نوع واکنش به کشته شدن رئیسی در حادثه سقوط بالگرد، نشان از قطبی شدن عمیق جامعه ایران و تقسیم کشور بر اساس ایدئولوژی و باورهای اجتماعی، سیاسی و سطح دینداری دارد. بسیاری از ایرانیان برای درگذشت او عزادار نیستند و وی را به دلیل تصدی طولانی مدتش بر قوه قضائیه، دست داشتن در اعدام های دسته جمعی مجاهدین خلق و زندانیان سیاسی چپ در سال 1988 و سرکوب تظاهرات زن، زندگی، آزادی در سال 2022 نماد سرکوب می دانند. ولی بسیاری نیز واقعا از درگذشت او غمگین هستند؛ چنانکه مراسم تشییع جنازه وی در شهرهای تبریز، قم، تهران و مشهد شاهد حضور گسترده مردم بود.
حامیان دولت و روزنامه های محافظه کار به سرعت جمعیت زیاد تشییع کننده را گواهی بر مشروعیت نظام سیاسی و حمایت مردمی تفسیر کردند. یکی از تحلیلگران محافظه کار در این زمینه نوشت: «شرکت در راهپیمایی ها، مراسم تجلیل از شهدا و رویدادهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی مانند نماز جمعه، همواره یکی از شاخص های برجسته انقلابیون و مردم متدین کشور به شمار می رود».
روزنامه محافظه کار کیهان نیز که سردبیر ان از سوی رهبر منصوب می شود تأکید کرد: «مردم امروز نیز نشان دادند که آرمان های انقلاب از جامعه ریشه کن نشده و ایدئولوژی انقلابی دچار انحطاط نگشته است. فرضیه مخالفان بار دیگر رد شد»
ولی علیرغم کنترل شدید حوزه عمومی توسط دولت و اینکه اجازه راهپیمایی تنها به موافقان داده می شود، بسیاری از ایرانیان از کشته شدن رئیسی استقبال نمودند و از مادران عزادار که فرزندانشان در دهه 80 اعدام شدند یا مادرانی که در انتظار حکم اعدام فرزندانشان هستند، یاد کردند. حامد اسماعیلیون که سال 2020 همسر و دخترش را در حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی از دست داد، در پستی که در شبکه ایکس گذاشت نوشت که «سزاوار بود رئیسی در دادگاهی عادلانه محاکمه شود»
محمد ذکایی استاد حوزه عملیه قم در توضیح این واکنش های مسرت بخش نوشت: «اگر دقت کنیم می فهمیم که شادی مردم از مرگ یک انسان نیست؛ شادی آنها ناشی از مرگ یک ایدئولوژی و یک تفکر رادیکال است که خود را در قالب شادی از مرگ نمادی از آن ایدئولوژی نشان می دهد»
برای شناخت ایران معاصر باید احساسات متضاد این گروهها –اعم از جمعیت عزادار و جمعیت بی تفاوت یا شاد- را در نظر گرفت. گروه شاد نشان دهنده شکلی از اعتراض منفعلانه است. اگر نادیده گرفته شدن و سرکوب این قشر از جامعه ادامه یابد، احتمالا اعتراضاتی مشابه آنچه در نوامبر 2019 و 2022 شاهد بودیم دوباره آغاز شود.
اما حضور گسترده تشییع کنندگان نیز بازتاب دهنده بخشی از جامعه است که هنوز با بسیاری از ارزش ها و ایدئولوژی جمهوری اسلامی همسو هستند. نادیده گرفتن یا انکار این حمایت، یک اشتباه است. علیرغم اینکه رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری با کمترین میزان مشارکت در تاریخ ایران انتخاب شد، مرگ او نشان می دهد که جناح محافظه کار همچنان می تواند جمعیت قابل توجهی را در حمایت از خود بسیج کند. توجه به این واقعیت برای ارزیابی میزان مقاومت جمهوری اسلامی و پتانسیل یک قیام توده ای موفق علیه حکومت، بسیار مهم است.
ساموئل هانتینگتون در کتاب خود «نظم سیاسی در جوامع درحال تغییر» می نویسد طبق نظریه نهادینگی، سازمانها فقط در صورتی که به نهاد تبدیل شوند میتوانند به بقای خود ادامه دهند و «معیار اصلی نهادینه شدن، این است که آیا سازمان ها می توانند ساختار و عملکرد خود را با وجود تغییر یا مرگ افراد حفظ کنند یا نه». جمهوری اسلامی تاکنون توانایی خود در حفظ حکومت، در میان تحولات قابل توجه سیاسی، نظامی و.. از جمله تغییر رهبری، به نمایش گذاشته است.
ایران با اولویت دادن به «چگونگی حکومت کردن» بر «چه کسی حکومت می کند»، سیستمی را ایجاد کرده است که در آن، تداوم خود را تضمین می کند. دستورالعمل های جانشینی رهبری به وضوح در قانون اساسی آمده است؛ نهادهایی مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام کار تعیین رهبر، رفع درگیری ها و ایجاد اتحاد بین نخبگان حاکم را بر عهده دارند. سپاه یکی دیگر از نهادهای مهم جمهوری اسلامی است که برای حفاظت از آرمان های انقلاب تأسیس شد ولی نفوذ خود را به میزان زیادی افزایش داد و اکنون نقش مهمی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و نظامی ایفا می کند.
انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران امر بی سابقه ای نیست؛ پس از برکناری ابوالحسن بنی صدر و ترور محمدعلی رجایی، جمهوری اسلامی توانست انتقال قدرت را در میان هرج و مرج انقلاب و جنگ ایران و عراق به خوبی مدیریت کند. ولی پرسش کلیدی این است که آیا نظام پس از فوت آقای خامنه ای می تواند ثبات خود را حفظ کند؟ هرگاه زمان گذار فرا رسد، می توان میزان نهادینگی و تاب آوری جمهوری اسلامی را سنجید.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما