twitter share facebook share ۱۳۹۵ خرداد ۲۰ 1333

برخی عبادت را به خضوع و اطاعت و بندگی معنی می کنند؛ اما آن عبادتی که در احادیث مورد سفارش قرار گرفته و از جمله در فرمایش رسول گرامی اسلام آمده است: «بهترين مردم كسى است كه دلباخته عبادت بوده، آن را به آغوش كشد و از عمق جان آن را دوست داشته، به آن بچسبد و خود را در اختيار آن نهد» معنای بسی ژرف تر دارد.

آنچه مارا به بحث وا می دارد، صورت مخدوشی است که به عبادات در اسلام داده شده است؛ گویی نماز و روزه مالیاتی است که مسلمان باید تقدیم خداوند کند. این صورتِ مخدوش از نماز که بار مسئولیت را سنگین می‌کند، میل و رغبتِ آزادی‌خواهانه انسان را به نماز از میان می‌برد و نماز را کاری ناخوشایند جلوه می‌دهد.

اساساً عبادتِ خداوند به معنای عبودیت و تقید نیست، بلکه عبادت خداوند دقیقاً برابر است با آزادی و هر اندازه عبادت فزونی یابد آزاد‌ی بیشتر خواهد شد.
عبادت در اصطلاح فقهی، هر عملی است که به قصد قربت صورت گیرد، یا هر عملی است که برای خداوند به جای آورده شود. فقه می‌گوید هر عملی که به قصد تقرب به خداوند و اطاعت امر او صورت می‌گیرد، عبادت است و هر عملی که به غیر از این انگیزه باشد، عبادت نیست. بنابراین، اگر کسی بدون قصد تقرب به خداوند، بلکه برای جلب اعتماد مردم، نماز بگزارد، طبیعتاً نماز او عبادت نیست و اجرش نیز بر عهده خداوند نیست. کسی که بنا بر عادت نماز بخواند و نداند که چه کاری می‌کند، همچون کسی است که صبح‌ها، از روی عادت، کار‌ها را در خانه انجام می‌دهد. چنین کسی برای نماز نیز حرکت می‌کند، اما عملش عبادت و نماز نیست.
اما عکس این مسئله درست است. یعنی هر عملی که برای تقرب به خداوند باشد، عبادت است، حتی اگر نماز و روزه نباشد. از جمله تجارت و زراعت و ساختن خانه و راه‌سازی و دیدار دوست و سلام و احوالپرسی با دیدارکنندگان، و بالعکس هر عملی اگر برای خداوند باشد، عبادت است، حتی خواب.

آیا منظور از تقرب به خداوند، نزدیکی مکانی است؟ طبعاً پاسخ منفی است، چراکه از نظر اسلام، خداوند مکان ندارد.
تقرب به خداوند یعنی تقرب معنوی. قرابت دو نوع است: یکی قرابت عاطفی و دیگری قرابت از جهت هم‌صفت بودن. وقتی می‌گوییم فلانی به کسی نزدیک است، یعنی در صفات آن دو، نزدیکی و هماهنگی وجود دارد. نزدیکی بدین‌معنا مفهومی اسلامی است: «اِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللهِ أَتقاکُم.» میزان تقرب به خداوند، به اندازه اتصاف به صفات الهی و تخلق به اخلاق خداوندی است، در حدیث آمده است: «تَخَلَّقوا بِأخلاقِ اللهِ؛ به اخلاق الهی متخلق شوید.»

 اما صفات خداوند کدام‌اند؟ علم؛ پس اتصاف به اوصاف خداوند یعنی کسب علم؛ و دیگری رحمت؛ اگر آن را کسب کنیم؛ و قدرت؛ اگر قدرت و عزت به دست آوریم و آفرینندگی؛ اگر بتوانیم چیزی بیافرینیم و همین‌گونه است دیگر صفات الهی.
خدمت به مردم نیز اتصاف به صفتی الهی است، زیرا خداوند رب و راعی و خالق و رازق و رحیم است، و اگر من به مردم خدمت کنم، یعنی به آنان‌ روزی دهم و مهربانی کنم و فرهنگ بیاموزم، متخلق به اخلاق الهی شده‌ام.

از این روست که خداوند بین قرآن و ماه رمضان پیوند برقرار ساخته می فرماید: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآنُ» چراکه تمایز این ماه به علم و حکمت و مطالعه و تحقیق است و علم صفت خداوند است. در حدیث آمده است که بر‌ترین عمل در شب قدر، شبی که مخصوص دعاست، مباحثه علمی است.
با توجه به آنچه گفته شد، عبادت هر عملی است که برای تقرب به خداوند صورت می‌گیرد و به دیگر سخن، هر عملی است که مارا به صفتی از صفات خداوند متصف می‌کند. پس اساس عبادتِ خداوند، یعنی گام نهادن در مسیر علم و آزادی و عزت؛ گام نهادن در راه کسب دیگر صفات حسنه الهی که ما آن را انسانیت و تعالی و تکامل می‌نامیم.
بر این اساس، می‌توانیم بگوییم عبادات، کار‌ها و فعالیت‌هایی هستند همچون نماز و روزه و حج و زکات و... که خداوند آن‌ها را راه‌ها و اسباب و انگیزه‌هایی برای رساندن انسان به کمال قرار داده است.
پس هر نمازی که به شکل درست به جای آورده شود، رهایی و آزادی از یک قید است، زیرا هر نمازی، آدمی را گامی از جهل دور و به علم نزدیک می‌کند و مارا وامی‌دارد تا متصف به صفات الهی و متخلق به اخلاق الهی شویم.
سخن آخر آنکه اخلاص شرط بنیادین عبادت است؛ نماز و روزه فقط باید برای خداوند باشد. برای خداوند باشد یعنی چه؟ یعنی انگیزۀ الهی داشتن و جذب خداوند بودن. وقتی گفته می‌شود «نیت»، برخی گمان می‌کنند نیت یعنی ایستادن در مقابل قبله و گفتن اینکه چهار رکعت نماز عشا می‌خوانم قربـةً إلی الله. این نیت نیست، نیت یعنی انگیزه و عبادت هر عملی است که به انگیزۀ تقرب به خداوند صورت می‌گیرد.


نظر شما