twitter share facebook share ۱۴۰۲ شهریور ۰۳ 469

تظاهراتی که سپتامبر 2022 در سراسر ایران به وقوع پیوست، آخرین اپیزود از چرخه ناآرامی در این کشور بود. ناتوانی دولت در رسیدگی به نارضایتی های اساسی، اسباب رویارویی دولت و ملت را فراهم کرده است. این نارضایتی و ناآرامی در هیچ کجا به اندازه استان هایی که به دلیل سوء مدیریت با مشکلات متعدد اجتماعی و زیست محیطی مواجه هستند، دیده نمی شود. یکی از این استان ها خوزستان است؛ خوزستان بارها شاهد اعتراضات مردمی بوده و تلاش های مقطعی دولت های متوالی نتوانسته است آسیب های ناشی از چند دهه سوء مدیریت را که توسط عواملی از جمله تغییرات اقلیمی و تحریم ها تشدیده شده، ترمیم کند. تغییرات مورد نیاز فراتر از چیزی است که تهران مایل یا قادر به براوردن آن باشد و نیاز به بازنگری اساسی در نحوه اداره این استان دارد.

در طول جنگ هشت ساله با عراق، خوزستان به نماد ارزش های جمهوری اسلامی تبدیل شد: مقاومت، عزم و فداکاری؛ ولی زخم هایی که این استان توسط دولت های متوالی ایران برداشت، عمیق تر از زخم هایی بود که توسط دشمن خارجی خورد. دولت هایی که از منابع طبیعی و ثروت خوزستان استفاده کردند، بدون هیچ سرمایه گذاری و توجهی به توسعه این استان، ان را به حال خود رها نمودند. این واقعیتی است که مردم به وضوح آن را می بینند. در حالیکه خوزستان یکی از غنی ترین استان های ایران است، از تخریب محیط زیست و نبود آب سالم رنج می برد؛ بحران آب آنقدر شدید است که منشأ اعتراضات سال 2023 شد. نارضایتی سیاسی-اجتماعی نشان دهنده سوء مدیریت و فساد دولتی است. عدم اطمینان اقتصادی، بیکاری، نارضایتی به ویژه در بین اعراب استان و کوتاهی دولت ها برای مقابله با مشکلات علیرغم تعهداتی که می دهند، از جمله مسائلی است که خوزستان با ان دست و پنجه نرم می کند.

دولت برای کاهش نارضایتی های سیاسی و کمبود آب، می تواند اقدامات مفیدی انجام دهد؛ تخصیص هوشمندانه تر منابع، توجه بیشتر به مشکلات زیست محیطی، توجه به خواسته های اعراب و استفاده بیشتر از آنها در ساختار دولت، می تواند به رفع مشکل کمک کند. اما باید توجه داشت که این گام ها راه حل مقطعی است. مردم خوزستان نه تنها نارضایتی های رایج در سراسر کشور را دارند –که در ناآرامی های سراسری اواخر سال 2022 شاهد بودیم- که نارضایتی های محلی و مخصوص به خود را نیز دارا هستند –همچون اعتراضات سال 2021 بر سر آب- بنابراین سیاستمداران باید در کنار منشأ نارضایتی ملی، منشأ نارضایتی استانی را نیز مدنظر قرار دهند.

تابستان 2021 در پی پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، استان خوزستان دو هفته شاهد ناآرامی شد. گرچه جرقه این ناآرامی را کمبود آب زد، ولی ریشه آن در سرخوردگی سیاسی و ضعف اقتصادی مردم بود. رئیس جمهور احساس کرد که باید نشان دهد قصد دارد مشکلات انباشته خوزستان را حل کند و اینگونه استان را ساکت نگه دارد؛ لذا اولین سخنرانی خود را از مسجد جامع خرمشهر کرد. ولی یکسال بعد نارضایتی ها نه تنها در خوزستان که در کل کشور عمیق تر شد.

خوزستان که در سواحل شمالی خلیج فارس در مجاورت عراق قرار دارد، تصویری از چالش های متعددی است که جمهوری اسلامی با ان دست به گریبان است. این استان از نظر منابع طبیعی غنی است ولی فقرزده است؛ در طول تاریخ سرسبز بوده ولی حالا خشک شده و با مسائل مالی، توسعه ای و زیست محیطی مواجه است.

خوزستان موتور محرک اقتصاد ایران است و تقریبا 15% از تولید ناخالص داخلی کشور را تأمین می کند. تنها تهران است که سهم بیشتری از خوزستان دارد و سهم هیچ استان دیگری دو رقمی نیست. نفت سال 1908 در خوزستان کشف شد؛ تخمین زده می شود که این استان بیش از 80% نفت ایران را در اختیار داشته باشد. بیش از یک سوم کارخانه های پتروشیمی ایران نیز در خوزستان واقع شده است. این استان حدود 33% از آبهای سطحی ایران را در اختیار دارد؛ میزبان دومین کارخانه بزرگ فولاد در کشور است و بندر امام خمینی که در این استان واقع شده، یکی از مهمترین قطب های تجاری به شمار می رود. این امکانات باعث شده است که کارگران مهاجر از سایر نقاط ایران جذب استان شوند.

اما علیرغم چنین پتانسیلی، نزدیک به یک سوم جمعیت خوزستان در فقر به سر می برند. بیکاری بیش از 12% است و میزان واقعی، احتمالا بسیار بیشتر از ارقام رسمی است. استان از طوفان های پی در پی گردوغبار در رنج است؛ آلودگی هوا در اهواز از استانداردهای جهانی به طرز نگران کننده ای بالاتر می باشد. این مشکلات اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی با نارضایتی سیاسی اقلیت عرب که از تبعیض رنج می برند و از سوی مقامات به حاشیه رانده شده اند، در هم تنیده شده است.

قیام تشنه ها

یکی از اعتراضات جدی به کمبود شدید آب در خوزستان 6 ژوئیه 2021 رخ داد. ساکنان عرب مراونه –منطقه ای روستایی نزدیک اهواز- در دفتر وزارت انرژی تجمع کردند و دولت را متهم نمودند که با ساختن سدهای بسیار و منحرف کردن آب رودخانه ها، باعث خشکسالی شده است. به عقیده انها قصد دولت این است که کشاورزان عرب را مجبور به جابه جایی کند. انتشار تصاویری از ماهی های مرده و گاومیش های تشنه در تالاب هورالعظیم و کشاورزان خشمگینی که خواستار آب بودند، رسانه های اجتماعی را تکان داد. در حمیدیه معترضان شعار «تشنه ام» سر دادند و یک نفر در درگیری ها کشته شد.

علیرغم سکوت دولت و کندی اینترنت به هدف جلوگیری از انتشار اخبار، مردم استان های دیگر از جمله اصفهان، لرستان، آذربایجان شرقی، تهران و البرز در همبستگی با هموطنان خود در خوزستان، به خیابان امدند و اعتراضات دو هفته ادامه یافت.

دولت وعده هایی برای اصلاحات داد. حسن روحانی رئیس جمهور وقت گفت: «نمی توان مردم را به خاطر بیان احساساتشان مقصر دانست. اگر تدابیر لازم اتخاذ می شد، قطعا این وضعیت پیش نمی آمد». معاون روحانی نیز از منطقه بازدید نمود و با سران قبایل دیدار کرد. همچنین ابراهیم رئیسی که 5 اوت به ریاست جمهوری رسید، در اولین سفر استانی خود به خوزستان رفت.

سال 2000 تظاهرکنندگان در آبادان به خاطر کمبود آب آشامیدنی تجمع کردند و با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شدند. سال 2005 در پی انتشار نامه ای در اینترنت که مربوط به سال 1999 و منسوب به محمد خاتمی رئیس جمهور وقت بود، خوزستان شاهد اعتراضاتی دیگر شد. در این نامه -که دولت صحت ان را رد کرد- گفته می شد که طرح هایی برای تغییر بافت جمعیتی استان و انتقال اعراب در نظر گرفته شده است.

سال 2015 مردم خوزستان به خاطر عدم پاسخگویی دولت نسبت به خطرات طوفان های گردوغبار، اعتراض کردند. سال 2017 دانش آموزان در اهواز به خیابان ها امدند تا اعتراض خود را نسبت به قطعی برق ابراز کنند. سال 2018 ساکنان آبادان و خرمشهر به دلیل کمبود آب تظاهرات کردند که منجر به درگیری با پلیس شد.

سال 2022 فروریختن ساختمان متروپل که منجر به کشته شدن حداقل 43 نفر شد، اعتراض مردم را یکبار دیگر برانگیخت و واکنش دولت –از جمله ضعف مدیریت بحران، استقرار فوری نیروهای ضد شورش و تأخیر سه روزه رهبری در صدور پیام تسلیت- بر آتش خشم مردم دامن زد. این بار نیز مردم استان های دیگر در همبستگی با مردم خوزستان تجمع کردند. در آخرین دور اعتراضات، تظاهرات سال 2022 در واکنش به فوت مهسا امینی به خوزستان نیز کشیده شد.

سوء مدیریت

دولت های پیاپی ایران از زمان انقلاب اسلامی نتوانسته اند به توسعه اقتصادی خوزستان و سایر استان های دور از مرکز توجه کنند. شکاف مرکز-پیرامون در زمینه های مختلف از جمله فقر و بیکاری به خوبی مشهود است و حلقه ای از محرومیت را در غرب و جنوب شرقی ایران ایجاد کرده است.

درست است که خوزستان بر اثر جنگ ایران و عراق ویران شد ولی بعد از آن دولت ها تلاشی برای بهبود اوضاع نکردند. سال 2006 محمود احمدی نژاد ادعا کرد که حاکمیت عمدا از سرمایه گذاری در مناطق غربی خوزستان، در سواحل خلیج فارس و امتداد مرز عراق خودداری کرده زیرا بیم آن را داشته که دوباره با عراق وارد جنگ شود.

هرگاه تهران از توسعه خوزستان دم می زد، هدفش بهره برداری بیشتر از ثروت های طبیعی منطقه بدون توجه به پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی ان بود. ایران پس از انقلاب حفاظت از محیط زیست را در قانون اساسی گنجاند اما دولت ها در اجرای قوانین و پاسخگو نمودن متخلفان شکست خورده اند.

یکی از نمونه ها گسترش سریع مزارع نیشکر توسط دولت از طریق مصادره یا خرید زمین در مقیاس بزرگ بود که بسیاری از کشاورزان و کارگران را مجبور به سکونت در محله های فقرنشین مجاور کرد. جاسم شدید زاده نماینده سابق اهواز در مجلس، در این زمینه خاطرنشان کرد: «صنعت نیشکر در این استان به تنهایی بیش از 700 روستای عرب نشین را ویران کرد و با آوردن کارگر از دیگر استان ها، هزاران کشاورز عرب را به زاغه نشینانی تبدیل کرد که اکنون با بیکاری و اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند».

سیستم دفع زباله در اهواز یکی دیگر از مشکلات زیست محیطی این استان است. در این سیستم، فاضلاب خام از 24 نقطه به رودخانه کارون می ریزد و آبراه و اطراف آن را آلوده می کند

فروریختن ساختمان متروپل در می 2022 در آبادان، یکی دیگر از جلوه های فساد و سوء مدیریت است. علیرغم هشدار مهندسان، چون شهرداری در این ساختمان سهام داشت و مالک ان حسین عبدالباقی از روابط خوبی با مقامات خوزستان برخوردار بود، ساخت این ساختمان پیش رفت. بر اساس گزارش رسانه های دولتی 21 نفر به اتهام قتل غیرعمد و سهل انگاری، به سه سال زندان محکوم شدند که از جمله ان شهردار فعلی، دو شهردار سابق و مهندسان ناظر بر پروژه بودند.

جدای از این موارد خاص، آمارها حکایت از شکست دولت در سراسر این استان نفت خیز دارد. نرخ بیکاری رسمی استان 12.6% است که معادل ارتشی 219000 نفره می باشد. از نزدیک به پنج میلیون ساکن استان، حداقل 800000 نفر در محله های فقیرنشین زندگی می کنند و از هر چهار جوان خوزستانی، سه نفر قصد مهاجرت به دیگر نقاط کشور را دارند.

مقامات محلی ضعف مدیریت را ریشه مشکلات استان می دانند. نماینده رهبر در خوزستان اذعان کرد: «این طور نیست که منابع کافی به استان تخصیص داده نشده، بلکه این منابع با سوء مدیریت به هدر رفته و مشکلات بزرگتری را ایجاد کرده است».

رئیسی ژوئیه 2021 قول داد که استاندار ویژه ای با اختیارات بیشتر برای رسیدگی به مشکلات انباشته استان منصوب کند و یک ماه بعد صادق خلیلیان متولد اهواز و وزیر کشاورزی سابق را به این منصب گمارد و حقوق ویژه ای را برای حضور در جلسات کابینه و تماس مستقیم با وزیران به وی اعطا کرد اما ساکنان استان می گویند که وضعیت تغییر چندانی نکرده است.

تبعیض قومی و جنسیتی

اقلیت های قومی خوزستان به ویژه اعراب، آنچه را که در دیگر نقاط ایران سوء مدیریت تلقی می شود، تبعیض سیستماتیک و عمدی علیه خود می دانند. بسیاری از اعراب بر این باور هستند که دولت عمدا از مشکلات زیست محیطی استان غفلت می کند تا آنها را مجبور به ترک زمین های خود نماید. جرقه اعتراضات سال 2021 را سخنرانی آتشین شیخ خلف رئیس قبیله عرب مراونه زد که دولت را متهم می کرد از حربه خشکسالی برای وادار کردن کشاورزان عرب به جابه جایی استفاده کرده است.

چنین تصوراتی در بین اعراب نسبت به دولت عمیق است. محققان ایرانی اغلب عامل نابرابری بین مرکز و پیرامون را توسعه نامتوازن به دلیل تمرکز قدرت و ثروت در استان های مرکزی می دانند. به گفته یک تحلیلگر خوزستانی: «عرب ها کیفیت زندگی خود را با دیگر هموطنانشان در استان های دیگر و نیز با کشورهای عرب خلیج فارس مقایسه می کنند؛ وقتی این نابرابری اقتصادی را می بینند دلیل آن را قومیت خود تعریف می کنند».

فقدان فرصت های شغلی به ویژه در بخش های دولتی، یکی از گلایه های اصلی اعراب است. نماینده سابق ولی فقیه در استان، محمدعلی جزایری با گلایه از اینکه شرکت های نفت و نیشکر افراد بومی بسیار کمی را استخدام می کنند و این امر به نرخ بالای بیکاری خوزستان کمک می کند، گفت: «ناراحت کننده است که مقامات دولتی به پیامدهای مصیب بار تصمیمات خود توجه ندارند. این مردم عرب را از جمهوری اسلامی دور می کند و راه را برای سرمایه گذاری دشمنان بر نارضایتی مردم هموار می نماید».

یکی از فعالان مدنی در خوزستان می گوید: «ما روی یکی از ثروتمندترین سرزمین های کره زمین زندگی می کنیم؛ نفت، گاز، خاک حاصلخیز، آب همه چیز داریم. اجداد ما صدها سال در این جا با عزت زندگی کردند اما نسل ما چیزی جز فقر شدید، هوا و آب آلوده و بیماری ندیده است». در ماهشهر دولت دهها پالایشگاه نفت و پتروشیمی و دهها شهرک مجلل برای کارکنان غیرعرب که از خارج از خوزستان وارد می شوند، ساخته است و این درحالی است که مردم عرب در چند کیلومتری آنجا در خاک زندگی می کنند.

یکی دیگر از موارد اعتراض، فقدان آموزش به زبان مادری برای اعراب خوزستان است. به گفته یکی از معلمان: «شروع مدرسه به زبان فارسی یک نوع تبعیض نهادینه شده برای دانش آموزان خردسالی است که قبلا هرگز به این زبان صحبت نکرده اند»

اقلیت ها چشم اندازی برای ایجاد تغییرات مثبت نمی بینند. خوزستان هجده نماینده در مجلس ایران دارد که برخی از آنها عرب هستند اما انها می گویند که در ارائه خدمات برای مردم خود مشکل دارند زیرا رویکرد دولت به نفع استان های مرکزی است. گروههای حقوق بشری می گویند که دولت، فعالان جامعه مدنی استان را مورد آزار قرار می دهد و آنها را به ارتباط با تروریست ها یا تجزیه طلبان متهم می کند. در همین حال فعالان حقوق زنان می گویند که چالش های اقتصادی استان به زنان بیشتر از مردان آسیب می زند؛ نرخ بیکاری زنان خوزستانی تحصیلکرده در دوره 2017-2019 به طور میانگین 60.8% بوده است که بالاتر از میانگین کشوری با 58.7% است. به گفته یک فعال حقوق زنان، دشواری یافتن کار، بسیاری از زنان را مجبور به کار جنسی می کند که به نوبه خود خشونت علیه زنان و قتل های ناموسی را افزایش داده است.

تخریب محیط زیست

بحران شدید زیست محیطی، میراث چند دهه سوء مدیریت است و مشکلات اجتماعی-اقتصادی استان را تشدید می کند. علیرغم خشکسالی های مکرر، مصرف آب استان از منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر به طور پیوسته افزایش یافته و باعث ورشکستگی آبی شده است و این درحالی است که در یک دوره ترسالی بین سالهای 2019-2020 که باران های شدید باعث سیل شد، دولت نتوانست آب اضافی را برای خشکسالی های آینده ذخیره کند.

با وجودی که خوزستان دارای پنج رودخانه بزرگ است، کارون (تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران)، کرخه، دز، مارون، شاوور، زهره و جراحی، ساکنان آن با کمبود آب دست و پنجه نرم می کنند و با جیره بندی در بسیاری از شهرهای استان مواجه هستند. پسماندهای ریخته شده به رودخانه ها ،کیفیت آب را پایین آورده است؛ بنابراین آب آشامیدنی به کالایی گرانبها تبدیل شده است. خانواده هایی که از نظر مالی توانمند هستند، فیلترهای بزرگی برای تبدیل آب لوله کشی به آب آشامیدنی گذاشته اند و کسانی که چنین وسیله ای ندارند، یا آب تصفیه شده را از مغازه ها می خرند و یا آب ناسالم مصرف می کنند.

دما در تابستان از 50 درجه سانتی گراد فراتر می رود و باعث تبخیر آب در کانال ها، مخازن و رودخانه ها می شود؛ این امر حجم تولید برق را کاهش می دهد و باعث قطع برق می شود. در زمستان به دلیل وجود ذرات گردوغبار در آب باران، یک لایه عایق در اطراف سیم های برق رسوب می کند که باعث اختلال در شبکه برق می شود و در کار تصفیه خانه های آب اختلال ایجاد می کند. سال 2017 قطع برق، نیروگاههای تصفیه آب را از کار انداخت و میلیون ها نفر از ساکنان، در استانی که بزرگترین تولید کننده برق آبی کشور است، بدون برق و آب ماندند.

کمبود آب بر کیفیت هوا نیز تأثیر گذاشته است. خشک شدن تالاب های خوزستان، شادگان و هورالعظیم به منبعی برای تولید گردوغبار تبدیل شده است. تالاب شادگان را ایران برای حفاری نفت خشک کرد و به این ترتیب زیستگاه پستانداران، ماهی ها و پرندگان نابود شد. هورالعظیم نیز به دلیل ساخت سد و خشکسالی، آب بسیار کمی دارد و به این ترتیب محل معیشت مردم به ویژه گاومیش داران نابود شده است. خوزستان در معرض گردوغبار ورودی از عراق و سوریه نیز هست که دلیل این امر کمبود آب و متروک شدن زمین های کشاورزی می باشد. دولت قادر به حل معضل گردوغبار در داخل و استفاده از دیپلماسی و همکاری های منطقه ای برای رفع منشأ آن در خارج نیست. طوفان های گردوغبار، اهواز و سایر شهرهای خوزستان را الوده ترین شهرهای جهان از حیث ذرات معلق کرده است.

اما سوء مدیریت عامل اصلی ایجاد و تشدید مشکلات زیست محیطی است. فراوانی منابع استان، دولت ها را وسوسه کرد تا از آن بیش از حد بهره برداری کنند. افزایش شهرنشینی ناشی از رشد سریع جمعیت و کشاورزی و صنعت، سبب افزایش تقاضای آب شد؛ غافل از انکه هر سیستمی که مطالبه و برداشت از آن بیش از ظرفیتش باشد، نهایتا فرو می ریزد.

در سراسر ایران بخش کشاورزی بیش از 90% مصرف آب کشور را به خود اختصاص داده است. طی دهه های اخیر به دلیل تمایل نظام به خودکفایی، مساحت زمین های کشاورزی به طور چشمگیری افزایش یافت.

اگر دولت سدها و چاههای غیرقانونی را ببندد، رودخانه ها احیا می شوند ولی بیکاری افزایش می یابد و خطر ناآرامی بالا می رود. وقتی در یک استان تظاهرات می شود، دولت برای رفع مقطعی مشکل آب را منحرف می کند ولی با این کار این بار اعتراضات در بالا دست برانگیخته می شود. وقتی وزارت انرژی کشت یک محصول پرآب را ممنوع می کند ،وزارت بازرگانی برای رفع این ممنوعیت پافشاری می کند.

درحالی که تقاضا برای آب همچنان روبه افزایش است، ساخت سدهای متعدد در داخل ایران و کشورهای همسایه، عرضه و کیفیت آب را کاهش داده است. ترکیه چندین سد در بالادست رودهای دجله و فرات ساخته که جریان آب ورودی به شط العرب را کاهش می دهد. این رودخانه به طول 200 کیلومتر، ایران را از عراق جدا می کند و قبل از اینکه به خلیج فارس بریزد، با کارون ادغام می شود. ایران نیز سالهاست که با سرعتی دیوانه وار مشغول سدسازی است.

سد گتوند که سال 2012 روی کارون تکمیل شد، نمادی از توسعه اشتباه است. علیرغم هشدارهای متعدد کارشناسان، این سد روی بسترهای نمکی ساخته شده که آن را به منبعی از آب شور بدل کرده است. این فاجعه نمک بسیاری را وارد آب کارون و در نتیجه خاک پایین دست کرده و کشاورزی را به شدت مختل نموده است. این درحالی است که این اقدام اشتباه قابل اصلاح هم نیست زیرا برداشتن سد و نمک زدایی آب، امکان پذیر به نظر نمی رسد. یکی از مقامات ارشد دولتی اذعان کرد: «با یک اشتباه مهندسی، اب خوزستان را که معیشت بسیاری از مردم استان به آن وابسته است شور کردیم»

قرارگاه خاتم الانبیا یک شرکت مهندسی متعلق به سپاه، ذینفع اصلی پروژه های بزرگی همچون سدها است. این شرکت با لابی گری، دولت را برای تصویب چنین سرمایه گذاری هایی بدون توجه به پیامدهای زیست محیطی ان تحت فشار قرار می دهد. به گفته یک فعال محیط زیست: «آسیبی که قرارگاه خاتم الانبیا و همفکران آن به آب خوزستان وارد کرده اند، در آینده ای نزدیک این استان را غیرقابل سکونت می کند». اما دولت با طرح اتهام جاسوسی به فعالان محیط زیست، بسیاری از آنها را وادار به تبعید و سکوت کرده است. به گفته این فعال محیط زیست «اتهام همکاری با دشمن که به ما می زنند، چیزی جز همکاری علمی و فنی با جهان خارج نیست و ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به این همکاری نیاز دارد؛ اما دلیل اصلی بی اعتمادی دولت به ما این است که معتقدند ما منابع اقتصادی آنها را به خطر می اندازیم».

اما اثرات تغییرات اقلیمی را نیز نباید نادیده گرفت. داده ها نشان می دهد که از دهه 1990 موج های گرما، سیل، طوفان های گردوغبار و خشکسالی در خاورمیانه دو برابر شده است. پیش بینی می شود که همراه با کاهش بارندگی، اثرات تغییرات اقلیمی باعث کاهش برف در کوهها شود و اب رودهای خوزستان کاهش یابد. تحریم ها این مشکلات را تشدید می کند زیرا جلوی دسترسی ایران به فناوری پیشرفته، دانش فنی و پول –از جمله کمک های بین المللی- را می گیرد و باعث می شود مسائل زیست محیطی در اولویت دولت نباشد. تحت تحریم ها رهبری ایران سیاست بقا را اتخاذ کرده است، درحالی که این سیاست به شدت به محیط زیست آسیب می زند.

تجزیه طلبی و نافرمانی مذهبی

خوزستان دارای گروههای شبه نظامی است که برای خودمختاری و بعضا استقلال تلاش می کنند. این سازمان ها که دفاتر مرکزی برخی از آنها در خارج از کشور فعال است، گاهی اوقات به خشونت متوسل می شوند. واضح است که بی توجهی و سوء مدیریت دولت –نه دخالت های خارجی- عامل اصلی نارضایتی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در خوزستان است؛ با این حال به نظر می رسد که در مواردی دولت های خارجی مشوق احساسات جدایی طلبانه بوده اند.

خشونت جدایی طلبان در خوزستان گاهی مرگبار بوده است. ژوئن 2005 چهار بمب در ساختمان های دولتی و خصوصی از جمله اقامتگاه فرماندار منفجر شد. کسی مسئولیت حملات را بر عهده نگرفت ولی شورای عالی امنیت ملی آنها را به گروههای مستقر در خارج نسبت داد. چهار ماه بعد وقتی بمب گذاری در بازار اهواز شش کشته و 100 زخمی برجای گذاشت، دولت احمدی نژاد بدون ارائه هیچ سندی، مدعی شد این بمب گذاری توسط بریتانیا سازماندهی شده است. سالهای بعد نیز شاهد انجام حملاتی به پرسنل نظامی و زیرساخت های انرژی بودیم.

 سپتامبر 2018 شاخه مسلح جنبش جدایی طلب مبارزه برای آزادی اهواز asmla مدعی شد که حمله ای به رژه نظامی در اهواز انجام داده است که منجر به کشته شدن 25 نفر شده است. داعش نیز در رقابت با این جنبش، مسئولیت حمله را بر عهده گرفت. پاسخ ایران به گونه ای بود که گویی هر دو ادعا درست است؛ ابتدا به سمت پایگاههای داعش در سوریه موشک های بالستیک پرتاب کرد و سپس در نوامبر 2020 وزارت اطلاعات از دستگیری حبیب چعب از اعضای asmla خبر داد و او را به طراحی حمله به اهواز و حمله به خطوط لوله و تأسیسات دولتی در خوزستان متهم کرد.

طبق گزارش ها ایران چند شخصیت برجسته مرتبط با جدایی طلبان عرب را که در خارج زندگی می کنند، کشته یا ربوده است. نوامبر 2017 بنیانگذار asmla مولا نیسی در لاهه هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. چنین حملات و توطئه هایی منجر به این شد که اتحادیه اروپا برای تحریم برخی از مقامات و سازمان های ایرانی باهم یکصدا شوند. سال 2019 مقامات سوئدی یک دوتابعیتی عراقی-سوئدی را به دلیل آنچه تلاش برای ردیابی پناهندگان عرب ایرانی در چهار کشور اروپایی بود، محکوم کردند و دادگاه استکهلم این عملیات را مرتبط با ایران دانست.

مقامات اطلاعاتی هلند ادعا می کنند که شواهدی مبنی بر حمایت عربستان از asmla و تلاش این کشور برای تشویق همکاری بین این گروه با مجاهدین خلق یافته اند. همچنین سازمان اطلاعاتی دانمارک ادعا کرد که تحقیقات پیرامون سه نفر از اعضای asmla نشان داده است که آنها از طرف یک سرویس اطلاعاتی سعودی به مدت شش سال فعالیت جاسوسی می کردند. دادگاه دانمارک این سه مرد را مجرم شناخت و احکام شش تا هشت سال زندان برای آنها صادر کرد. اکنون امید است که با میانجیگری چین بین ایران و عربستان، حمایت عربستان از چنین گروههایی تمام شود.

جدای از دخالت خارجی، نارضایتی قومیتی در خوزستان به ظهور اشکال سلفی گری منجر شده است. اکثریت عرب های خوزستان شیعه هستند اما در سالهای اخیر هزاران نفر –عمدتا از مناطق شهری و روستایی کم درآمد- به اسلام سنی به ویژه نسخه سلفی آن گرویده اند. در محله های فقیرنشین، نوکیشان با ظاهر سلفی ها در خیابان راه می روند و به هویت دینی جدید خود افتخار می کنند؛ هویتی که عمدتا نشانه سرپیچی از حاکمان است. نظام مقصر ظهور سلفی گری را تلاش وهابی های عربستان برای ترویج عقاید انحرافی خود می داند.

اما از یک جنبه، ظهور سلفی گری در خوزستان در راستای تحولی است که ما در سراسر ایران شاهد هستیم. بیش از چهار دهه حکومت شیعی، بسیاری از ایرانیان به ویژه طبقه متوسط را به کلی از دین دور کرده است و برخی به سکولاریسم، ندانم گرایی یا الحاد روی آورده اند. اما در میان عرب های فقیر که احساس تبعیض می کنند و شبکه های تلویزیونی عرب زبان را که مروج سلفی گری هستند می بینند، این نارضایتی مذهبی شکل دیگری به خود گرفته است. آنگونه که یک جامعه شناس ایرانی می گوید: «شواهدی وجود دارد که نشان می دهد نارضایتی قومی باعث ظهور سلفی گری در خوزستان شده است و گرویدن به سلفی گری نوعی ابراز مخالفت با سیاست های ظالمانه قومیتی است»؛ از این رو ظهور سلفی گری در خوزستان نمونه دیگری از تعمیق گسل های این استان است.

چالش های استان راه حل سریع و آسانی ندارد ولی دولت اگر براستی خواهان رسیدگی باشد، می تواند اقدامات مفیدی انجام دهد. از جمله این اقدامات، اصلاحات اداری و اجتماعی-اقتصادی و بهبود روابط خارجی به ویژه با کشورهای همجوار برای همکاری های فنی در زمینه محیط زیست است.  

دولت های ایران برنامه بلندمدتی برای حل مشکلات خوزستان ندارند؛ در پی اعتراض به خشکسالی، به کشاورزان غرامت می دهند تا انها را آرام کنند یا فرماندار ویژه منصوب می کنند. این راه حل های موقتی مشکلات را اغلب بدتر می کند. راه حل پایدار نیاز به اختصاص بودجه کافی دارد. باید زنان، اعراب و دیگر اقلیت های به حاشیه رانده شده، در حکومت مشارکت داده شوند و قوانینی در حمایت از اقلیت ها و علیه تبعیض وضع گردد. همچنین اصلاح مدیریت منابع آب استان ضروری است. استخراج افسارگسیخته آب و روش های کشاورزی پرمصرف آب، حتی اگر به جلوگیری از افزایش بیکاری کمک کند، باعث می شود بخش هایی از استان غیرقابل سکونت شود و در نتیجه خشم مردمی که مجبور به جابه جایی می گردند، بیشتر می شود. مقابله با بحران زیست محیطی خوزستان مستلزم تغییرات اساسی در مدل توسعه اقتصادی ایران است. دولت باید با کمک شریکان بین المللی، توسعه انرژی های تجدیدپذیر، کاهش کربن و کشاورزی گلخانه ای را در دستور کار قرار دهد. اما برای تحقق این برنامه ها نیاز به سرمایه گذاری خارجی است و تحریم های غرب مانعی بر سر آن می باشد؛ لذا ایران باید گام هایی را برای ترمیم روابط خود با جهان خارج بردارد.

*منبع: گروه بین المللی بحران

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما