twitter share facebook share ۱۳۹۸ مهر ۲۰ 1554
در آمریکا بحث بر سر تعیین حداقل سن ازدواج داغ است

همزمان با بحث و بررسی ها در خصوص تعیین حداقل سن ازدواج در ایران، پایگاه خبری NBC آمریکا نیز در گزارشی به سن ازدواج در ایالت های مختلف امریکا پرداخت و از تلاش هایی گفت که برخی فعالان حقوق زنان برای تعیین حداقل سن ازدواج در ایالت هایی همچون آیداهو می کنند. در این گزارش می خوانیم:

در ایالت آیداهو برای ازدواج سن تعیین نشده است، اما تصویب طرحی در مجلس ایالتی، امیدی است بر پایان ازدواج کودکان در این ایالت. نمایندگان جمهوری خواه مجلس، مخالف تصویب این طرح بودند، از جمله برایان زولینگر که به ان بی سی می گوید «من هم مخالف ازدواج کودکان هستم اما ازدواج، قرارداد و توافقی بین دو طرف است و نیاز به اجازه دولت ندارد»

مخالفت با موضوع تعیین حداقل سن ازدواج، اما محدود به نمایندگان جمهوری خواه نیست و حتی برخی گروههای لیبرال نیز در این مسئله با جمهوری خواهان هم عقیده اند.

مخالفان دیدگاههای مختلفی را در مخالفت با تعیین سن ازدواج ارائه می دهند، برخی از عدم وجود آمار و تحقیقات لازم در این زمینه سخن می گویند و معتقدند تا زمانی که اطلاعی از میزان و دامنه مشکل نداشته باشیم نباید در این زمینه ورود کنیم، برخی تصویب چنین قوانینی را مخالف حرمت و کرامت خانواده می دانند و برخی دیگر نیز معتقدند قوانین دیگری در کشور وجود دارد که می تواند مانع از ازدواج مردان سالخورده با کودکان شود و نیاز به تصویب قوانین جدید نیست.

آیداهو بالاترین میزان ازدواج کودکان در آمریکا را به خود اختصاص داده است و یکی از دموکرات های آیداهو که با به رأی گذاشتن طرحی در مجلس موفق شده است سن ازدواج را به 16 سال افزایش دهد، می گوید که این طرح گام کوچکی است و نیاز به اقدامات بیشتری است.

یکی دیگر از ایالت هایی که حداقل سن ازدواج در آن تعیین نشده، کالیفرنیا است. گروهی از نمایندگان، سال 2017 تلاش کردند طرحی را به تصویب برسانند که بر اساس آن ازدواج در سنین زیر 18 سال ممنوع شود، اما این تلاش ها با اعتراض عده ای دیگر از نمایندگان و گروههای لیبرالی همچون اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا مواجه شد و شکست خورد.

اتحادیه آزادی های مدنی امریکا در توجیه مخالفت خود، این طرح را مزاحم شهروندان در استفاده از حقوق اساسی شان در ازدواج دانست و اضافه کرد که منع ازدواج زیر سن 18 سال بدون اینکه شواهد و مدارکی در خصوص ماهیت و شدت مشکل داشته باشیم غیر منطقی است.

در نیوهمپشایر حداقل سن ازدواج برای پسران 14 و برای دختران 13 سال است؛ اما «کاساندرا لویسک» یکی از شهروندان ایالت بر آن شد تا با گردآوری تحقیقات، تماس با نمایندگان ایالت و پیدا کردن گروههای حامی، حداقل سن ازدواج را به 16 سال افزایش دهد. در پی این اقدامات، سال 2017 لایحه افزایش حداقل سن ازدواج به 16 سال به مجلس ارائه شد.

لویسک که اکنون 20 ساله است، به ان بی سی می گوید: من می کوشیدم که تا جای ممکن حمایت افراد را برای تصویب این قانون جلب کنم، اما برخی از نمایندگان نگرانی هایی را بابت این موضوع داشتند و می گفتند: «ما می خواهیم قانونی که قرنهاست در کتابهای ما آمده و بدون هیچ مشکلی کارآمد بوده را به خاطر درخواست یک دختربچه مورد بازنگری قرار دهیم؟»

علیرغم مخالفت ها، لویسک موفق شد که با نمایندگان بر سر طرح پیش نویسی که حداقل سن ازدواج را به 16 سال افزایش می دهد به توافق برسد و نهایتا هم این طرح تصویب شد. سال گذشته که لویسک 19 ساله بود، تصمیم گرفت که بار دیگر روی تغییر این قانون کار کند؛ پس کاندید نمایندگی مجلس شد و با موفقیت در انتخابات، اکنون می کوشد حداقل سن ازدواج را به 18 سال افزایش دهد.

آیداهو و کالیفرنیا تنها ایالت هایی نیستند که سنی را برای ازدواج تعیین نکرده اند. حداقل سن ازدواج در بسیاری از ایالت های آمریکا 16 و 17 سال است؛ تعداد کمی از ایالت ها 14 سال را حداقل سن ازدواج تعیین کرده اند و 13 ایالت هم برای ازدواج سن تعیین نکرده اند. قبل از سال 2016 بیش از نیمی از ایالت های امریکا برای ازدواج سنی را تعیین نکرده بودند

«فرایدی ریس» از قربانیان ازدواج اجباری و موسس بنیاد Unchained at Last به ان بی سی می گوید «دلایلی که بر ضد افزایش حداقل سن ازدواج به 18 سال وجود دارد غیر منطقی است، زیرا که دولت فدرال ازدواج زیر 18 سال را در کشورهای دیگر نقض حقوق بشر می داند».

بررسی ها نشان می دهد که در سال های 2000 تا 2010 بیشتر کودک همسرها در آمریکا به عقد مردان میانسال درآمده اند. سال جاری در لوئیزیانا بر سر تعیین سن ازدواج بین نمایندگان مجلس بحث داغی در گرفت؛ جمهوری خواهان و گروهی از دموکرات ها معتقد بودند که نوجوانان باید حق داشته باشند که در شرایط خاصی همچون بارداری ازدواج کنند. به گفته «کارتین بنفیلد» نماینده دموکرات کنگره «چرا باید با تعیین 18 سالگی به عنوان حداقل سن ازواج، مادران نوجوان را مجبور کنیم کودک خود را خارج از چارچوب ازدواج بدنیا آورند. ما مخالف استثمار دختران جوان توسط مردان مسن هستیم، ولی درعین حال می خواهیم مطمئن شویم که ارزش ازدواج مورد حمایت قرار گیرد». در پی این بحث ها، در نهایت 16 سالگی به عنوان حداقل سن ازدواج در لوئیزیانا تعیین شد.

«ریس» فعال مبارزه علیه ازدواج اجباری و کودک همسری می گوید «بسیاری از قانونگذاران، سن بلوغ را سن مناسب ازدواج می دانند، درحالیکه اجازه انعقاد بسیاری از قراردادهای قانونی یا فسخ آن را فقط به بزرگسالان می دهند. اینکه به یک نوجوان 17 ساله بگوییم تو بالغی، عاشقی، پس اجازه ازدواج داری، غلط است. هر فرد، زمانی باید اجازه ازدواج داشته باشد که قانوناً به سنی رسیده باشد که بتواند اسناد مربوط به طلاق را پر کند.

https://www.nbcnews.com/politics/politics-news/end-child-marriage-u-s-you-might-be-surprised-who-n1050471

افزایش شمار دانش آموزان بی خانمان در میسوری آمریکا

پایگاه خبری نیوزلیدر در گزارشی به افزایش تعداد دانش آموزان بی خانمان در میسوری پرداخته و با نگاهی به زندگی «ویلسون» یکی از این دانش آموزان بی خانمان، به اقداماتی که مسئولان شهر در راستای حمایت از این دانش آموزان می کنند پرداخته است.

ویلسون 12 ساله دانش آموز کلاس هفتم منطقه «اسپرینگفیلد» میسوری در خصوص تجربه خود به هنگام جابه جایی مدرسه اش چنین می گوید «به دوستانم گفتم که می خواهیم از اینجا برویم، اما نگفتم که این جابه جایی و تغییر محل سکونت و مدرسه در زندگی من امری است دائمی، نگفتم که ما بی خانمانیم، ما تا به حال خانه های بسیاری عوض کرده ایم و وقتی نمی توانیم جایی برای زندگی پیدا کنیم، با دیگران زندگی می کنیم، اگر هم خانه پیدا کنیم درگیر پول و اجاره بهای آن هستیم».

ویلسون یکی از 2283 –نزدیک 10 درصد- کودک و نوجوان مدارس دولتی اسپرینگفیلد است که بر اساس تعریف دولت فدرال در زمره افراد بی خانمان قرار می گیرد. این درحالی است که پنج سال قبل، شمار بی خانمان های اسپرینگفیلد مجموعا 978 نفر بود. «لین شریک» که بر امور دانش آموزانی که در منطقه در حال انتقال و جابه جایی هستند نظارت دارد، بر افزایش شمار دانش آموزان بی خانمان صحه می گذارد و از تلاش بیشتر مسئولان برای شناسایی این افراد خبر می دهد.

بر اساس قانون فدرال، دانش آموزانی که محل اقامت شبانه ثابت و منظم و مناسب نداشته باشند، مشمول تعریف بی خانمان قرار می گیرند. طبق این تعریف دانش آموزانی که در هتل، متل، ماشین و پناهگاههای اضطراری زندگی می کنند، بی خانمان محسوب می شوند. اما اکثریت بی خانمان ها در اتاق های اشتراکی با خانواده های دیگر زندگی کرده یا به طور موقت در خانه افرادی که داوطلبانه به آنان جای خواب می دهند می مانند.

اداره آموزش میسوری از افزایش تعداد دانش آموزان بی خانمان خبر می دهد. بر این اساس تعداد 36055 فرد بی خانمان در سال 2018 به ثبت رسیده که بیش از سه برابر پنج سال قبل است که شمار بی خانمان ها 11977 نفر بود. طبق آمار سال 2018، 30055 دانش آموز در اتاق اشتراکی با خانواده های دیگر زندگی می کنند، 2763 دانش آموز در پناهگاه به سر می برند، 2418 تن در هتل ها و متل ها اقامت دارند و 611 نفر بدون سرپناه هستند یعنی در چادر و اتومبیل و پارک ها می خوابند.

حالا ویلسون توانسته همراه با مادرش «کریستینا» و برادرش به یک آپارتمان دو خوابه نقل مکان کند. کریستینا که الکل و موادمخدر را دلیل دوپاره شدن خانواده اش عنوان می کند می گوید که دوست نداشت کودکانش دوران بچگی خود را در چنین شرایط بلاتکلیفی سپری کنند. ثبات زندگی وی که در 16 سالگی ویلسون را باردار شده بود، در میانه دسامبر 2017 از بین رفت. در ابتدا بی خانمان شد و بعد از آن نیز طی پنج روز اتومبیل و شغل خود را از دست داد؛ مدتی را در هتل سپری کرد و بعد به خانه دوستانش نقل مکان کرد.

اما بعد از آنکه از مسئولان محله اسپرینگفیلد تقاضای کمک کرد، زندگی اش عوض شد. در این زمان بود که تازه فهمید فرزندانش طبق تعریف قانون فدرال بی خانمان محسوب شده و واجد دریافت برنامه حمایتی و خدماتی دولت هستند که این موارد را شامل می شود: ثبت نام فوری در مدرسه حتی اگر مدارک کافی نداشته باشند؛ دریافت وعده های غذایی رایگان در مدرسه؛ اتوبوس رایگان؛ دسترسی به خدمات بهداشتی و مشاوره و سایر خدمات ارائه شده در مدرسه.

کریستینا به مسئول امور بی خانمان های اسپرینگفیلد «لین شریک» معرفی شد. دولت فدرال کمک مالی در اختیار لین شریک گذاشته و متعهد شده بود که در طول سه سال 450 هزار دلار برای کمک به خانواده ها در اختیار او قرار دهد. به گفته شریک «با این پول ما دو مددکار اجتماعی استخدام کردیم تا به خانواده های بی خانمان، خدمات پشتیبانی ارائه دهند. در همه مدرسه های اسپرینگفیلد دانش آموزانی هستند که بی خانمان بوده و واجد دریافت خدمات محسوب می شوند. بچه ها وقتی دبستانی هستند احتمال اینکه مسئولان مدرسه را در جریان شرایط خود قرار دهند بیشتر است اما بچه های دبیرستانی ترجیح می دهند در این خصوص با کسی صحبت نکنند.»

مسئولان منطقه اسپرینگفیلد با نهادها و مؤسسات مختلف همکاری می کنند تا وسایل مورد نیاز دانش آموزان کم درآمد را فراهم کنند؛ در یکی از مدارس لباس و کفش به دانش آموزان بی بضاعت داده می شود و تعداد دیگری از مدارس نیز برنامه صبحانه رایگان دارند؛ در کل، تعداد مدارسی که غذا و پوشاک رایگان توزیع می کنند رو به گسترش است.

کریستینا برای اینکه ثبات را به زندگی خود باز گرداند، در همکاری با یکی از مددکاران اجتماعی منطقه، روند بازسازی زندگی خود را گام به گام آغاز کرد. «او از من حمایت کرده و به من آموخت چگونه حساب دخل و خرج خود را داشته باشم». با کمک این مددکار، کریستینا رزومه و درخواست کار خود را به جاهای مختلف فرستاد و موفق شد کاری با درآمد خوب و بیمه پیدا کند. او شروع به پس انداز و بازسازی اعتبار از دست رفته خود کرد «اینکه می دانستم کسانی هستند که از من حمایت می کنند و اهدافی دارم که باید به آنها برسم، باعث می شد سخت تر تلاش کنم».

حالا خانواده کریستینا یک آپارتمان مرتب دارد و ویلسون که به آشپزی علاقه مند است عصر دوشنبه غذا درست کرده و خانواده دور هم بعد از سپاس از خدا غذا می خورند. کریستینا دیگر احساس ناامیدی نمی کند و دوست دارد که سرگذشت خود را با دیگران به اشتراک گذارد، به این امید که الهام بخش افراد بی خانمانی مثل خودش باشد «حمایت از کسانی مثل ما ضروری است؛ با چنین حمایتی است که تغییر زندگی و غلبه بر مشکلات امکانپذیر می گردد».

https://www.news-leader.com/story/news/education/2019/09/19/springfield-public-schools-homeless-student-count-soars-2018/2299074001/

ضعف آموزش و آگاهی مسئولان مدارس آمریکا در برخورد با پرونده های تجاوز در مدارس

نیویورک تایمز در این گزارش، با بررسی پرونده تجاوز یکی از دانش آموزان مدرسه نیاگارا به هم کلاسی خود، از عدم آگاهی مدیران و مسئولان مدرسه در قبال برخورد با چنین مواردی می گوید:

موضوع از آنجا آغاز شد که «تیلور» یکی از دانش آموزان مدرسه «نیاگارا ویتفیلد» توسط یکی از همکلاسی های خود «الیاس داودی» مورد تجاوز قرار گرفت. وقتی او به اتهام تجاور علیه داودی شکایت کرد، قاضی تا جریان رسیدگی خاتمه یافته و حکم نهایی را صادر کند، داودی را با قرار وثیقه آزاد نمود، اما دستور داد که داودی به مدت شش ماه به تیلور در خانه و محل کارش نزدیک نشود. از آنجا که حکم قاضی، مدرسه را شامل نمی شد، مدیر مدرسه تصمیم گرفت با توجه به اینکه طبق قانون فدرال همه افراد از حق آموزش برخوردارند، به داودی اجازه حضور در مدرسه را تا زمان صدور حکم نهایی و اثبات مجرمیت وی بدهد. به این ترتیب تیلور مجبور شد چندین ماه رنج آور را در مدرسه در کنار داودی سر کند.

موضع مسئولان مدرسه در قبال اتهام تجاوز داودی، باعث داغ شدن این بحث شد که آیا مدیران دبیرستان های کشور می دانند با سوء استفاده های جنسی و تجاوز نوجوانان چگونه باید رفتار کنند و آموزش کافی دیده اند؟

در این موضوع خاص، در نهایت تیلور موفق شد پس از تحمل سختی های بسیار فارغ التحصیل شود، مدیر مدرسه استعفا داد و داودی هم اخراج شد، اما سوالات در خصوص این پرونده و پرونده های مشابه همچنان ادامه دارد. در کالج ها و دانشگاهها، اقدامات گسترده ای برای مقابله با تجاوز جنسی بین دانشجویان اتخاذ شده است، اما به گفته متخصصان، هزاران دبیرستان در سراسر کشور هست که هنوز آمادگی مقابله با چنین جرایمی را ندارند.

یافته های مرکز کنترل و جلوگیری از بیماری ها نشان می دهد که 7.4 درصد از دانش آموزان دبیرستانی در آمریکا مجبور به برقراری رابطه جنسی بدون رضایت خود شده اند که از این تعداد 11.3 درصد دختر و 3.5 درصد پسر بوده اند.

ماه گذشته مقامات اداره آموزش فدرال، از مدارس دولتی شیکاگو خواستند راههای مقابله با آزار و اذیت جنسی و خشونت در مدارس را مورد بازبینی قرار دهند؛ چراکه نظام آموزشی شیکاگو در پاسخ به شکایات تجاوز و سوء رفتارهای جنسی در مدارس ناموفق بوده است. مقامات جزئیات پرونده هایی را آشکار کردند که در آنها نظام آموزشی شیکاگو نتوانسته بود از دانش آموزانی که مورد آزار دانش آموزان دیگر قرار گرفته بودند حمایت کنند. حتی کسانی که از موضع مسئولان مدرسه نیاگارا در خصوص پرونده تیلور ناخشنود هستند، چالش ها و مشکلات چنین پرونده هایی را تأیید می کنند؛ برای مثال داودی برای چندین ماه صرفاً متهم بوده نه مجرم؛ بنابراین این حق را داشته که بی گناه فرض شود و حق تحصیل در مدرسه را داشته باشد.

به گفته سرپرست آموزش و پرورش منطقه، این اداره مجبور بوده صبر کند تا روند رسیدگی قضایی طی شود و اصل را بر بیگناهی داودی بگذارد، تا اینکه جرم او ثابت شود «ما تلاش خود را کردیم تا تماس این دو نفر را به حداقل برسانیم، اما فقط همین یک دبیرستان را در منطقه داریم و روند رسیدگی دادگاه هم زمانبر بود، لذا نمی توانستیم مانع از حضور متهم در مدرسه شویم».

با این حال پرونده تیلور دربرگیرنده شواهدی است که نشان می دهد مدیر در این خصوص اشتباهات و لغزش های بسیاری داشته است. به گفته مادر تیلور حتی بعد از اینکه داودی به اتهام تجاوز مجرم شناخته شد، به او اجازه دادند که تا صدور حکم دادگاه تجدیدنظر در مدرسه بماند و اطمینان دادند که می تواند در جشن فارغ التحصیلی شرکت کند. یک هفته بعد از آنکه داودی تقاضای تجدیدنظر کرد، مدرسه تحت فشار دانش آموزان و خانواده هایشان، سرانجام داودی را از مدرسه اخراج کرد.

همچنین طبق قانون فدرال، دبیرستان نیاگارا باید به محض انکه مادر تیلور موضوع اتهام داودی را به اطلاع مقامات مدرسه رساند، تحقیقات مستقلی را شروع می کرد، جدول برنامه های درسی تیلور را تغییر می داد تا با داودی روبرو نشود، همچنین باید یکی از کارکنان مدرسه را مأمور نظارت بر داودی می کرد تا مطمئن شوند که آن دو در راهرو و مکان های دیگر مدرسه با یکدیگر برخورد نمی کنند یا حتی باید برای تیلور کسی را استخدام می کرد تا او را در مدرسه همراهی کند و مراقبش باشد. اگر همه این اقدامات بی اثر بود و امنیت تیلور را تضمین نمی کرد، می توانستند کلاس های داودی را آنلاین برگزار کنند یا در خانه به او آموزش دهند.

اما خانم پاتل مشاور ارشد مرکز ملی حقوق زنان در واشنگتن معتقد است که بی عملی مدرسه نیاگارا شگفت آور نیست «متأسفانه اغلب مدارس، اقداماتی را که طبق قانون موظف به انجام آن هستند نادیده می گیرند». «بیل هاوی» بازرس سابق دادگستری در کانتیکت نیز می گوید که در طول 17 سال مأموریت کاری خود مرتباً با مسئولانی در حوزه آموزش و پرورش و مدارس روبرو می شده که اطلاع و درک اندکی از وظایف قانونی خود در قبال چنین پرونده هایی داشتند «آنچه در این مدرسه روی داده، امری مرایج و معمول بین مدارس است که ممکن است ناشی از ناآگاهی و ضعف آموزش و در مواردی سیاست خاص مسئولان مدرسه باشد».

https://www.nytimes.com/2019/10/03/nyregion/niagara-wheatfield-rape.html?action=click&module=Well&pgtype=Homepage&section=Education

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما