سپتامبر 2014 یعنی زمانی که داعش در اوج قدرتش بود، «جیمز کلاپر» مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در گفتگو با واشنگتن پست تصدیق کرد که ایالات متحده اراده این گروه تروریستی را برای جنگیدن دست کم گرفته بود «ما داعش را دست کم گرفتیم، همانگونه که در مورد ویتنام مرتکب اشتباه شدیم و بالعکس قدرت و ظرفیت ارتش عراق را در جنگ، بیش از آنچه که بود ارزیابی کردیم». وی در ادامه صحبتهایش، پیش بینی اراده افراد و گروهها را برای جنگیدن، امری غیر قابل ارزیابی عنوان کرد.
محققان و سیاستگذاران، مدتهاست به دنبال این هستند که بفهمند چه چیزی باعث می شود افراد علی رغم افزایش خطر، به ستیز ادامه می دهند و در صورت لزوم حتی جان خود را فدا می کنند. پیشتر، کارشناسان در توضیح این امر به تئوری انتخاب عقلانی یا ناهنجاری های ذهنی استناد می کردند اما این تئوری ها در توضیح انگیزه و محرک افراط گرایان عاجز است؛ با این وجود، این سخن کلاپر که سنجش میزان میل و اراده افراد را برای جنگیدن غیرممکن می داند، سخنی است نادرست.
پیش بینی اینکه چه کسی اراده نبرد و کشته شدن را دارد، با بررسی مجموعه ای از عوامل فرهنگی، روحی و اجتماعی امکانپذیر است. تحقیقاتی که روی مغز انسان انجام گرفته است نشان می دهد که افراد وقتی مقدسات خود را در معرض تهدید ببینند، وارد جنگ می شوند. در یک سلسله مطالعات رفتاری که روی مبارزان عراقی در خط مقدم جنگ انجام شد و مطالعاتی که روی اسکن مغز افراد تندرو در اسپانیا صورت گرفت، تیم تحقیق دریافت آنهایی که مایل به نثار جان خود هستند از محاجه و دلیل و برهان گریزانند و آنچه محرک آنان در جنگ و فداکردن جانشان است، ارزش ها و مقدساتشان می باشد.
برای سیاستگذارانی که در جهت مقابله با رادیکال شدن افراد کار می کنند، توجه به این نکته ضروری است که طبق یافته های ما، محرومیت های اجتماعی و نادیده گرفتن افراد توسط سیاستمداران، آنان را به مقدساتشان بیشتر پیوند می دهد و حتی باعث می شود که ارزش هایی که پیشتر در نظر آنان چندان مهم نبوده، در حد مقدسات بالا رود و در نهایت هم همین امر، اراده آنان را برای جنگ و نثار جان در دفاع از ارزش هایشان افزایش می دهد.
اما علیرغم تصور عموم، مقدسات لزوما چیزهایی نیست که در کتب مقدس ذکر شده است، بلکه می تواند هر ارزش شخصی یا جمعی ای باشد که از کشور، مذهب یا خانواده برآمده و در شکل گیری هویت فرد نقش آفرینی کرده است. تحقیقاتی که پیشتر بر روی بومیان آمریکای شمالی، قوم مایا، فلسطینیان و اسراییلی ها انجام شده است نشان می دهد که آنان در مذاکره با افراد و گروههای دیگر، از مقدسات خود کوتاه نیامده و آنها را وجه المصالحه قرار نمی دهند. در نزد آنان محرک ها و انگیزه هایی همچون هزینه ها، پیامدها، خطرات و پاداش ها، وقتی پای مقدسات در میان باشد، اهمیت خود را از دست می دهند.
همه انسان ها ارزش های مقدسی در پیش خود دارند، اما تنها زمانی از وجود آن اگاه می شوند که این ارزش ها را در معرض تهدید ببینند. مردم ارزش های مقدس خود را غیر قابل تغییر می دانند، لذا برایشان راحت است با کسانی که در این ارزش ها با آنان مشترک اند وارد همکاری بدون قید وشرط شوند و به همان آسانی با کسانی که باوری به این مقدسات ندارند به جنگ و نزاع برخیزند.
برای بررسی ارتباط بین مقدسات و خشونت، ما در سالهای 2015 تا 2016 با تنی چند از جنگجویان داعش، مبارزان حزب کارگران کردستان (پ ک ک)، نیروهایی از ارتش عراق و شبه نظامیان سنی عرب گفتگو کردیم؛ از آنان خواستیم ارزش های مهم خود را برای ما تعریف کنند و با طرح این پرسش که آیا حاضر هستند این ارزش ها را با منافع مادی مبادله کنند؟ قدرت نسبی این ارزش ها را ارزیابی کردیم. اگر این افراد حتی حاضر به فکر کردن و سبک سنگین کردن پیشنهاد ما نبودند، آن وقت آن ارزش را ذیل عنوان مقدسات طبقه بندی می کردیم. یافته های ما حاکی از آن بود که نیروهای داعش و پ.ک.ک (که دولت امریکا آن را در زمره گروههای تروریستی قرار داده است) در مقایسه با نیروهای ارتش عراق و شبه نظامیان سنی عرب، ارزش مقدس خود را (برای داعش خلافت و برای نیروهای کرد ملیت کردی) دلیل جنگ عنوان می کردند و اراده و میلی هم که برای جنگ از خود نشان می دادند، از سایر گروههای نظامی و شبه نظامی بیشتر بود. حتی بعضی از آنها می گفتند که حاضر هستند برای دفاع از اهداف مقدسی که دارند، خانواده هایشان را در معرض آسیب قرار دهند (و در طول مطالعات خود شاهد بودیم که بعضی از جنگجویان به واقع چنین کردند). برای رزمندگان کرد و داعش که با ما گفتگو کردند، قدرت روحی، بسیار مهمتر از قدرت مادی مثل سلاح و تجهیزات یا تعداد نفرات بود؛ آنها از میل و اشتیاق خود به شرکت در نبرد سخن می گفتند و باور به حق بودن خود داشتند زیرا چیزی که به خاطرش می جنگیدند مقدس می دانستند
پس از آنکه یافتیم بین مقدسات و تمایل به جنگ ارتباط هست، می خواستیم ببینیم که آیا مقدس دانستن یک ارزش، امری است قابل تغییر و انعطاف پذیر یا خیر؟ آیا می شود یک ارزشی که تا دیروز مقدس نبوده، امروز مقدس شود یا بالعکس؟ اهمیت پاسخ به این سوالات از ان رو است که با توجه به ارتباط بین ارزش ها و خشونت، اگر بشود مرزهای مقدسات را جا به جا کرد، این می تواند به کاهش خشونت بسیار کمک کند.
مطالعات قبلی ما نشان می داد که محرومیت های اجتماعی، رفتارهای افراطی را تشدید می کند و سبب افزایش تندوری می شود، لذا ما آزمایشی را طراحی کردیم تا ببینیم که آیا چنین محرومیت هایی سبب دلبستگی بیشتر مردم به مقدسات می شود؟ یا باعث می شود که آنها ارزش هایی که پیشتر مقدس نبوده اند را در زمره مقدسات دسته بندی کنند؟ این مطالعات شامل یک آزمایش دو مرحله ای بود که در آن شرکت کنندگان -که شامل 38 مرد بودند و تمایل خود را برای انجام اعمال خشونت امیز مرتبط با گروههای جهادی ابراز کرده بودند- حاضر شدند به سوالات ما پاسخ دهند و مغز خود را اسکن کنند.
در مرحله اول، از شرکت کنندگان در خصوص ارزش هایشان پرسیدیم و این ارزش ها را بر اساس تمایل پرسش شوندگان به تعویض این ارزش ها با سود مادی دسته بندی کردیم. گزاره های ارزشی ای که در رتبه بندی قرار دادیم، از ممنوعیت تمثال حضرت محمد(ص) تا جلوگیری از ازدواج همجنسگرایان و الزام زنان به پوشیدن حجاب را شامل می شد. درحالیکه اغلب پرسش شوندگان ممنوعیت تمثال پیامبر و جلوگیری از ازدواج همجنسگرایان را جزء ارزش های مقدس می دانستند، در مورد الزام زنان به حجاب، کمتر باور به تقدس گرایی داشتند.
در دومین مرحله مطالعه، شرکت کنندگان به سوالاتی پیرامون تمایلشان به جنگ برای دفاع از ارزش هایی که در مرحله اول با آنان صحبت کرده بودیم، پاسخ دادند و در طول این مرحله مغزشان اسکن می شد. وقتی از آنها در خصوص ارزش های مقدسشان پرسیدیم، قسمت چپ مغز که مرتبط با تفکر غیر عقلانی است -در همه شرکت کنندگان اعم از کسانی که دچار محرومیت اجتماعی بودند و آنانکه نبودند- فعالیت بیشتری را نشان داد و تمایل بیشتری برای جان نثاری در راه مقدساتشان بروز دادند؛ اما تفاوت بین پرسش شوندگان وقتی آشکار شد که در خصوص ارزش های غیر مقدس مورد پرسش قرار گرفتند. در اینجا اسکن مغز غیر محرومان سرعت و تحرک کمتری را نشان داد و تمایل به بحث و پاسخ های مشورتی در آنها بیشتر بود، حال آنکه در پرسش شوندگان محروم، ارزش های غیر مقدس هم در قسمت چپ مغز فعالیت های مشابهی با مقدسات ایجاد کرد و در این زمینه هم آنان تمایل به جنگ و جان نثاری از خود نشان دادند. به عبارت دیگر به نظر می رسد که محرومیت های اجتماعی باعث می شود ارزش های غیر مقدس از مقدسات تقلید کند، هم از نظر فعالیت مغزی و هم تمایل به جنگ و جان نثاری در راه ارزش ها.
یافته هایی که ما در تخمین میزان میل و اراده افراد در جنگیدن به دست آوردیم، علاوه بر اینکه در ارزیابی درست از محرک ها و انگیزه های افراط گرایان کمک می کند، باعث جلوگیری از رادیکال شدن افراد نیز می شود. سیاست های اتخاذ شده در اکثر کشورهای اروپایی و شمال آمریکا برای بازداشتن افراد تندرو از پایبندی به ارزش هایشان، مبتنی بر تئوری انتخاب عقلانی و مجازات است؛ اما همانطور که اسکن مغز و مطالعات ما نشان می دهد، از آنجا که باورمندان به مقدسات در برابر تحلیل های منطقی و مبتنی بر هزینه و فایده مقاومت می کنند، اتخاذ سیاست های مبتنی بر تئوری انتخاب عقلانی، به جای جلوگیری از رادیکالیسم ممکن است از دیدگاه آنان ضد اخلاقی تلقی شده و سبب افزایش افراطی گری در تعهد و التزامشان به مقدسات شود.
تحقیقات ما همچنین نشان می دهد که چرا تلاش برای تغییر و جایگزین کردن ایدئولوژی های مبتنی بر خشونت با سایر ایدئولوژی ها غالبا بی اثر است؛ لذا آنانکه برای جلوگیری و مقابله با رادیکالیسم تلاش می کنند بهتر است به جای به چالش کشیدن مقدسات، وجود این ارزش ها را به رسمیت شناخته و در عین حال تفسیرهای دیگری از این ارزش ها ارائه دهند. گاهاً دیده شده که واعظان سلفی برای منصرف کردن برخی از تندروان از انجام حملات انتحاری، با استناد به قرآن استدلالهایی علیه خشونت ارائه کرده و موفق هم شده اند. پس اگر یک نفر می تواند قانع شود که برای دفاع از مقدساتش از راههای صلح جویانه استفاده کند، بقیه هم می توانند.
درخاتمه اینکه: بهترین رویکرد در مقابله با تروریسم این است که در گام اول از تبدیل ارزش های بالقوه خطرناک به مقدسات جلوگیری کنیم؛ اما انجام این مهم مستلزم مبارزه با محرومیت های اجتماعی گسترده ای است که در اروپا و امریکا، جمعیت آسیب پذیر را تحت تاثیر قرار داده است. اگر اصول عقاید و جهان بینی تندوران کمتر مبتنی بر تقدس گرایی باشد، آن وقت چیزهای کمتری برای جنگیدن و فدا کردن جان دارند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما