند، برای جمهوری اسلامی خواندند.
یکی از روزنامهنگاران اصلاحطلب در گفتگو با میدلایست ای گفت: «متأسفانه تعداد زیادی از مداحان در قالب مهرههای نظام عمل میکنند و نمیفهمند که با این کار چقدر به اعتقادات مردم آسیب میزنند. سالها پیش از انقلاب، زمانی که شاه میخواست برنامه خود را برای سرکوب مخالفان پیش ببرد، از ارذل و اوباشی همچون شعبان بیمخ استفاده کرد و موفق هم بود. امروزه اصولگرایان از برخی مداحان به عنوان ابزار سرکوب و حمله به مخالفان استفاده میکنند. مداحان تأثیر زیادی در میان طبقه مذهبی جامعه دارند؛ بنابراین میتوانند اندیشههای اصولگرایان و نهادهای قدرت را در ذهن مردمی که به هدف احترام به امام خود در مراسم عزاداری حضور پیدا کردهاند، تزریق کنند»
میثم مطیعی مداح معروف، در مقابل جمع کثیری که برای عزاداری گردهم آمدهاند این شعر را میخواند: «الله اکبر خامنهای رهبر..... تنها مقرّ دشمنان قبر است و تابوت است»
مرتضی هاشمی جامعهشناس در توئیتی نوشت «یکی از وظایف مداحان در چنین مراسمهایی علاوه بر ذکر مصائب و اهداف امام حسین، پرداختن به مسائل اجتماعی از جمله کمک به مستمندان است. این ژانر جدید از مداحی با جنگ ایران و عراق به وجود آمد اما میثم مطیعی نسخه کمدی این ژانر است که بدون اینکه نامی از امام حسین(ع) بیاورد، فقط بیانیه سیاسی خود را با لحنی غمگین میخواند»
با این حال اصولگرایان و حامیانشان از رویکرد جدید برخی از مداحان خوشحال هستند. یکی از کاربران توئیتر در این خصوص نوشت: «وقتی به مداحی میثم مطیعی گوش دادم متوجه شدم حملات علیه او از کجا نشأت میگیرد. طرفداران غرب از نوحه او علیه آمریکا و اسرائیل ناراحت هستند»
ابوذر روحی یکی دیگر از مداحانی است که اخیرا نوحهای با این مضمون خوانده است: «واسه ارزشهات با گوشیت بجنگ..... صفحه شخصیت حتی مصیبت دشمن شه»
سیاسی کردن مراسم عزاداری باعث شده است که برخی از ایرانیان با هدف اصلی این مراسم احساس بیگانگی کنند. فرزاد که 28 سال دارد و حسابدار است میگوید: «چند سالی میشود که دیگر در مراسمهای محرم شرکت نمیکنم؛ این درحالی است که هنوز به شدت به امام حسین ایمان دارم و برای مصایب حضرت گریه میکنم. ولی متأسفانه مراسم عزاداری کاملا سیاسی شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر در این مراسمها شرکت نکنم زیرا به نظر میرسد که مداحان میخواهند از ما به نفع حکومت سوء استفاده کنند»
با ادامه فروپاشی اقتصاد ایران، مداحان به دلیل عدم توجه به اوضاع زندگی مردم تحت فشار رسانهها و منتقدان هستند. قیمتها سال گذشته سر به فلک کشیده و قیمت برخی از اقلام غذایی 300 درصد افزایش داشته است
جعفر اکبرزاده مداح در گفتگو با یکی از رسانههای محلی از اینکه مداحان از وضع اقتصادی کشور انتقاد نمیکنند، ابراز ناراحتی کرد: «میگویند در خصوص مسائلی که انتقاد از دولت محسوب میشود صحبت نکنید تا دشمن از این موضوع سوء استفاده نکند»
یکی دیگر از مداحان تهرانی که نخواست نامش فاش شود، در گفتگو با ما گفت مداحان وضعیت مالی خوبی دارند به شرط آنکه طرف دولت بمانند «کسی که بهترین نقطه شهر زندگی میکند، نمیتواند از درد مردم مظلوم بگوید. اگر مداحی که به دولت و اصولگرایان ارتباطی ندارد از مردم حرف بزند و مسئولان را به خاطر وضعیت بد اقتصادی مورد انتقاد قرار دهد، با مشکلاتی جدی مواجه میشود»
در این میان برخی از مداحان هستند که به دلیل تلاش برای مستقل ماندن و فاصله گرفتن از طبقه حاکم، نگرانیهایی ایجاد کردهاند. سرودها و اشعار آنان به طور غیرمستقیم به شباهت بین دوران امام حسین و دوران کنونی اشاره میکند
در دو سال اخیر مراسم عزاداری دهه محرم در یزد حتی در بین کسانی که علاقهای به این گونه مجالس ندارند، محبوب و مشهور شده است. همین موضوع باعث شد تا دولت، امسال این مراسم را لغو کند. طبق گزارشها فشار برخی نهادهای دولتی روی مراسمهای عزاداری محرم به حدی است که حتی متن نوحهها را تغییر میدهند و بر اساس گزارش اعتماد « نه تنها کلمات اشعار سانسور شده، که برخی از مداحان نیز ممنوعالکار شدهاند»
*درج این مقاله به معنی تأیید ادعاها و مطالب گفته شده نمیباشد
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما