twitter share facebook share ۱۳۹۹ اسفند ۲۸ 1575

نزدیک به دو دهه است که برنامه هسته ای ایران تبدیل به یک نگرانی جهانی شده، هر روز در رسانه ها مورد بحث قرار می گیرد و رهبران جهان تلاش می کنند راهی برای برون رفت از این معضل بیابند.

ایران بر ماهیت صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود اصرار دارد و معتقد است که باید از حق غنی سازی اورانیوم بدون هیچ محدودیتی برخوردار باشد. همواره بر توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته و راکتورهای آب سنگین خود تلاش دارد و گاهی هم متهم شده که فعالیت های پیشین هسته ای خود را از دید بازرسان مخفی کرده است.

متأسفانه سرمایه عظیمی که ایران در برنامه هسته ای خود بکار برده، نتایج ملموس کمی در بر داشته و به جای دستاوردهای مثبت، موجب شده است که اجماعی جهانی علیه این کشور شکل بگیرد و اقتصاد آن تحت تحریم های سنگین، رو به فروپاشی رود.

برآوردهایی که در مورد هزینه برنامه هسته ای ایران می شود متفاوت است زیرا دولت در این خصوص آماری منتشر نمی کند. برای نمونه «مجمع استراتژی عربی» تخمین می زند که ایران تا سال 2004 بین 800 میلیون تا 1.3 میلیارد دلار در زیرساخت های هسته ای خود هزینه کرده است؛ همچنین 12 میلیارد دلار صرف ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شده است. علاوه بر این باید 80 میلیون دلاری که سالانه صرف اکتشاف و استخراج سنگ اورانیوم می شود و 27.8 میلیون دلاری که برای نگهداری راکتورها هزینه می گردد نیز، به هزینه های برنامه هسته ای ایران اضافه کرد.

اما وقتی به بررسی هزینه ای که تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران داشته می پردازیم، به رقمی بالغ بر 500 میلیارد دلار می رسیم. این رقم زیان اقتصادی ایران تا سال 2016 است؛ سالی که در پی امضای برجام، گشایش هایی اقتصادی برای این کشور حاصل شد.

مقامات ایران می گویند که فناوری های هسته ای ایران برای اهداف غیر نظامی است و رهبر انقلاب سلاح هسته ای را غیرقانونی اعلام کرده است. این کشور همچنین یکی از اهداف برنامه هسته ای خود را تولید برق عنوان می کند.

حالا با گذشته سه دهه از فعالیت های هسته ای ایران، منتقدان می پرسند آیا این کشور توانسته راکتور بوشهر را با برق هسته ای روشن کند؟ چرا کشور این همه دچار قطع برق می شود؟ اگر هدف تولید برق است چرا مقامات ایران از افزایش 60% غنی سازی اورانیوم می گویند و هشدار می دهند که غنی سازی را به 90% خواهند رساند؟ تهدید برای خروج از پیمان منع گسترش سلاح هسته ای برای چیست؟

واضح است که برای ایران، برنامه هسته ای به مجرایی برای تعامل با جهان خارج بدل شده است. به نظر من ایران نه اقدام به تولید برق هسته ای می کند و نه کلاهک اتمی روی موشک های بالستیکش خواهد گذاشت. بلکه با این برنامه یک دیپلماسی غیرمتعارف را در پیش گرفته است؛ هروقت با برخورد خوب قدرت های جهانی روبرو شود، ترمز فعالیت هسته ای اش را می کشد و هنگامی که فشار جامعه بین الملل افزایش می یابد، سرعت این فعالیت ها را بیشتر می کند.

ایران از توان هسته ای اش برای کاهش فشاری که جامعه جهانی بر سر مسأله فعالیت های منطقه ای و حقوق بشر به این کشور وارد می نماید، استفاده می کند. به عبارت دیگر صنایع هسته ای ایران برای این کشور در زمینه هایی که توان چانه زنی و قدرت مذاکره ندارد، تبدیل به اهرم فشار شده است.

این چرخه معیوب باعث هدر رفتن منابع مالی ایران شده و سیاست خارجی این کشور را فشل و ناکارامد کرده است. این روزها غیرممکن است که ببینیم مقامات ایرانی با همتایان خارجی خود بدون اشاره به موضوع هسته ای مشورت و گفتگو کنند؛ حال آنکه این کشور چیزهای زیادی برای ارائه به جهانیان دارد: نفت با کیفیت، محصولات ساخت داخل، جاذبه های فرهنگی و طبیعی، دانشمندان و مهندسان جوان و بااستعداد و تاریخی غنی.

ولی متأسفانه شرایط به نحوی است که جهان به جای توجه به این منابع، تمام فکر و ذهنش مشغول این است که ایران سطح غنی سازی اورانیوم خود را تا چه حد افزایش خواهد داد؟ آیا از پروتکل الحاقی خارج می شود یا نه؟ و آیا در حال برنامه ریزی برای ساخت یک راکتور آب سنگین جدید است؟

اینکه این روزها رابطه ایران و جهان را پرداختن به موضوعاتی این چنینی شکل می دهد، نشان دهنده ناکارامد بودن سیاست خارجی ایران و رابطه معیوب این کشور با جهان است. رهبری ایران باید در اقدامی جسورانه، روابط خارجی و زندگی مردم را از بند مسأله هسته ای رها کرده و در پی صرفه جویی در هزینه ها برآید.

پس از انکه آمریکا به برجام بازگشت، بهتر است که ایران محدودیت های دائمی فعالیت های هسته ای خود را فراتر از آنچه در برجام آمده بپذیرد، می تواند برنامه هسته ای اش را به کنسرسیومی بین المللی تبدیل کرده و با کشورهای دیگری که در زمینه توسعه فناوری هسته ای دانش کافی دارند مشارکت نماید. حتی می تواند دست از فعالیت هسته ای کشیده و گزینه های دیگری همچون تولید انرژی های تجدیدپذیر را جایگزین کند.

اگر رهبران ایران بر صنعت هسته ای خود به عنوان ابزاری بازدارنده حساب باز کرده اند، بهتر است به تجربه اتحاد جماهیر شوروی نگاهی بیندازند: زرادخانه عظیم این کشور که حاوی 35000 سلاح هسته ای بود، نتوانست شوروی را از فروپاشی نجات دهد.

با مشاهده مواردی همچون پاکستان و اسرائیل –که علیرغم عدم عضویت در پیمان منع گسترش سلاح هسته ای زرادخانه هسته ای خود را حفظ کرده- در می یابیم که بدون نزدیکی با قدرت های جهانی، ایران به عنوان کشوری هسته ای مورد پذیرش و اعتماد سایر کشورها قرار نخواهد گرفت.

*منبع: responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما