ژنرال عوض بن عوف، وزیر دفاع سودان، پنجشنبه ۲۲ فروردین اعلام کرد که عمرالبشیر بازداشت و در حبس خانگی قرار گرفته است. این ژنرال سودانی اعلام کرد که یک شورای نظامی در دوره دو ساله انتقالی، کشور را اداره خواهد کرد و خود ریاست این شورا را عهده دار خواهد شد. اما شامگاه جمعه و بدنبال اعتراض مردم در مقابل مقر ستاد کل ارتش و درخواست واگذاری قدرت به غیر نظامیان، ژنرال عوف نیز از سمت خود استعفا داد.
عمر البشیر که در جوانی در دانشکده افسری قاهره دوره دیده بود، در جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۷۳ نیز شرکت کرد و سی سال پیش، در سال ۱۹۸۹، در یک کودتا با حمایت دکتر حسن الترابی؛ حقوقدان برجسته اسلامگرا و رهبر اخوانالمسلمین به قدرت رسید.
حسن الترابی مدافع آزادی دینی و سیاسی بود، به حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش باور داشت، نسبت به خطرات استبداد دینی هشدار می داد، خواهان بازنگری در فقه اسلامی و احیای حقوق زنان بود و می کوشید در قامت یک نواندیش مسلمان ظاهر شده، اقتضائات دنیای مدرن را درک کند و در یک کلام در پی آن بود که سودان را به الگویی برای جهان اسلام و اسوه نواندیشی بدل کند. اما عمر البشیر بعد از رسیدن به قدرت نه تنها از آموزه های مرشد خود فاصله گرفت که حتی او را بارها به زندان انداخت.
جهان در دوران زمامداری عمر البشیر شاهد فساد و استبداد گسترده ای بود و اجرای احکام اسلامی، به شکلی که زنان و دختران به جرم پوشیدن شلوار شلاق می خوردند و پاکسازی نژادی غیر عربها در دارفور از جمله اقدامات وی بود. در مناقشه دارفور در غرب سودان شمار زیادی از زنان و کودکان توسط نیروهای وابسته به بشیر مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتند و ۳۰۰ هزار نفر کشته و دو میلیون نفر آواره شدند؛ در نهایت همین جنایت موجب شد که دادگاه لاهه حکم بازداشت او را به اتهام جنایت علیه بشریت و ارتکاب جنایات جنگی صادر کند.
پس از سالها درگیری نظامی، سرانجام منطقه مسیحی نشین سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ از سودان جدا شد و از آنجا که بیشتر ذخایر نفت کشور نیز در سودان جنوبی قرار داشت، حکومت عمر البشیر با کمبود مالی روبهرو شد.
عمر البشیر همواره دوست داشت چهرهای مردمی از خود نمایش دهد و بگوید که از صفر شروع کرده و نردبان قدرت را بر حسب شایستگیهای خود طی کرده است. او در زمانی که یک بچه مدرسهای بود بهعنوان کارگر ساختمانی هم کار میکرد. در ماه ژانویه در جمع هواداران خود گفته بود در حین کار و حمل بار، بر زمین افتادم و دندانم شکست. سالها بعد، زمانی که به ارتش پیوست، از کاشت دندان سر باز زد زیرا میخواست دوران سختی را همواره به یاد داشته باشد و به مردم بگوید که از دل آنها برخاسته است. اما این داستان پس از ۳۰ سال فقر و فلاکت برای کشورش دیگر خریداری نداشت.
بنا بر دادههای بانک جهانی با جدایی سودان جنوبی، نیمی تا سه چهارم درآمدهای سودان و ۹۵ درصد صادراتش از دست رفت و درآمد سرانه ملی از ۲۳۰۰ دلار در سال ۲۰۱۱ به ۹۹۰ دلار فروافتاد. علاوه بر این سوءمدیریت در بهره برداری از زمین های حاصلخیز و آب رود نیل نیز کشور را با کمبود و نیاز به واردات روبرو کرد.
اقتصاد سودان در دوران زعامت بشیر عقبگرد شدیدی داشت. طی سالهای اخیر تنها پنج هواپیمای مسافربری برای این کشور باقیمانده و این پنج هواپیما هم تنها در مسیرهای داخلی پرواز میکنند. نرخ بیکاری در سودان از ۲۰ تا ۵۰ درصد متغیر است اما برخی منابع میگویند که نرخ بیکاری بسیار بالاتر است و دولت نرخ واقعی بیکاری را اعلام نمیکند. بیش از ۷۰ درصد از جمعیت چهل میلیونی سودان برای تامین نیازهای ضروری با مشکل مواجهاند. مشکلات مالی همچنین باعث شده دولت سودان ۱۳ نمایندگی سیاسی خود را در خارج تعطیل کند و شمار دیپلماتهای خود در خارج را نیز حدود ۳۰ درصد کاهش دهد.
در این میان تحریم های امریکا نیز مزید بر علت شده، موجب گشت که در سال۲۰۱۳ دولت برای جبران کسری بودجه خود یارانه سوخت را افزایش دهد. این امر اعتراضات مردم را بدنبال داشت؛ اعتراضاتی که با سرکوب دولت مواجه شد و در نهایت ۸۴ نفر جان خود را از دست دادند. عمر البشیر اواخر سال ۲۰۱۷ میلادی گفت، تحریمهای آمریکا بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور لطمه زده است.
اینگونه بود که کشوری که روزگاری بزرگترین کشور آفریقا و جهان عرب بود و محور اصلی قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار می رفت و حکومتش به دست اخوانالمسلمین و مدافعان اسلام سیاسی برآمده بود، قربانی ناکارآمدی، فساد و خودکامگی شد و به چنان فلاکتی افتاد که بدون کمک های خارجی روی پای خود بند نمیشد.
هنگامی که از حدود چهار ماه پیش و در پی کاهش یارانه نان، قیمت این کالای اساسی سه برابر شد، دور دیگری از اعتراضات در سودان شکل گرفت که به سرعت به شهرهای مختلف سودان سرایت کرد. گرچه عمر البشیر برای مقابله با این اعتراضات، دولت مرکزی و تشکیلات در ایالات فدرال را منحل ساخت، از رأس حزب حاکم کنار رفت و برخی از تصمیمات ناراضیساز اقتصادی خود را نیز پس گرفت، اما نتوانست کاری از پیش ببرد و حجم اعتراضات چنان گسترده بود که ارتش را ناچار کرد دست از حمایت رییس جمهور برداشته و او را وادار به برکناری کند.
به نوشته نیویورکتایمز یکی از دلایل کنارهگیری سریع بشیر نزاعی بود که در درون ارتش وجود داشت. بشیر در دوران زمامداری خود مبادرت به تاسیس یک نیروی شبهنظامی وفادار (معروف به جونجوید) کرده بود که نهادی موازی با ساختار رسمی ارتش بود و همین نیرو بود که در درگیریهای دارفور و طی سالهای بحران در سودان بیش از ۳۰۰ هزار نفر را کشت. بشیر همواره میکوشید تا میان ارتش رسمی و غیررسمی تمایز بگذارد. یکی از دلایلی که باعث شد ارتش درهای مقر فرماندهی را به روی معترضان بگشاید همین نزاع میان ارتش رسمی با نیروهای جونجوید بود.
بیرون رفتن احزاب هم پیمان با عمر البشیر از ائتلاف با وی، و رضایت کشورهایی نظیر عربستان و قطر و ترکیه از کناره گیری او، در کنار اختلاف ارتشیان، از دیگر عواملی بود که بر خلاف گذشته این بار اعتراضات را به نتیجه رساند.
اما به نظر میرسد، مردم سودان نیز مانند مردم الجزایر، حاضر نیستند به صرف برکنارشدن حاکمی که علیه حکومت او به پا خاستهاند، با رضایت به خانه برگردند و قدرتگرفتن دوباره نظامیان را به صرف حذف گزینه نامطلوب، بپذیرند. به عقیده آنان این امکان وجود دارد که با تلاش سران ارتشِ برخوردار از نعمتها و امتیازات دوران عمر البشیر، شاکله قدرت حفظ شده و خواست بخش عمدهای از مخالفان در دمکراتیزهکردن ساخت قدرت برآورده نشود، آنگونه که ارتش الجزایر هم کم و بیش تلاش میکند که بساط اعتراض مردمی را جمع کند.
به عبارت دیگر این نگرانی در میان برخی کنشگران سودانی وجود دارد که ممکن است این کشور در مسیر مصر قرار گیرد. فرید، کنشگری که عضو کمیته اجرایی انجمن پزشکان سودانی هم هست میگوید تاکتیک ارتش مرا به یاد تجربه مصر میاندازد که در آن ارتش مبادرت به خلع مبارک از قدرت کرد و سپس در نقش ناجی ظاهر شد و در نهایت قدرت را قبضه کرد. او میگوید تاریخ سودان آمیخته به کودتاها و تظاهرات و انقلابهاست: «این خطر در برابر ما وجود دارد که ارتش با چهرهای مردمی در نهایت قدرت را به دست گیرد.» در مصر سال ۲۰۱۱، اسلامگرایان نگران سناریوی الجزایر بودند؛ سناریویی که در آن ارتش در برابر پیروزی اسلامگرایان ایستاد و نتیجهاش کشته شدن بیش از ۱۰۰ هزار نفر بود. اکنون هم سودانیها از تجربه مصر میترسند.
اقدام مردم سودان علیه عمرالبشیر یا هر دیکتاتور دیگر عملی عقلانی است اما زمانی این اقدام به عقلانیت ارجاع داده میشود که همین مردمی که در صحنه بودهاند، حضور خود را در صحنه برای اجرایی کردن آنچه که میخواهند استمرار ببخشند. بنابراین اگر تنها بحث نمایش هماهنگ شدن ارتش با مردم در این زمینه مطرح باشد ولی در عمل ارتش مسیر حرکت را به نفع خود و دیگر مستبدین سابق ادامه دهد مردم باید در برابرش بایستند.
نظر شما