twitter share facebook share ۱۴۰۳ مهر ۱۵ 308

سپتامبر سال گذشته اتفاقاتی در مرز سوریه رخ داد که احتمال گشوده شدن جبهه جدیدی را علیه اسرائیل در سوریه ایجاد کرده بود؛ ولی شگفت آور اینکه این جبهه در طول سال گذشته آرام بود و واکنشی نسبت به جنگ غزه نداشت. ماه سپتامبر تانک های اسرائیلی به دو ساختمان نظامی در داخل سوریه حمله کردند. ادعای مقامات اسرائیل این بود که این دو ساختمان در یک منطقه مرزی ساخته شده است که بنابر توافق 1974 بین دو کشور، قرار بوده این منطقه غیرنظامی باشد و حضور نظامیان به نیروهای کوچک با سلاح های سبک محدود شود. جالب آن است که سال 2011 وقتی ارتش سوریه با هدف سرکوب قیام مردمی به این منطقه آمد و نیروها، هواپیماها و تانک های خود را در نزدیکی مرز اسرائیل مستقر کرد، اسرائیل واکنشی نسبت به این حضور نظامی نشان نداد.

جبهه بین سوریه و اسرائیل در سال گذشته به طرز عجیبی آرام باقی مانده است و این درحالی است که سایر متحدان ایران، با اسرائیل وارد درگیری شده اند. اما متحدان ایران در سوریه علیرغم عملیات ها و حملاتی که اسرائیل در داخل خاک سوریه دارد –از جمله حمله به کنسولگری ایران در دمشق و ترور یک فرمانده ارشد ایرانی در اول آوریل- واکنشی نشان نمی دهند. به این ترتیب سوریه تنها عضو محور مقاومت است که تاکنون خود را از درگیری دور نگه داشته است

دلیل این سکوت روندی است که از زمان حافظ اسد در پیش گرفته شده بود. وی می کوشید خود را به عنوان تنها کسی معرفی کند که می تواند مرز سوریه و اسرائیل را آرام و امن نگه دارد. حالا بشار اسد همین روند را ادامه می دهد و چه بسا که در پایان جنگ، او یکی از چهره های پیروز منازعه باشد. بشار به جای گشودن جبهه جدیدی علیه اسرائیل، کوشیده است تا تصویر گذشته خود را بازسازی کند و در ضمن آن، گام های دیپلماتیکی را برای ادغام تدریجی سوریه در منطقه و عادی سازی روابط با دیگر کشورها بردارد

یکی از دلایل اصلی اتخاذ چنین تصمیمی این است که سوریه متوجه آسیب پذیری خود پس از جنگ داخلی است و می داند که وارد شدن به یک درگیری منطقه ای جدید، چه خسارات زیانبار و غیرقابل جبرانی می تواند برایش داشته باشد. این کشور نه تنها از جانب اسرائیل، که از جانب شورشیان شمال سوریه با خطر مواجه است. اگر اسرائیل حملات خود را به سوریه تشدید کند و رهبران ارشد این کشور را هدف قرار دهد، شورشیان شمال ترغیب می شوند تا پس از سالها سکوت و انفعال، به مناطق تحت سلطه حکومت حمله کنند

یکی دیگر از دلایل، روابط تیره دمشق و حماس است؛ درحالی که دمشق مدت های طولانی حماس را تحت حمایت خود داشت، این گروه سال 2011 از قیام مردمی علیه اسد حمایت کرد

نکته سوم این است که حتی ان دسته از گروههای مقاومت که علیه اسرائیل دست به اقدام نظامی زدند، مراقب بودند جنگی تمام عیار را اغاز نکنند. دخالت حزب الله در جنگ آسیب های زیادی را به این گروه و به لبنان وارد کرده و بحث های داغی را در بین حامیانش در مورد امکان ادامه مشارکت در جنگ و دلیل سکوت و انفعال سوریه برانگیخته است.

سوریه تنها از رویارویی با اسرائیل خودداری نکرده، بلکه لفاظی های خود را علیه اسرائیل در طول جنگ غزه ملایم کرده و از صدور بیانیه های معمول در حمایت از حزب الله و ایران پس از حملات اخیر اجتناب نموده است. بعضی از سوری ها در شبکه های اجتماعی به این مسئله اشاره داشتند که تلویزیون سوریه پس از کشته شدن رهبران ارشد حزب الله در حملات اسرائیل، به پخش اهنگ ها و برنامه های عادی خود ادامه داد. در همین حال شبکه های اجتماعی مرتبط با دولت، بر مسائل داخلی مانند تغییر کابینه و عفو عمومی متمرکز شده اند

دمشق پس از تشدید حملات اخیر اسرائیل به لبنان، بیانیه ای صادر کرد و در آن بدون اشاره به حزب الله و حمایت معمول از محور مقاومت، تنها به اعلام همبستگی با لبنان اکتفا کرد. در بیانیه رسمیِ محکومیت ترور هنیه نیز، با ذکر گذرای نام هنیه، بیشتر بر محکومیت نقض حاکمیت ایران توسط اسرائیل تمرکز نمود

گروههای طرفدار اسد در سوریه، می توانستند برای نشان دادن همبستگی خود با فلسطینیان، حملات محدود و نمادینی از بلندی های جولان انجام دهند؛ اما در همین حد نیز از ایفای نقش خودداری کردند. این انفعال می تواند نشان دهد که ایران به استراتژی سوریه برای برای دور ماندن از درگیری –که احتمالا با حمایت روسیه نیز همراه است- احترام می گذارد. این درحالی است که در صورت تشدید تنش ایران با اسرائیل، سوریه می تواند نقش استراتژیک مهمی برای ایران ایفا کند. ولی وقتی دمشق و مسکو تمایلی به مشارکت ندارند، تهران نمی تواند کار زیادی انجام دهد

برای انکه درک بهتری از وضعیت کنونی داشته باشیم، با چند تحلیلگر آشنا به امور تهران و دمشق صحبت کردیم. از نظر آنها این انفعال شگفت آور نیست. در اوج جنگ داخلی سوریه، بسیاری از سوری های علوی وفادار به نظام، از نفوذ روز افزون نیروهای ایرانی و لبنانی ناراحت بودند. آنها غرور خود را پایمال شده می دیدند و نمی خواستند به فرماندهان ایرانی و حزب الله پاسخگو باشند. ایران از زمان شروع جنگ داخلی سوریه، سرمایه گذاری زیادی برای ایجاد نفوذ و جای پایی در سوریه انجام داده و این کار را با ایجاد شبه نظامیان و شبکه هایی کرده است که مستقیما به ایران گزارش می دهند نه ارتش سوریه. تهران از سوریه به عنوان مرکزی برای انتقال سلاح به حزب الله و ایجاد تأسیسات نظامی، انبار مهمات و مراکز فرماندهی استفاده می کند. اسرائیل برای مقابله با ایجاد یک تهدید دیگر به سبک حزب الله در سوریه، سالهاست که منافع و دارایی های ایران را در سوریه هدف قرار می دهد. بسیاری از سوری ها علیرغم اینکه اسرائیل را دشمن و حملات آن را در خاک کشورشان غیرقابل قبول می دانند؛ ولی از نتایج این حملات و هدف گرفتن نیروهای ایران و حزب الله ناراضی نیستند.

طبق گزارش ها از زمان حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در 1 آوریل، هیچ انفجاری در دمشق به وقوع نپیوسته است. اسرائیلی ها مدعی هستند که ایران از فرودگاه سوریه برای انتقال نیرو و سلاح و تجهیزات استفاده می کند. قطع شدن حملات می تواند به این معنی باشد که ایران دیگر برای نقل و انتقال از فرودگاه سوریه استفاده نمی کند یا –با احتمالی کمتر- اسرائیل به میل خود حمله به دمشق را متوقف کرده است. بیشتر حملات اخیر در مناطق روستایی یا دور از پایتخت رخ می دهد

اسد به موازات سکوت برابر اسرائیل، گام هایی سیاسی را برای پیش بردن رابطه خود با کشورهای خلیج فارس و ترکیه برداشت است. مهمترین اقدام او اخراج نمایندگان حوثی ها از دمشق و بسته شدن سفارت یمن، تنها چند روز بعد از شروع جنگ در غزه است. حکومت سوریه سال 2015 مدت کوتاهی بعد از آغاز جنگ در یمن، کنترل سفارت آن کشور در دمشق را به حوثی ها واگذار کرد. خالد عراسی یکی از مقامات حوثی، بعد از اقدام اخیر دولت سوریه اظهار داشت: «تصمیم سوریه برای بستن سفارت فاجعه است؛ این تصمیم به معنی شکست ما در سطح دیپلماتیک می باشد» .مهمتر اینکه 11 اکتبر سفارت به دولت مورد حمایت عربستان در یمن تحویل داده شد

جالب اینجاست که 8 اکتبر درست سه روز قبل از انتقال سفارت و یک روز بعد از عملیات حماس در اسرائیل، اسد با شیخ محمد بن زاید آل نهیان رئیس امارات متحده تماس تلفنی برقرار کرد. شیخ محمد همان روز با همتایان خود در اسرائیل، مصر و اردن صحبت کرده بود و طبق گزارش ها پیام هایی را به اسد ارسال کرد که در ان هشدار می داد در جنگ شرکت نکند و اجازه ندهد کشورش سکوی پرتاب موشک علیه اسرائیل شود

اواخر ژانویه امارات پس از احیای روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارت خود در دسامبر 2018 سفیر خود را در دمشق منصوب کرد. عربستان نیز پس از استقبال گرم از اسد در اجلاس سران عرب در ماه مه 2023 و پذیرش مجدد این کشور در اتحادیه عرب، گام های قابل توجهی برداشت: ده سال پس از آنکه سفارت دمشق را در ریاض بست و مسئولیت تنظیم سفرهای زیارتی سوری ها را به مخالفان دولت بشار واگذارد، اوایل ژانویه سال جاری بار دیگر این مسئولیت را به دولت سوریه واگذارد نمود. ماه مه پس از یک دهه قطع رابطه، در دمشق سفیر منصوب کرد. 9 سپتامبر سفارت خود را در دمشق بازگشایی کرد و با حضور دیپلمات ها و افراد سرشناس، روز ملی عربستان را در 23 سپتامبر جشن گرفت. اکنون همه کشورهای خلیج فارس به جز قطر روابط دیپلماتیک خود را با سوریه احیا کرده اند

ترکیه از معدود کشورهایی است که با دمشق روابط رسمی ندارد ولی این کشور نیز گام هایی را برای عادی سازی رابطه با اسد برداشته است. اسد و اردوغان به صراحت تمایل خود را برای احیای روابط ابراز کرده اند؛ هرچند هنوز پیشرفت قابل توجهی در روابط ایجاد نشده است. ماه ژوئیه رئیس جمهور ترکیه گفت که از همتای سوری خود دعوت خواهد کرد تا به ترکیه سفر کند و روابط را بهبود ببخشد. اسد در یک سخنرانی در پارلمان سوریه در ماه اوت خطاب به حضار دلیل تعامل مجدد با ترکیه را –علیرغم نقش اصلی این کشور در تلاش برای سرنگونی حکومت سوریه- توضیح داد و اشاره کرد که تعامل با ترکیه مشروط به تعهد این کشور برای خروج از سوریه نیست

کشورهای خلیج فارس و ترکیه در تلاش برای عادی سازی روابط با اسد، هرکدام منطق خود را دارند. از نظر ترکیه روابط نزدیک با دمشق راهی برای مقابله با نفوذ کردهای مورد حمایت آمریکا است؛ سبب اتحاد آنکارا و مسکو می شود و نیز زمینه را برای ارسال پناهندگان سوری به کشور خود فراهم می کند. این پناهندگان به معضلی سیاسی برای اردوغان تبدیل شده اند و گروههای ملی گرای راست افراطی از این موضوع برای ضربه زدن به وی استفاده می کنند

از نظر عربستان تعامل با سوریه در راستای استراتژی جدید ریاض برای التیام شکاف با همسایگان و کاهش دخالت این کشور در درگیری های منطقه ای است. همچنین عربستان امیدوار است که تعامل مجدد با سوریه بتواند به مهار تجارت رو به رشد قاچاق موادمخدر که به نگرانی اصلی منطقه تبدیل شده کمک کند. از نظر امارات این نزدیکی بخشی از تلاش گسترده تر این کشور برای بازگشت به وضعیت پیش از بهار عربی است. ابوظبی حکومت اسد را سبب برقراری ثبات در سوریه و وزنه ای در برابر جنبش های اسلامگرا می داند

دخالت سوریه در جنگ غزه می توانست روند بهبود رابطه و ادغام در منطقه را مختل کند. سکوت اسد صرف نظر از عواملی که در پشت پرده وجود دارد، سبب بازسازی اعتماد برخی از دشمنان سابق او –به ویژه در منطقه خلیج فارس و در اسرائیل و آمریکا- می شود. این می تواند به احیای همان تصویر پیش گفته از اسد بینجامد؛ اینکه او تنها کسی است که می تواند جولان را امن و آرام نگه دارد

از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه، تحولات در امتداد مرز اسرائیل یکی از نگرانی های اصلی اسرائیل و محافل سیاسی غرب بوده و ترس از حضور بالقوه ایران در سوریه –مشابه حضور و فعالیت های تهران در عراق- غرب را به سمت همکاری با مخالفان نظام سوریه سوق داده است. جنگ غزه می تواند اولین آزمون بزرگ اسد باشد؛ اینکه چگونه می تواند آرامش را در امتداد جولان نگه دارد و روابط خود را با ایران متعادل کند

بزرگترین جایزه اسد در اتخاذ این رویکرد، ادامه عادی سازی منطقه ای است. اسد نشان داد که در عین حال که متحد نزدیک ایران است، می تواند زمانی که منافعش ایجاب کند مسیر مستقلی را در پیش گیرد. از نظر بشار اسد اگر کشورهای خلیج فارس و ترکیه روابط خود را با سوریه عادی کنند، اروپا نیز همین راه را خواهد رفت. اسد امیدوار است که واشنگتن با اعمال تحریم یا دلسرد کردن کشورها، از مشارکت و سرمایه گذاری آنها در سوریه جلوگیری نکند. کوتاه سخن اینکه گام های عملگرایانه ای که اسد طی این یکسال برداشته برداشته و آرامشی که در بلندی های جولان برقرار کرده، می تواند سبب احیای روابط دیپلماتیک این کشور در منطقه و نرم تر شدن موضع اسرائیل و کشورهای غربی در مواجهه با سوریه شود

منبع: نیولاینز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما