twitter share facebook share ۱۴۰۲ مهر ۱۹ 432

جمهوری آذربایجان پس از بیش از سه دهه درگیری و چندین جنگ خونین، منطقه ارمنی نشین قره باغ را در 28 سپتامبر پس گرفت. پیروزی برق آسای آذربایجان بدنبال محاصره 9 ماهه کریدور لاچین –تنها راه ارتباطی قره باغ با ارمنستان- بود. در پی این محاصره 120000 ارمنی که در آنجا زندگی می کردند، از غذا و سایر نیازهای زندگی محروم شدند

پس از پیروزی آذربایجان، مهاجرت دسته جمعی ارامنه از قره باغ رخ داد و برای برخی یادآور فرار ارمنی ها از امپراتوری عثمانی در طول سال های 1915-1916 بود. در آن دوره حدود یک میلیون ارمنی کشته شدند و برخی این رویداد را نسل کشی ارامنه توسط ترک ها می نامند

عوامل زیادی در پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در قره باغ نقش داشت. برخی از عوامل ریشه در تاریخ پیچیده قفقاز جنوبی دارد؛ این منطقه تا سال 1813 بخشی از کشور ایران بود و بعد از آن زیر چتر حاکمیت روسیه درامد

عوامل دیگر به نابرابری در مساحت، جمعیت و منابع ارمنستان و اذربایجان برمی گردد. برخلاف ارمنستان که منابع طبیعی اندکی دارد، آذربایجان کشوری غنی از انرژی است و می تواند مبالغ هنگفتی صرف خرید تسلیحات کند

در کنار اینها باید به اختلافات سیاسی داخلی مداوم در ارمنستان بر سر تعیین جهت گیری سیاست خارجی کشور و همچنین رقابت ها و اختلافات بین نخبگان سیاسی در ارمنستان و قره باغ اشاره کرد

ارمنستان از زمان استقلال، بیشتر به حمایت روسیه وابسته بوده است اما اولویت مسکو به دلیل جنگ اوکراین تغییر کرد. هم ترکیه و هم آذربایجان برای مسکو اهمیت بیشتری یافتند و در نهایت هم مسکو در حمایت از ارمنستان شکست خورد و نتیجه ماه گذشته رقم خورد

متأسفانه در پرتو جنگ اوکراین، آذربایجان برای غرب نیز اهمیت بیشتری از ارمنستان یافت. این بدان معنا بود که نه اروپا و نه آمریکا حاضر به انجام ریسک های بزرگ برای مهار باکو نشدند

در نهایت رقابت های ژئوپلیتیکی بین المللی و منطقه ای و موقعیت ژئوپلیتیکی آسیب پذیر ارمنستان، به شکست نهایی این کشور کمک کرد. از جمله این رقابت ها، تلاش های 30 ساله واشنگتن برای مهار و منزوی کردن ایران بود. در این راستا آمریکا از هرگونه ایفای نقش تهران در ساختارهای امنیتی و اقتصادی قفقاز جنوبی بعد از جنگ سرد جلوگیری کرد. مهمترین نقشی که ایران می توانست ایفا کند، مشارکت در پروژه خط لوله انتقال نفت و گاز از اذربایجان، دریای خزر و آسیای مرکزی به بازارهای غربی بود که ایران از ان محروم شد

در راستای تحقق همین هدف، آمریکا و اروپا نقش رهبری در قفقاز و آسیای مرکزی را به آنکارا دادند و ترکیه را به عنوان کشوری معرفی کردند که کشورهای آسیای مرکزی باید از ان الگو بگیرند. نقش شریک اصلی غرب در منطقه نیز به ترکیه واگذار شد. آن زمان ارمنستان باید این نشانه ها را می دید، خود را به غرب نزدیک تر می کرد و در پی نوعی سازش با ترکیه برمی آمد؛ ولی با توجه به تاریخ ارامنه با عثمانی ها و ترکیه، انجام این کار آسان نبود و ایروان ترجیح داد خود را بیشتر با روسیه هماهنگ کند

ارمنستان در عین حال روابط خود را با غرب حفظ کرد و حتی به برنامه مشارکت برای صلح ناتو پیوست. ولی باوجود پیوندهای مذهبی و فرهنگی با غرب و جامعه ارمنی های برون مرزی –که به ویژه در فرانسه و آمریکا از نظر سیاسی بسیار پویا هستند- روابط نزدیک تری که با مسکو داشت، منجر به ایجاد حس بی اعتمادی در غرب شد و با گذشت زمان نیاز غرب به منابع فراوان انرژی آذربایجان، باعث شد که اروپا در این نزاع برای ایروان کاری انجام ندهد

ارمنستان که توسط ترکیه و اذربایجان احاطه شده، ایران را –که پس از استقلال ارمنستان روابط سازنده ای با این کشور داشت- وزنه تعادلی در برابر آذربایجان دید. اما تهران که از برانگیختن خشم جمعیت اذری خود و بالا گرفتن کینه و دشمنی با یک کشور مسلمان و عمدتا شیعه می ترسید، گزینه های زیادی برای کمک به ارمنستان پیش رو نداشت. همزمان روسیه تلاش کرد تا وابستگی ایروان به مسکو را افزایش دهد و جلوی توسعه روابط اقتصادی و انرژی ارمنستان با ایران را بگیرد. بنابراین به طور خلاصه انزوا و مقابله با نقش آفرینی ایران در قفقاز جنوبی توسط آمریکا، و کنترل ارمنستان توسط روسیه، ایروان را از کسب حمایت دیگر کشورها محروم کرد

در این میان دخالت اسرائیل در منطقه، مسائل را پیچیده تر کرد. اسرائیل باتوجه به حس اقلیت بودگی در میان جهان اسلام و آغاز تولدش که بر اساس نسل کشی یهودیان توسط نازی ها بود، باید نسبت به ارمنستان حس همدلی بیشتری داشت اما تمایل این کشور به گسترش روابط دیپلماتیکش با کشورهای مسلمان، خصومتش با ایران و منابع و بازار انرژی جذاب آذربایجان، این کشور را بیش از پیش به باکو نزدیک کرد

با گذشت زمان اسرائیل به تأمین کننده کلیدی تسلیحات برای باکو بدل شد؛ به طوری که 69% واردات تسلیحات آذربایجان از اسرائیل بود و برخی از پیشرفته ترین سیستم های تسلیحاتی را بین سالهای 2016 تا 2020 از این کشور دریافت کرد

با حمله به قره باغ، ترکیه که جاه طلبی های منطقه ای خاص خود را دارد و حامی و هادی باکو شناخته می شود، کمک های بیشتری را به آذربایجان ارائه داد؛ تاحدی که طبق گزارش ها، مزدوران سوری را در سال 2020 برای جنگ در قره باغ به باکو فرستاد

ترکیه از زمان عثمانی، به جمهوری آذربایجان و استان آذربایجان ایران نظر داشت. نیروهای پان ترکیست و نئوعثمانی که اردوغان با آنها همذات پنداری دارد، از مدتها پیش بدنبال ایجاد یک پل زمینی از ترکیه به اذربایجان و از طریق شمال ایران به آسیای مرکزی بودند. اکنون ترکیه برای ایجاد این مسیر زمینی و اتصال همه مردم ترک امید بیشتری دارد

فتح قره باغ توسط آذربایجان، نخستین گام به سوی این هدف است. اکنون ترکیه به ایجاد یک کریدور زمینی بین آذربایجان و نخجوان اصرار دارد. نخجوان بخشی از خاک آذربایجان است که از سرزمین مادری جدا افتاده و بین ایران، ترکیه و ارمنستان قرار گرفته است. این گذرگاه که زنگزور نام دارد، ایران را دور زده و از خاک ارمنستان و منطقه سیونیک می گذرد. اردوغان 15 سپتامبر دو هفته قبل از حمله باکو به قره باغ، در کنار الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان از نخجوان بازدید کرد و در مورد افتتاح گذرگاه زنگزور گفتگو نمود

ایران به طور قابل درکی از این تحولات نگران است. درحالی که روابط بین باکو و تهران از زمان استقلال آذربایجان پرنوسان بوده، در سالهای اخیر پرتنش تر شده است. به ویژه زمانی که اسرائیل به شکل فزاینده ای به تقویت نظامی باکو –احتمالا در ازای نفت و دسترسی به ایران برای انجام عملیات های اطلاعاتی- دست زد. در این سالها یکی از نگرانی های تهران این بوده است که آذربایجان به نقطه ای برای حمله اسرائیل و آمریکا به خاک ایران بدل شود

در مورد جاه طلبی های ترکیه، باید به این نکته اشاره کرد که نخجوان تنها در 90 مایلی تبریز قرار دارد. باکو آذربایجان ایران –به مرکزیت تبریز- را سرزمین اشغالی می داند و از ان با عنوان آذربایجان جنوبی یاد می کند. به نظر می رسد که اردوغان در این فکر با باکو همراه است. سال 2020 او شعری خواند که دربرگیرنده این مفهوم ضمنی بود که ایران منطقه آذربایجان را اشغال کرده است؛ این امر اعتراضاتی را در تهران برانگیخت

ایران به صراحت اعلام کرده است که با هرگونه تغییر ارضی دیگر در منطقه به ویژه ایجاد گذرگاهی که مرز مشترکش را با ارمنستان از بین ببرد، مخالف است. اوایل اکتبر ابراهیم رئیسی این مسئله را در دیدار با مقامات ارمنستان و اذربایجان بیان کرد. پیش از این نمایندگان مجلس هشدار داده بودند که ایران هیچ تغییری را در مرزهای خود با ارمنستان تحمل نخواهد کرد. حتی در وبسایت «دیلپماسی ایران» پیشنهاد شده بود که ایران به طور یکجانبه منطقه حائلی را در 20 مایلی قره باغ، نخجوان و سیونیک ایجاد کند، تا از هرگونه تهاجمی به خاک کشور جلوگیری نماید. یک سال پیش ایران رزمایش گسترده ای را در امتداد مرز آذربایجان انجام داد، که نشان از عزم این کشور برای مقاومت در برابر تغییرات ارضی داشت

در مقابل، نزدیکی بین ترکیه و اسرائیل از زمان تبادل سفیران در سال گذشته، بر نگرانی های تهران افزوده است. گفته می شود که اردوغان قرار است اواخر این ماه یا ماه نوامبر میزبان نتانیاهو باشد. بیش از 30 نفر از اعضای کنست اسرائیل نیز خواستار حمایت بین المللی از «آرزوهای ملی مردم آذربایجان جنوبی» شدند

با این تفاصیل باید گفت که مناقشه قفقاز به پایان نرسیده است و ممکن است درگیری های بزرگتری در راه باشد. به ویژه اگر آذربایجان با حمایت ترکیه و اسرائیل ادعاهای خود را علیه ایران دنبال کند. در چند روز گذشته گزارش هایی منتشر شد مبنی بر اینکه باکو و تهران در تلاش برای عادی سازی رابطه و بحث در مورد یک مسیر ترانزیتی جدید از طریق ایران به نخجوان هستند، که می تواند برخی از نگرانی های تهران را کاهش دهد. با این حال بعید است که عوامل ریشه دار تنش، بین ایران و آذربایجان به سرعت حل شود و بنابراین خطر درگیری باقی می ماند؛ به ویژه اگر رقیبان ایران باکو را تحت فشار قرار دهند

منبع: responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما