twitter share facebook share ۱۳۹۶ شهریور ۱۵ 1141

دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در مورد مفهوم تبعیض در اندیشه امام علی(ع) اظهار کرد: تبعیض در لغت و اصطلاح یعنی بخش بخش کردن، گروه گروه کردن، به بخشی و گروهی رسیدن و بخشی و گروهی را محروم کردن، بخشی و گروهی را به ناحق و خلاف عدالت و انصاف بالا آوردن و بخشی و گروهی را از روی بی عدالتی و بی انصافی به زیر آوردن، به بخشی امکانات، اطلاعات و امکان رشد دادن، از بخشی امکانات، اطلاعات و امکان رشد را گرفتن و مانند اینها . اگر بخواهیم از زاویه آموزه های امیرمومنان و اندیشه و سیره آن حضرت به این موضوع نگاه کنیم، به نظرم تبعیض جزء تباه سازنده ترین عواملی است که می تواند در جامعه ای شکل بگیرد، یعنی اگر در جامعه ای تبعیض شکل بگیرد، آن جامعه به سمت انواع فسادها و تباهی ها می رود.

اگر تبعیض در نظام مدیریتی و سیاسی باشد، ثمره بدیهی آن این است که انسان های ناشایست بالا بیایند و انسان های شایسته کنار زده شوند، انسان های حق گو، صریح و سالم مطرود شوند و انسان های چاپلوس، ریاکار و حقه باز میدان پیدا کنند؛ انسان هایی که دشمن مردم هستند و کسانی که مردم را لگدمال می کنند، میدان پیدا می کنند و کسانی که دوست و خدمتگزار مردم هستند، پس زده می شوند.

وقتی تبعیض در مسائل اقتصادی پیش بیاید، بهره مندی از امکانات، ناعادلانه می شود و گروه های ذی نفع شکل می گیرند که دستشان در دست حکومت و قدرت است و برخوردار می شوند و کسانی که به واقع باید برخوردار باشند و ذی حق هستند، محروم می شوند؛ در صورت وجود تبعیض این وضعیت در مسایل فرهنگی و اجتماعی نیز به همین صورت خواهد بود.

نکته ای که در رویکرد علی(ع) به موضوع تبعیض بسیار مهم هست، این است که امیرمومنان حکومت را پذیرفت تا به بی عدالتی، ظلم و تبعیض در همه وجوه آن پایان دهد. بنابر آن چه امیرمومنان در خطبه شقشقیه (خطبه سوم نهج البلاغه) فرموده است، حکومت را به دو دلیل پذیرفت: یکی خواست و اصرار مردم؛ و دوم اینکه به سیری ظالم و گرسنگی مظلوم پایان دهد. در همان اوایل حکومت، حضرت بیانی دارد (در خطبۀ ۱۲۹ نهج البلاغه) که در آن، فاجعه جامعه تبعیض آمیزی را که به دست گرفته و وارث آن شده بود، تبیین و ترسیم می کند؛ می فرماید: «به هر طرف می خواهید نگاه کنید، آیا جز این می بینید که فقیری با فقر دست و پنجه نرم می کند و آیا جزء این می بینید که دولتمندی کفران نعمت و ریخت و پاش می کند؟»

در برنامه ی اقدامات اصلاحی امیرمومنان می توانیم مجموعه محورهایی را از سخنان حضرت در روزهای نخست حکومت و همچنین اقدامات ایشان، استخراج کنیم؛ آنچه در خور توجه است، این است که نخستین اقدامات اصلاحی امام، سه اقدام است که هر سه برای رفع بی عدالتی، ظلم و تبعیض است، دو اقدام اقتصادی و یک اقدام مدیریتی و سیاسی است؛ اولین اقدام اقتصادی، بازگرداندن دارایی های به غارت رفته بود، چون در دوره قبل از امیرمومنان یک نظام تبعیض آمیز اجتماعی شکل گرفته بود و در آن نظام تبعیض آمیز اجتماعی کسانی که از قبایل و خاندان های بالاتر بودند، بیشترین درآمدها را سهم می بردند و طبقات پایین اجتماعی محروم شده بودند. در دوره خلیفه سوم این مساله شدت پیدا کرد و ساختار حزبی هم بر آن اضافه شد و درآمدهای عمومی با رقم های افسانه ای به خویشاوندان و نزدیکان دستگاه های خلافت و حزب حاکم سرازیر گشت، مثلاً یک پنجم درآمد آفریقا به مروان حَکَم داده شده بود .

گزارش جالبی را مسعودی در مروج الذهب از این بذل و بخشش ها آورده است که البته دیگر مورخان هم نقل کرده اند که چه اتفاقی افتاد. همین نظام تبعیض آمیز مدیریتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود که جان مردم را به لب رساند و موجب اعتراض عمومی شد، آن اعتراض به تندی گرایید و به یک شورش عمومی منجر شد، عده ای این شورش را به سمت مقاصد قدرت طلبی خود هدایت کردند و به سمت خلیفه کشی کشاندند و آن اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد؛ و در حقیقت بستر آن اتفاق تبعیض ایجاد شده از سوی حکومت بود.

نویسنده و پژوهشگر برجسته نهج البلاغه و سیره علوی اظهار کرد: امیرمومنان در نخستین اقدامات حکومتی خود برای رفع تبعیض، فرمود: اول اینکه دارایی های به غارت رفته باید برگردد، دوم امکانات عمومی عادلانه توزیع شود و آن مناسبات ظالمانه ای که شکل گرفته بود و اجازه نمی داد که امکانات و دارایی های عمومی مانند خون در همه ی جامعه بگردد و تنها در یک قسمت هایی متمرکز شده بود و غول های برخوردار و کوه های ثروت از یک سو، و بی نوایانِ چون مردار و دره های فقر را از دیگر سو، به وجود آورده بود، باید از میان برداشته شود. سوم کسانی که به ناشایستگی بر اساس یک نظام مدیریتی – سیاسی تبعیض آمیز پیش افتاده بودند، سر جای خودشان برگردند و کسانی که پس زده شده بودند، پیش بیایند.

امام در همان آغاز حکومت فرمود: «من دیوان ها را محو کردم و زیر پا گذاشتم»؛ در آن زمان دفترهایی به نام دیوان شکل گرفته بود که در آن دفترها مردم را در گروه های اجتماعی ظالمانه و تبعیض آمیز طبقه بندی کرده بودند، قبیله قریش در طبقه بالا و قبایل بعدی در طبقات دیگر؛ این تقسیم بندی وقتی به طبقات پایین و موالی می رسید، افراد آن از همه امکانات محروم بودند . این رویکرد از نظام ساسانی برگرفته شده بود، چون در نظام ساسانی طبقه اول خاندان شاهی، طبقه دوم روحانیون و طبقه سوم نظامیان و در طبقات دیگر سایر افراد بودند، بیشترین امکانات حکومت را خاندان شاهی، روحانیون و سپس نظامیان دریافت می کردند و مردم طبقه پایین از امکانات و دارایی ها محروم بودند. پس از فتوحات از همین مدل نظام ساسانی الگو گرفتند و آن را به یک نحو متناسب با نظام قبیلگی بازسازی کردند؛ اما علی(ع) پس از پذیرش حکومت همه این طبقه بندی ها را زیر پا گذاشت و محو کرد و دستور داد همه کسانی که نامشان در دیوان ها بود و همه کسانی که حذف شده بودند، از امکانات عمومی بهره مند شوند. حضرت با ساز و کاری زیرکانه بهره مندی از امکانات عمومی را به سمت عدالت بُرد و کسانی که سهم های کلان می بردند و حاضر نبودند همردیف مردم عادی قرار گیرند، به طور طبیعی حذف شدند. البته ریشه همه مشکلات حکومت علی(ع) حتی جنگ هایی که به حضرت تحمیل شد، بر هم زدن این نظام ظالمانه و بی عدالتی ها و تبعیض ها بود.

در ابتدای حکومت، حضرت برای اینکه مناسبات ظالمانه اقتصادی را حذف کند، چندین اقدام اساسی کلان و خُرد انجام داد که یکی از آن ها این بود که فرمود: «وَ أَلْغَیْتُ المَسَاحَهَ؛ من مساحت را القا کردم». مساحت چه بود؟ از دوره خلیفه دوم یک قاعده ای وضع شده بود که خراج یا مالیات زمین براساس مساحت گرفته می شد، یعنی اگر کسی یک هکتار زمین داشت، بدون در نظر گرفتن میزان درآمد و وضع برداشت، باید فلان مقدار در سال خراج می داد، امیرمومنان این رویکرد را اصلاح کرد و فرمود: «خراج باید براساس درآمد باشد»؛ حضرت در ابتدای حکومت تمام مناسبات ظالمانه و تبعیض آمیز را به زیر پا نهاد که کاری بس بزرگ بود. امام (ع) مجموعه ای اقدامات اصلاحی را آغاز کرد که مهم ترین آن ها همین رفع مناسبات تبعیض آمیز اقتصادی و مدیریتی بود .

در همان خطبه ای که امام (ع) در آغاز حکومت و به قول ابن ابی الحدید در روز دوم حکومت ایراد کرد و خطبه ۱۶ نهج البلاغه است، حضرت مواضع خود را بیان کرد که مضمون محور اصلی آن این است که این جامعه ظالمانه و پر تبعیض باید زیر و رو شود و همه چیز در سر جای خود قرار گیرد، هر ذی حقی از حق خودش بهره مند شود، هر شایسته ای در جای خودش قرار گیرد، هر ناشایستی به کنار زده شود، قسم به خداوند، قسم به کسی که پیامبر را به حق برانگیخت، شما باید امتحان و ابتلا شوید، در آزمایش قرار بگیرید و غربال شوید، کسانی که ناروا به زیر رفتند، بالا بیایند و کسانی که ناروا بالا آمدند، به زیر بروند و کسانی که پیشتاز بودند و سابقه و توانایی داشتند، اما خانه نشین شدند و پس زده شدند، میدان دار باشند و کسانی که بدون سابقه، تجربه و توانایی بودند و جلو افتادند به عقب بروند.

او درباره تلاش امیرمومنان برای رفع تبعیض در عرصه مدیریتی، گفت: در عرصه مدیریتی امیرمومنان سخت تلاش کرد که آن نظام تبعیض آمیز مدیریتی را رفع کند و یک نظام مدیریتی، مبتنی بر ساختاری عدالت گرا را شکل دهد. مردم در حکومت با هر مذهبی، مرامی، فکری، عقیده ای، قومیتی دارای حقوق هستند و از همه حقوق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برخوردارند؛ شما نمی توانید بگویید کسانی به سبب مذهب، مرام و عقیده خود، باید از حقوق اجتماعی، آموزش و تربیت محروم شوند و در تنگنا قرار بگیرند، امیرمومنان این موارد را به شدت نفی کرد. حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر که مرام نامه و اساس نامه حکومت علوی است، به مالک اشتر فرمود: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ؛ قلب و جان خود را لبریز کن از رحمت به مردمان و شهروندان و دوستی و عشق به آنان و لطف به ایشان وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ؛ مبادا مانند جانور درنده خویی باشی که خوردنشان را غنیمت بشماری» یعنی اگر در حکومتی مناسبات تبعیض آمیز بود و گروهی را به ناحق بالا آوردند و گروهی را به ناحق به زیر کشیدند، و برای خویشاوندان، فرزندان، دوستان و هوادارانشان امکانات فراهم کردند و خلاف عدالت عده ای را محروم کردند، این درنده خویی و تجاوزگری است. کسانی که چنین می کنند، از انسانیت بی بهره اند؛ در آموزه های علی(ع) کسی که از سر تبعیض برای فرزند خود موقعیت و رانتی فراهم می کند، درنده خو است و از انسانیت بی بهره است. حکومتی که بر اساس تبعیض اداره می شود، حکومت درنده خو است. امام (ع) در ادامه همین سخن به مالک اشتر فرمودند:« فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ؛ مردم دو گروهند، إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ أَو  نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ؛ مردم یا بردار دینی تو هستند(یعنی مسلمان) یا همانند تو در آفرینش هستند (یعنی انسان)». یعنی  هیچ گونه تبعیضی نباید وجود داشته باشد، یعنی در حکومت باید مردم را اینگونه دید: یا مسلمان از هر فرقه ای یا انسان با هر مرامی، که هر دو گروه از همه حقوق برخوردارند.

این تقسیم بندی بدین معنا نیست که مسلمانان برخوردار و غیر مسلمانان نا برخوردار باشند، این تقسیم بندی برای این است که همه تفاوت ها و تبعیض ها باید برداشته شود، چه تبعیض های مذهبی و دینی و چه تبعیض های وجودی میان انسان ها؛ هیچ فرق و تبعیضی نیست، اگر زنی شایستگی زمامداری و مدیریت دارد بدون هیچ نگاه تبعیض آمیز باید بر سر کار بیاید، اگر کسی مذهب دیگری دارد و شایستگی های لازم را دارد باید این امکان برای او فراهم شود. امام  علی (ع) همه تبعیض ها را زیر پا گذاشت، چنان که در پیکار صفّین هفت زن برجسته از یاران وی، همراه حضرت بودند و در نقش مسئولان تبلیغات جنگ عمل می کردند .

حضرت در عهدنامه مالک اشتر به صراحت می فرماید: «مردم باید در حقوق عمومی یکسان باشند و نباید هیچ گونه تبعیضی میان آنها باشد، إِیَّاکَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَهٌ؛ همه موارد مردم مساوی هستند و حقوق عمومی باید در برابر قانون یکسان باشد.

یکی از عرصه های بسیار مهمی که باید تبعیض برداشته شود، تا تبعیض در عرصه های دیگر بتواند تحقق پیدا کند، مناسبات تبعیض آمیز از نظر قضایی است. همه در دستگاه قضایی یکسان اند، میان زمامدار و فرد عادی هیچ تفاوتی وجود ندارد. ابن هلال ثقفی، ابن عساکر و ابن اثیر، مورخان بزرگ از شیعه و سنی خبری را روایت کرده اند و آن خبر این است که یک روز امیرمومنان سپر خود را که می شناخت در دست مردی نصرانی دید، گفت: این سپر من است، او گفت: خیر! حضرت گفتند پیش قاضی برویم، من شکایت دارم، نزد قاضی منصوب امیرمومنان رفتند، حضرت شکایت خود را مطرح کرد، قاضی از آن مرد پرسید، تو چه می گویی؟ گفت: این سپر برای من است، اما نمی گویم که امیرمومنان دروغ می گوید! قاضی از امیرمومنان پرسید که شما دلیل و شاهدی دارید؟ حضرت فرمود: خیر! قاضی حکم داد که سپر برای کسی است که در دست اوست. بیرون آمدند، مرد نصرانی متحیر بود که این چه حکومتی است که زمامدار این حکومت از من شکایت کرده و نزد قاضی منصوب او رفته ایم و قاضی منصوب او به نفع من حکم می دهد، نه به نفع حاکم! در این حیرت بود و گفت: من به این نوع رفتاری که شما دارید و برخاسته از اسلام است، دل سپردم و به این اسلامی که این مناسبات را درست کرده است، ایمان آوردم. مرد سپس به حضرت گفت: شما به سوی صفین می رفتید که این سپر از پشت شتر گندمگون شما افتاد و من آن را برداشتم. حضرت گفت: حال که چنین است، این سپر از آنِ خودت باشد؛ و یک اسب نیز به او هدیه داد. اگر در نظام قضایی اینگونه رفتار شود، آن زمان می توان در عرصه های دیگر جامعه از جمله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز تبعیض را از بین برداشت . اندیشه و سیره امیرمومنان این بود که تبعیض باید از همه عرصه ها و زمینه ها برداشته شود.

اگر در جامعه ای به گروه های اجتماعی نگاه تبعیض آمیز داشتید و به بعضی از گروه ها رسیدگی کردید و به برخی رسیدگی نکردید، به برخی از مناطق رسیدگی کردید و به برخی رسیدگی نکردید، به آنها که نزدیک هستند رسیدگی کردید و به کسانی که دور از دسترس هستند، رسیدگی نکردید، به کسانی که فریاد می زنند، رسیدگی کردید و به کسانی که ساکت هستند رسیدگی نکردید، انواع ستم ها شکل می گیرد. امیرمومنان همه این موارد را در عهدنامه مالک اشتر بر شمرده اند و فرمان داده اند که آنها که نزدیک هستند مانند آنها که دور هستند، آنها که اظهار می کنند مانند آنهایی که اظهار نمی کنند، باید به همه رسیدگی شود و هر نوع تبعیضی برداشته شود. حضرت در نامه ۵۳ (عهدنامه مالک اشتر)، فرموده اند: «ثُمَّ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلطَّبَقَهِ اَلسُّفْلَى؛ درباره طبقه فرودین خدا را در نظر بگیر، کسانی که راهی ندارند، چاره ای ندارند، دستشان به جایی بند نیست، فریادشان به جایی نمی رسد، مِنَ اَلْمَسَاکِینِ وَ اَلْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ اَلْبُؤْسَى وَ اَلزَّمْنَى بی نوایان و نیازمندان و گرفتاران و زمین گیران فَإِنَّ فِی هَذِهِ اَلطَّبَقَهِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً در این طبقه کسانی هستند که به زبان می آورند و پیگیری می کنند و کسانی هستند که به زبان نمی آوردند و پیگیری نمی کنند، به هر دو باید رسیدگی شود. وَ اِحْفَظِ لِلَّهِ مَا اِسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ؛ حق همه را آنگونه که خدا از تو خواسته بپرداز و رسیدگی کن، بخشی از بیت المال باید به همه نیازمندان اختصاص پیدا کند، وَ قِسْماً مِنْ غَلاَّتِ صَوَافِی اَلْإِسْلاَمِ فِی کُلِّ بَلَدٍ؛ از هر منطقه ای بخشی از خالص جات آن منطقه باید به مردم آن منطقه اختصاص پیدا کند»؛ اگر منطقه ای درآمدی دارد این درآمد نباید صرفا به مرکز بیاید، مردم آن منطقه هم باید از آن بهره مند شوند .

فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ اَلَّذِی لِلْأَدْنَى؛ کسانی که در دورترین نقطه هستند باید مثل کسانی باشند که در نزدیک ترین مناطق هستند. کسانی که پایتخت نشین هستند با کسانی که در دورترین نقاط قرار دارند، باید یکسان به آنها رسیدگی و توجه شود، نباید تبعیضی میان آنها باشد، از نظر بهداشتی و امنیت و راه و آموزش؛ نباید مدارس کپر نشین وجود داشته باشد، نباید در بعضی از مناطق، مردم از اولیات بهداشت و درمان محروم باشند؛ برای اینکه به پزشک دسترسی پیدا کنند، به امکانات بهداشت و درمان دسترسی پیدا کنند، ساعت ها راه بپیمایند. همه اینها مناسبات تبعیض آمیز است وَ کُلٌّ قَدِ اِسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ همه مردم در یک کشور و جامعه کسانی هستند که از تو رعایت، محافظت و پاسداری حق آنان خواسته شده است. یعنی تمام مردم یک جامعه، با هر مذهبی، مرامی، از هر فرقه ای، منطقه ای، سنی و شیعه باید بدون تبعیض حقوقشان ادا شود. نگاه تبعیض آمیز با هر زاویه دیدی، زاویه دید دینی، مذهبی، مرامی، منطقه ای، قومی وغیره باید برچیده شود. این نگاه امیرمومنان است که برای آن تلاش و مبارزه کرده و حساسیت نشان داده است. امیرمومنان نسبت به کمترین مناسبات تبعیض آمیز فریاد می زد، برخورد می نمود و اصلاح می کرد.

ممکن است که در سخن بگوییم باید تبعیض برداشته شود، اما آنچه مهم است در عمل است؛ و امیرمومنان کمترین مناسبات تبعیض آمیز را تحمل نمی کرد، بهانه نمی آورد و توجیه نمی کرد؛ به عنوان مثال در نامه ۴۵ نهج البلاغه که نامه مشهوری است و به عثمان بن حنیف استاندار بصره نوشته شده است، این حساسیت به خوبی دیده می شود. در اوایل حکومت امیرمومنان عثمان بن حنیف در مجلس مهمانی ای شرکت کرد که در آن مجلس اغنیای قوم دعوت و فقرای قوم پس زده شده بودند و در واقع یک مجلس مهمانی تبعیض آمیز بود. استاندار را هم دعوت کرده بودند و استاندار هم به سرعت به آن مهمانی رفته بود. امیرمومنان او را توبیخ می کند که چرا استاندار به مجلس مهمانی ای رفته که تبعیض آمیز بوده است. البته این خلاف مروت عرب بود، عرب وقتی مهمانی می گرفت در باز بود و همه می توانستند به مهمانی بیایند. امام علی(ع) معتقد بود با رفتن استاندار به چنین مجلسی نگاه مردم به حکومت منفی می شود؛ بنابراین در اندیشه علی(ع) نباید اقداماتی از جانب مسئولان صورت گیرد که تبعیض آمیز باشد و موجب بدبینی مردم و انزجار آنان و پیدایش یأس در ایشان شود .

مثلا فرض کنید که مسئولی در جایگاه مسئولیت از امکانات مسئولیت یا ارتباطات مسئولیت خود برای فرزند و برادر و خویشان دیگر و وابستگانش امکانی فراهم کند که برای سایرین فراهم نباشد، این تبعیض است و به شدت باید با این موارد برخورد شود. چنین اقداماتی نگاه مردم را منفی می کند، ذهنیت مردم را نسبت به حکومت، مدیریت، سلامت حکومت و عدالت می شکند؛ در چنین اموری لازم است برخورد عملی صورت گیرد.

امیرمومنان با یکی از دختران خود وقتی انتظار داشت که خزانه دار امام به عنوان عاریه برای دو یا سه روز امکانی به او دهد به شدت برخورد کرد و گفت که آیا همه دختران این شهر یا همه دختران مهاجران که تو یکی از آنها هستی، این امکان برایشان فراهم هست که دختر علی(ع) بتواند به پشتوانه اینکه دختر امیرمومنان است از یک امکان ویژه استفاده کند؟ حتی حضرت فرمود: اگر تو ضمانت نداده بودی مجازاتت می کردم، سریع این امانت را به خزانه برگردان. امیرمومنان به برادر خود هم امکان و امتیاز ویژه ای نداد . پیش از حکومت علی(ع)، رسم حکومتی بر این بود که نزدیکان به حکومت یا خویشاوندان زمامداران می توانستند از امکان بیشتری برخوردار باشند و این به صورت یک رویه درآمده بود. به عنوان مثال، خواسته عقیل این بود که به واسطه اینکه برادر حاکم است، از امکان ویژه ای برخوردار باشد . حضرت او را داغ می کند تا به همه زمامداران بگوید، برادر، خواهر، فرزند، باجناق یا هرکس از نزدیکان خود را که انتظارهای تبعیض آمیز و خود گزینانه داشتند باید داغ کنند، به جای اینکه به آنها امکانات دهند؛ و اگر این کار را نکنند، ناچار می شوند در مواقعی باج بدهند، ناچار می شوند در عدالت کوتاهی کنند، ناچار می شوند درباره حقوق مردم کوتاهی بورزند. امیرمومنان عبارتی در عهدنامه مالک اشتر دارند که بدانید برای هر سرپرستی و مسئولی، ویژگان ونزدیکانی هست که آنها به دنبال تبعیض و مناسبات خودخواهانه و امتیاز جویانه هستند و باید مراقب باشید؛ تمام زمینه های آن را ریشه کن کنید و از میان بردارید.

یکی از شیعیان، دوستان و هواداران امیرمومنان و کسانی که تلاش کرده بود امیرمومنان رأی بیاورد و بر سر کار بیاید، شخصی بود به نام عبدالله بن زمعه. بعد از اینکه امام زمام امور را به دست گرفت، وی نزد امام آمد و گفت: من از شیعیان شما هستم و به تعبیر امروزی به شما خدمت کردم، برای روی کار آمدن شما تلاش و رأی جمع کردم، می خواهم امکان بیشتری داشته باشم، حضرت چنان که در کلام ۲۳۲ نهج البلاغه آمده است، فرمودند: إِنَّ هَذَا اَلْمَالَ لَیْسَ لِی وَ لاَ لَکَ؛ این دارایی نه برای من است نه برای تو، این دارای عمومی است؛ هر کسی زحمت کشیده و تلاش کرده باید از آن بهره مند شود؛ سپس حضرت قاعده ای را فرمودند و گفتند: «چیده دست کسی نباید بهره دهان دیگری شود» یعنی تو پسر من هم که باشی، هیچ بهره ای نخواهی داشت، بلکه باید تلاش کنی و بر طبق قانون از امکانات بهره مند شوی.

در حال حاضر باید قوانینی وجود داشته باشد که اگر کسی در جایگاه مسئولیت یا از امکانات مسئولیت یا با روابط مسئولیت برای فرزند یا بردار یا برای هر کسی از خویشاوندان و نزدیکان خود امکانی ویژه و خلاف قانون فراهم کرد به شدت مجازات شود.

نقطه مقابل تبعیض، انصاف است، انصاف یعنی نصف به نصف، یعنی اگر شما هر ویژگی که دارید، بنده هم همان ویژگی ها را دارم، باید مثل هم بهره مند شویم، شما توانایی بیشتری دارید، باید بیشتر بهره مند شوید، شما خانم هستید و  صلاحیتتان از مردی بیشتر است، شما باید جای آن مرد در سمتی که او اشغال کرده است، قرار بگیرید. در عهدنامه مالک اشتر حضرت به مالک می فرماید: «أَنْصِفِ اَللَّهَ وَ أَنْصِفِ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ؛ داد خدا را بده، یعنی طبق موازین الهی رفتار کن، به هیچ وجه بی عدالتی نکن، خدا دادستان است. بهره های مردم را بده، سهم و حقوق مردم را به تمامی ادا کن، هم از جانب خودت و هم از جانب ویژگان و نزدیکانت؛ بی انصافی نکن، از سهمی خاص و فرصتی نابرابر بهره مند نشوند، هر کسی که تو به آنها تمایل داری، هوادار آنها هستی، نسبت به هواداران، طرفداران و حزب خود، انصاف را رعایت کن، مبادا آنها به پشتوانه تو بی انصافی کنند».

امام (ع) در عهدنامه مالک اشتر فرموده اند: «اگر انصاف و عدالت را رعایت نکنی و تبعیض روا بداری، ظلم کرده ای» . تبعیض ظلمی است که حکومت را از درون مانند خوره می خورد، تبعیض سرمایه اجتماعی را نابود می کند، تبعیض مردم را مایوس می کند، تبعیض توانمندان را  کنار می زند، تبعیض ناتوانان را جلو می آورد، تبعیض دارایی های عمومی را به غارت می برد. بنابراین تبعیض بزرگترین ظلم است؛ هر کسی به بندگان خدا با هر مرامی، مذهبی، قومیتی و فکری ظلم کند، کَانَ اَللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ؛ بداند خدا دادستان و دادخواه او است. خداوند آن حکومت تبعیض گر، آن زمامداران ظالم را به دادگاه می کشاند. وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ؛ و هر کسی را که خدا دادستانی کند و به دادگاه کشاند هر عذر، دلیل و حجت او را باطل سازد.  به عبارت دیگر خداوند نسبت به دلیل و توجیه و توضیح ظالم، هیچ پذیرایی ندارد و هیچ دلیلی را نمی پذیرد. اگر شما به مردم ظلم کردید و تبعیض روا داشتید هیچ توجیهی نزد خدا و در محکمه الهی پذیرفته نیست. از نظر حضرت کسانی که تبعیض اعمال می کنند و از جایگاه قدرت به مردم ظلم می کنند: کَانَ لِلَّهِ حَرْباً در جایگاه جنگ با خدا هستند و به خداوند اعلام جنگ کرده اند، حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوبَ تا اینکه دست بکشند، توبه کنند و جبران نمایند. حضرت سپس می فرماید: «وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَهِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ؛ هیچ چیز فراخواننده تر به تغییر نعمت های خدا و شتاب دهنده تر به خشم خداوند از برپا کردن ظلم نیست » . این ظلم ها، نعمت ها را دگرگون و خشم خدا را بر جامعه جاری می کند، ما متوجه نیستیم که آسیب های پیش آمده به دلیل این ظلم هاست، وقتی این تبعیض ها روا می شود نظام قانونمند عالم بر ما تازیانه می زند، بسیاری از آسیب ها که می بینیم به دلیل تازیانه ای است که از همین ظلم ها می خوریم، نه به دلایلی که عده ای گمان می کنند!

حضرت می فرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَهَ اَلْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ؛ خداوند شنوای دعوت، ندا، ناله و درد ستمدیگان است و در کمین سمتگران است». وقتی بر انسان هایی ظلم می شود و تبعیض روار می گردد و آنها درد می کشند و ناله می کنند و فریاد می زنند و فریادشان به جایی نمی رسد، خدا شنواست؛ و تازیانه خدا را آن زمامداران، حکومت، دولت و جامعه خواهند خورد .

برای اینکه وجود رفتارهای تبعیض آمیز از سوی عده ای را به درستی تشخیص داده و اجازه ندهیم کسی با ظاهرسازی درباره تبعیض، مانع بروز توانایی های عده ای شود لازم است که مفهوم عدالت را بفهمیم، عدالت در آموزه های امیرمومنان با ۵ مفهوم معنا پیدا می کند، اول قرار گرفتن هر چیزی، هر کسی و هر امری در جای خودش؛ در غیر این صورت ظلم و تبعیض اتفاق افتاده است، به عنوان مثال یک خانمی همه شایستگی های لازم را دارد و از مردان هم سان خود برتر است، این فرد باید در جایگاه وزارت قرار بگیرد، اگر به دلیل جنسیت کسی که توانایش کمتر است را در سمتی قرار دادید، تبعیض و ظلم است.

دوم اینکه حق هر ذی حقی داده شود، مثلاً کسی بسیار باهوش، تواناست و با استعداد است باید حقش داده شود، باید حقوق مردمی که در مناطق دور هستند، داده شود و اینگونه نباشد که اگر کسی طلب کرد، حق او را بپردازند و اگر کسی ساکت بود، حق او پرداخته نشود. اینجا تفاوت های واقعی باید لحاظ شود.

سوم مساوات در حقوق عمومی و قانون، در حقوق عمومی مساوات رعایت شود و فرق گذاشته نشود، اگر فرق گذاشته شود تبعیض است. همه این حقوق باید تعریف شده باشد و همه تعاریف به قاعده، قانون و ضابطه تبدیل شده باشد.

چهارم انصاف، یعنی نصف به نصف، یعنی هر چه برای خود می خواهید، برای دیگران بخواهید، فرض کنید در ادارات یک کارمند علاقه مند است که وقتی به اداره ای مراجعه می کند، احترامش کنند و کارش حبس نشود، ابتدا خود او در برخورد با مراجعه کنندگان احترام کند و کار کسی را حبس نکند. مثلاَ امیرمومنان چنان که در نامه ۵۱ نهج البلاغه آمده است، به کارگزارن خود این انصاف ورزی را می آموزد و می فرماید: ولا تُحشِموا  أحَدًا عَن حاجَتِهِ؛ در نظام اداری هیچ کس را از خواسته اش به خشم نیاورید و عصبانی نکنید، وخواسته کسی را انجام نداده، نگذارید و منع نکنید و همه را پیگیری کنید (وَ لا تَحسِمُوا )، و لا تَحبِسُوه عَن طَلِبَتِهِ کار کسی را، درخواست کسی را حبس نکنید.

پنجم اعتدال و میانه روی است، هرگونه خلاف اعتدال، خلاف عدالت است و تبعیض محسوب می شود، افراط و تفریطی نباید وجود داشته باشد و در همه امور تصمیمات، مواضع و اقدامات معتدل و میانه باشد .

این ۵ مفهوم باید در همه امور تعریف شده باشد تا کسی نتواند خلاف کند؛ مجازات زیر پا گذاشتن آنها نیز مشخص باشد؛ امیرمومنان همه این امور و موارد را در حکومت خود روشن کرده است.

دلشاد تهرانی در پاسخ به اینکه با وجود عدالت محور بودن عملکرد امام علی(ع) چرا عده ای بیان می کردند که امام علی(ع) میان آنها تبعیض قائل می شود؟ گفت: چند گروه به سیاست های امیرمومنان اعتراض کردند، امیرمومنان به آنها پاسخ دادند که بگویید کدام حق را داشته اید که من از شما دریغ کردم؟ یک گروه کسانی بودند که در حکومت قبل، از امکانات بسیار زیاد ناحق بهره مند بودند و انتظار داشتند که این روال ادامه پیدا کند و امیرمومنان این امکان را از آنها گرفته بود مانند طلحه و زبیر؛ آنها معتقد بودند که ما در حکومت قبل میلیون میلیون می گرفتیم حال سه دینار! یعنی همه امکانات مالی که به ناحق می گرفتند، قطع شد.

گروه دوم کسانی بودند که بدون داشتن شایستگی های لازم مسئولیت داشتند، در مقامی قرار گرفته بودند و حضرت گفته بود که من مسئولیت را فقط به شایستگان می دهم، کسانی بودن مانند معاویه، از نظر علی(ع)، معاویه صلاحیت لازم را نداشت، اما معاویه می گفت که من در حکومت قبل تایید شده ام و مسئولیت من باید ادامه پیدا کند.

سوم گروه هایی از هواداران امیرمومنان بودند و معتقد بودند که این هواداری و شیعه بودن و این همراهی با امیرمومنان باید برای آنها فرصتی ایجاد کند، مثل عبدالله بن زمعه.

گروه چهارم کسانی بودند که خلاف و جرمی مرتکب شده بودند و امام قائل بود که همه در برابر قانون مساوی هستند، مانند نجاشی، شاعر امیرمومنان که جرمی مرتکب شد و حضرت او را مجازات کرد، او و قوم و قبیله اش اعتراض کردند و گفتند که ندیده بودیم زمامداران با دوستداران خود چنین رفتار کنند، چرا به ما ظلم می کنید، یعنی اعمال قانون مساوی برای همه را ظلم می دانستند. در واقع این چهار گروه بودند که عدالت علی(ع) را تحمل نمی کردند و فریاد می کشیدند.

دلشاد تهرانی فاصله جامعه اسلامی ایران با سابقه انقلابی بیش از ۳۰ سال، با آموزه های حضرت علی(ع) در موضوع تبعیض، انصاف و عدالت را بسیار زیاد دانست و گفت: در همه زمینه ها فاصله کشور ما با آموزه های علی(ع) در موضوع عدم تبعیض و انصاف بسیار زیاد است، ما باید آموزه ها و سیره امیرمومنان را در عمل به کار بگیریم. عهدنامه مالک اشتر باید سرمنشأ قانون و عمل قرار بگیرد، نباید نام امیرمومنان و حکومت علوی را بیاوریم و در پشت آن پنهان شویم و تبعیض روا بداریم و ظلم کنیم، برخی در پشت نام علی(ع) ظلم می کنند. این ظالمانه ترین و ستمکارانه ترین رویکردی است که می تواند نسبت به امیرمومنان، اندیشه و سیره ایشان اتفاق بیفتد.

شفقنا/ دکتر مصطفی دلشاد تهرانی

نظر شما