روز چهارشنبه مراسم سالانه سعودی ها در ریاض به نام «ابتکار سرمایه گذاری آینده» افتتاح شد. این اجلاس «داووس صحرا» نیز نام دارد، حال آنکه استفاده از این نام، مجریان مجمع جهانی اقتصاد «داووس» که در سوئیس برگزار می شود را آزرده خاطر می کند. مسئله محافظت از نام تجاری برای تمامی صاحبان مشاغل مهم است؛ اما دلیل ناراحتی گردانندگان اجلاس داووس، به ویژه به این امر مربوط می شود که آنان نمی خواستند در پی قتل خاشقچی، با عربستان و ولیعهدش ارتباطی پیدا کنند.
اکنون روزهایی که مدیران صنایع و تجارت پس از قتل جمال خاشقچی، از ترس لکه دار شدن نام و اعتبار خود از ارتباط با بن سلمان دوری می کردند، تمام شده است؛ اوضاع دارد رفته رفته مثل قبل می شود و همه به تجارت و معامله با ریاض باز می گردند. برای نمونه غول های اقتصادی آمریکا و شرکت های مشهور وال استریت، این هفته برای شرکت در اجلاس داووس صحرا راهی ریاض شدند.
آنها به این نتیجه رسیده اند که تعهد سازمان های حقوق بشری، روزنامه نگاران و دو حزب اصلی آمریکا برای بازخواست سعودی و اجبار آن کشور به پذیرش مسئولیتش، تحقق نخواهد پذیرفت و بهتر است که به فکر منافع خود باشند.
تحلیلگران سیاسی در واشنگتن بر این عقیده هستند که سعودی ها در دولت جدید بایدن روزهای سختی پیش رو خواهند داشت. در طول مبارزات انتخاباتی، بایدن و معاونش خانم هریس قول دادند که به ارزیابی مجدد روابط آمریکا با پادشاهی سعودی پرداخته و به حمایت ایالات متحده از عربستان در جنگ یمن خاتمه دهند. همچنین قول دادند که آمریکا به خاطر فروش سلاح و خرید نفت، از ارزش های خود چشم پوشی نمی کند. بایدن بعد از آنکه اوایل این ماه سوگند ریاست جمهوری خورد (حداقل به طور موقت) فروش سلاح به عربستان را متوقف کرد و به یکی از تعهداتش عمل نمود.
عربستان متحدی مشکل ساز است؛ در پنج سال گذشته بن سلمان کارزار نظامی بی فایده ای را در یمن براه انداخت که نتیجه اش کشته و زخمی شدن دهها هزار نفر بوده است. بن سلمان خود شخصا بر کار تیمی که مسئول کشتن خاشقچی بودند نظارت داشت، اصلاح طلبان را دستگیر کرده و مورد آزار قرار داد و رهبری کمپین تحریم علیه قطر را عهده دار بود. همچنین سؤالاتی پیرامون نقش شهروندان سعودی در حمله به نیویورک و واشنگتن در سال 2001 وجود دارد. هرچقدر هم که سعودی ها بخواهند آمریکایی ها این مسئله را فراموش کنند، نمی توان کتمان کرد که 15 نفر از هواپیماربایان، اهل عربستان بودند.
درست است که بن سلمان تغییرات اجتماعی مهمی در کشور ایجاد کرده و زندگی شهروندان را ارتقا داده است، اما این امر مانع از این نیست که از مسئولان عربستان انتظار پاسخگویی در مقابل اقدامات خصمانه و غیرمسئولانه شان را داشته باشیم.
جامعه جهانی هیچگاه عربستان را از صحنه تجارت و معاملات خود کنار نگذاشته است. حتی در میانه خشمی که بابت قتل وحشیانه خاشقچی وجود داشت، عربستان به عنوان مکانی پول ساز جایگاه خود را نزد سرمایه گذاران محفوظ نگه داشت. از آنجا که وجود این کشور برای سرمایه گذاران، مشاوران، شرکت های نفتی و شرکت های خدماتی لازم است، بن سلمان هیچگاه از طرف جامعه بین الملل مطرود نشد. درست است که سعودی ها پاره ای مشکلات اقتصادی دارند، اما این کشور همچنان بزرگترین اقتصاد خاورمیانه است و همین امر آن را برای کسانی که در اجلاس داووس صحرا حاضر شده اند، جذاب می سازد
در این میان استدلالی وجود دارد که می گوید «تمایل مدیران تجاری به همکاری و شراکت با سعودی ها، به این معنا نیست که دولت آمریکا نیز موظف به شراکت و همکاری با دولت سعودی می باشد». این استدلال درست است اما بدان معنا نیست که واشنگتن آزاد است هرکار دوست دارد بکند چراکه آمریکا با محدودیت های ژئوپلیتیک روبرو است. درست در زمانی که رهبران صنعتی جهان در ریاض با مسئولان آن کشور دیدار و گفتگو کرده و دنبال فرصت های اقتصادی بودند، نظامیان آمریکا برای جنگ احتمالی با ایران حضور خود را در عربستان تقویت می کردند. برنامه ریزان نظامی آمریکا، عربستان را شریکی مهم در سیاست خود با ایران می بینند. آمریکا چه به برجام بازگردد و چه برجام منحل شده و برای رسیدن به توافقی جدید با ایران وارد مذاکره شود، به حمایت ریاض نیاز دارد و این بدان معنی است که مذاکره کنندگان آمریکایی باید نسبت به نگرانی های سعودی حساس باشند.
در تمام مباحثی که پیرامون لزوم پاسخ گویی و مسئولیت پذیری عربستان شکل گرفته، یک نکته مغفول مانده و آن این است که پاسخگویی به چه شکل باید باشد؟ آیا منتقدان سعودی می خواهند ولیعهد برکنار شود یا محاکمه گردد؟ قرار نیست آمریکا تعیین کننده رهبر عربستان باشد؛ حتی اگر دستگاه اطلاعاتی امریکا شواهد خود را بابت قتل خاشقچی منتشر کنند، بن سلمان ولیعهد باقی خواهد ماند. شکی نیست که انتشار این شواهد، می تواند به بلوایی بین المللی بیانجامد و کسانی که در اجلاس داووس صحرا شرکت کرده اند را وادار کند چند سال از عربستان دوری گزینند؛ اما مادامی که آنان فکر کنند فعالیت در سعودی به نفع تجارت و مصالحشان است، راه بازگشت خود را به سوی عربستان دوباره پیدا خواهند کرد.
یکی دیگر از نکاتی که در بحث های مربوط به پاسخگویی عربستان مغفول مانده، عواقب احتمالی تحمیل این پاسخگویی است. وقتی از عواقب پاسخگویی حرف می زنیم، به این معنا نیست که انتقاد و مجبور کردن سعودی ها به پاسخگویی، و امتناع از فروش اسلحه به آنان را کنار بگذاریم، بلکه باید سود و زیان چنین رویکردی را مورد سنجش قرار دهیم. یکی از این پیامدها می تواند این باشد که سعودی ها تمایلی به همکاری با آمریکا در زمینه توافق هسته ای جدید با ایران از خود نشان ندهند یا تلاش کنند تا توافق را تضعیف کنند. ریاض حتی ممکن است به سمت همکاری با رقبای واشنگتن متمایل شود، به خصوص که چینی ها پیشنهادات زیادی برای ارائه دارند و روس ها نیز در بهره بردن از تنش بین آمریکا و شرکای سنتی اش در منطقه، مهارت دارند. روابط نزدیک تر بین سعودیها، چینی ها و روس ها می تواند شرایط را برای آمریکا سخت تر کند؛ به ویژه اینکه منابع انرژی خلیج فارس -گرچه نه به اندازه گذشته- هنوز برای آمریکا مهم است.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما