فساد مهمی که مبارزه و جهاد کمرشکنی را، میطلبد؛ فساد در لباس دین است. این سنخ از فساد از سیاست تااقتصاد و از شریعت تا اخلاق را، آلوده میکند! فساد در لباس دین، یعنی تباهی و تخریب و انحرافی که بنام دین و ارزشها، ارکان یک جامعه را بگیرد.
این سنخ از فساد؛ چون لباس و ظاهر دینی دارد، جامعه از بوی تعفن آن، بیاطلاع مانده و نمیتواند به مقابله برخیزد. در این قسم ازفساد؛ باسوء استفاده ازنام دین و باتوجیه دینی، سیاستهای غیر دینی و غیر اخلاقی و یا غیرقانونی حکومت دینی و یا چهرههای دینی بشکل مثبت عرضه میشود. تردید نکنید که این فساد منتهی به اقسام فسادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی میشود.
اسلام بعد از حکومت پاک نبوی و علوی، دو حکومت به اصطلاح دینی ِبنی امیه و بنی عباس را، تجربه کردکه عمده فساد در این دو حاکمیت وحکومت؛ فساد در پوشش دین بود. مبارزه امام هشتم(ع) در این نقطه متمرکز است، او اجازه نمیدهد بنام دین و یا بوسیله صاحب نامان دینی و یا حکومت دینی، فساد لباس شریعت به تن کند.
1) سوء استفاده دینی از جایگاه مدیریتی
مامون خلیفه هفتم عباسی است و برای این جایگاه، بنام خلافت، پا بر سر بریده برادر خودگذاشته تا خود را جانشین رسولالله ! معرفی کند. این مامون! با این عقبه و ادعا، پیشنهاد خلافت به امام رضا میکند! و پاسخ امام رضا بسیار بجا وعالی بود که فرمود؛ «اگر این مقام از آن توست و خدا عنایت کرده، حق اعطایش را نداری و اگر این مقام حق شما نبوده و چه جای اعطاء!؟» (عیون اخبارالرضا؛ ج151/1)
این نیست مگر سوءاستفاده از دین چراکه بعنوان خلیفه رسولالله میخواهد این جایگاه و ریاست را تفویض کندتا بخیال خام خود؛ اهلبیت راعملاً، ریاست طلب معرفی کند! این فسادو تباهی است که لباس دین پوشیده.
درجامعه اسلامی، شمار قابل توجهی از مسئولیتها، که انتساب به دین دارد، غالبا آن دسته ازریاستهایی است که از انتصاب ریشه گرفته، نه از انتخاب! این مسئولیت ها میتواند محل افرادی باشد که از موقعیت و مسئولیت خود که دارای عنوان دینی است، سوءاستفاده کنند!
به تعبیر نهجالبلاغه؛ این فاجعه بزرگترین خیانت در حق جامعه اسلامی است و امام علی میفرماید؛ این خیانت فقط از امامِ باطل برمیآید؛ «ان اعظم الخیانه خیانه الامّه وافظع الغش غش الائمه»(نامه53).
2) رانتهای خانوادگی و رفاقتی
رانت همانگونه که میتواند سیاسی و یا اقتصادی باشد، چه بسا دینی باشد. بدین معنا که یک نهاد یا چهره دینی اجازه دهد افراد عادی براساس پیوند خانوادگی با او، از هر روش غلطی بهرمند باشند، وکسی جرات نقد و یا اعتراض نداشته باشد چرا که پدرش یا برادرش و.. از چهرهای شناخته شده دینی است!
امام رضا(ع) وقتی میبیند زید، پسر عموی خطا کارش با نام دین و اهلبیت، مخالفین خود را که از عباسین بودند به چوبِ ضرب و شتم و غارت گرفته ! بلافاصله ارتباط خود را قطع کرده و قسم یاد میکند که با زید تا زندهام حرف نخواهم زد.(عیون 257/2)
بدین شکل امام رضا لباس دین را از تن یک فاسد ومفسدی که ارتباط خویشاوندی باخود دارد را، درآورد.
نهتنها رانت خانوادگی لباس دین میپوشد، بلکه رانتهای رفاقتی هم در این عرصه، میدان دارند.
وقتی امام رضا(ع) نهایت احترام را به شاگردش نمود و مرکب شخصی خود را برایش فرستاد و شخصا جایگاه خواب او را آماده کرد، اما به خاطر خیالاتی که در ذهن شاگردش آمد، فوراً به او گوشزد نمود مبادا این رفتارم باعث غرورت شود [و آن را وسیلهای برای رسیدن به اهداف دنیوی قرار دهی]. (عیون 229/2)
پس شخص یا نهاد دینی، موظف است برای جلوگیری از فساد، اول؛ منتسبین خانوادگی و رفاقتی خود، رانظارت و کنترل کند.
3) ماجراجوئی و تخریب وحتی حذف فیزیکی افراد به اسم انقلابیگری و دفاع از ارزشها، مورد دیگری است که فساد با لباس دین وارد میشود.
در زمان حضرت رضا(ع) غیر از برخی شیعیان ترمز بریده، که دست به حرکات باصطلاح انقلابیگرایانه میزدند، پاره افرادی که رابطه خویشاوندی با امام رضا داشتند هم وارد غوغاگریهای نابخردانه ولی با پوشش دین، میشدند!
یک نمونه؛ زید بن موسی برادر امام رضا بود که در بصره با همین انگیزه با عباسیین درگیر میشد. و نمونه دیگر؛ محمددیباج عموی امام رضا(ع) است که برعلیه مامون دست به خرابکاری میزد و امام به او فرمود: «تا زندهام با توزیریک سقف نخواهم بود»! (عیون221/2)
این روش جدی و تند امام رضا نشان از برخورد مناسب ایشان با ماجراجوئی و شورشهائی است که در جامعه با لباس دین و انتساب به اهلبیت(ع) ظاهر میشود.
4) نقد حاکمیت و تقدس زدائی از آن، روش دیگری است برای مقابله با فساد در حکومتهای دینی.
تقدس حاکمیت از راههای مختلفی امکان پذیر است؛ انتساب به قرآن، انتساب به رسولالله و یا اهلبیت، و یا خلفاء؛ که همه اینها در طول چهارده قرن در کشورهای مختلف مانند حجاز، عراق، افعانستان و پاکستان و ایران و... ظهور و بروز داشته.
بله؛ امام(ع) چون معصوم است خطاء ناپذیر است اما خود ایشان همگان را دعوت به نقد صریح و جدی میکند تا یکوقت گوشه از پهنه حکومتش دچار فسادی که زیر لباس دین مخفی شده نشود. (ر.ک؛ نهجالبلاغه خطبه116)
وقتی حکومت علوی(ع) دچار چنین مشکل مهمی میشود، بقیه حسابشان روشن است. اینجاست که امام رضا(ع) با همه محدویتها و نظارتها، متوجه نقد حاکم و حاکمیت است تا حاکمیت مامون گرچه بنام خلافت اسلامی است، دچار فساد در لباس دین، نشود.
نمونهاش؛ وقتی مامون به اوضاع و شرائط مناطق اصلی حاکمیتش مانند مدینه بیتوجهی میکند و به مناطق دیگری برای قرار دادن زیر چتر حکومتی خود، اقدام میکند، امام با لحنی سرزنش آمیز به او میگوید: «از خدا بترس... چرامناطقی که بر آن حکومت میکنی را رها کردهای.. »؟!(عیون171/2)
این بیان صریح امام رضا نقد حکومت و حاکمیت است، تا کسی تصور نکند اگر حکومتی نام دین بر خود داشت، میتواند حق نقد و انتقاد را از کسی بگیرد.
5) پایمال کردن حقوق غیر مسلمان، یکی دیگراز فسادهائی است که با لباس دین عرضه میشود!
چه بسا حاکمان و مسئولان حکومت دینی و اسلامی، براساس برخی از ادله ضعیف و نارسای فقهی، و یا براساس توهّماتی مانند اینکه چون ما حق هستیم پس اقلیتها هیچ مشروعیت و حقی ندارند، از بهرهمندی اقلیتها درمورد حقوقشان، ممانعت کنند!
این همان چیزی است که به عینه در زمان امام رضا اتفاق افتاد و امام هشتم(ع) با آن مقابله نمود.
نمونه اول؛
خانم مسلمانی؛ برای جمعی مسیحی، در وصیتش اموالی را قرار داده بود... وقتی امام(ع) متوجه شد خانواده آن فرد از انجام وصیت استنکاف میکنند و چیزی به آن مسیحی نمیدهند، به آنان امرفرمود: «باید به وصیت نامه عمل کنید و آن مبلغی که دروصیت آمده که به مسیحیان بدهید، باید آن راپرداخت کنید». (کافی 16/7)
نمونه دوم؛
در نیشابور یک زرتشتی از دنیا میرود و در وصیتش متذکر میشود که بخشی از اموال را به مستمندان دهند و طبق نظر حاکم نیشابور؛ مصرف مستمندان مسلمین میشود. در اینجا هم امام رضا دستور داد که همان مقدار که وصیت نموده، از بیتالمال برداشته شود و به مستمندان زرتشتی داده شود.(عیون18/2)
آیا ما در مورد اقلیتها در حقوق شهروندی که درتمام دنیا تعریف شده است، بمانند امام رضا عمل میکنیم؟!
6) قضاوت و قاضی یکی از بزنگاههایی است که حکومتهای دینی مبتلا به فساد، در پوشش دین میشوند !
مصلحتسازی های متوهّمانه برای جلوگیری از اجرای حدود نسبت به مجرم، و یا دشمنسازی های عجیب و غریب برای به دام انداختن مخالف خود، نمونهای از فسادهای قضائی است که با ابراز توجیههای دینی؛ لباس دین به تن کرده و خودنمایی میکند!
وقتی امام رضا(ع) با شکایت برادرش عباس که انسان پرخاشگر و تندی بود به دادگاه قاضی طلحی احضار شد، با کمال انصاف و تواضع اجابت نمود و از قاضی دادگاه هم خواست اجازه دهد تا شاکی – عباسبنموسی- همه شکایت و ادعای خود را بگوید، و وقتی عباس در میانه طرح شکایت، به امام اهانت نمود، امامرضا(ع) هیچگونه اعتراضی به دادگاه نکرد تا جائی که عموی امام رضا که فرد محترمی بود به عباس اعتراض نمود... (اصول کافی 317/1)
این رفتار زیبای امام برای این نکته مهم است که؛ در حکومت اسلامی نباید فساد قضائی با پوشش دینی بنامِ احترام به یک شخص موّجه مذهبی، دیده شود و حقی ناحق شود.
اینجاست که قاضی و قوه قضائیه در کمال استقلال و بدون ذرهای توجه به چیزی غیر از پرونده مطروحه، میتواند نظر دهد.
*حجت الاسلام هادی سروش/ جماران
نظر شما