twitter share facebook share ۱۴۰۳ اردیبهشت ۳۱ 463

سه سال پیش که ابراهیم رئیسی در انتخابات به ریاست جمهوری رسید، برخی از ایرانیان فکر می کردند که این سمت برای او، سکویی برای رسیدن به مقام رهبری است و با توجه به سن آقای خامنه ای، مطمئنا رئیسی یکی از گزینه های جانشینی رهبری خواهد بود. ولی تاریخ به گونه ای دیگر رقم خورد و به جای اینکه ریاست جمهوری سکویی برای پرتاب رئیسی به مقامات بالاتر باشد، به قیمت جان او تمام شد.

وی که برای افتتاح سد در مرز ایران و جمهوری آذربایجان به آن کشور سفر کرده بود، 19 مه با هلیکوپتر درحال بازگشت بود که در یک منطقه کوهستانی در حدود 86 کیلومتری شمال شرق تبریز ارتباطش قطع شد. در ابتدا رسانه های ایران گفتند که هلیکوپتر حامل رئیس جمهور مجبور به «فرود سخت» شده است و برخی دیگر گزارش دادند که رئیسی با ماشین به سمت تبریز درحال حرکت است؛ ولی در عرض چند ساعت این گزارش ها حذف شد و تلویزیون دولتی ایران شروع به پخش دعا برای رئیس جمهور کرد. صبح روز 20 مه رسانه های دولتی تأیید کردند که آقای رئیسی به همراه حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه که با هلیکوپتر درحال بازگشت بودند، کشته شده اند.

گرچه رئیسی تابع ولی فقیه بود ولی مرگ او صحنه سیاست ایران را متزلزل خواهد کرد. حکومت در شرایطی مجبور به انتخاب رئیس جمهوری جدید در کوتاه ترین زمان خواهد شد که کشور در آستانه جنگی منطقه ای قرار دارد؛ دشمنان ایران از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان درحال بررسی تعمیق روابط امنیتی خود برای مقابله با ایران هستند و ایران و نیروهای نیابتی اش نیز مرتبا علیه منافع امریکا و اسرائیل اقدام نظامی انجام می دهند. علاوه بر اینها اقتصاد ایران روبه فروپاشی است و ممکن است با تشدید تحریم های آمریکا، آسیب بیشتری ببیند. کشته شدن رئیسی می تواند با حذف یکی از دوکاندید اصلی رهبری، کشمکش بر سر آینده این مقام را وارد عرصه جدیدی کرده و ایران را به آشوب بکشاند.

هنوز خیلی چیزها نامشخص است؛ اینکه چرا هلیکوپتر رئیسی سقوط کرد؟ روایت رسمی تاکنون آب و هوای بد است؛ در طول پرواز هوا بارانی و مه آلود بوده و دید فقط چند متر بوده است. شرایط به اندازه ای بد بوده که امدادگران نمی توانستند برای عملیات جستجو بر فراز منطقه پرواز کنند و حتی پهپادها نیز نتوانستند محل سقوط را بیابند؛ در نتیجه هلال احمر به اعزام تیم های جستجو به صورت پیاده متوسل شد. با این اوصاف طبیعت می تواند مقصر مرگ رئیسی باشد ولی در صحنه سیاست ایران هیچ چیز آنگونه که به نظر می رسد نیست. از هم اکنون بسیاری از ایرانیان شروع به گمانه زنی در مورد علت حادثه و پردازش تئوری های توطئه کرده اند. آقای رئیسی فهرست بلند بالایی از دشمنان داخلی دارد، از میانه روهای به حاشیه رانده شده گرفته تا محافظه کارانی که وی را رئیس جمهوری ناتوان و فشل می دیدند؛ بنابراین بیراه نیست اگر فکر کنیم دشمنان داخلی او برای کشتنش توطئه کرده اند.

همچنین عجیب نیست که برخی از ایرانیان، اسرائیل را در این سقوط دخیل می دانند. ایران و اسرائیل ماه گذشته مستقیما بایکدیگر درگیر شدند؛ ابتدا اسرائیل به سفارت ایران در دمشق حمله کرد و چند نیروی سپاه را کشت. سپس ایران با شلیک بیش از 300 موشک و پهپاد به سمت اسرائیل، تلافی کرد. موساد سرویس جاسوسی اسرائیل سابقه ای طولانی در ترور دشمنان خود از جمله در ایران دارد و دانشمندان هسته ای این کشور را کشته است. ولی دلایل محکمی وجود دارد که باعث شود در دخالت اسرائیل در سقوط اخیر شک کنیم؛ اسرائیل هرگز تا آنچا پیش نرفته که یک رئیس جمهور را ترور کند زیرا چنین اقدامی واکنش شدید ایران را بدنبال دارد. احمقانه است که اسرائیل چنین عواقب سختی را به خاطر کشتن آقای رئیسی متحمل شود؛ چرا که رئیس جمهور در ایران در اغلب تصمیمات مهم سیاسی حرف آخر را نمی زند.

قانون اساسی روند روشنی برای جانشینی رئیس جمهور مشخص کرده است؛ انتخابات جدید باید ظرف 50 روز برگزار شود و معاون رئیس جمهور محمد مخبر تا ان زمان ریاست جمهوری را برعهده خواهد داشت.

شورای نگهبان تصمیم می گیرد که چه کسانی صلاحیت نامزدی را دارند. قبل از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در سال 2021 این شورا صدها نامزد احتمالی را رد صلاحیت کرد. از هفت نفری که تأیید صلاحیت شدند، تنها رئیسی شانس برد داشت. در بین جناح محافظه کار و تندرو، بر سر ریاست جمهوری وی اجماع وجود داشت؛ هم محافظه کاران مذهبی و هم نظامیان و سپاه امیدوار بودند که از او برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند. پس از او معلوم نیست که چه کس دیگری می تواند این نقش را ایفا کند. به نظر می رسد که سپاه در مسیر صعود در صحنه سیاست ایران قرار دارد؛ حمله بی سابقه اخیر ایران به اسرائیل، نشان دهنده نقش آفرینی سپاه در عرصه سیاسی است. ولی این بدان معنا نیست که رئیس جمهور آینده یک سپاهی خواهد بود زیرا در ایران به دلیل اوضاع بد اقتصادی، هرکس که رئیس جمهور شود مورد خشم و نفرت افکار عمومی قرار می گیرد.

مسئله مهمتر از ریاست جمهوری، جانشینی رهبری است. آقای خامنه ای 85 سال دارد. در سالهای اخیر بسیاری از ایرانیان فکر می کردند تنها دو نامزد اصلی برای جانشینی رهبری وجود دارد: مجتبی خامنه ای که در سالهای اخیر به مقام اجتهاد رسیده و ابراهیم رئیسی. گرچه از برخی دیگر از روحانیون نیز به عنوان نامزد نام برده می شود ولی تصور اینکه آنها حمایت کافی را بدست اورند سخت است.

هیچیک از دو نامزد اصلی بر دیگری برتری نداشتند؛ آقای رئیسی چهره محبوبی نبود و انتخاب آقای مجتبی خامنه ای نیز، انتقال موروثی قدرت در نظامی بود که با سرنگونی رژیم سطنتی روی کار آمده بود. با درگذشت آقای رئیسی به نظر می رسد که مجتبی مسیر روشنی برای رسیدن به مقام رهبری دارد. او می تواند برای مقابله با هرگونه واکنش احتمالی به سپاه تکیه کند و این مسئله نقش و نفوذ سپاه را در صحنه سیاست ایران تقویت می نماید. ایران ممکن است از یک حکومت ترکیبی نظامی-روحانی، به حکومتی بیشتر نظامی تبدیل شود؛ این بدان معناست که تضاد با خارج ممکن است بیشتر شود و محافظه کاری مذهبی در داخل کمتر گردد.

فوق محافظه کاران در ایران سالهاست که می کوشند یک جانشینی آرام را برای رهبری تضمین کنند؛ برای تحقق این امر رئیسی را به عنوان رئیس جمهور و گروهی از محافظه کاران را به عنوان نماینده به مجلس فرستادند. حالا باید در کوتاه مدت رئیس جمهور جدیدی پیدا کنند و این درحالی است که از خود می پرسند آیا گروهی دیگر از سیاستمداران برای پیشبرد منافع خود، سقوط هلیکوپتر را سازماندهی نکرده بودند؟

منبع: اکونومیست

مرگ رئیسی چه معنایی برای آینده ایران دارد؟

ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران روز یکشنبه بر اثر سقوط هلی کوپتر حامل وی و هیأت همراهش، در کوههای شمال ایران جان باخت. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران تأیید کرد که وجود مه مانع از انجام عملیات جستجو و نجات شد؛ مه به حدی غلیظ بود که ایران را مجبور کرد برای یافتن هلی کوپتر از ماهواره های اتحادیه اروپا کمک بگیرد.

کشته شدن رئیسی در شرایطی رخ داده است که کشور در شرایط سختی قرار دارد و خاورمیانه را وقوع جنگی منطقه ای تهدید می کند. رئیسی در سه سالی که ریاست جمهوری را بر عهده داشت، سیاست داخلی و خارجی ایران را به سمت محافظه کاری بیشتر سوق داد و نسبت به سلف خود حسن روحانی، رویکرد خصمانه تری در قبال آمریکا گرفت.

وی که به دلیل ارتباط نزدیک با آقای خامنه ای از سوی بسیاری از کارشناسان و مقامات به عنوان نامزد احتمالی جانشینی رهبری شناخته می شد، در دوران ریاست جمهوری اش غنی سازی اورانیوم را سرعت بخشید و مذاکرات بر سر احیای برجام را کاهش داد.

ایران در زمان رئیسی با صادرات پهپادهای انتحاری، از جنگ روسیه علیه اوکراین حمایت کرد. افزایش حملات شبه نظامیان نیابتی علیه آمریکا و اسرائیل پس از حمله 7 اکتبر حماس از دیگر اقدامات دوران ریاست جمهوری رئیسی بود. همچنین یک ماه قبل از کشته شدن او، ایران حمله موشکی و پهپادی گسترده ای به اسرائیل انجام داد.

به اعتقاد کارشناسان صرف نظر از اینکه چه کسی جایگزین رئیسی شود، راهبردی که وی دنبال می کرد بعید است تغییر یابد زیرا که این استراتژی در سطوح بالاتر نظام تعیین می شود.

بر اساس قانون اساسی ایران، محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور احتمالا تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 50 روز آینده، ریاست کابینه را بر عهده خواهد داشت. در انتخابات ریاست جمهوریِ قبل که سال 2021 انجام شد، تلاش زیادی از سوی نظام برای تضمین پیروزی رئیسی صورت گرفت و رقیبان احتمالی او به صورت گسترده رد صلاحیت شدند. در انتخابات پارلمانی اخیر نیز مشارکت پایین مردم کم سابقه بود.

رئیسی پیشتر در کمیته ای که مسئول اعدام حدود 5000 مخالف در سال 1988 بود، خدمت می کرد. او از سوی سازمان ملل به جنایت علیه بشریت متهم شد و توسط وزارت خزانه داری آمریکا تحریم گشت. از دیگر اتفاقات زمان ریاست جمهوری وی، فوت مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد بود که منجر به ظهور اعتراضات سراسری شد.

باتوجه به تعداد انگشت شمار جانشینان احتمالی آقای خامنه ای، کشته شدن رئیسی می تواند آینده سیاسی کشور را در آشفتگی قرار دهد. در این میان سپاه که بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در کنترل دارد، می تواند از این تحولات برای تقویت خود استفاده کند. به گفته دیوید روچز استاد مرکز مطالعات استراتژیک جنوب شرق آسیا: «باید ببینیم که آیا سپاه کودتای آرام خود را تکمیل می کند یا خیر»

افشین استوار دانشیار دانشکده نیروی دریایی، در پستی در شبکه ایکس نوشت: «سقوط هلیکوپتر و کشته شدن رئیسی و وزیرخارجه او، سیاست ایران را متزلزل خواهد کرد. صرف نظر از علت حادثه، ممکن است برخی از عناصر جاه طلب بخواهند از این فرصت استفاده کنند و با اقدام خویش، واکنش بخشی دیگر از نظام را علیه خود برانگیزند».

گرچه برخی از کارشناسان می گویند که بعید است در انتخابات ریاست جمهوری بعدی، شاهد روی کار آمدن چهره ای لیبرال باشیم؛ ولی کشته شدن رئیسی می تواند گشایشی هرچند اندک برای جنبش های اعتراضی در ایران ایجاد کند.

به گفته طالب لو: «این جنبش ها نمرده اند و در مقیاس کوچک و در قالب اعتصابات، اتحادیه های کارگری و چیزهایی از این دست عمل می کنند. مرگ رئیسی می تواند ماشه اعتراضات گسترده تر را بچکاند»

منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

درج این مطالب به معنی تأیید اظهارات مطرح شده نبوده و صرفا به منظور آشنایی خوانندگان با نظرات مختلف صورت گرفته است

نظر شما