فشار شدیدی روی ایران برای گرفتن انتقام است
ترور هنیه فشار زیادی را بر نهادهای امنیتی ایران وارد کرده است زیرا این نخستین بار نبود که عوامل اسرائیل به داخل کشور نفوذ کرده و دست به حمله زده اند.
همین چند روز پیش اسماعیل خطیب وزیر مستعفی اطلاعات، با افتخار از «برچیده شدن شبکه موساد» در ایران سخن گفت و آن را بزرگترین دستاورد خود در دوران ریاست جمهوری رئیسی برشمرد.
حالا نمایندگان مجلس و دیگر چهره های سیاسی در ایران شاهد تناقضی بزرگ هستند. حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده مجلس گفت: «حضور نفوذی ها در ترور اسماعیل هنیه را نمی توان انکار کرد». علی مطهری نماینده سابق مجلس نیز این پرسش مهم را مطرح کرد: «صهیونیست ها از کجا از محل اقامت مهمان ما در تهران خبر داشتند؟»
قتل هنیه همچنین این گمان را در مردم ایجاد کرده است که ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران که ماه می در سانحه سقوط هلیکوپتر درگذشت، واقعا توسط اسرائیل کشته شده است.
محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ دوران رئیسی در پستی که در شبکه ایکس به اشتراک گذاشت، به این تردیدها دامن زد، و داوود مدرسیان فعال محافظه کار در پاسخ به پست او نوشت: «آیا این توئیت گمانه زنی ها در مورد ترور رئیسی را تأیید نمی کند؟»
یک منبع ارشد محافظه کار به ما گفت که تمام خانواده رئیسی معتقدند او توسط اسرائیل کشته شده است.
امنیت سست
خشم مردم ایران متوجه سپاه شده است که مسئول تأمین امنیت مراسم تحلیف و شرکت کنندگان مهمی همچون هنیه بوده است.
به گفته یک مقام نزدیک به رئیس جمهور: «هنیه در نزدیکی کاخ سعدآباد تهران که دفتر رئیس جمهوری است کشته شد». این منبع افزود: «این منطقه به شدت توسط سپاه محافظت می شود».
سپاه در سالهای اخیر به یک نهاد قدرتمند سیاسی، اقتصادی و همچنین نیروی نظامی برتر ایران تبدیل شده است و ایرانیان اکنون آن را به بی توجهی نسبت به وظایف اولیه خود متهم می کنند.
میلاد دخانچی مجری سابق تلویزیون خطاب به سپاه در شبکه ایکس نوشت: «وقت ان است که از ساخت مراکز تجاری عقب نشینی کنید».
یک مقام ارشد سابق به ما گفت که شکی نیست که اسرائیل به طور جدی در تشکیلات حاکم نفوذ کرده است. دلیل اینکه ما شاهد چنین وضعی هستیم این است که «سپاه به جای تمرکز بر دشمن، بر دستگیری منتقدان متمرکز شده است».
چالشی بزرگ
ترور هنیه چالش بزرگی برای دولت آینده پزشکیان است. رئیس جمهور جدید شخصیتی اصلاح طلب است که به ایرانیان وعده رویکردی نرم تر و بازتر در امور داخلی و خارجی داده است.
ولی با ترور هنیه اکنون نه تنها ایران برای انتقام گیری آماده می شود، که حزب الله نیز ممکن است درگیری در مرز لبنان و اسرائیل را تشدید کند؛ همچنین حماس متعهد شده است پاسخی سخت به صهیونیست ها دهد.
به گفته این مقام ارشد سابق: « با حمله جدید اسرائیل، متأسفانه بازدارندگی ما بار دیگر با شکست مواجه شد؛ بنابراین ما چاره ای نداریم جز اینکه به شدت به آن پاسخ دهیم، تا بازدارندگی خود را بازیابیم».
در چنین شرایطی محافظه کاران ایران در قبال هرگونه تلاشی که پزشکیان برای تعامل با غرب انجام دهد، موضع سخت تری خواهند گرفت. به نوشته یک تحلیلگر ایرانی: «اسرائیل مدتهاست که با گفتگوی ایران و غرب مخالف است و از هر اقدامی برای ایجاد مانع استفاده می کند. ترور هنیه در راستای همین هدف است. نتانیاهو می خواهد شرایطی به وجود آورد که تضمین کند ترامپ ماه نوامبر رئیس جمهور امریکا خواهد شد، یا حداقل در صورت ریاست جمهوری هریس، از سخت گیری او در مقابل صهیونیست ها جلوگیری کند».
احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت: «اسرائیل به احتمال زیاد میتوانست هنیه را در قطر یا ترکیه هم ترور کند، اما به عمد تهران را انتخاب کرد به عنوان اقدامی از هر جهت تحریکآمیز. اسرائیل به احتمال بسیار، در زمانهای دیگر هم میتوانست هنیه را ترور کند، اما به عمد، عملیات ترور را شب بعد از مراسم تحلیف دکتر پزشکیان انتخاب کرد تا دولت جدید را با بحران و آشفتگی و سردرگمی از همان ابتدای کارش روبرو کند».
یک تحلیلگر نزدیک به دولت نیز معتقد است که بین ترور محسن فخری زاده پدر برنامه هسته ای ایران در نوامبر 2020 و ترور اخیر، شباهت هایی وجود دارد. فخری زاده بلافاصله بعد از اینکه حسن روحانی رئیس جمهور وقت پیامی از بایدن دریافت کرد که واشنگتن به زودی برای پیوستن مجدد به برجام آماده خواهد شد، خارج از تهران کشته شد «اسرائیل خیلی زود فخری زاده را ترور کرد تا تندروهای تهران را تحریک کند که در برابر هرگونه تعاملی با آمریکا رادیکال تر برخورد کنند».
وی افزود: «واکنش غرب به این رویداد می تواند راه را برای پزشکیان هموارتر یا پیچیده تر کند»
سناریوهای پیش روی اسرائیل
روز پنجشنبه سازمان های امنیتی اسرائیل دست به مجموعه اقداماتی زدند: از جمله به اسرائیلی هایی که قصد سفر به خارج از کشور را دارند در مورد حملات احتمالی هشدار دادند، کارخانه هایی که در شمال کشور واقع هستند و مواد اشتعال زا دارند را تعطیل کردند و نشان دادند که برای حرکت انتقام جویانه ایران و حزب الله اماده می شوند.
انواع سناریوها
اسرائیل برای سناریوهای گوناگون از جمله حملاتی در مقیاس های مختلف از سوی ایران، حزب الله، حماس، حوثی ها و شبه نظامیان در عراق و سوریه آماده است؛ به موازات آن نیز برای احتمال افزایش خشونت در کرانه باختری آماده می شود.
ایران می تواند حمله 13 آوریل خود را علیه اسرائیل تکرار کند، همچنین می تواند به نمایندگی های دیپلماتیک اسرائیل یا یهودیان خارج از کشور حمله کند مانند بمب گذاری انتحاری 1992 در سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس و بمب گذاری در سال 1994 در مرکز یهودیان بوئنوس آیرس. در هر دو مورد مقامات آرژانتین، به ارتباط عاملان حمله با ایران مظنون بودند.
ایران همچنین می تواند یک حمله هماهنگ با حزب الله، حوثی ها و شبه نظامیان عراق و سوریه انجام دهد. در مورد حزب الله سالهاست که اسرائیل در مورد ذخیره عظیم موشک ها و راکت های این گروه هشدار می دهد. این بیم می رود که حزب الله پایگاه های نظامی حساس اسرائیل یا زیرساخت های مهم مانند پالایشگاه حیفا یا بندر حیفا را هدف قرار دهد.
اسرائیل نگران عبور نیروهای حزب الله از مرز به داخل کشور و تلاش برای تصرف کیبوتس ها و روستاهای شمال کشور نیز هست؛ هرچند تعداد زیادی از آنها را از زمان 8 اکتبر و شروع شلیک های حزب الله، تخلیه کرده است.
احتمال دیگری که اسرائیل برای آن اماده می شود این است که حماس به سلول های خفته دستور دهد تا علیه یهودیان و اسرائیلی ها در کرانه باختری یا داخل اسرائیل حملاتی انجام دهند.
حملات محتمل و کم احتمال
رامی ایگرا از مقامات ارشد سابق موساد می گوید: «فکر نمی کنم ایرانیان علاقه ای به راه اندازی جنگی تمام عیار علیه اسرائیل داشته باشند، این امر در مورد اسرائیل نیز صدق می کند».
وی افزود: «هنیه نقش مهمی در مذاکرات برای آزادی گروگان ها نداشت، وگرنه اسرائیل او را ترور نمی کرد». ایگرا با اشاره به اینکه اولویت ایران حداقل درحال حاضر ادامه برنامه هسته ای خود است نه مقابله با اسرائیل، گفت: «بعید است تهران برای انتقام از هنیه، خطر جنگ با اسرائیل را به جان بخرد. از آنجا که این قتل در تهران اتفاق افتاد، نظام دست به انجام نوعی عملیات برای حفظ وجهه خود خواهد زد ولی ما در ماه آوریل دیدیم که حمله مستقیم ایران تهدید مهمی برای اسرائیل نبود. قدرت نظامی ایران درحد متوسط است، ما این را در جنگ ایران و عراق دیدیم؛ اساسا تغییری در وضع نظامی این کشور ایجاد نشده است. تهدید مهم برای ما حزب الله است».
به عقیده ایگرا حزب الله بیمه ایران است «در صورتی که اسرائیل تصمیم به حمله به نیروگاههای هسته ای ایران بگیرد، تهران به حزب الله دستور می دهد که با تمام توان به اسرائیل ضربه بزند؛ ما هنوز در آن مرحله نیسیتم. حزب الله نیز مانند ایران در حال تدارک حمله ای است که بیشتر نمادین باشد تا مهم؛ به عبارت دیگر درحال تمهید حمله ای است که به جنگی همه جانبه با اسرائیل نینجامد».
انتظار حمله ای هماهنگ
راز زیمت محقق ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل معتقد است که ایران به قتل هنیه واکنش نظامی نشان خواهد داد «برخلاف کسانی که ادعا می کنند که چون یک مقام ایرانی هدف قرار گرفته نشده، تهران می تواند از واکنش خودداری کند، من فکر می کنم تهران درحال آماده شدن برای حمله است».
وی افزود: «بیانیه رهبر ایران این مسئله را روشن می کند. در واقع تهران از آوریل گذشته پس از کشته شدن یکی از مقامات ارشد سپاه در دمشق، این خط قرمز را گذاشت که هرگونه حمله به یک تبعه ایران و به خاک ایران، با ضد حمله ای مستقیم مواجه خواهد شد و این کار را 13 آوریل با پرتاب صدها موشک و پهپاد به اسرائیل انجام داد»
به گفته زیمت: «چیزی که این معادله را پیچیده تر می کند این است که ترور هنیه و فؤاد شکر ارشدترین مقام نظامی حزب الله باهم انجام شد؛ بنابراین احتمالا شاهد عملیاتی هماهنگ بین ایران و نیروهای نیابتی اش خواهیم بود. همچنین برخلاف حمله 13 آوریل که بیشتر پایگاه نیروی هوایی اسرائیل در جنوب کشور هدف گرفته شد، این بار شاهد حمله در وسعت جغرافیایی گسترده تری خواهیم بود».
نخستین بحران بزرگ پیش روی پزشکیان
اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در تهران ترور شد. گرچه اسرائیل مسئولیت حمله را برعهده نگرفته، ولی انگشت اتهام به سوی او نشانه رفته است. اسرائیل از این اقدام خود دو هدف داشت که هدف دوم اختلال در کار دولت جدید ایران بود. در روز روی کار آمدن رئیس جمهور اصلاح طلب ایران، رهبری خارجی و از متحدان تهران ترور می شود؛ حال رئیس جمهور باید به یک بحران امنیتی که ابعاد و پیامدهای بین المللی دارد رسیدگی کند.
اگر سعید جلیلی پیروز انتخابات ریاست جمهوری می شد، اسرائیل می توانست براحتی جامعه بین الملل را قانع کند تا تعامل دیپلماتیک با ایران را کاهش دهند و این کشور را تحت فشار بگذارند؛ اما پزشکیان فردی میانه رو است. او گرچه بارها آمریکا را به دلیل حمایت از اسرائیل در جنگ غزه، اعمال تحریم های شدید اقتصادی علیه ایران و خروج از معاهده هسته ای محکوم کرده، ولی درعین حال فردی عملگرا است. او در کارزار انتخاباتی خود بر مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم های اقتصادی تأکید کرد، امری که ظاهرا خواسته رهبر انقلاب نیز هست.
گفتگوی ایران و امریکا، آخرین چیزی است که اسرائیل –به ویژه شخص نتانیاهو- در این مرحله خواهان ان است. نتانیاهو می خواهد برای جلوگیری از این گفتگو، جنگ را به لبنان گسترش دهد، به این امید که ایران واکنش شدیدی نشان داده و مستقیما وارد جنگ شود. این درحالی است که نه حزب الله و نه ایران خواهان جنگ با اسرائیل نیستند ولی اگر اسرائیل جنگ با لبنان را آغاز کند، آنوقت ناچار هستند که ناخواسته وارد درگیری شوند.
برخلاف حماس –یک گروه سنی که در بیست سال گذشته به ویژه جنگ سوریه با ایران اختلافاتی داشته- حزب الله یک سازمان شیعه و مهمترین نیروی نیابتی ایران در خاورمیانه است. اگر اسرائیل شروع به جنگی تمام عیار علیه لبنان کند و جمهوری اسلامی برای دفاع از حزب الله مداخله ننماید، تمام اعتبار خود را نزد متحدانش در سراسر خاورمیانه از دست می دهد. ایران پیشتر از سوی حوثی های یمن به دلیل عدم دفاع از حماس در غزه مورد انتقاد قرار گرفته بود.
از آنجا که ایران تمایلی به آغاز جنگ مستقیم با اسرائیل نشان نداده است، بهترین سناریو برای اسرائیل این بوده است که ایران را در موقعیتی غیرقابل فرار به دام بیندازد. ترور یک رهبر متحد ایران در تهران و در غروب روزی که مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید انجام شده، همان دام است؛ این امر پزشکیان و متحدانش را در شرایط بسیار دشواری قرار داده است.
اگر ایران واکنشی نشان ندهد، در سراسر منطقه مورد تمسخر قرار می گیرد. تندروهای تهران بی امان به پزشکیان حمله خواهند کرد، او را شخصی ضعیف و خودفروخته خواهند خواند و سعی می کنند برنامه هایش را قبل از شروع به کار دولت، فلج کنند. او همکنون نیز به دلیل تلاش برای مذاکره با آمریکا مورد حملات افراط گرایان قرار گرفته است.
اگر واکنش ایران شدید باشد، به کوه مشکلات خود میافزاید. این چیزی نیست که پزشکیان و نزدیکانش خواهان آن باشند ولی ممکن است مجبور شوند دست به عمل بزنند. در این حالت باید بدانند که بسته به نحوه واکنش آنها، ممکن است آمریکا مجبور شود برای دفاع از اسرائیل مستقیما دخالت کند و این امر بر دستور کار دولت پزشکیان برای انجام مذاکره با واشنگتن تأثیر منفی خواهد گذاشت. هرکدام از این سناریوها که تحقق یابد اسرائیل –هرچند موقت- برنده بازی خواهد بود.
آقای خامنه ای با صدور بیانیه ای ضمن محکومیت این ترور، قول انتقام داد. پزشکیان نیز در بیانیه خود گفت که جمهوری اسلامی از تمامیت ارضی، عزت و سربلندی خود دفاع خواهد کرد و اشغالگران تروریست را از اقدام بزدلانه خود پشمیان خواهد ساخت.
در ادامه تحولات، صبح امروز آمریکا با حمله به پایگاهی در جنوب بغداد –که تحت کنترل یکی از گروههای شیعه حامی ایران است- چهار عضو این گروه را کشت. این حمله پس از آن صورت گرفت که پایگاههای ایالات متحده در عراق و سوریه هفته گذشته هدف حمله قرار گرفت. اسرائیل همچنین به بیروت حمله کرد و فؤاد شکر ارشدترین فرمانده نظامی حزب الله را کشت.
پیامدهای ترور هنیه –درصورتی که منجر به جنگی گسترده تر در منطقه شود- برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز مهم خواهد بود. اگر اسرائیل جنگ گسترده تری را با ایران و حزب الله اغاز کند، دولت بایدن مطمئنا طرف اسرائیل را خواهد گرفت. اما این مسئله برای معاون بایدن خانم هریس که تلاش می کند خود را متمایز از بایدن نشان دهد و دست از حمایت بی قید و شرط از اسرائیل بردارد، مشکل آفرین خواهد بود.
طبق بسیاری از گزارش ها، دیدار هفته گذشته نتانیاهو و هریس آنطور که نتانیاهو می خواست پیش نرفت و خواسته هریس مبنی بر آتش بس فوری، نتانیاهو را به شدت عصبانی کرد.به عقیده نتانیاهو وقوع جنگی جدید اخرین چیزی است که هریس می خواهد.
ترور هنیه حتی اگر منجر به جنگی دیگر نشود، تنش ها را در منطقه افزایش می دهد زیرا وضعیتی مخاطره آمیز ایجاد می کند که در آن کوچک ترین اشتباه هر طرف ممکن است انفجاری بزرگ ایجاد کند. تنش ها ممکن است اصلاح طلبان و میانه روهای ایران را تضعیف کند و برنامه پزشکیان در داخل و منطقه را با شکست مواجه نماید؛ اتفاقی که اگر رخ دهد برای منطقه نیز خوشایند نخواهد بود.
تنها هدف نتانیاهو به آتش کشیدن منطقه است
نتانیاهو با کشتن اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس پیامی واضح به ایران و جنبش های مقاومت ارسال کرد: اینکه خواهان جنگی منطقه ای است.
از دو دهه پیش نتانیاهو تنها یک ایده داشت: ایران سر اژدها است و حماس و حزب الله تنها بال های این اژدها هستند؛ پس باید سر اژدها را قطع کرد. وی معتقد بود با درهم شکستن آرمان فلسطینیان و ممانعت از تشکیل کشوری مستقل توسط انها، می توان پیروزی مردم یهود را رقم زد.
حالا او فکر می کند با کشاندن آمریکا و بریتانیا به جنگ با ایران، در آستانه دستاورد سیاسی مهمی قرار دارد.
به هم خوردن مذاکرات
هنیه کسی بود که هیچ دخالتی در حمله 7 اکتبر حماس نداشت و دفترش مسئول مذاکره با میانجیگران قطری و مصری بود.
نتانیاهو با ترور او مذاکره و توافق برای آزادی گروگان ها را به هم زد. بی میلی نتانیاهو به مذاکره از آخرین دور مذاکرات رم آشکار شد؛ جایی که طرف اسرائیلی شرایط خود را چند برابر کرد و عملا مانع از رسیدن به توافق شد.
این امر در آخرین دیدار نتانیاهو از رفح نیز مشهود بود؛ در آن دیدار او قول داد که اسرائیل کنترل نامحدود خود را بر گذرگاه فیلادلفی حفظ کند.
محمد بن عبدالرحمن آل ثانی نخست وزیر قطر در واکنش به ترور هنیه این سؤال را مطرح کرد که چگونه می توان در زمانی که اسرائیل طرف مذاکره کننده را کشته است، مذاکرات را پیش برد.
هنیه یکی از اعضای کمیته مذاکره بود و حالا این کمیته باید بدون او به کار خود ادامه دهد.
هدف آل ثانی از طرح چنین مطلبی، انتقاد از نتانیاهو بود که تاکنون هرکاری توانسته برای تشدید تنش های منطقه و تضعیف موضع دولت امریکا در مورد آتش بس دائمی و مخالفت با گشودن جبهه دوم در لبنان کرده است.
هنیه کسی نبود که در مخفیگاه پنهان شود بلکه به شکلی عادی زندگی می کرد و مرتبا با قطر، ترکیه و ایران در حال مذاکره بود. اسرائیل مرد علمگرایی را کشت که روزی برای مذاکره یا آتش بس به آن نیاز پیدا خواهد کرد. اگر ارتش اسرائیل نتواند حماس را در غزه شکست دهد یا از کار بیندازد، مجبور است با این گروه وارد معامله شود.
حماس با ترور هنیه تضعیف نخواهد شد؛ اسرائیل رهبران و فرماندهان زیادی از حماس را کشته ولی این جنبش چه از نظر جذب نیرو و چه از نظر دسترسی به تسلیحات و نفوذ سیاسی، بیش از گذشته رشد کرده است. پس از حمله 7 اکتبر محبوبیت این گروه در فلسطین و در جهان اسلام و عرب افزایش پیدا کرده است؛ تازه ترین نظرسنجی ها نشان می دهد که اگر اجازه برگزاری انتخابات آزاد در کرانه باختری داده شود، حماس پیروز رقابت خواهد بود.
مقاومت حماس در برابر اسرائیل در مقایسه با زمان ریاست شیح احمد یاسین چند برابر شده است. یاسین بنیانگذار حماس بود که بر اثر شلیک موشک های اسرائیلی کشته شد؛ در ان زمان هنیه ریاست دفتر او را بر عهده داشت.
فرار از مشکلات داخلی
نتانیاهو راه حل مقابله با مشکلات داخلی را در برافروختن آتش در کل منطقه دیده است. تصادفی نیست که دستور ترور هنیه یک روز پس از حمله فاشیست های اسرائیلی و اعضای راست افراطی کنست به یک بازداشتگاه صادر شد. هدف از این حمله جلوگیری از دستگیری سربازان به جرم تجاوز به یک زندانی فلسطینی بود.
صدها زندانی فلسطینی بازداشتگاه Sde Teiman داستان های دلخراشی از شکنجه خود روایت کرده اند. با افزایش فشار از سوی دیوان کیفری بین المللی در مورد جنایات جنگی در غزه، دادستان های نظامی اسرائیل به ادعاهای شکنجه رسیدگی کرده و 9 سرباز را به اتهام سوء استفاده جنسی از یک زندانی، دستگیر نمودند.
آنچه در ادامه اتفاق افتاد شبیه به حمله طرفداران ترامپ در سال 2021 به کنگره بود. خبر دستگیری با خشم راست گرایان افراطی و فاشیست ها مواجه شد؛ انها مقابل پادگان تیمان تجمع کردند و چند معترض درب پادگان را شکستند. در بین معترضان سربازان ذخیره و دو نماینده راست افراطی پارلمان حضور داشتند.
سه ساعت طول کشید تا پلیس وارد عمل شود. سربازانی که از سوی دادگاه متهم شده بودند، با استفاده از اسپری فلفل مانع از دستگیری خود توسط پلیس می شدند. هرزی هالوی رئیس ستاد کل ارتش مجبور شد برای مقابله با این بحران، جلسه ای را که برای نحوه واکنش اسرائیل به حمله به بلندی های جولان برگزار شده بود، نیمه کاره رها کند. در این حادثه ارتش و پلیس هرکدام یکدیگر را مقصر برهم خوردن نظم و قانون می دانستند.
به عقیده منتقدان نتانیاهو، هدف اصلی وی ماندن در قدرت است و تمام اقدامات او از جمله طولانی شدن جنگ غزه را باید در این زمینه درک کرد. بقای سیاسی وی متکی به حمایت احزاب راست افراطی است که بدنبال ادامه و گسترش جنگ هستند و آشکارا می خواهند موضعی تهاجمی تر در قبال ایران و حزب الله اتخاذ شود.
بازدارندگی ایران و حزب الله از بین رفته است
در نگاه اول نقطه مشترک ترور فؤاد شکر و اسماعیل هنیه این بود که هر دو از اعضای اصلی محور مقاومت بودند. در مورد شکر باید گفت که اسرائیل او را مسئول حمله موشکی 27 ژوئیه به مجدل شمس می دانست و چون همچنان نمی خواهد جنگی همه جانبه با لبنان راه بیندازد، ترجیح داد حمله ای هدفمند انجام دهد.
ترور هنیه غافلگیرکننده تر بود چراکه بنابه گزارش ها، او مذاکره کننده اصلی برای آزادی گروگان ها بود؛ به عبارت دیگر ترور شکر برای کسی که با سابقه عملیاتی و مبارزاتی او آشنا بود، قابل درک و توجیه است ولی ترور هنیه غیرقابل درک به نظر می رسد. درست است که مسئول دانستن تمام رهبران حماس برای حمله 7 اکتبر باوری عمومی در بین تمام اسرائیلی هاست ولی هنیه در این مدت سفرهای زیادی انجام داد و فرصت های متعددی برای ترور او وجود داشت؛ چرا اکنون و چرا در تهران؟
یکی از دلایل، به تمایل اسرائیل به ایجاد تصویری قدرتمند از خود برمی گردد. ده ماه از جنگ غزه گذشته و در این مدت تصویری که از قدرت نظامی اسرائیل در خاورمیانه وجود داشت، از بین رفته است. اسرائیل با کشتن دو شخصیت مهم و استفاده از قابلیت های نظامی و اطلاعاتی ای که هیچکس دیگری در منطقه ندارد، امیدوار است تصویر خدشه دار شده خود را اصلاح کند. بر اساس این نگاه، ایران، حزب الله و حماس باید بدانند که اسرائیل می تواند هرکسی را که مستقیما شهروندانش را تهدید می کند، بکشد و هیچ شخص و مکانی دور از دسترس نیست. هدف از اتخاذ این رویکرد این است که بازدارندگی را به موضوعی شخصی تبدیل کند؛ یعنی تک تک فرماندهان و شخصیت های ارشد پی ببرند که با برنامه ریزی حمله به اسرائیلی ها یا تأیید چنین حملاتی، جان خود را در خطر مستقیم قرار می دهند.
حالا اسرائیل باید به این فکر کند که ایران و حزب الله ممکن است چه واکنشی نشان دهند. ایران و حزب الله توانایی انجام حملات دقیق مشابه اسرائیل را ندارند ولی می توانند با رگبار موشک و راکت به اسرائیل حمله کنند. ایران احتمالا انجام حملات هماهنگی را بین حزب الله، حوثی ها و شبه نظامیان عراقی ترتیب خواهد داد، به این امید که برخی از مهمات، از سپر دفاع هوایی اسرائیل عبور کند. ایران احتمالا حملاتی را از داخل خاک خود ترتیب دهد و این حملات را در چند نوبت انجام دهد تا به اسرائیل بفهماند که اقداماتش سبب تشدید تنش شده است.
در جبهه دیپلماتیک، ایران احتمالا از حماس خواهد خواست تا گفتگو بر سر آتش بس و آزادی گروگان ها را متوقف کند، تا از ایجاد این تصور که حملات و فشار نظامی اسرائیل مؤثر بوده است، جلوگیری نماید. این بدان معنا نیست که مذاکرات هرگز انجام نشده و به نتیجه نمی رسد ولی به تأخیر افتادن آن قطعی است.
حتی اگر ایران چنین خواسته ای را مطرح نکند، نتانیاهو دیگر نمی تواند براحتی به توافق آزادی گروگان ها برسد و حماس شرایط را سخت تر خواهد کرد. در مورد نتانیاهو دو نظریه وجود دارد: بر اساس یک نظر اکنون که کنست وارد تعطیلی سه ماهه شده و رأی عدم اعتماد نمایندگان راست افراطی پارلمان –که مخالف هرگونه سازش با حماس هستند- به او به تأخیر افتاده است، ممکن است نتانیاهو انعطاف پذیری بیشتری در گفتگوها نشان دهد. نظر دوم این است که نتانیاهو تا زمانی که به توافقی که واقعا حماس را از نظر نظامی ضعیف کند نرسد، توافق نخواهد کرد. بر اساس این نگاه نتانیاهو به دنبال آن است که کنترل دوگذرگاه در غزه را بدست بگیرد، تا از بازسازی حماس و شلیک موشک های این گروه به اسرائیل جلوگیری کند: یکی گذرگاه نتزایم در شمال و دیگری گذرگاه فیلادلفی در امتداد مرز مصر.
گذر حوادث درستی نظریه دوم را اثبات می کند. نتانیاهو در دیدار هفته گذشته خود با بایدن در واشنگتن، هیچ نشانه ای مبنی بر تمایل به سازش ارائه نکرد و به جای اینکه از فرصت تعطیلات کنست برای سازش استفاده کند، اجازه حملات بیشتر به مقامات ارشد حماس را صادر نمود.
و اما در مورد حماس مشخص نیست که آیا مرگ هنیه تماس با اسرائیل را در مورد گروگان ها متوقف می کند یا به تعویق می اندازد. هنیه با توجه به روابطش با قطر یکی از مهره های کلیدی مذاکرات بود ولی می توان انتظار داشت که یکی دیگر از چهره های حماس جای او را بگیرد؛ چنانکه ترور دیگر رهبران حماس در سال جاری مانند مروان عیسی، محمد ضیف و صالح العروری مانع از ادامه مذاکرات نشد.
در خصوص محاسبات نظامی حماس، خلیل الحیه معاون سنوار، پس از مرگ هنیه در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران حاضر شد و گفت: «حماس و ایران علاقه ای به جنگ منطقه ای ندارند ولی کشتن هنیه جنایتی است که باید مجازات شود». این بیانیه با هدف اولیه ای که حماس و سنوار پس از 7 اکتبر مبنی بر کشاندن اسرائیل به جنگ چندجانبه منطقه ای بیان کردند تضاد دارد و الحیه احتمالا برای رعایت خواسته های میزبانش در تهران، چنین سخنانی گفته است.
در دیگر مناطق فلسطین، پس از انتشار خبر کشته شدن هنیه راهپیمایی هایی در کرانه باختری و بیت المقدس شرقی انجام شد و از مردم این مناطق خواسته شد تا از حماس حمایت کرده، علیه اسرائیل متحد شوند. همچنین حماس مسئولیت حمله با تفنگ و چاقو در نزدیکی شهرک یهودی نشین کریات اربا را بر عهده گرفت و ان را پاسخی به ترور هنیه توصیف کرد. با این حال گسترش بیشتر ناآرامی بعید است. محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان، گرچه حماس را تهدید می داند و مدتهاست از هرگونه تحولی که منجر به تضعیف این گروه شده استقبال کرده است، ولی قتل هنیه را محکوم کرد.
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments