خداوند در قرآن کریم با آیهی «لا اکره فی الدین»؛ بر تلاش در راستای گسترش اسلام از طریق اجبار و نیروی شمشیر خط بطلان کشید و جهاد را جز برای دفاع و یا حمایت از مسلمانانِ تحت ظلم و فشار ممنوع اعلام کرد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالکاشتر فرمود: مواظب باش قدرت خود را با ریختن خون مردم تقویت نکنی که این کار تنها به تزلزل حکومت و تضعیف آن کمک میکند و موجبات ریشهکن ساختن قدرت را فراهم ساخته آن را به ورطهی نابودی میکشاند.
پس اجبار نهتنها موجب تقویت اسلام نمیشود که اثر معکوس داشته و اسباب زوال آن را فراهم میسازد. آنچه موجب پذیرش اسلام از جانب مردم گشت چیزی نبود جز فرامین و دستورات متعالی دین اسلام قوانین مطلوب و سازگار با وجدانهای بشری و اخلاق نیک پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـخداوند متعال پیامبر اکرم را اینگونه توصیف میکند: «انک لعی خلق عظیم؛» همچنین امام علی ـ علیه السلام ـ در مورد خصوصیات اخلاقی پیامبر اسلام چنین میفرماید: رفتار پیامبر با همنشینانش چنین بود دائماً خوشرو و خندان، سهل الخلق و ملایم بود. هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان و مدیحهگو نبود. هیچکس از او مأیوس نمیشد و هر کس به در خانهی او میآمد نومید باز نمیگشت. سه چیز را از خود دور کرده بود مجادله در سخن، پرگویی و دخالت در کاری که به او مربوط نبود و سه چیز را در مورد مردم ترک کرده بود؛ کسی را مذمت نمیکرد، سرزنش نمینمود و از لغزشها و عیوب پنهانی مردم چشم میپوشید. هرگاه فردی غریب و ناآگاه با خشونت با او سخن میگفت و درخواستی میکرد تحمّل مینمود و به یارانش میفرمود: هرگاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید.
آری پیامبر به هیچ کاری توصیه نمیفرمود مگر خود قبلا به آن عمل میکرد و مردم را از هیچ رفتار ناشایست و عمل پلیدی نهی نمینمود مگر خود از آن دوری میجست و این خصوصیت اسباب اثرگذاری بیشتر کلام ایشان را در قلوب مردم فراهم میکرد. از مهمترین ویژگیهای اخلاقی ایشان که بیشترین اثر را در جذب مردم و گسترش اسلام داشت گذشت و چشمپوشی از اشتباهات دیگران بود. بر اساس آیهی 199 سورهی اعراف جبرئیل به نزد پیامبر آمد و خطاب به ایشان فرمود: در طرز رفتار با مردم سختگیر نباش با آنها مُدارا کن عذرشان را بپذیر و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها نخواه. پیامبر در خصوص چگونگی عمل به این آیه از جبرئیل توضیح خواست و جبرئیل فرمود: خدا به تو دستور میدهد از آنها که به تو ستم کردهاند هنگامی که قدرت یافتی انتقام نگیری و گذشت نمایی به آنها که تو را محروم ساختهاند عطا کنید و به آنها که از تو بریدهاند پیوند برقرار سازید. با تکیه بر همین دستورات الهی و گذشت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که ایشان پس از فتح مکه فرمان عفو عمومی را صادر نمود و به مردم مکه علیرغم دشمنیهای بسیاری که به حضرت روا داشتهاند چنین گفت: بد قومی برای پیغمبر خود بودید او را تکذیب کردید از مکه راندید از هیچگونه زیان و رنجی کوتاهی نکردید؛ بدین راضی نشدید تا به مدینه تاختید و به جنگ پرداختید با این همه شما را بخشیدم؛ اذهبوا و انتم الطلقا؛ آزادید هرجا میخواهید بروید.
بعد از این رویداد بود که مردم دسته دسته به دین مبین اسلام گرویدند بهگونهای که آیهی «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»؛ در این خصوص نازل شد. در احادیث آمده است که: الانسان رهین الاحسان ؛ انسان در گرو نیکی است اگر ملتی را احیاء کرده آنان را از فقر و جهل و بدبختی نجات دهید مالک دل، روح و عقیدهی آنان خواهید شد آنچه موجبات نفوذ اسلام را فراهم کرد سیرهی پیامبر اکرم و ائمهی اطهار – علیهم السلام - بود که همه سراسر گذشت بود و صبر و نیکی. امام صادق ـعلیه السلام ـ میفرماید: با استفاده از نیکیها به مقابله با بدیها برخیزید که در این هنگام آنها که با تو عداوت و دشمنی دارند چون دوست، گرم و صمیمی خواهند شد. پس افزود پیامبر صبر و شکیبایی پیشه کرد تا اینکه انواع تیرهای تهمت را به سوی او پرتاب کردند؛ پیامبر عرض کرد: خداوندا من در مورد خود، خاندان و آبرویم شکیبایی پیشه ساختم امّا در برابر بدگویی به مقام مقدس تو نمیتوانم صبر کنم امّا خداوند بار دیگر فرمود بر آنچه میگویند شکیبا باش. در روایت چنین آمده که روزی مردی اعرابی ردای حضرت را به شدت کشید به حدی که در گردن مبارکش اثر ردا بر جا ماند، پس گفت از مال خدا به من بده آن حضرت از روی لطف به سوی او التفات کرد خندید و فرمود که به او عطایی ببخشید.
از دیگر مواردی که موجبات گسترش اسلام را فراهم نمود بیان سحرانگیز قرآن و کلام تأثیرگذار آن بود بهگونهای که کفار مکه برای اینکه تحت تأثیر آن قرار نگیرند گوشهای خود را میگرفتند که آن را نشنوند. شکوه قرآن به اندازهای است که اندیشمندان غربی نیز زبان به تمجید مدح آن گشودهاند از جمله «کارلایل» مورخ و دانشمند انگلیسی که در خصوص عظمت قرآن چنین میگوید: برخی کتابها تأثیرات عمیقی بر ذهن انسان میگذارد ولی هرگز با تأثیر قرآن قابل قیاس نیست. «گوته» نیز قرآن را اثری میداند که انسان را شیفته ی جاذبهی خود میکند وی چنین میگوید: سالیان دراز کشیشان ما را از پی بردن به حقایق قرآن دور نگاه داشته بودند امّا هر چه بیشتر قدم در جادهی علم و دانش گذاشتیم پردههای جهل و تعصب از پیشِ چشمانمان کنار رفت.
به زودی این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده تأثیر عمیقی در علم و دانش گذاشته و سرانجام محور افکار مردم جهان میگردد. اما شکوهِ عظمت اسلام محدود به بیان زیبا و اعجازانگیز قرآن نبود بلکه قوانین متعالی و توصیههایی که در پرتو عمل به آن امت اسلام موفق به پیشرفت، ترقی و سعادت شدند و از جهل و فساد و تباهی رهایی یافتند خود زمینهساز توسعهی اسلام و جلب نظر سایر ملتها را فراهم ساخت. از جمله در ایران قبل از اسلام به عقیدهی مورخین آنچه موجبات شکست سپاه ایران و نفوذ و گسترش اسلام را در آن کشور فراهم نمود ظلم، قتل و خونریزی پادشاهان و نظام طبقاتی حاکم بر ایران بود که بر آن اساس هیچکس حق نداشت از طبقهای به طبقهی دیگر برود، رعیت همیشه رعیت باقی میماند و اشراف زاده همواره از مزایای اشرافزادگی برخورد بود این مسئله موجب نارضایتی طبقهی متوسط یعنی صنعتگران را فراهم ساخت، آنان که نسبت به موبدان کینهی عمیقی در دل داشتند به اعراب اظهار تمایل کردند و به انها گرویدند. بهویژه آنکه دین اسلام بر خلاف دین موبدان آداب، رسوم و قیود نداشت همینکه انسان شهادتین را بر زبان جاری میکرد مسلمان میشد بدون اینکه پیشوایان روحانی اسلام به عقاید باطنی او کار داشته باشند.
در خصوص ظلم و خونریزی پادشاهان ایران بهویژه خسروپرویز که خود زمینهی نارضایتی مردم و استقبال آنان از اسلام را فراهم ساخت نیز مثال فراوان است در تاریخ آمده است که خسروپرویز نعمانبنمنذر پادشاه حیره را که تحت حمایت ایران بود چون دختر خود را به وی نداد زیر پای فیل قرار داد و جسد نیمهجان او را جلو شیرهای باغوحش انداخت. همچنین بر بوزرجمهر با سیزده سال سابقه ی وزارت خشم گرفت او را به زندان انداخت لب و بینی او را بُرید و دستور داد که او را گردن زنند. ایرانیان که تحت ظلم و استبداد چنین حاکمانی زندگی میکردند هنگامی که عدالت و مساوات اسلام را مشاهده نمودند از آن استقبال کردند. گوستاو لبون در کتاب تاریخ اسلام درخصوص موجبات رشد و گسترش این دین در میان مسیحیان چنین میگوید: آنچه موجب پیشرفت اسلام شد و اینکه مردم مسیحی از دین خود دست بر میداشتند و مسلمان میشدند این بود که عدل و دادی که از آن عربهای فاتح میدیدند مانندش را از زمامداران پیشین خود ندیده بودند. همچنین برای سادگی و سهولتی بود که در دین اسلام مشاهده مینمودند و نظیرش را در کیش قبلی سراغ نداشتند همچنین در کتاب تاریخ دولت اسلامی در آندلوس از قول مورخان غربی آمده است: در ایامی که اروپا در ظلمات جهل فرو رفته بود تنها مسلمانان بودند که چراغ علم و مدنیت را در آن سرزمین افروخته داشتند آنان مانند قوم بربر نبودند که پشت سر خود جز خرابی و مرگ چیزی بجا نگذارند. آندلوس هرگز حکومتی عادلانهتر و صالحتر از حکومت آنان به خود ندید پرداخت جزیه اجازه میداد که پرهیزگار متعصب بیآنکه کسی مزاحمش شود به تعظیم شعائر خود بپردازد و ملحد نیز بیهیچ بیم و هراسی عقاید خود را آشکار کند. افراد ملت همه خواندن و نوشتن میدانستند و این در روزگاری بود که در اروپا بزرگان نیز از نعمت سواد محروم بودند.
عامل دیگری که موجب گسترش و قدرت اسلام شد وحدت میان مسلمین و اجتناب از تفرقه بود امری که بهویژه در رفتار امام علی ـ علیه السلام ـ پس از قصد خلافت بهشکل بارزی نمودار گشت. ایشان در خطبهای علت صبر خود را در برابر غصب حق خویش چنین بازگو نمود: دیدم صبر از تفرق کلمهی مسلمین و ریختن خونشان بهتر است مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی کوچکترین فرد آن را وارونه میکند. همچنین در خصوص کمک به خلفاء زمانی که آنان از حضرت مطالبهی کمک میکردند فرمود: هیچ دخالتی نکردم تا اینکه دیدم مردم از دین عقبگرد میکنند و برای ریشهکن شدن دین محمد تبلیغ مینمایند در چنین شرایطی ترسیدم که اگر دین خدا را یاری نکنم اسلام در برابر کفر شکست بخورد. در کنار همهی این اوامر وصف برخی قوانین بود که مطلوب و موردپسند همهی اقشار جامعه قرار میگرفت همچون لغو قانون مالیات بر ارث که فقیر و غنی از آن استقبال کردند. در این میان یهودیان نیز برای فرار از پرداخت مالیات و برای اینکه اموال خود را در خانوادهی خود حفظ کنند به اسلام گرویدند این تغییر دین گرچه ظاهری بود امّا اثرات مطلوبی همچون مسلمان شدن نسلهای بعدی آنان در پی خواهد داشت.
آری آنچه موجبات گسترش اسلام و نفوذ آن در قلوب مردم را فراهم ساخت چیزی نبود جزء مهر و عطوفت، عدل و داد، گذشت، انفاق و ایثار بهراستی چه تفاوت عظیمی است میان اسلام حضرت محمد(ص) و اسلام داعش اولی با اخلاق قلوب کفار را تسخیر میکند و دومی با شمشیر سر مسلمانان را از تن جدا میسازد.
messages.comments