twitter share facebook share ۱۴۰۳ مهر ۱۴ 391

در روزهای منتهی به حملات موشکی ایران به اسرائیل در روز سه شنبه، سیاستمداران ایران به دو دسته تقسیم شده بودند.

میانه روها و اصلاح طلبان تشویق به رفتار محتاطانه می کردند و از حکومت می خواستند که در دام جنگ با اسرائیل نیفتد. از سوی دیگر تندروها به مسعود پزشکیان رئیس جمهور اصلاح طلب حمله می کردند که چرا تهران به جنگ اسرائیل علیه حزب الله واکنشی نشان نمی دهد.

این درحالی بود که این حملات و انتقادات هیچ معنایی نداشت زیرا تصمیم گیری در مورد مسائل مهم از جمله در حوزه سیاست خارجی، نه توسط رئیس جمهور که توسط رهبر و شورای عالی امنیت ملی گرفته می شود. اما تندروها به دلایل سیاسی ترجیح دادند حملات خود را بر رئیس جمهور متمرکز کنند.

این حملات به ویژه وقتی شدیدتر شد که رئیس جمهور و برخی از اعضای کابینه گفتند ایران پاسخ به قتل هنیه را به تعویق انداخته بود تا به مذاکرات آتش بس در غزه با میانجیگری آمریکا فرصت دهد.

امیرحسین ثابتی مجری سابق تلویزیون و نماینده کنونی مجلس، خطاب به پزشکیان پرسید که چگونه می تواند به دشمنی همچون آمریکا اعتماد کند؟ وی در پست هایی که در شبکه ایکس گذاشت بر این مطلب تأکید کرد که «اگر ما نزنیم، آنها می زنند».

دیگر نمایندگان مجلس نیز به او پیوستند و خواستار حمله سریع به اسرائیل شدند. «شریان» ائتلافی از نمایندگان تندرو مجلس، بیانیه ای صادر کرد و ضمن انتقاد از «تأخیر مضر» پاسخ به اسرائیل گفت «سکوت بیش از حد برخی مقامات» به «تضعیف جبهه مقاومت در لبنان و فلسطین» منجر شده است. در همین حال یکی از دانشگاهیان خواستار هدف قرار دادن هواپیماهای مسافربری اسرائیل شد.

اما به محض اینکه تهران سه شنبه شب حملات موشکی خود را به اسرائیل آغاز کرد، این دو دستگی از بین رفت و تقریبا تمامی سیاستمداران، گفتمانی ملی در پیش گرفتند. اصلاح طلبان حمایت خود را از واکنش ایران نشان دادند؛ برای مثال محمود صادقی نماینده سابق مجلس که پیشتر به دلیل انتقاد از حکومت تحت پیگرد قانونی قرار گرفته بود، با انتشار تصویری از پرچم ایران، به این آیه از قرآن اشاره کرد: «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ؛ هر کس به شما حمله کرد شما نیز به همان شکل به او حمله کنید». این درحالی است که او پیشتر موضع دیگری داشت و چند روز قبل از حمله ایران گفته بود، هم کسانی را که خواهان پاسخ قاطع ایران به اسرائیل هستند و هم کسانی را که خواهان احتیاط و خویشتنداری هستند، درک می کند.

محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی از رهبران مخالف که از سال 2011 در حصر به سر می برد نیز از این حملات دفاع کرد و نوشت: «ایران از حق دفاع مشروع خود استفاده کرده است». حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور سابق حسن روحانی در پست هایی که در شبکه ایکس منتشر کرد، ضمن اشاره به پیروزی ایران، از «نظم جدید منطقه ای» سخن گفت. واکنش او نیز تعجب آور بود زیرا چند روز قبل از حمله، وی به تندروها به دلیل انتقاد از کسانی که خواهان احتیاط هستند، حمله کرده بود.

صحن مجلس در روز چهارشنبه با شادی همراه بود؛ محمدباقر قالیباف رئیس مجلس گفت که اسرائیل در صورت پاسخ، با واکنش شدیدتری از سوی ایران مواجه خواهد شد. در این هنگام نمایندگان مجلس شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سردادند.

اما هیچکدام از اینها گویای اتحاد سیاستمداران و شهروندان ایرانی در موضوع جنگ و صلح نیست. برخی از روزنامه ها روز چهارشنبه در مورد احتمال ورود به جنگی گسترده تر هشدار دادند. روزنامه میانه روی آرمان در مقاله ای با عنوان «افراطی ها از جنگ لبنان استفاده می کنند»، تندروها را متهم کرد که «بدون درنظر گرفتن شرایط کنونی کشور و سیاستی عقلانی، خواستار جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی هستند».

کسانی نیز هستند که پیشتر مخالفت خود را با جنگ ابراز کرده بودند و بعد از حمله ایران، هنوز علنا اظهارنظری نکرده اند. برای مثال حشمت الله فلاحت پیشه رئیس سابق کمیته سیاست خارجی مجلس ایران هفته گذشته با استفاده از هشتگ «نه به جنگ»، به شدت تأکید کرد که «هیچ جنگی به نفع ملت ایران نیست».

در سطح اجتماعی صدای ضد جنگ از سراسر کشور به گوش می رسد. همزمان با حمله موشکی ایران به اسرائیل در روز سه شنبه، بسیاری از مردم در شبکه های اجتماعی در مورد احتمال درگیری هشدار دادند و برخی به بیان خاطرات خود از جنگ ویرانگر ایران و عراق پرداختند.

یکی از دانشجویان تهرانی نوشت: «جنگ برای من یادآور بیست سال بستری شدن پدرم در بیمارستان روانی، ملاقات های روز چهارشنبه، نگاه ترحم آمیز مردم و اشک های آرام مادرم است». ماندانا صادقی روزنامه نگار نیز نوشت: «به عنوان یک آبادانیِ قربانی جنگ، به شما می گویم: هرگز برای هیچ جنگی در هیچ کجای دنیا خوشحال نباشید»

با افزایش تنش های متقابل ایران و اسرائیل که احتمالا در روزهای آینده ادامه یابد، انتظار می رود که صداهای ضد جنگ قوی تر شود و بین طبقه سیاسی کشور نیز اختلاف بر سر مسیر آینده کشور ادامه پیدا کند.

منبع: نشنال نیوز

مواجهه ایران با خشم اسرائیل

پس از دومین حمله موشکی مستقیم ایران به اسرائیل در کمتر از شش ماه، همه نگاهها به حرکت بعدی اسرائیل است. گزارش ها حاکی است که اورشلیم درحال برنامه ریزی انتقامی بزرگ است که ممکن است شامل حمله به تأسیسات نفتی و هسته ای ایران و سایر سایت های استراتژیک باشد؛ اقدامی که اگر صورت بگیرد انتقام ایران را در پی خواهد داشت و احتمال خروج از این بحران را دشوار و غیرممکن می کند.

دولت نتانیاهو تهران را تحت فشار گذاشته است تا بین پایداری بر سر ایدئولوژی خود مبنی بر از بین بردن اسرائیل از یکسو و منافع ملی ایران و کنار کشیدن خود از مسئله اعراب و اسرائیل از سوی دیگر، یکی را انتخاب کند. اما اینکه ایران از ایدئولوژی خود دست بردارد، بسیار بعید به نظر می رسد. نتانیاهو در آخرین پیام خود به مردم ایران قول داد که «ایران زودتر از آنچه فکر می کنند از یوغ رژیم اسلامگرا رهایی می یابد». رهبران ایران این پیام را آماده سازی اسرائیل برای رفتن به سوی درگیری با ایران تفسیر کردند. از اکتبر سال گذشته تهران درصدد بوده است تا با استفاده از جنگ فرسایشی طولانی از طریق گروههای نیابتی اش، فشار را بر اسرائیل افزایش داده و این کشور را فرسوده کند. در مقابل نیز اسرائیلی ها بدنبال این هستند که کار را به سرعت تمام کنند و برنامه های تهران را به هم بریزند.

در یکسالی که از حمله حماس به اسرائیل می گذرد، ایران و اسرائیل در یک چرخه تشدید تنش گرفتار شده اند. در ابتدا حزب الله شروع به شلیک موشک به شمال اسرائیل کرد و شرط توقف حملات خود را آتش بس در غزه گذاشت. سیاستمداران ایران می خواستند از یک گروه مقاومت، برای نجات دیگری استفاده کنند ولی اسرائیل نه تنها تن به شروط حزب الله نداد، که تصمیم به حمله به این گروه گرفت و تهران را غافلگیر کرد. از حمله آوریل به کنسولگری ایران در دمشق، تا کشته شدن اسماعیل هنیه در تهران و کشته شدن حسن نصرالله، اسرائیل یکی پس از دیگری از خط قرمزهای ایران عبور کرد. به این ترتیب گرچه آقای خامنه ای تردیدهای زیادی در مورد درگیر کردن ایران در جنگ مستقیم با اسرائیل داشت ولی در نهایت خود را مجبور به پاسخگویی دید.

از نگاه مقامات ایران، اسرائیل درصدد است تا ایران را وارد جنگی گسترده کند و پای آمریکا را نیز به معرکه بکشاند. این نتیجه ای است که تهران می خواهد از آن دوری نماید ولی چند عامل موجب شد تا آقای خامنه ای تصمیم به واکنش بگیرد: نخست اینکه باید اعتبار از دست رفته خود را نزد گروههای شبه نظامی محور مقاومت به ویژه حزب الله بدست می آورد و به خواسته انتقام تندروها در تهران پاسخ می داد. به ویژه که اسرائیل در چند سال اخیر هزاران تن از اعضای محور مقاومت –از جمله دهها تن از اعضای ارشد سپاه- را کشته بود.

اما هدف اصلی تهران در انجام حمله موشکی به اسرائیل، ایجاد دوباره بازدارندگی بود؛ به این امید که اورشلیم قبل از حمله به ایران دچار تردید شده و به عواقب کار خود فکر کند. در این خصوص گذر زمان و سیر تحولات آینده نشان خواهد داد که آیا ایران توانسته است به این هدف خود برسد و بازدارندگی ایجاد کند یا خیر.

تهران به دو دلیل عمده از جنگ با اسرائیل می پرهیزد: نخست اینکه رهبران ایران باید اوضاع داخلی را سروسامان دهند. اسرائیلی ها بارها ثابت کرده اند که برتری اطلاعاتی دارند و نه تنها در ایران که در نیروهای نیابتی آن در سراسر خاورمیانه نفوذ پیدا کرده اند. تهران هنوز نفهمیده است که اسرائیل چگونه این ضربات دقیق را یکی پس از دیگری وارد کرده و برای بررسی و جلوگیری از اتفاقات مشابه در آینده ، نیاز به زمان دارد. جمهوری اسلامی میلیاردها دلار برای تقویت توانایی نظامی حزب الله هزینه کرد ولی تنها در چند هفته این سازمان ویران شد. درسی که این اتفاقات برای ایران می تواند داشته باشد این است که حداقل در کوتاه مدت دست از زیاده خواهی بردارد.

دلیل دوم به اوضاع داخلی مربوط می شود؛ مخالفت ها با نظام در داخل بسیار شدید است. مردم حاکمیت را مسئول قراردادن کشور در آستانه جنگ می دانند. سیاست خارجی آقای خامنه ای و سپاه در سه دهه گذشته، سبب نابودی اقتصاد ایران و انزوای کشور شده است.

اعتراف به این حقایق و وعده تغییر، قسمتی از سخنان مسعود پزشکیان رئیس جمهور جدید ایران در نیویورک بود. برکسی پوشیده نیست که رهبر از نامزدی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد، به این امید که بتواند تنش ها را با غرب کم کند، مذاکره جدیدی در مورد موضوع هسته ای داشته باشد و تحریم ها را کاهش دهد. اینها چیزهایی است که اقتصاد ایران به شدت بدان نیاز دارد.

اما انچه آقای خامنه ای حاضر نیست بپذیرد، این است: مادامی که تهران نابودی اسرائیل را در دستور کار منطقه ای خود قرار دهد، بعید است چراغ سبزی که در مسئله هسته ای به مذاکره کنندگان غربی نشان داده، منجر به تنش زدایی معنادار با غرب شود. این انتخاب دردناکی است که نظام جمهوری اسلامی با ان مواجه است و حتی اگر دور اخیر تنش ها به نحو معجزه آسایی بدون درگیری گسترده منطقه ای به پایان رسد، این مشکل پیش روی ایران باقی خواهد ماند.

منبع: نشنال اینترست 

کار حزب الله هنوز تمام نشده

حذف رئیس یک سازمان، آن سازمان را برای همیشه از بین نمی برد؛ این مسئله در مورد حزب الله نیز صدق می کند .حزب الله دارای ساختاری بوروکراتیک است، ایدئولوژی قوی دارد و از حمایت جمعی برخوردار است. هر سازمان مسلحی که این سه عامل را داشته باشد، می تواند از مرگ رهبر خود جان سالم به در برد.

حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل، برای حزب الله معضل بزرگی بود چراکه این گروه با مشکلاتی در داخل لبنان دست و پنجه نرم می کند. از سال 2019 مردم لبنان حزب الله را به دلیل فساد، سلطه بر پارلمان و اجازه به ایران برای نقض حاکمیت لبنان، مورد اعتراضات شدید قرار دادند.

جنگ غزه به حزب الله اجازه داد تا با پرتاب موشک به اسرائیل در همبستگی با حماس، توجه مردم لبنان را از مشکلات داخلی منحرف کند.

کشته شدن نصرالله به احتمال زیاد منجر به حمایت بخش بزرگی از مردم لبنان از حزب الله خواهد شد. اعتراضات سال 2019 موضوعی داخلی بود ولی ترور نصرالله توسط دولتی خارجی، می تواند سبب اتحاد لبنانی ها شود.

سال 1992 یک سال بعد از پایان جنگ داخلی در لبنان، بالگردهای اسرائیلی عباس موسوی دبیرکل وقت حزب الله را کشتند. در کتاب «تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل» نوشته رونن برگمن، وی به اسنادی اشاره می کند که نشان می دهد برخی از شخصت های نظامی اسرائیل با ترور موسوی مخالف بودند زیرا معتقد بودند که «حزب الله گروهی یک نفره نیست و موسوی افراطی ترین فرد گروه نیست». آنها هشدار دادند که « فردی تندروتر می تواند جایگزین موسوی شود».

پس از آن شاهد بودیم که نصرالله –که شخصیتی کاریزماتیک تر و سخنورتر بود- جانشین موسوی شد. آن زمان حزب الله یک گروه شبه نظامی کوچک بود که از بمب های انتحاری به عنوان قوی ترین سلاح خود استفاده می کرد. وقتی نصرالله زمام امور را در دست گرفت، یک فرمانده نظامی به نام فؤاد شکر را مسئول تشدید حملات چریکی به نیروهای اسرائیلی در جنوب لبنان کرد. این حملات درکنار پرتاب موشک، نیروهای اسرائیلی را وادار به عقب نشینی نمود. به این ترتیب نصرالله ثابت کرد که از موسوی رهبر ماهرتری است؛ این امر می تواند در مورد جانشین نصرالله نیز صدق کند.

حزب الله دارای بوروکراسی از بالا به پایین است و ساختار فرماندهی نظامی غیرمتمرکز دارد که به آن امکان می دهد در صورت کشته شدن فرماندهان ارشد، به کار خود ادامه دهد. حزب الله به ایدئولوژی محور مقاومت پایبند است ولی بر ناسیونالیسم لبنانی نیز تأکید دارد. ایدئولوژی این گروه به رهبرش وابسته نیست؛ چنانکه قبل از دبیرکلی نصرالله، باورها و آرمان های حزب الله وجود داشت.

حزب الله پس از بیرون راندن نیروهای اسرائیلی از لبنان در سال 2000 اعتبار زیادی کسب کرد. یکی از عوامل موفقیت این گروه تمایل اعضای آن برای فداکردن جان خود در راه هدفشان بود؛ در این مسیر آنها از انقلاب اسلامی ایران الهام می گرفتند.

و در آخر اینکه حزب الله در بین جوامع غیرشیعه نیز از حمایت برخوردار است. در جنوب، روستاهای مسیحی نشین در کنار روستاهای شیعه نشین قرار دارند؛ همه مردم این منطقه از دردی مشترک رنج می برند و به حزب الله به چشم یک ناجی نگاه می کنند.

منبع: نشنال نیوز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما