twitter share facebook share ۱۴۰۰ مرداد ۲۶ 1229

رهبری طالبان را هیبت الله آخوندزاده برعهده دارد؛ اما عبدالغنی برادر، رئیس دفتر سیاسی و شناخته شده ترین چهره گروه است که از دفتر خود در دوحه قطر در بیانیه ای تلویزیونی در مورد سقوط کابل گفت: آزمون واقعی طالبان تازه آغاز شده است و این گروه باید به ملت خدمت کنند.

برادر که سال 1968 در ولایت ارزگان به دنیا آمد، در دهه 1980 همراه با مجاهدین افغان علیه شوروی جنگید. بعد از آنکه روس ها سال 1989 از کشور بیرون رانده شدند و افغانستان به ورطه جنگ داخلی بین جنگ سالاران رقیب افتاد، وی به همراه فرمانده سابقش محمد عمر، اقدام به تأسیس مدرسه ای در قندهار نمود و پس از آن هم با کمک یکدیگر، طالبان (جنبشی که توسط طلبه های جوان هدایت می شد و در راستای پاکسازی دینی کشور و ایجاد امارت اسلامی می کوشید) را بنیان گذاشتند.

طالبان که از شور و حرارت مذهبی، نفرت گسترده از جنگ سالاران و حمایت قابل توجه سرویس اطلاعاتی پاکستان برخوردار بودند، سال 1996 پس از دستاوردهای خیره کننده ای که در تصرف مراکز ولایات داشتند، به قدرت رسیدند. برادر که سمت معاونت ملاعمر را بر عهده داشت، معمار اصلی این پیروزی ها بود.

وی در رژیم پنج ساله طالبان، در نقش های مختلف اداری و نظامی ایفای وظیفه می کرد و زمانی که آمریکا و متحدان افغانش، رژیم طالبان را کنار زدند، سمت معاونت وزیر دفاع را عهده دار بود.

در طول بیست سالی که طالبان از صحنه قدرت افغانستان کنار زده شدند، برادر به عنوان یک رهبر نظامی قوی و سیاستمداری زیرک شناخته می شد. وی در شورای کویته –شورایی که رهبری طالبان در تبعید را بر عهده داشت- با دیپلمات های غربی دیدار می کرد و تمایل زیادی برای تماس سیاسی با کابل از خود نشان می داد.

اما دولت اوباما بیشتر از اینکه به گرایش های معتدل و میانه روانه او امیدوار باشد، از تخصص نظامی او می ترسید. سیا سال 2010 متوجه حضور او در کراچی شد و ماه فوریه همان سال، سرویس اطلاعاتی پاکستان را راضی کرد که برادر را دستگیر کنند. به گفته یک مقام سابق «پاکستانی ها تمام این سالها او را نگه داشتند زیرا آمریکا از آنها خواسته بود».

اما سال 2018 نگرش واشنگتن تغییر کرد و زلمی خلیلزاد نماینده ترامپ در امور افغانستان، از پاکستانی ها خواست برادر را آزاد کنند، تا بتواند مذاکرات قطر را -بر اساس این باور که وی ترتیب تقسیم قدرت را می دهد- رهبری کند. به گفته این مقام سابق «من هرگز دلیلی برای اینکه وی زمینه تقسیم قدرت را فراهم خواهد کرد ندیدم؛ اما مقامات آمریکا این ایده را داشتند و طبق تصور خود عمل کردند».

برادر، توافقنامه دوحه را در فوریه 2020 با آمریکا امضا کرد و به این ترتیب اقدامی که ترامپ آن را پیشرفتی در جهت صلح خواند، به سکویی برای پیروزی کامل طالبان بدل شد.

توافق آمریکا و طالبان، مبنی بر ترک مخاصمه و انجام مذاکرات تقسیم قدرت بین طالبان و دولت افغانستان به رهبری اشرف غنی بود، اما این مذاکرات با پیشرفت اندکی متوقف و مشخص شد که طالبان و برادر درحقیقت در حال خریدن زمان و آماده سازی خود بودند، تا آمریکایی ها از افغانستان خارج شوند و طالبان حمله نهایی را انجام دهند. زندگی برادر به او شکیبایی و اطمینان از پیروزی نهایی را آموخته بود.

*منبع: گاردین

 

بایدن حق داشت

سخت است که ببینیم طالبان سراسر افغانستان را به تصرف خود درآورده و تلاش مردم افغانستان و جامعه بین المللی برای ایجاد دولتی کارآمد، ظرف چند ماه بر باد رفته است. طالبان روز یکشنبه با تصرف کابل، عملیات خود را در آن کشور به پایان رساند و رئیس جمهور اشرف غنی وادار به فرار شد.

تسلط آسان طالبان بر افغانستان سؤالاتی را در مورد درستی تصمیم جو بایدن مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از آن کشور ایجاد کرده است؛ اما به نظر من سرعت و سهولت پیشروی طالبان، درستی تصمیم بایدن را نشان می دهد.

بایدن تردید داشت که تلاش های آمریکا نتیجه بخش باشد و دولت افغانستان در نهایت بتواند بدون نیاز به حمایت آمریکا به بقا و کارایی خود ادامه دهد. ناکارآمدی و فروپاشی ارتش و نهادهای دولتی افغانستان، نشان داد که شک بایدن درست بوده است. جامعه بین الملل با صرف میلیاردها دلار و از دست رفتن جان هزاران انسان، نزدیک به 20 سال را صرف از بین بردن القاعده، شکست طالبان، حمایت، مشاوره، آموزش و تجهیز ارتش افغانستان، تقویت نهادهای دولتی و سرمایه گذاری در جامعه مدنی نمود و به پیشرفت های چشمگیری هم رسید؛ اما این دستاوردها کافی نبود.

پیشرفت سریع طالبان نشان داد که حتی دو دهه حمایت مداوم، نتوانست به ایجاد نهادهایی در افغانستان بیانجامد که بتوانند مستقل از کمک سایر کشورها، خود را حفظ کنند. دلیل این شکست این است که مأموریت آمریکا و ائتلاف بین المللی از ابتدا اشتباه بود و تلاش برای ایجاد دولتی متمرکز و یکپارچه در افغانستان، به دلایل مختلف به نتیجه نمی رسید.

موقعیت طبیعی دشوار کشور، پیچیدگی قومی، و وفاداری های نژادی و قبیله ای، باعث تفرقه و عدم یکپارچگی سیاسی شده بود؛ مداخلات خارجی و وجود همسایگانی همچون پاکستان نیز مزید بر علت شد که هرگونه تلاشی برای تبدیل افغانستان به دولتی مدرن، با شکست مواجه شود. با این اوصاف، تصمیم بایدن برای خروج نیروها و پایان دادن به تلاش ناکام آمریکا -در ایجاد دولتی متمرکز و یکپارچه که هدفی دست نیافتنی می نمود- گرچه سخت اما درست بود.

آمریکا از افغانستان خارج شد، زیرا به هدف استراتژیک خود که جلوگیری از حملات آینده به خاک خود و متحدانش از افغانستان است، رسیده بود. ایالات متحده و شریکانش در ائتلاف، القاعده را در افغانستان و پاکستان از بین بردند؛ این امر در مورد شاخه داعش در افغانستان نیز صدق می کند؛ چنانکه تاکنون چیزی که نشان از توان انجام حملات فراملی توسط این گروه باشد، ندیده ایم. در این میان آمریکا شبکه ای با حضور شریکانش ایجاد کرده است که با تروریسم در سراسر جهان مبارزه می کنند، اطلاعات مربوط به این گروهها را به اشتراک می گذارند و قدرت دفاعی مشترک خود را در برابر حملات تروریستی تقویت می کنند. القاعده از زمان بمب گذاری سال 2005 در لندن نتوانسته است یک حمله بزرگ خارجی انجام دهد.

البته تضمینی وجود ندارد که طالبان بار دیگر پناهگاهی امن در اختیار القاعده یا گروههای مشابه قرار ندهد، اما این امر بسیار بعید است. طالبان به تنهایی، دستاوردهای خوبی داشته و دلیل ندارد که بخواهد مشارکت خود را با گروههایی همچون القاعده احیا کند. طالبان بدنبال کسب مشروعیت و حمایت بین المللی است و این امر انگیزه این گروه را برای میزبانی از سایر گروههایی که بدنبال انجام حملات تروریستی علیه قدرت های خارجی هستند، از بین می برد.

در نهایت بایدن حق دارد که بر درستی تصمیم خود در پایان دادن به مأموریت نظامی نیروهایش در افغانستان ایستادگی کند؛ زیرا انجام این کار، خواسته رأی دهندگان امریکایی بود. اکثر مردم آمریکا اعم از دموکرات و جمهوریخواه، شکیبایی خود را در برابر جنگ های بی پایان خاورمیانه از دست داده بودند. با توجه به چند دهه نارضایتی اقتصادی در میان طبقه کارگر در آمریکا که اخیرا به دلیل تأثیرات همه گیری کرونا بیشتر هم شده است، رأی دهندگان می خواهند مالیاتشان به جای قندهار در کانزاس صرف شود. بایدن باید در عرصه خارجی، سیاست هایی را اتخاذ کند که از حمایت مردم آمریکا برخوردار باشد.

افغانستان مستحق حمایت جامعه بین الملل برای آینده ای بهتر می باشد؛ اما مأموریت نظامی آمریکا مسیر خود را طی کرده و به پایانش رسیده است. بهترین کاری که جامعه بین الملل می تواند در حال حاضر انجام دهد، این است که با کمک های بشردوستانه، رنج مردم را التیام داده و افغان ها را مجبور کند روند دیپلماسی و سازش را در پیش گیرند و بدنبال ایجاد صلح و و ثبات و موازنه سیاسی در کشور باشند.

*منبع: پراجکت سندیکیت

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما