با گذشت بیش از یک سال از اغاز جنگ اوکراین، روابط روسیه و ایران به سطح بی سابقه ای رسیده است. درحالی که هر دو طرف بر همکاری های دفاعی و امنیتی متمرکز هستند، می کوشند تا چند زمینه جدید برای همکاری باز کنند. حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران 29 مارس در سفر به مسکو اعلام کرد که طرفین در حال نهایی کردن «توافقنامه همکاری راهبردی بلندمدت» هستند؛ این سند جایگزین توافق مشابهی خواهد شد که سال 2001 توسط محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران به امضا رسید. سند جدید خواستار «توسعه همکاری های همه جانبه و قابل اعتماد بین طرفین» است
جنگ اوکراین نقطه عطفی برای روابط ایران و روسیه بود. امیرعبداللهیان در این سفر مدعی شد که تجارت بین دو کشور در سال 2022 دوبرابر شده است و احسان خاندوزی وزیر دارایی نیز گفت روسیه در سال مالی جاری 2.76 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کرده و به بزرگترین سرمایه گذار خارجی در کشور تبدیل شده است. مسکو و تهران در چند جبهه باهم همکاری می کنند، موانعی که بر سر تجارت دوجانبه وجود دارد را بر می دارند، تکمیل مسیرهای ترانزیتی (از جمله کریدور شمال-جنوب) را سرعت می بخشند و سیستم های بانکی خود را برای تسهیل تراکنش های مالی به هم وصل می کنند. هدف از همه این اقدامات دور زدن تحریم های غرب و بی نیازی از نهادهای غربی است
اما چه چیزی مسکو و تهران را برای تقویت روابط دوجانبه با توجه به تمام مخاطرات و هزینه های احتمالی ترغیب کرده است؟ آیا تضاد منافع و رقابت این دو کشور می تواند شکافی در روابط رو به شد آنها ایجاد کند؟ در این میان غرب چه می تواند بکند؟
چه چیزی ایران و روسیه را به هم نزدیک می کند؟
کانون اصلی این همکاری قرار گرفتن دو کشور زیر فشارهای داخلی و خارجی و حساسیت اوضاع است. مسکو و تهران غرب را تهدیدی مشترک می بینند، تصور می کنند قدرت های غربی با منزوی کردن این دو کشور جلوی آزادی عمل آنها را گرفته اند و توان آنها را در دفاع از منافع خود محدود کرده اند
ایران و روسیه همچنین غرب را متهم می کنند که حامی جنبش های اعتراضی هستند که هدفشان سرنگونی این دو دولت است؛ بنابراین مسکو و تهران غرب را به یک اندازه خطرناک ترین دشمن خود می دانند و نگاه هر دو کشور به مقوله ثبات و امنیت یکی است
درک دو کشور از تهدید مشترک، چیزی است که آنها را گردهم می اورد؛ با این حال در بین نخبگان ایران شکاف عمیقی در مورد قابلیت اطمینان به روسیه به عنوان شریکی استراتژیک وجود دارد و بعید است که این شکاف ها به زودی از بین برود. این واقعیتی است که قدرت های غربی از آن آگاه هستند و بدنبال سرمایه گذاری روی آن می باشند
تندروها در تهران معتقدند که با ایجاد روابط نزدیک تر با روسیه می توانند نظام را در برابر غرب بیمه کنند. محاسبه آنها اینگونه است: هرگونه بهبودی در روابط ایران و غرب، به اردوگاه تندروها از جمله سپاه و منافع سیاسی و اقتصادی فراوان این گروه ضربه خواهد زد
در مقابل جناح میانه رو و عملگرا و نیز اکثر ایرانیان معتقدند که روسیه متحد و شریک استراتژیک خوبی برای همکاری اقتصادی نیست. آنها تنها راه حل برای خروج از انزوای بین المللی و کاهش دردهای اقتصادی را گفتگوی مستقیم با آمریکا و احیای توافق هسته ای می دانند. این جناح بدبینی خود را به روسیه پس از سفر ابراهیم رئیسی در ژانویه 2022 به مسکو ابراز کردند و گفتند اردوگاه تندرو به زودی متوجه خواهند شد که وعده روابط استراتژیک با روسیه چیزی جز خیال خام نیست
اما علیرغم این شکاف ها با توجه به اینکه تندروها تمام اهرم های قدرت را در دست دارند، موازنه نیروهای داخلی در ایران به نفع روسیه است. از دید رهبر انقلاب، او و پوتین با تهدیدی مشترک روبرو هستند و همین امر ایران و روسیه را به متحدان یکدیگر تبدیل می کند. بنابراین دو کشور باید برای محافظت از یکدیگر باهم همکاری کنند و هرگونه مشکل و تضاد منافعی که مانع از این همکاری می شود را نادیده بگیرند
این نگاه نشان می دهد که چرا علیرغم تضاد منافع دو کشور در بخش انرژی و رقابت آنها بر سر کسب سهم بیشتر در بازار و علیرغم حمایت کم مردمی در ایران از تقویت رابطه، همکاری ایران و روسیه در حال پیشرفت است
دیدگاه مسکو و تهران این است که عدم همکاری ممکن است برای هر دو کشور گران تمام شود؛ درحالی که با همکاری فرصت های زیادی پیش روی دو کشور قرار خواهد گرفت. بنابراین اکنون بیش از هر زمان دیگری دو کشور به یکدیگر وابسته هستند؛ هرگونه شکستی برای روسیه ضرری استراتژیک برای جمهوری اسلامی خواهد بود زیرا حامی اصلی خود را در صحنه بین المللی از دست خواهد داد
رهبران تهران معتقد هستند اگر تهران نقش خود را به خوبی بازی کند، جنگ اوکراین و وخامت روابط روسیه و غرب می تواند به اینجا ختم شود که روسیه چتر امنیتی خود را بر سر تهران بگیرد. برای مثال در مورد پرونده هسته ای، تصور اینکه روسیه از ابتکار غرب علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل حمایت کند، سخت است. این به تهران زمان کافی می دهد تا در صورت اتخاذ تصمیم سیاسی برای ساخت بمب هسته ای در آینده، برنامه خود را به پیش ببرد
در سمت مقابل نیز سقوط جمهوری اسلامی ضربه ای به روسیه خواهد بود و مسکو را از داشتن شریکی خوب در برابر آمریکا محروم می کند. تا زمانی که یک حکومت ضد آمریکایی در تهران قدرت را در دست دارد، مسکو می تواند از سمت جنوب احساس امنیت کند. پس از شروع جنگ در اوکراین، اگاهی مسکو از ارزش جمهوری اسلامی برای پیشبرد منافعش، بیشتر هم شده است
بنابراین در حالی که هیچ تعهد رسمی بین مسکو و تهران برای تشکیل اتحادی کامل وجود ندارد، تعهدی نانوشته بین دولت پنهان در دو کشور برای حمایت متقابل از هم صورت گرفته است اما آیا تضاد منافع، تلاش مسکو و تهران را برای گسترش همکاری خنثی می کند؟ برای نگاه دقیق تر به این موضوع می توان بخش انرژی را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار داد
تا سال 2022 شرکت های روسی در تعامل با ایران محتاط بودند زیرا منافع گسترده ای در غرب داشتند و از تحریم های آمریکا علیه ایران می ترسیدند. اما وضعیت در سال 2022 به طور قابل توجهی تغییر کرد؛ ژوئیه همان سال زمانی که پوتین به تهران سفر کرد، شرکت ملی نفت ایران و گازپروم روسیه قراردادی به ارزش 40 میلیارد دلار برای توسعه تعدادی از میادین نفت و گاز در ایران امضا کردند
از جمله این پروژه ها سرمایه گذاری 10 میلیارد دلاری در میدان گازی پارس شمالی است که قرار است تا سال 2026 به مرحله بازدهی برسد. این میدان که در نزدیکی بزرگترین میدان گازی ایران پارس جنوبی قرار دارد، پیش از این به یک شرکت چینی واگذار شده بود
اما با بررسی دقیق تر این قرارداد چند سؤال ایجاد می شود
به گفته شرکت ملی نفت ایران، هدف از مشارکت جدید با گازپروم، تکمیل نیروگاه گاز طبیعی مایع ناتمام ایران است. کار بر روی این نیروگاه که 15 سال پیش در بوشهر اغاز شد، به دلیل تحریم های آمریکا متوقف گشت. ایران تاکنون 2.5 میلیارد دلار در این نیروگاه سرمایه گذاری کرده است
این نیروگاه سال 2017 برای تکمیل به گازپروم داده شد اما شرکت روسی پس از اعمال مجدد تحریم ها توسط ترامپ در سال 2018 از این پروژه کنار رفت. این مسئله باید سؤالاتی جدی پیرامون قابل اطمینان بودن گازپروم به عنوان یک شریک استراتژیک برای یکی از مهمترین پروژه های اقتصادی ایران ایجاد کند
ایران در زمینه توسعه ظرفیت گاز مایع طبیعی خود از قطر عقب است. میدان گازی پارس جنوبی بین دو کشور مشترک است و همین میدان قرار است گاز نیروگاه گاز طبیعی مایع بوشهر را تأمین کند. سال 2022 قطر در کنار آمریکا به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع شناخته شد؛ دوحه همچنین برنامه های بزرگی برای توسعه ظرفیت صادرات گاز دارد و سال 2022 چهار شرکت ExxonMobil, TotalEnergies, Shell, و ConocoPhillips را برای تحقق این جاه طلبی انتخاب کرد. این درحالی است که ایران طی 20 سال گذشته بدلیل تحریم ها و عدم برنامه ریزی اقتصادی، نتوانسته سرمایه گذاری خارجی قابل توجهی را در این میدان گازی مشترک جذب کند
محسن خجسته مهر رئیس شرکت ملی نفت ایران معتقد است که تحریم های جدید غرب علیه مسکو، باعث می شود که گازپروم دیگر مثل گذشته از قراردادهایی که با ایران می بندد کنار نرود «تحریم های غرب به این قرارداد 40 میلیارد دلاری و قراردادهایی که متعاقب آن بسته خواهد شد ضرر نمی زند زیرا ایران و روسیه مصمم هستند روابط استراتژیک خود را پیگیری کنند». این اظهارات نشان می دهد که همکاری های جدید ایران و روسیه در بخش انرژی را واقعیت های ژئوپلیتیکی هدایت می کند نه منطق تجاری و همین امر تردیدها را در مورد دوام این قراردادها بیشتر می کند
حمیدرضا صالحی رئیس کمیسیون انرژی در اتاق بازرگانی ایران، این سؤال را مطرح کرد که آیا مسکو حاضر است به ایران در ایجاد زیرساخت های لازم برای صادرات گاز خود به اروپا کمک کند؟ صالحی همچنین انتخاب گازپروم برای سرمایه گذاری در زیرساخت های گاز مایع طبیعی را مورد سؤال قرار داد زیرا به گفته وی «این شرکت تجربه کمی در تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع و حمل و نقل آن دارد. باید منتظر ماند و دید که آیا روس ها در مورد سرمایه گذاری در این حوزه جدی هستند یا خیر»
صالحی به دو نکته مهم اشاره می کند که بسیاری دیگر از کسانی که به قرارداد با شرکت گازپروم انتقاد دارند نیز این دو نکته را مطرح کرده اند: موضوع اول به سیاست ایران در تجارت انرژی مرتبط است. برخلاف قطر ایران هرگز توسعه صنعت گاز مایع طبیعی را در اولویت برنامه های خود قرار نداده و روی اروپای نیازمند به گاز، به عنوان بازار مهم صادراتی تمرکز نکرده است
همیشه این تردید وجود داشته که شاید مسکو بر تهران فشار می آورد تا از بازار گاز اروپا دور بماند زیرا تا زمان شروع جنگ اوکراین ،روس ها تقریبا نیمی از گاز مصرفی اروپایی ها را تأمین می کردند. به زبان ساده مسکو تمایلی به ظهور تهران به عنوان تأمین کننده انرژی جایگزین اروپا ندارد؛ روس ها نه تنها از رسیدن گاز ایران به اروپا جلوگیری می کنند که با پروژه های گازی کشورهایی مانند ترکمنستان که ایران و ترکیه را در مسیر اروپا ترانزیت می کند، مخالف هستند
پوتین در مبارزه خود علیه غرب، آشکارا به صادرات انرژی به عنوان یک سلاح اشاره کرد. او اروپا را تهدید کرد که صادرات گاز روسیه را به پایین ترین سطح می رساند و کمیسیون اروپا نیز هشدار داد که ممکن است صادرات گاز روسیه به اروپا به طور کامل متوقف شود. در مواجهه با چنین رقابت ژئوپلیتیکی شدیدی، هیچ دلیلی وجود ندارد که روسیه به ایران کمک کند تا زیرساخت های انرژی خود را با درنظر گرفتن بازارهای اروپا به عنوان مقصدی بالقوه برای نفت و گاز خود، به روز کند
بنابراین بدبینان در تهران حق دارند که هدف دیگری را در پشت این قرارداد ببینند: اینکه روسها در ظاهر متعهد به سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز ایران می شوند ولی در حقیقت هدفشان در کنترل گرفتن نفت و گاز ایران است. این کار به روسیه این امکان را می دهد تا ظهور ایران را به عنوان صادرکننده جایگزین نفت و گاز به بازارهای اروپایی کُند کند. هم اکنون نشانه های روشنی از این رقابت بین ایران و روسیه دیده می شود. برخی از مقامات صنعت نفت و گاز ایران معتقدند که ایران برای مقابله با تهدید روسیه برای تصرف بازارهای صادرات نفت به آسیا ،تنها یک راه دارد: اینکه به جای رقابت با روسیه در آسیا از طریق ارائه تخفیف برای نفت خود، در اروپا بدنبال صادرات نفت باشد
مدافعان روابط نزدیک تر با روسیه که احتمالا شامل رهبر انقلاب و رهبران ارشد سپاه می شود، جنگ اوکراین را لحظه ای مهم در مبارزه بین غرب و کشورهای غیر غربی از جمله روسیه و چین و ایران می دانند. انها معتقدند که تهران نباید دستاورهای اقتصادی را بر روابط سیاسی عمیق خود با مسکو ترجیح دهد؛ دوری و دشمنی طولانی مدت روسیه از غرب برای آقای خامنه ای اغواکننده است زیرا از نظر او این امر غرب را تضعیف کرده و موقعیت کشورهای غیرغربی را در جهان ارتقا می بخشد.
از منظری دیگر آقای خامنه ای شکاف بین روسیه و غرب را کمکی مستقیم به بقای جمهوری اسلامی به عنوان یک مدل سیاسی ضد آمریکایی می داند و برای وی و سپاه پاسداران بقای جمهوری اسلامی –که روسیه می توانداز طریق حمایت دیپلماتیک و همکاری های نظامی/امنیتی به حفظ ان کمک کند- بسیار مهمتر از بهره برداری های اقتصادی است
بنابراین گرچه خرد متعارف رقابت ناشی از تضاد منافع را باعث محدود شدن همگرایی روسیه و ایران می داند ولی از آنجا که محاسبه هر دو طرف این است که ارزش استراتژیک همکاری های بلندمدت آنقدر هست که به خاطرش امتیازات اقتصادی را نادیده بگیرند، غرب نمی تواند روی شکاف ها و اختلافات بین مسکو و تهران به عنوان راهی برای برهم زدن این مشارکت حساب باز کند
در مورد ایران عدم احیای توافق هسته ای و نقض شدید حقوق بشر در این کشور، عادی سازی روابط با رهبران ایران را برای غرب دشوار کرده است ولی در عین حال فشار حداکثری و اقدامات قهری، جمهوری اسلامی را بیشتر به سمت حمایت از روسیه سوق داده است. همین امر در مورد روسیه نیز حاکم است؛ تجاوز روسیه به اوکراین شانس عادی سازی رابطه با غرب را در میان مدت و کوتاه مدت از بین برده و از سوی دیگر فشار غرب بر پوتین، دوستی مسکو با جمهوری اسلامی را تقویت کرده است
اما این بدین معنا نیست که برای مدیریت روابط روسیه و ایران نمی توان هیچ کاری کرد. در این زمینه آمریکا باید با چین وارد تعامل شود؛ پیامدهای بی ثبات کننده روابط نزدیک تر روسیه و ایران به ویژه تأثیر بالقوه ای که بر امنیت خاورمیانه دارد، سبب خوشحالی چین نیست. هرچه روسیه و ایران به عنوان عوامل بی ثباتی، بیشتر به هم نزدیک شوند و فعالیت کنند، منافع چین و آمریکا به هم نزدیک تر می گردد؛ چراکه ثبات در خاورمیانه برای هر دو کشور مهم است
گام دوم این است که غرب هزینه ارائه کمک های نظامی به روسیه را برای ایران افزایش دهد. غرب باید فراتر از بیانیه های تند و تحریم های نمادین رفته و سیگنال های روشن تری به تهران بفرستد. مانور ناتو در خلیج فارس و تقویت مشارکت با کشورهای عربی از جمله این سیگنال هاست
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments