twitter share facebook share ۱۳۹۸ فروردین ۲۸ 1265

انسان ها از نظر استعداد و توانایی و مرتبه پذیرش دین و نیز دینداری در مراتب مختلفند و اگر این حقیقت که آدمیان به شدت متفاوتند و در مراتب گوناگون قرار دارند، در هدایت و تربیت ملاحظه نشود و انتظارهای دینی متناسب با استعداد و توانایی مردمان نباشد و تدرج در سلوک دینی صورت نپذیرد، دین و دینداری آسیب می بیند و انسان ها نمی توانند با آیینی همراه شوند که متناسب مراتب وجود آنان نیست.

روایت شده است که نزد امیرمومنان علی(ع) سخن از اختلاف مردم رفت پس آن حضرت فرمود: «انما فرق بینهم مبادی طینهم، و ذلک أنهم کانوا فلقة من سبخ أرض و عذبها، و حزن تربة و سهلها. فهم علی حسب قرب أرضهم یتقاربون، و علی قدر اختلافها یتفاوتون؛ سرشت مردمان از یکدیگر جداشان ساخته و میانشان تفرقه انداخته که ترکیبشان از پاره ای زمین است که شور یا شیرین است و خاکی درشت یا نرمین، پس آنان به اندازه نزدیکی زمینشان باهم سازوارند و به مقدار اختلاف آن از یکدیگر به کنار»

این گوناگونی و تفاوت امری است لازم و اجتناب ناپذیر و اگر در هدایت و تربیت بدان توجه نشود و برنامه ها و دستورالعمل های دینی با رعایت اختلاف استعدادها و ظرفیت ها و توانایی ها سامان نیابد، دین نقشی را که باید داشته باشد از دست می دهد و دینداری آن سان که باید میسر نمی شود. امیرمومنان علی(ع) در این باره هشداری داده و فرموده است: «لا يزال الناس بخير اذا ما تفاوتوا فاذا استووا هلكوا؛ خیر مردم در تفاوت آنها (دراستعدادها) است و اگر همه (دراستعداد) مساوی باشند هلاک شوند»

ابلاغ کنندگان دین باید با ملاحظه واقعیت انسان ها و توجه به مراتب آنها برنامه ریزی دینی کنند و از تناسبی که ظرف و مظروف باید داشته باشد غافل نگردند. امام علی(ع) در بیانی والا به کمیل چنین آموزش داده است: «يَا كُمَيْلَ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا... إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛ ای کمیل این دلها همچون ظرفهاست و بهترین آنها نگاهدارنده ترین آنهاست... بدان که در اینجا (و به سینه خود اشارت فرمود) دانشی است انباشته اگر برای آن فراگیرانی می یافتم»

روایت شده است که کمیل از امیرمومنان علی(ع) پرسید: حقیقت چیست؟ حضرت فرمود: تو را با حقیقت چه کار؟ کمیل گفت: مگر من صاحب سرّ تو نیستم؟ حضرت فرمود: آری ولی آنچه به سبب پری و لبالب بودن سرّ من و باطن من زیاده آمده از اطراف و جوانبش جاری می شود و بر تو به نحو تدریج از قطرات و لمعات انوار توحید می ریزد. یعنی نه آن است که هرچه ما را باشد تو را قابلیت دانش آن هست لیکن هرگاه ظرف پر می شود آنچه از ظرف می ریزد و زیاده می آید به شما می رسد.

کمیل گفت: آیا کریمی چون تو سائل را ناامید گرداند؟ حضرت فرمود: حقیقت، کشف تجلیات و انوار جلال است بدون اشاره. آنگاه کمیل گفت: زیاده گردان در این سخن بیان را. حضرت فرمود: زایل کردن موهوم است با روشن کردن معلوم. آنگاه کمیل گفت: زیاد کن بر من بیان را. امیرمومنان فرمود: دریدن حجاب و دست یافتن و غلبه بر باطن و سرّ امور. پس کمیل بار دیگر گفت: زیاد کن بر من بیان را. حضرت فرمود: کشیدن احدیت است مر صفت توحید را. کمیل گفت: زیاد کن بر من بیان را. امام (ع) فرمود: حقیقت نوری است که از پگاه ازل می درخشد و آثار آن بر هیکل های توحید (مظاهر) پرتو افشانی می کند. کمیل گفت: زیاد کن بر من بیان را. امیرمومنان(ع) فرمود: خاموش کن چراغ را که همانا صبح طلوع کرد.

این گفتگوی معنوی نمونه ای است زیبا و لطیف و درس آموز که چگونه امیرمومنان علی(ع) بر اساس تدرج و تمکن هدایت و تربیت می نموده است. رفتار تربیتی آن حضرت به خوبی نشان می دهد که چگونه باید تمکن انسان ها در هدایت ملاحظه شود تا تربیت واقع بینانه شود و صورت عملی یابد و از آسیب به دور ماند.

امام علی(ع) در نامه ای که به عثمان بن حنیف کارگزار خود در بصره نوشته است و او را به سبب حضور در مجلس مهمانی یکی از اشراف بصره که مجلسی غیر مردمی و طبقاتی بوده توبیخ نموده، این حقیقت تربیتی را نیز مدنظر قرار داده است: «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ؛ آگاه باش که هر پیروی را پیشوایی است که بدو اقتدا کند و از نور دانش او روشنی جوید، بدان که پیشوای شما بسنده کرده است از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان که خوردنی خویش نموده، بدانید که شما چنین نتوانید کرد لیکن مرا یاری کنید به پارسایی و (در پارسایی) کوشیدن و پاکدامنی و درستی ورزیدن»

امیرمومنان علی(ع) در عین آنکه راه و رسم خود را به عنوان پیشوا و راهنما عرضه می دارد تمکن پیروان خود را نیز ملاحظه می کند و بدیشان یادآور می شود که آنان را یارای آن نیست که چونان وی سلوک کنند؛ اما لازم است در حد و توان خود در همان مسیر و براساس همان نمونه حرکت کنند و در جهت آن حضرت تلاش نمایند. اینگونه است که دینداری در جهت درست برای پیروان میسر می شود و چنانچه واقع بینی در هدایت و تربیت زیرپا گذاشته شود، انتظارهای دینی، فوق طاقت و تمکن اشخاص خواهد شد و امکان سلوک دینی در مسیر درست عملا به انسداد کشیده می شود.

امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر نیز این حقیقت اساسی را در امور انسانی یادآور شده است: «وَلْيَکُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِکَ مِنْکَ وَأَشْنَأَهُمْ عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا، فَإِنَّمَا عَلَيْکَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَکَ، وَاللهُ يَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ، فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِکَ؛ و باید که دورترین مردمان از تو و دشمن ترین انان در نزد تو کسی باشد که عیب مردم را بیشتر جوید؛ زیرا همه مردم را عیب هایی است و والی از هرکس سزاوارت به پوشیدن آنهاست. پس مبادا آنچه را از عیب های مردم بر تو نهان است آشکار گردانی و باید آن را که برایت پیداست بپوشانی و داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان است. پس چندان که توانی عیب های دیگران را بپوشان تا خداوند عیب های تو را که خواهی از مردمان پوشیده ماند بپوشاند»

دریافت این امر که همه مردم را عیب هایی است، کار هدایت و تربیت را واقع بینانه و مبتنی بر تمکن اشخاص می سازد و انتظارات را به گونه ای درست سامان می دهد

کج فهمی در مراتب دین و دینداری

از جمله مصیبت های بزرگ در هدایت و تربیت کج فهمی در مراتب دین و دینداری است. اگر مراتب دینی انسان ها لحاظ نشود و انتظارات دینی و تربیتی غیر واقعی گردد، آسیب های جدی به دین و دینداری وارد می شود.

این انتظار که همه انسان ها انسان کامل باشند و مانند انسان کامل عمل و رفتار کنند، انتظاری است آسیب زننده به دین و دینداری. پیشوایان دین در این باره رهنمودهایی اساسی داده اند که بی توجهی به آنها سخت مصیبت زاست؛ امام صادق(ع) فرموده است: «إِنَّ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مَنْ لَهُ سَهْمٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَهْمَانِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ خَمْسَةُ أَسـْهـُمٍ وَ مـِنـْهـُمْ مـَنْ لَهُ سـِتَّةُ أَسـْهـُمٍ وَ مـِنـْهُمْ مَنْ لَهُ سَبْعَةُ أَسْهُمٍ فَلَيْسَ يَنْبَغِی أَنْ يُحْمَلَ صـَاحـِبُ السَّهـْمِ عـَلَی مـَا عـَلَيـْهِ صـَاحـِبُ السَّهـْمَيْنِ وَ لَا صَاحِبُ السَّهْمَيْنِ عَلَی مَا عَلَيْهِ صـَاحـِبُ الثَّلَاثـَةِ وَ لَا صـَاحـِبُ الثَّلَاثـَةِ عـَلَی مـَا عـَلَيـْهِ صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ عَلَی مَا عَلَيْهِ صَاحِبُ الْخَمْسَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْخَمْسَةِ عَلَی مَا عَلَيْهِ صَاحِبُ السِّتَّةِ وَ لَا صَاحِبُ السِّتَّةِ عَلَی مَا عَلَيْهِ صَاحِبُ السَّبْعَةِ...؛ همانا برخی از مسلمانان یک سهم (از ایمان) و برخی دو سهم و برخی سه سهم و برخی چهار سهم و برخی پنج سهم و برخی شش سهم و برخی هفت سهم دارند. پس سزوار نیست که صاحب یک سهم را بر آنچه صاحب دو سهم دارد وادارند و نه صاحب دو سهم را بر آنچه صاحب سه سهم دارد و نه صاحب سه سهم را بر آنچه صاحب چهار سهم دارد و نه صاحب چهار سهم را بر آنچه صاحب پنج سهم دارد و نه صاحب پنج سهم را بر آنچه صاحب شش سهم دارد و نه صاحب شش سهم را بر آنچه صاحب هفت سهم دارد»

این همه تأکید در بیان وجود مراتب مختلف ایمان و لازمه ملاحظه این مراتب، حاکی از اهمیت بسیار زیادی است که این حقیقت دارد.

آنان که گرفتار کج فهمی در مراتب دین و دین داری اند، با انتظارات غیر واقعی و غیر معقول خود هم چهره دین را زشت می سازند و هم دینداری را ناممکن جلوه می دهند. برخی که مراتب دین و دینداری را نمی شناسند، انجام دادن مستحبات را اصلی می کنند، به طوری که انجام یافتن واجبات دین، فرعی می شود و در سایه قرار می گیرد و یا آسیب می بیند و بی گمان چنین امری اساس دین و دینداری را آسیب می زند. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره رهنمودهای والایی داده، چنانکه فرموده است: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ؛ اگر مستحبات، واجبات را زیان رساند (بنده را به خدا) نزدیک نگرداند»، همچنین آن حضرت فرموده است: «اذا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا؛ اگر مستحبات به واجبات زیان رساند مستحبات را واگذارید»

کج فهمی در مراتب دین و دینداری و عدم رعایت تدرج و تمکن در هدایت و تربیت، به جای پیشبرد دین و تکامل در دینداری، عامل پس رفت دین و دین گریزی است. امام صادق(ع) به منظور آموزش این امر به پیروان خود داستانی را در این باره بیان نموده است که نمونه ای بسیار گویا و راهگشاست. آن حضرت فرموده است: «مردی مسلمان همسایه ای نصرانی داشت، او را به اسلام دعوت کرد و آن قدر از اسلام تعریف کرد که آن مرد نصرانی پذیرای اسلام شد. سحرگاه نزد تازه مسلمان رفت و در خانه او را زد. همسایه نصرانی پرسید: کیست؟ گفت: فلان شخصم. پرسید: چه کار داری؟ گفت: وضو بگیر و جامه ات را بپوش و همراه ما به نماز بیا. تازه مسلمان وضو گرفت و جامه اش را پوشید و همراه او شد. تا آنجا که می شد نماز گزاردند و سپس نماز صبح را به جا آوردند و در مسجد ماندند تا صبح روشن شد. تازه مسلمان برخاست تا به خانه اش رود اما همسایه اش گفت: کجا می روی؟ روز کوتاه است و چیزی تا ظهر باقی نمانده است؛ پس او را همراه خود در مسجد نگاه داشت تا نماز ظهر را هم به جا آورد. باز تازه مسلمان خواست که برود، همسایه مسلمانش گفت: میان ظهر و عصر زمانی کوتاه است؛ پس او را نگاه داشت تا نماز عصر را هم به جا آورد. تازه مسلمان برخاست تا به منزلش برود، همسایه مسلمان گفت: اکنون آخر روز است و از اولش هم کوتاهتر است؛ پس او را نگاه داشت تا نماز مغرب را هم گزارد. باز خواست به منزلش برود، به او گفت: یک نماز بیش نمانده؛ نگاهش داشت تا نماز عشا را هم خواند؛ آنگاه از هم جدا شدند. چون سحرگاه شد، نزد تازه مسلمان رفت و در خانه او را زد. پرسید: کیست؟ گفت: وضو بگیر و جامه ای را بپوش و هماره ما به نماز بیا. تازه مسلمان گفت: برای این دین شخصی بیکارتر از من پیدا کن که من فردی مستمند و عیالوارم.» سپس امام صادق فرمود: «آن مسلمان شخصی را که وارد اسلام کرده بود، بدین ترتیب از اسلام بیرون کرد»

این مثال نمونه خوبی است تا آموخته شود که تا چه اندازه باید در دین و دینداری مراتب انسان ها رعایت شود و هدایت و تربیت بر اساس تدرج و تمکن صورت بگیرد و اگر این آداب رعایت نشود چه پیامدهایی خواهد داشت.

*برگرفته از کتاب رهزنان دین نوشته دکتر مصطفی دلشاد تهرانی

نظر شما