twitter share facebook share ۱۴۰۳ آبان ۰۷ 259

الیاس این شبها به سختی می خوابد زیرا موشک های اسرائیل، شب هنگام لبنان را اماج حمله قرار می دهند. گرچه او امیدوار است که هیچ حمله ای به مناطق مسیحی نشین –که او نیز در آن مناطق زندگی می کند- صورت نگیرد، ولی معمولا تا ساعت 6 صبح بیدار می ماند. از زمانی که حملات اسرائیل به لبنان، بیش از یک چهارم جمعیت کشور را از خانه های خود فراری داده و آواره کرده است، این کارگردان 27 ساله اهل بیروت، به خانواده های آواره کمک می کند تا در مناطق مسیحی نشین سرپناهی بیابند

اما بسیاری از اطرافیان این جوان برای کمک به اوارگان و حل بحران، احساس مسئولیت نمی کنند. شکاف های فرقه ای از دیرباز، جامعه و سیاست لبنان را تحت تأثیر خود قرار داده و وقایع ماه گذشته، این شکاف ها را برجسته تر کرده است. ولی در این میان عده ای از جوانان تلاش می کنند تا از اختلافات فرقه ای عبور کنند و به کمک اوارگان بشتابند

مردم در محله های مسیحی نشین بیروت، جنگ را بین اسرائیل و شیعیان می دانند و سعی می کنند خود را از درگیری دور نگه دارند. اما اسرائیل نشان داده است که از حمله به روستاهای مسیحی نشین ابایی ندارد

خانواده الیاس از کار داوطلبانه او استقبال نمی کنند. پدرش در جنگ داخلی سالهای 1975 تا 1990 لبنان مشارکت داشت و برای حزب قوات –حزب دست راستی مسیحی که با اسرائیل در کشتن هزاران فلسطینی در صبرا و شتیلا همکاری کرد- می جنگید. الیاس در مورد پدرش می گوید: «ذهن او هنوز در گذشته گیر کرده و اکنون فکر می کند که من با کمک به آوارگان، دارم به کشورم خیانت می کنم اما این چه فکری است؟! مگر این مردم هموطنان ما نیستند؟»

عمر الغازی دانشیار دانشکده اقتصاد لندن می گوید: «جنگ باعث می شود مردم به ساختارهای فرقه ای بازگردند؛ ولی از سوی دیگر می تواند باعث همبستگی نیز بشود»

جنگی که هم اکنون درحال وقوع است، تعصبات قدیمی را در بین بسیاری از مردم بیدار کرده است؛ ولی برای نسل های جدیدتر، این جنگ آزمونی است که نشان می دهد آنها چقدر به آرمان هایی که سال 2019 به شکل گیری بزرگترین تظاهرات ضد دولتی در لبنان انجامید، پایبند هستند. آن تظاهرات 17 اکتبر پنج سال پیش و در مخالفت با نخبگان حاکم برگزار شد و چندین هفته طول کشید

جوانان بسیاری همچون الیاس هستند که به پناهگاه ها و آشپزخانه های سراسر کشور می روند و به بازماندگان جنگی که تا کنون جان بیش از 2000 نفر را گرفته است، کمک می کنند. هروقت لبنان مورد حمله قرار می گیرد، علاوه بر تنش های فرقه ای، حس ملی و میهن پرستی نیز تقویت می شود؛ جوانان در ظهور جلوه های ملی گرایی و مفهوم شهروندی، نقش پررنگی دارند، چراکه ارزش های حزب و فرقه برای آنها معنای چندانی ندارد

ژان پل برای یک سازمان غیردولتی که توسط واتیکان اداره می شود، کار داوطلبانه می کند. این جوان 20 ساله که خالکوبی صلیب روی بازویش حک شده، می گوید فعالیت های او کاملا جنبه غیرسیاسی داشته و از ارزش هایی که وی به عنوان مسیحی به آنها باور دارد، ناشی می شود. ژان در مدرسه ای که به پناهگاه آوارگان تبدیل شده، دوشادوش جوانان حزب امل، کار می کند. جوانانی همچون ژان و الیاس می کوشند تا هویت ملی را تقویت کنند. آنها می گویند: «ما خواهان صلح برای تمام لبنانی ها هستیم؛ قلبمان برای مردم جنوب می تپد و خانه های ما به روی هر آواره ای که به بیروت پناه می آورد، باز است»

اما نگاه الیاس، از پذیرش اوارگان جنوب فراتر رفته است .از زمان حمله اسرائیل به لبنان، او به «اهمیت مقاومت» به عنوان تنها بازیگری که می تواند از «حاکمیت لبنان» دفاع کند، پی برده است. به گفته وی: «آزادی ما در گرو شکست اسرائیل است. نتانیاهو می کوشد مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهد؛ ولی واقعیت این است که مسیحی و مسلمان برای این تروریست ها فرقی نمی کند». از نظر الیاس درست است که وی اخلاقا از مقاومت دفاع می کند ولی این به معنای حمایت از حزب الله نیست؛ زیرا این حزب نماد نظام فرقه ای است، نظامی که الیاس و بسیاری دیگر از جوانان، سال 2019 سعی کردند آن را سرنگون کنند. زمانی که حسن نصرالله کشته شد، الیاس از نقش او در رهبری مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل در لبنان تمجید کرد ولی در عین حاضر برای او سوگواری نکرد «این افتخار و غرور برای مقاومت است، نه شخصی که به مردم ظلم کرد، با انبار کردن مهمات در بندر بیروت جان مردم را به خطر انداخت، مخالفان چپ و راست را به قتل رساند، سوری ها را قتل عام کرد و تلاشی برای احقاق حقوق فلسطینیان در لبنان نکرد. من با اقدامات مقاومت مخالف نیستم ولی هرگز سوگوار نصرالله نخواهم بود»

در روزهای اخیر نتانیاهو از مردم لبنان خواسته است تا از اماکن تحت نفوذ حزب الله دور بمانند زیرا هرجا که حزب الله در آن حضور داشته باشد، می تواند هدف مشروع حملات تلقی شود

این تهدید، موج جدیدی از احساسات فرقه ای را در میان غیرشیعیان لبنان که دو سوم از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، برانگیخته است. در محله اشرفیه که اکثر آن را مسیحیان تشکیل می دهند، بسیاری از مردم با اسرائیل همراه و همدل هستند. سمیر 63 ساله می گوید: «روزی که اسرائیلی ها از شر حسن نصرالله خلاص شدند، یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. ما به آنها نیاز داریم تا به ما کمک کنند که این وحشی ها را برای همیشه ریشه کن کنیم»

لینا در همان خیابانی که سمیر آنجا زندگی می کند، ساکن است. روی دیوار نوشته شده «ایران بیرون» و «لبنان را آزاد کنید»؛ اما لینا با سمیر مخالف است زیرا می ترسد جنگ کشنده تر داخلی در انتظار کشورش باشد. او به کلیسا می رود و برای برقراری صلح دعا می کند. برای رفتن به کلیسا از کنار یک مدرسه ابتدایی می گذرد که گرچه مانند بسیاری دیگر از مدارس لبنان تعطیل است، ولی مقامات منطقه اجازه استفاده از آن را برای پناه دادن به آوارگان نداده اند. لینا در این زمینه می گوید: «خوشحالم که اجازه ندادند آوارگان وارد مدرسه شوند ؛خوشحالم که اکثر مردم اتاق های اضافی خود را به انها اجاره نمی دهند. خدا آوارگان را حفظ کند ولی من از بودن در کنار آنها احساس راحتی نمی کنم»

بسیاری از مسیحیان میانسال مانند لینا و سمیر، از ورود دهها هزار اواره جنوب هراس دارند. آنها احساس می کنند که این جمعیت شیعه تهدیدی برای ثبات و آرامش آنان هستند زیرا ممکن است محله های ایمن مسیحیان را به اهداف بالقوه اسرائیل تبدیل کنند. از نظر انها حزب الله وارث سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) است که در طول جنگ داخلی لبنان، دشمن اصلی جناح های مسیحی بود. انتوان از ساکنان اشرفیه می گوید: «یاسر عرفات رهبر ساف با ورود به لبنان در سال 1969 کشور ما را ورطه نابودی کشاند. فلسطینیان جنگ داخلی را آغاز کردند و اکنون پیروان نصرالله همین کار را انجام می دهند. من راحت می خوابم زیرا می دانم که یهودی ها دنبال من نمیایند»

اما روندی که جنگ کنونی طی می کند، نشان می دهد که برخلاف تفکر آنتوان، برای اسرائیل مسیحی و مسلمان فرقی ندارد. در ماههای اخیر این کشور به روستاهایی با اکثریت مسیحی در جنوب لبنان و دره بقاع در شرق بیروت، حمله کرده است. شهرهایی مانند قرطبه، میروبا و احمج در منطقه مسیحی نشین کسروان در اواخر سپتامبر مورد حمله ارتش اسرائیل قرار گرفتند. الیاس با عصبانیت می پرسد: «چگونه میانسالان لبنانی نمی بینند که اسرائیل دارد روستاهای مسیحی نشین را با خاک یکسان می کند؟»

پییر عکیقی روزنامه نگار لبنانی در العربی الجدید نوشت: «اسرائیل با حملات خود تنش های فرقه ای را در میان ساکنان شهرها تشدید کرده و مانع از این شده است که از آوارگان در مناطق دیگر لبنان استقبال شود». اما این استراتژی اسرائیل همه جا موفقیت آمیز نبوده است. شیرین مادر 42 ساله می گوید: «افراد هم سن و سال من در برابر این استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» که اسرائیل در پیش گرفته، آگاه شده اند». ماه گذشته شیرین از کار خود استعفا داد تا روی فعالیت داوطلبانه خود برای اسکان دادن به آوارگان در مناطق دیگر لبنان تمرکز کند

شیرین می گوید: «برخی از من می پرسند برای چه اینقدر از خود مایه می گذاری؟ توکه مسیحی هستی؟ ولی دلیلی وجود ندارد که من کنار آوارگان نباشم. آوارگی سرنوشتی است که ممکن است فردا در انتظار من هم باشد. نتانیاهو لبنانی ها را به خوب و بد تقسیم کرده است؛ ولی چنین تقسیم بندی وجود ندارد و او می تواند هرکسی را که بخواهد در این کشور بکشد»

شکاف هایی که الیاس بین خود و خانواده اش تجربه می کند، در خانواده های مسیحی دیگری نیز در بیروت وجود دارد. آنتوان از موضع سیاسی دخترش از زمان شروع جنگ غزه، ناراضی است «او دائم به این هیولاها غذا می دهد؛ تمام نسل او توسط تیک تاک شستشوی مغزی شده اند». هم الیاس و هم دختر انتوان در کنار دیگر جوانان لبنانی از هر مذهب و فرقه ای، در جریان اعتراضات سال 2019 در لبنان به خیابان ها آمدند و رکود اقتصادی و دهه ها حکومت فاسدان بر کشور را محکوم کردند.

غازی که در مورد نقش رسانه ها در انقلاب های عربی قرن 21 تحقیق می کند، می گوید: «آنچه آن زمان اتفاق افتاد، بی سابقه بود. جوانان معترض اختلافات طبقاتی، فرقه ای و جغرافیایی را کنار گذاشتند و یکصدا علیه رهبران فرقه ای و الیگارش ها شعار دادند. این آگاهی در بین جوانان وجود داشت که همه رهبران و احزاب سیاسی در بحران های کشور شریک هستند؛ پس کل طبقه حاکم دشمن مردم لبنان هستند. گرچه آن اعتراضات در نهایت منجر به تغییر رژیم نشد ولی نتایج بلندمدتی را به همراه داشت. اکنون در پی آن انقلاب، نسل جوان تری وجود دارد که خود را شهروند لبنان می دانند و آن همبستگی و اتحادی را که در طول جنبش ایجاد کرده بودند، دوباره فعال می کنند»

در لبنان ساختار فرقه ای در همه جا از فضاهای عمومی و شهری گرفته تا دانشگاهها و بیمارستان ها دیده می شود؛ اما برخی مواقع این مرزها رنگ می بازد. یک پزشک از اقلیت ارمنی بیروت توضیح می دهد که در زمان انفجار پیجرها، بیمارستان های مسیحی چگونه به مجروحانی که عمدتا از مبارزان حزب الله بودند کمک کردند «بسیاری از ما –کارمندان بخش بهداشت و درمان- مخالف سیاسی مجروحان بودیم اما با صحنه های وحشتناکی مواجه شدیم؛ چشم های دریده و جگرهای پاره پاره. بزرگترین بیمارستان های شهر یسوعی، آمریکایی یا یونانیان ارتدکس هستند و بسیاری از پزشکان را مسیحیان تشکیل می دهند؛ با این حال هیچکدام در کار 24 ساعته و ارائه بهترین خدمات تردید نداشتیم. وقتی کارزاری برای اهدای خون به قربانیان این حملات برگزار شد، لبنانی ها با هر مذهبی داوطلب شدند».

رخداد دیگری که در روزهای اخیر به کاهش تنش های فرقه ای کمک کرده و انتقاد از حزب الله را کاهش داده است، محکومیت ترور نصرالله توسط تمام مقامات مذهبی و سیاسی است. پطروس الراعی کشیش مارونی که معروف به ابراز دشمنی با حزب الله است، به خانواده نصرالله و جامعه شیعیان تسلیت گفت و اظهار داشت لبنان بابت کشته شدن اعضای حزب الله «عمیقا متأسف» است. سعد حریری نخست وزیر سابق سنی مذهب نیز، علیرغم اینکه دادگاه، حزب الله را در ترور پدرش مقصر دانست، ترور نصرالله را اقدامی بزدلانه خواهند

کشته شدن کشیش گریگوریوس سالم از جامعه ارتدکس های یونانی از محله ابل الساقی در 1 اکتبر توسط اسرائیل، زنگ بیدارباشی برای بسیاری از لبنانی ها بود. شیرین می گوید: «بگذارید حمله کنند و به ما آسیب بزنند؛ این بهترین فرصت برای ماست تا به آنها نشان دهیم که متحد هستیم. آنها فکر می کنند می توانند مانند سال 1982 ما را اشغال کنند، بگذارید بیایند تا برای اولین بار با مردمی که آماده دفاع از خود هستند، روبرو شوند»

اما الیاس چندان خوشبین نیست. آخر هفته گذشته او با پدر و مادرش بحث شدیدی داشت زیرا از آنها خواسته بود تا کلبه تابستانی خود را در منطقه سدار به خانواده ای که مجبور به ترک نبطیه شده بودند، کرایه دهند «فکر کردند دارم با آنها شوخی می کنم. به من گفتند دیگر به این موضوع فکر نکن و از من پرسیدند که آیا می خواهم خانه را تبدیل به انبار تروریست ها کنم و اسرائیلی ها بعدا آن را ویران کنند؟»

دو روز بعد مادر الیاس پیش او آمد و به او گفت: «نمی دانم در مورد ما چه فکری می کنی اما ما ناراحت همه مرده ها، آواره ها و مردم رنج دیده ایم. ما همیشه نگرانیم. از نصرالله ناراحت نیستیم؛ از اتفاقی که برای مردم میفتد ناراحتیم. ما هر دو به کاری که شماها انجام می دهید افتخار می کنیم». پس کلید کلبه را به او داد و گفت: «برو زیرزمین تعداد زیادی لباس قدیمی هست که سالها نگه داشتم تا بعضی از آنها را تن فرزندان آینده شما ببینم. ممکن است بخواهی آنها را به شیعیان جنوب بدهی»

منبع: نیولاینز

برای مطالعه بیشتر در مورد تأثیر جنگ لبنان بر تشدید اختلافات فرقه ای مراجعه کنید به:

لبنان به کدام سو می رود؟

آیا حزب الله درحال بازآفرینی خود در مناطق غیرشیعه است؟

درحالی که لبنانی ها با وحشت نظاره گر تخریب روستاها، شهرک ها و محله ها در مناطق شیعه نشین جنوب بیروت و دره بقاع توسط اسرائیل هستند، به پیامدهای جمعیتی که این تخریب ممکن است پس از پایان جنگ داشته باشد فکر می کنند. دشمنان حزب الله برای ایجاد وحشت در جامعه لبنان، از ترس مردم از این مسئله سوء استفاده می کنند. به تازگی یک روحانی شیعه مخالف حزب الله، در تلویزیون مدعی شد که اکنون که مناطق سکونت شیعیان از بین رفته، این حزب تلاش خواهد کرد تا حضور نظامی خود را در مناطق غیرشیعه نشین تقویت و احیا کند. این برای بسیاری از لبنانی ها نگران کننده است زیرا احتمال جنگ داخلی را بیشتر می کند؛ اما بگذارید ادعای این روحانی را کمی تجزیه و تحلیل کنیم

این مسئله درست است که ایران و حزب الله بدنبال بقا و بازسازی ظرفیت های این حزب هستند. از سوی دیگر استراتژی اسرائیل این است تا اطمینان حاصل کند که شیعیان –و به طور خاص حامیان حزب الله- در داخل لبنان منزوی شده اند و حضور آنها در مناطق دیگر لبنان، با آغوش باز استقبال نمی شود. اسرائیلی ها با انجام این کار، بین آوارگان شیعه و بقیه جامعه شکاف ایجاد می کنند و درخواست برای پایان جنگ و خصومت بین لبنان و اسرائیل را، در بین لبنانی ها افزایش می دهند. از نگاه مردم لبنان، حزب الله می خواهد تا زمانی نامعلوم به درگیری با اسرائیل ادامه دهد و در دو عرصه سیاسی و نظامی، حیات خود را در لبنان تداوم بخشد.

با این تفاصیل این سؤال پیش میاید که آیا حزب الله می تواند جنگ را در میان خصومت اکثر لبنانی ها و در شرایطی که جامعه شیعه به شدت تحت رنج و فشار است، ادامه دهد؟ جواب برخی به این سؤال بله است؛ با این استدلال که حزب الله به نظر هموطنان خود اهمیتی نمی دهد و بقای خود و منافع ایران را همیشه در اولویت می بیند. این استدلال ممکن است درست باشد اما ادامه جنگ به این معنی است که حزب الله به اسرائیل اجازه می دهد تا تمام ساختارهای اجتماعی و اقتصادی که به حزب کمک کرده‌ تا به عنوان یک نیروی مستقل و قدرتمند در لبنان عمل کند را، از بین ببرد. بسیار بعید است که حزب الله بتواند زیرساخت های اقتصادی و شبکه های اجتماعی خود را بدون برانگیختن جنگ داخلی در مناطق غیرشیعه، باز آفرینی کند

یکی از متحدان حزب الله درسال 2020 به نکته خوبی اشاره کرد. انیس نقاش در مصاحبه با شبکه المیادین گفت: «مقاومت فقط به عملیات نظامی محدود نمی شود. حزب الله در قبال فروپاشی مالی لبنان و تأثیرات بحران اقتصادی بر کشور واکنش چندانی نشان نداده است. امنیت ملی فقط به داشتن تسلیحات نیست، بلکه به آموزش، اقتصاد خوب، کشاورزی و بهداشت نیز وابسته است. فعالیت مسلحانه برای دفاع از کشور کافی نیست، حزب الله وقتی قوی خواهد بود که پایگاه حمایتی داشته باشد»

اگر حضور آوارگان شیعه در دیگر بخش های لبنان پذیرفته نشود، احساس همبستگی اجتماعی بین شیعیان تقویت شده و وفاداری آنها به حزب الله ادامه می یابد. ولی ادامه این وفاداری، مسئولیت هایی را برای حزب الله به همراه دارد. پایگاه اجتماعی حزب الله (یعنی شیعیان) به شدت آسیب دیده و فقیر شده است و به این حزب نیاز دارد تا از آن مراقبت کند. به همین دلیل جامعه شیعه در سالهای آینده باری بزرگ بر دوش حزب الله خواهد بود و این بار، تلاش های حزب الله برای بازسازی زیرساخت های نظامی خود را –به ویژه در مناطقی که با حزب الله خصومت دارند- بسیار دشوار می کند

علاوه بر این حزب الله در گذشته مرتکب اشتباهات بزرگی شده و بسیاری از قوانین نانوشته اجتماعی بین فرقه های لبنان را نقض کرده است. این حزب متهم به ترور یکی از رهبران اصلی سنی –رفیق حریری- است؛ همچنین نیروهای خود را به سوریه اعزام کرد تا از منافع استراتژیک ایرانِ شیعه در برابر سنی ها دفاع کنند. بسیاری از مسیحیان، حزب الله را مسئول انفجار بندر بیروت می دانند؛ حامیان حزب اکتبر 2021 به محله مسیحی نشین طیونه یورش بردند تا جلوی تحقیقات مربوط به انفجار بندر را بگیرند. حزب الله همچنین تلاش کرده است تا برخلاف میل اکثر مسیحیان، نامزد خود را به عنوان رئیس جمهور تحمیل کند. حزب در همه جا نارضایتی ایجاد کرده است؛ بنابراین می توان انتظار داشت که دیگر فرقه ها به سلاح متوسل شوند تا جلوی نقشه ها و برنامه های حزب الله را بگیرند

حالا بیایید فرض کنیم جنگی داخلی آغاز شود و حزب الله خود را در برابر ائتلافی از جوامع مختلف لبنان ببیند. آیا ایران اجازه می دهد که حزب در این تله بیفتد؟ تجربه سازمان آزادیبخش فلسطین درس آموز است. حضور ساف در جنگ داخلی 1975 لبنان، سوریه را تحریک به مداخله نظامی در سال 1976 کرد. در نهایت نیز اسرائیل در سال 1982 برای بیرون راندن فلسطینیان از لبنان، به آن کشور حمله نمود. ساف بعدها از دخالت خود پشیمان شد و از لبنانی های عذرخواهی کرد

مسلم است که اگر جنگ داخلی دیگری در لبنان رخ دهد، بسیاری از کشورها –از جمله اسرائیل- در کنار مخالفان حزب الله مداخله خواهند کرد تا به شکست این حزب کمک کنند؛ امری که بدون شک باعث ویرانی لبنان و باخت همه خواهد شد. این نتیجه از منظر ایران نیز رضایت بخش نیست؛ بنابراین بعید است که حزب الله برای دست زدن به اقداماتی که منجر به درگیری فرقه ای می شود و به جامعه شیعه آسیب بیشتری وارد می کند، از تهران چراغ سبز بگیرد

از سوی دیگر تهران ممکن است نتواند به حزب الله و حامیانش کمک زیادی ارائه دهد. تسلیح مجدد این حزب توسط ایران و بازسازی مناطق شیعه نشین، چندین میلیارد دلار هزینه دارد و این درحالی است که ایران با بحران اقتصادی مواجه است. مقامات تهران باید به این فکر کنند که آیا امروزه سرمایه گذاری مجدد روی حزب الله ارزشش را دارد؟ حزب الله تا چند دهه دیگر نخواهد توانست قدرت نظامی خود را بازیابد؛ این مسئله در مورد حماس نیز صدق می کند. ایران باید باتوجه به این مسئله ارزیابی کند که آیا باید به استراتژی فاجعه بار «وحدت میدان ها» یک فرصت دیگر بدهد یا خیر

با این تفاصیل و باتوجه به مشکلات بسیاری زیادی که لبنان و حزب الله پیش رو دارند، قطعا حزب الله دست به اقدامی نمی زند که آن را به جنگ با دیگر فرقه های لبنان بکشاند و بر بار مشکلاتش بیفزاید

منبع: بنیاد کارنگی

اکنون بهترین فرصت برای خلع سلاح حزب الله است

سمیر جعجع رهبر مسیحیان لبنان، هیچ علاقه ای به حزب الله ندارد. او سال 2012 هدف ترور این گروه قرار گرفت و لحظه ای که خم شد تا یک گل را بچیند، از تیر تک تیرانداز رهایی یافت

جعجع از سال 1986 رهبر حزب قوات لبنان –یک حزب سیاسی دست راستی مسیحی- است و در تحرکات سیاسی که پشت پرده برای تعیین مسیر آینده کشور و خروج لبنان از این بحران در جریان است، نقشی مهم دارد

در مورد اینکه در مواجهه با حمله اسرائیل چه باید کرد، نگاه جعجع نسبت به سایر رهبران احزاب لبنانی بسیار متفاوت است و دیدگاه های وی تحت تأثیر نفرت عمیق او از حزب الله و حامیانش در تهران قرار دارد

درحالی که دیگر رهبران لبنان امیدوار هستند با دادن وعده اصلاح، بتوانند موافقت اسرائیل را برای آتش بس بدست آورند، جعجع اینگونه فکر نمی کند. استدلال وی این است که پیش از عقب نشینی اسرائیل، لبنان باید به طور جدی دست به یک تغییر سیاسی بزرگ بزند و اقداماتی را انجام دهد تا اطمینان حاصل کند که حزب الله دیگر از جنوب لبنان به عنوان سکوی پرتاب حملات خود استفاده نخواهد کرد

دیدگاه جعجع تاحدی ناشی از این اعتقاد است که حزب الله و ایران یکی هستند. وی در مصاحبه با پولیتیکو گفت: «اینگونه نیست که ما با دو شخصیت حقوقی مجزا به نام حزب الله و ایران روبرو باشیم؛ حزب اللهی وجود ندارد، فقط ایران است. تهران هیچ مرزی بین خود با عراق، لبنان و سوریه نمی بیند»

استدلال جعجع این است که لبنان اکنون با فرصت خوبی برای رهایی از چنگال تهران مواجه شده است. «اگر لبنان این بار بدرستی عمل کند، امید می رود که حزب الله به دستور پارلمان چاره ای جز خلع سلاح و انحلال نیروهای خود نداشته باشد». جعجع همچنین معتقد است که «شیعیان لبنان کم کم متوجه خواهند شد که هرانچه حزب الله در گذشته به آنها گفته است، درست نبوده و این گروه، شیعیان را به فاجعه ای که در ان گرفتار شده اند هدایت کرده است»

پیامدهای جانبی جنگ

آیا این حرفها به این معناست که اسرائیل با حمله به حزب الله، به لبنان لطف کرده است؟

او در پاسخ به این سؤال اظهار داشت «من لبنانی هستم و نمی توانم هیچ حمله ای به لبنان را تأیید کنم ولی پیامدهای جانبی جنگ چیز دیگری است. اسرائیلی ها اولویت و کار خود را دارند؛ ما هم کار و اولویت های خود را داریم»

حزب قوات لبنان اوایل دهه 1980 در طول جنگ داخلی، با اسرائیل همکاری کرد. جعجع سال 2012 در مصاحبه ای اعتراف کرد که آن همکاری اشتباه بود ولی افزود: «اشتباه بزرگتر این بود که در آن مقطع آنقدر روی مسیحیان فشار آورده بودند و آنها را به نقطه ای کشانده بودند که مسیحیان چاره ای جز همکاری با اسرائیل نمی دیدند»

اکنون جعجع یکی از بلندترین و مصمم ترین صداها در کشور است که از لزوم تسریع اصلاحات سیاسی و قلع و قمع حزب الله سخن می گوید. به عقیده وی ناکامی های گذشته در انجام این کار، به حزب الله امکان داد تا لبنان را به جنگی بکشاند که لبنانی ها خواهان آن نبودند. این بار لبنان باید در اجرای قطعنامه 1701 سازمان ملل جدی باشد

این قطعنامه که به جنگ سال 2006 اسرائیل و لبنان پایان داد، مستلزم عقب نشینی حزب الله از شمال رودخانه لیتانی، خلع سلاح حزب الله و سایر گروههای مسلح غیردولتی و خروج نیروهای اسرائیلی از لبنان است. بر این اساس هیچ نیروی مسلحی به جز نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و ارتش لبنان، نباید در جنوب لیتانی که حدود 29 کیلومتری شمال اسرائیل است حضور داشته باشند

اما جعجع می خواهد پا را از این قطعنامه فراتر بگذارد. او می گوید لبنان باید قطعنامه 1559 سازمان ملل را که سال 2004 تصویب شد، رعایت کند. بر آن اساس لبنان ملزم به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آزاد و منصفانه است.

به گفته جعجع «ما در 40 سال گذشته بدون دولتی واقعی در لبنان زندگی کرده ایم. تمام تصمیمات راهبردی لبنان خارج از کشور گرفته می شود؛ این تغییر باید به خاطر خود ما لبنانی ها و نه به خاطر آمریکا یا اسرائیل رخ دهد»

وی افزود: «سیاستمداران و احزاب لبنانی نباید روی مشکلات ناشی از فرقه گرایی سرپوش بگذارند بلکه باید بدنبال راه حل های واقعی و عملی باشند. اولین گام، توافق بر سر ریاست جمهوری است –دو سال است که لبنان به دلیل مشاجرات سیاسی و استفاده حزب الله از حق وتوی خود رئیس جمهور ندارد- هرکسی که انتخاب می شود، باید برای انجام اصلاحات، جدی باشد. ژنرال جوزف عون فرمانده کل نیروهای مسلح لبنان تنها یکی از نامزدهایی است که با این مشخصات مطابقت دارد و گزینه های دیگری نیز هست»

جعجع در طول سال گذشته انتقادات شدیدی را علیه حزب الله داشت و هشدار داد که لبنان به خاطر حملات موشکی فرامرزی حزب الله به اسرائیل در همبستگی با حماس، وارد جنگی تمام عیار با اسرائیل خواهد شد

جنگی که جعجع پیش بینی کرد اکنون بخش های بزرگی از کشور را درگیر کرده است. درست قبل از مصاحبه صدای بلندی طنین انداز شد و دستیاران و نگهبانان مسلح او را بر آن داشت تا نگاهی به شمال در جهت روستای شیعه نشین معیسره بیندازند. چند روز قبل حمله هوایی اسرائیل به آن روستا پنج عضو یک خانواده را کشت و 14 نفر دیگر را زخمی کرد

جعجع تنها کسی نیست که در تلاش برای طراحی مسیری جدید برای سیاست لبنان است. در قلعه کوهستانی دیگری در جنوب شرق بیروت، ولید جنبلاط رهبر دروزی ها نیز در تلاش است تا طرحی جدید برای لبنان بریزد

او هم خواستار انتصاب رئیس جمهور شده اما در مورد شیوه برخورد با حزب الله، دیدگاه های محتاطانه تری از جعجع دارد. او نسبت به این جنبش شیعه نرم تر است زیرا از بازی قدیمی اسرائیل «تفرقه بینداز و حکومت کن» و استفاده اسرائیل از اختلافات بین شیعیان، سنی ها، مسیحیان و دروزی ها می ترسد. همکاری حزب قوات لبنان با اسرائیل در دوران جنگ داخلی نیز در ایجاد سوء ظن دروزی ها نسبت به جعجع نقش دارد

جنبلاط نسبت به مسئله فلسطین نیز بی توجه نیست و به ما گفت که می ترسد اسرائیل دست به پاکسازی کامل هویت فلسطینی بزند ولی جعجع در مصاحبه با پولیتیکو هیچ اشاره ای به فلسطینیان یا غزه نکرد

از دیگر تفاوت های بین این دو رهبر این است که جنبلاط نگران اشغال بلندمدت اراضی جنوب لبنان توسط اسرائیل است ولی جعجع اذعان کرد که هیچ طرح و برنامه ای برای مواجهه با این مسئله ندارد. وی در این خصوص گفت: «وقتی هزار مشکل دارید نمی توانید همه آنها را همزمان حل کنید؛ باید قدم به قدم پیش روید. این همان کاری است که ما درصدد انجام آن هستیم؛ اگر بگویم می دانم در هر مرحله چه باید کرد دروغ گفته ام»

یازده سال زندان انفرادی به جعجع مقاومت و صبر را آموخته است. او تنها فرمانده ارشد دوران جنگ داخلی بود که به زندان افتاد؛ دیگران یا عفو خوردند یا به دلیل برخورداری از پست های مهم در کابینه ،از مصونیت برخوردار شدند. اما جعجع دوبار پیشنهاد وزارت را به دلیل کنترل کابینه توسط دولت سوریه رد کرد و در نهایت توسط نخستین مجلسی که بعد از خروج نیروهای سوری از لبنان تشکیل شد، عفو شد

در طول دوران حبس خود، او فقط دو بار در هفته به مدت 15 دقیقه اجازه ملاقات با خانواده را داشت. هیچ روزنامه یا کتابی در مورد سیاست و امور جاری به دست او نمی رسید و لذا تنها می توانست مطالب تاریخی، فلسفی و دینی بخواند. وقتی از او می پرسیم چگونه دوران زندان را تحمل می کرد، با لبخند می گوید: «ما مسیحیان مارونی لبنان، تارکان دنیا و راهبه های زیادی داشتیم؛ از انها یاد

گرفتیم»

منبع: پولیتیکو

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما