twitter share facebook share ۱۴۰۰ شهریور ۳۰ 1421

امروزه افرادی که سابق بر این مسلمان بودند، هیچ ابایی از آشکار کردن عقاید تازه خود و خروجشان از اسلام ندارند. ویدئویی در فضای مجازی وجود دارد که در آن فردی یک جلد از قرآن را پاره می کند و 1.5 میلیون بار هم دیده شده است. در ویدئویی دیگر زنی که بیکینی پوشیده گوشت خوک می پزد و می خورد. کاریکاتورهای کفرآمیزی از حضرت محمد (ص) نیز به کرات منتشر می شود

جدا از انتشار این عکس ها و فیلم های تحریک کننده، مسلمانانِ سابق تلاش می کنند تا آنچه را تصویر واقعی اسلام می دانند به مردم بنمایانند. برای مثال «وفا سلطان» در تلویزیون الجزیره حضور یافت و با بیان دیدگاههای انتقادی خود تلاش کرد اسلام را زیر سؤال برد. ویدئوی این برنامه بیش از سی میلیون نفر بازدید کننده داشت. «عیان علی» هم که با نوشتن زندگی نامه خود به عنوان زنی که در سومالی بزرگ شده به شهرت زیادی رسیده، کتاب های متعدد و معروفی در انتقاد از اسلام نوشته است. «ابن ورق» از دیگر افرادی است که کتاب های مهی در مورد دین سابق خود نگاشته است. «چرا مسلمان نیستم» در سال 1995 و «ترک اسلام: مرتدین حرف می زنند» در سال 2003 از جمله این کتاب ها هستند

پشت این افراد، سازمان هایی قرار دارند که برای حمایت از مسلمانان سابق ایجاد شده اند و دفاترشان در غرب است. این سازمان ها مسلمانان را تشویق می کنند دست از دین خود بردارند، از کسانی که اسلام را ترک کرده اند حمایت می کنند و علیه اسلام لابی می کنند

همه اینها در کنار هم نشان دهنده یک تغییر بی سابقه است: اقدامات و فعالیت های مسلمانانی که اعتقادی به خدا ندارند و رسالت حضرت محمد را رد می کنند، تا حدی گسترش یافته است که می توان آن را باعث تزلزل اسلام دانست

غیر مسلمانان این تغییر را حس نمی کنند و بنابراین به سادگی از کنار آن می گذرند. به گفته «احمد بنچمسی» وقتی صحبت از اعراب می شود، غربی ها دینداری را در میان آنان امری بی چون و چرا می دانند؛ گویی که ژن عرب ها با دین آمیخته است. «فیلیپ جنکینز» مروخ نیز می گوید «اسلام گرایی یک دهه قبل به اوج خود رسید ولی می توان گفت که عربستان دارد در جهت سکولاریسم حرکت می کند»

دو عامل اصلی، تخمین شمار آتئیست هایی که سابق بر این مسلمان بودند را دچار می کند: نخست اینکه برخی از این آتئیست ها ترجیح می دهند در محدوده اسلام باقی بمانند تا بتوانند در تحول دین و به ویژه مبارزه با اسلام گرایی همچنان نقش ایفا کنند و صدای انتقاد و اعتراض خود را به گوش بقیه برسانند. اگر انها بی دین شدن خود را اعلام کنند، دیگر قدرت نظر دادن و ایجاد تغییر را از دست می دهند. بنابراین در برخی موارد مسلمانان این تصمیم تاکتیکی را می گیرند که پیوندهای خود را با دین شان به شکل کامل قطع نکنند و خود را سکولار مترقی یا اصلاح طلب معرفی نمایند. انها احساس می کنند با به چالش کشیدن احکام و سنت های ظالمانه مذهبی می توانند دستاوردهای بیشتری داشته باشند تا زیر سؤال بردن وجود خدا، زیرا اگر ملحد شناخته شوند، بعید است کسی به حرفشان گوش دهد

البته راه اصلاح هم کم خطر نیست. نصر ابوزید از اسلام شناسان برجسته مصری اصرار داشت که مسلمان است درحالیکه مخالفانش وی را مرتد می دانستند. در نهایت دشمنان او موفق شدند ازدواجش را باطل کرده و وی را وادار به فرار از مصر کنند. بدتر از آن دولت سودان است که محمود محمد طه اندیشمند اسلامی را به اتهام مرتد بودن اعدام کرد

دوم اینکه اگر کسی آشکارا الحاد خود را اعلام کند، مشمول مجازات هایی از محرومیت و ضرب و شتم گرفته تا زندان و قتل می شود. از دیدگاه خانواده ها ملحدان ننگی بر پیشانی هستند؛ کارفرمایان آنها را قابل اعتماد نمی دانند؛ از نظر جامعه خائن هستند و از دید دولت تهدیدی علیه امنیت ملی به شمار می روند. گرچه تهدید دانستن ملحدان دیدگاهی پوچ به نظر می رسد، اما مقامات می دانند که این تصمیم فردی می تواند منجر به تشکیل گروههای کوچک، جمع آوری نیرو، افزایش اندیشه های الحادی و افزایش قدرت این گروه ها شود. در شدیدترین واکنش پادشاهی عربستان 7 مارس 2014 مقررات ضدتروریستی وضع کرد و دعوت به افکار الحادی در هر شکلی و زیر سؤال بردن اصول دین اسلام که کشور عربستان بر آن استوار است را در ذیل این قانون قرار داده و ممنوع کرد

در بسیاری از کشور مسلمان، مرتد به طور رسمی با مجازات اعدام روبرو است از جمله موریتانی، لیبی، سومالی، یمن، عربستان، قطر، امارات، ایران، افغانستان، مالزی و برونئی. گرچه اینکه فردی رسما اعدام شود به ندرت اتفاق می افتد اما این تهدید همیشه پیش روی مرتدان وجود دارد. در مشهور ترین مورد آیت الله خمینی سال 1989 خواهان قتل سلمان رشدی به خاطر نوشتن کتاب آیات شیطانی بدلیل بی احترامی نسبت به پیامبر اسلام شد. گاهی خشونت علیه مرتدان بدون دخالت دولت و با اقدام خودسرانه کسانی که خود را پاسدار شریعت می دانند رخ می دهد؛ نمونه این امر را به کرات می توان در پاکستان دید. برای مثال واعظان مذهبی از اوباش خواستند که خانه های مرتدان را بسوزانند

به گفته «حسن سرور» نویسنده کتاب «چه کسی اسلام لیبرال را کشت؟»: «ما معمولا نمی شنویم که چگونه اسلام با موج خروج جوانان مسلمانی که از بحران ایمان رنج می برند روبرو است. مسلمانان میانه رو که اسلام را ترک می کنند اغلب مردان و زنان جوانی هستند که نمی توانند با رشد افراط گرایی در جامعه خود کنار بیایند. حتی در کشورهای به شدت محافظه کاری که قوانین سختگیرانه ای علیه ارتداد دارند همچون پاکستان، ایران و سودان، مسئله افزایش خروج از دین دیده می شود»

«فهد فحاد» فعال حقوق بشر عربستان نیز می گوید اکنون اظهار علنی الحاد بیشتر شده است «حداقل شش نفر را می شناسم که به من گفتند بی دین هستند درحالیکه شش هفت سال پیش حتی یک نفر هم چنین حرفی نمی زد و بهترین دوستم نیز نزد من اعتراف نمی کرد. اما اکنون حالت مردم عوض شده است و چون احساس آزادی می کنند این راز را فاش کنند».

به این ترتیب می توان گفت که پدیده «ناباورمندان عرب» چیز جدیدی نیست اما به نظر می رسد که تعدادشان رو به افزایش گذاشته است. به گفته «آمنه نصیر» استاد دانشگاه الازهر چهار میلیون مصری از اسلام خارج شده اند و «تد نتلتون» نیز معتقد است که بر اساس برخی از یافته ها می توان گفت 70% مردم ایران، اسلام را ترک کرده اند

یک نظر سنجی که سال 2012 توسط مؤسسه گالوپ انجام شد نشان می داد که 2% از جمعیت لبنان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان آتئیست هستند. این میزان در کرانه باختری و غزه 4% و در عربستان 5% بود. اما کسانی که خود را نه اتئیست بلکه غیرمذهبی معرفی کردند درصد بیشتری بودند. در پاکستان8%، ازبکستان16%، عربستان 19%، کرانه باختری و غزه 29%، لبنان 33% و ترکیه 73% مردم خود را غیرمذهبی اعلام کردند؛ این درصد در بین شیعیان ایران 32% بود.

اما میزان آتئیست و غیرمذهبی شدن در این سالها، روندی صعودی طی کرده است. یافته های یک نظرسنجی که در ترکیه انجام شده نشان می دهد که تعداد آتئیست ها بین سالهای 2008 تا 2018 از 1 به 3% افزایش یافته است و تعداد افراد غیرمؤمن نیز دوبرابر شده است. نظرسنجی های کشورهای عربی نیز گویای افزایش چشمگیر عرب زبانانی است که می گویند مذهبی نیستند؛ به طوری که تعداد انها از 8% در سال های 2012 تا 2014 به 13% در سالهای 2018 تا 2019 رسیده است. این روند بین افراد 15 تا 29 سال بیشتر بوده و تا 18% افزایش را نشان می دهد. بیشترین افزایش افراد بی دین و غیرمذهبی در تونس و لیبی بوده است و جوانان تونسی (47%) به اندازه آمریکایی ها (46%) خود را غیرمذهبی می دانند.

در گذشته بی خدایی در بین مسلمانان انقدر کم بود که کسی اهمیتی برای آن قائل نمی شد و بیست سال پیش تعداد مسلمانانِ بی خدا غیرقابل تشخیص بود. اما اکنون شرایط عوض شده است و اتئیسم به نیروی مهمی بدل شده که می تواند نه تنها بر زندگی افراد بلکه بر جوامع و دولت ها اثر گذارد

مسئله این است که اسلامِ معاصر با سرکوب و مجازات هرکسی که این دین را ترک می کند، خود را در برابر چالش های پیشرو آسیب پذیرتر می کند. همانطور که یک رژیم استبدادی در برابر یک رژیم دموکراتیک شکنندگی بیشتری دارد؛ اسلامِ کنونی نیز با عدم انعطاف در برابر منتقدان باعث می شود که آینده ای نامطمئن تر از همیشه داشته باشد

*منبع: نشنال اینترست

مترجم: فاطمه رادمهر

*ترجمه این مقاله صرفا به منظور آشنایی با نظرات نویسنده بود و به معنای تأیید مطالب گفته شده نمی باشد

نظر شما