twitter share facebook share ۱۴۰۱ خرداد ۰۹ 800

سه سال پیش ائتلاف به رهبری آمریکا بیشتر مناطق تحت کنترل داعش را پس گرفت، اما دولت‌های متبوع هزاران کودکی که داوطلبانه یا به اجبار به سوریه آمده بودند تا تحت حکومت داعش زندگی کنند، این کودکان را به حال خود رها کردند و سرنوشت آنها نامعلوم باقی ماند

بسیاری از زنان و کودکان و تعدادی از مردان، در دو اردوگاهی که در شمال شرق سوریه در بیابان قرار دارد نگهداری می‌شوند. برخی از ساکنان این اردوگاه‌ها با میل و اراده خود به داعش پیوسته بودند، اما بسیاری دیگر قربانی قاچاق بوده یا در فضای مجازی فریب خورده بودند. برخی از آنها در مناطق تحت کنترل داعش زندگی می‌کردند و با شکست داعش آواره شدند، برخی دیگر نیز توسط داعش به بردگی گرفته شده بودند

اردوگاه بزرگ‌تر «الهول» سال 1991 و اردوگاه کوچک‌تر «روژ» سال 2014 برای اسکان پناهجویان و اوارگان عراقی ساخته شدند. هر دو اردوگاه سال 2019 پس از اینکه نیروهای کرد دموکراتیک سوریه SDF باغوز آخرین سنگر داعش در سوریه را فتح کردند، توسعه یافتند. برآوردها از جمعیت اردوگاه‌ها متفاوت است، اما صندوق کودکان سازمان ملل یونیسف مجموع ساکنان این اردوگاه‌ها را بیش از 60,000 نفر تخمین می‌زند، که بیش از 80% انها را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند. به گفته مؤسسه خیریه نجات کودکان، در اردوگاه الهول 50% جمعیت زیر 12 سال هستند، (تقریبا 30000 کودک) و در اردوگاه روژ این میزان به 55% می‌رسد. در هر دو اردوگاه بی‌قانونی و ناامنی حاکم است و کودکان با خشونت، گرسنگی، بیماری و فقدان آموزش روبرو هستند

ساکنان این اردوگاه‌ها را اتباع 59 کشور تشکیل می‌دهند؛ گرچه اکثر آنها سوری و عراقی هستند اما بیش از 11000 نفر دیگر تابعیت کشورهایی از سراسر جهان را دارند. بسیاری از این کشورها از جمله تعدادی از کشورهای دموکراتیک، از بازگرداندن اتباع‌شان خودداری می‌کنند و به جای پرداختن به مشکل و قبول مسئولیت در برابر اتباعی که برای پیوستن به داعش به عراق و سوریه رفته‌اند، اداره آنها را به نیروهای کرد دموکراتیک واگذار کرده‌اند؛ این درحالی است که این نیروها امکانات لازم را برای اداره چنین جمعیتی ندارند

این دو اردوگاه نمادی از شکست جامعه جهانی در پرداختن به نیازهای بشردوستانه بازماندگان سقوط داعش است. ابهام در سرنوشت این افراد و بسته نشدن اردوگاهها، ثبات منطقه را تهدید می‌کند. کودکانی در بدبختی و ظلم بزرگ شده‌اند، ممکن است از جامعه احساس بیگانگی کرده و در آینده به استخدام گروههای تروریستی درآیند. کشورها از بازگرداندن اتباع خود به نام حفاظت از کشور در برابر تروریسم خودداری می‌کنند اما با این کار چرخه‌ای از رنج و طردشدگی به وجود می‌آورند

در مورد هیچیک از دهها هزار زن و کودکی که در این دو اردوگاه نگهداری می‌شوند، روند قانونی طی نشده است تا مشخص شود که در داعش چه نقشی داشتند و چرا تحت کنترل داعش زندگی می‌کردند. اکثر کودکان زیر 12 سال سن دارند؛ آنها نقشی در انتخاب والدین یا محل تولد خود نداشته‌اند اما اتهام والدین‌شان دامن انها را نیز گرفته و مظنون به ارتباط به تروریسم هستند. تعداد کمی از این کودکان شناسنامه دارند؛ گواهی تولد برخی از آنها در زمان حکومت داعش و توسط این گروه صادر شده است اما هیچ اعتبار قانونی‌ای ندارد.

داستان مادران آنها متفاوت است؛ برای مثال شمیمه بیگم در بریتانیا از پدر و مادری بنگلادشی به دنیا آمد و در نوجوانی توسط افراط‌گرایان در فضای مجازی تحت شستشوی مغزی قرار گرفت. سال 2015 در سن 15 سالگی با سه دوست خود از بریتانیا به سوریه رفت و در آنجا با یک داعشی ازدواج کرد. قبل از 18 سالگی دو فرزند بدنیا آورد که هر دو مردند. سال 2019 دولت بریتانیا تابعیت او را که در اردوگاه الهول زندگی می‌کرد، لغو نمود و او را برای همیشه از ورود به کشور منع کرد. او که فرزند سومش را نیز به دلیل ذات‌الریه از دست داد، اکنون بدون تابعیت در الهول زندگی می‌کند. بریتانیا شمیمه بیگم را به عنوان حامی داعش و تهدیدی علیه امنیت ملی معرفی کرده است؛ بدون اینکه در نظر بگیرد که وی در زمان شستشوی مغزی و سفر به سوریه کودک بود

تجربه بیگم و فرزندانش امر نادری نیست. اردوگاه‌ها شرایط مناسبی برای زندگی ندارند؛ با وزش بادهای شدید چادرها فرو می‌ریزند، با بارش باران سیلاب و فاضلاب به داخل چادرها روانه می‌شود، بهداشت صفر است، اندک آب آشامیدنی موجود اغلب آلوده می‌باشد، کوهی از زباله همه‌جا دیده می‌شود. به گزارش سازمان‌های بشردوستانه مانند پزشکان بدون مرز، بیماری‌های مختلف در اردوگاه‌ها بیداد می‌کند

درحالی‌که شرایط کودکان روز به روز بدتر می‌شود، کشورهای متبوع ادعا می‌کنند که نمی‌توانند به این کودکان پاسپورت دهند و امکان گذر امن را برای‌شان فراهم کنند. کانادا اجازه بازگشت را تنها به عده کمی داده است؛ یک یتیم پنج ساله اکتبر 2020 به لطف فشارهای سازمان ملل و عمویش به کانادا منتقل شد. پدر و مادر او که هر دو کانادایی بودند و سه خواهر و برادرش در یک حمله هوایی در سوریه کشته شدند. در همین حال 46 زن و کودک کانادایی دیگر هنوز در اردوگاه زندگی می‌کنند

شرایط پسر بچه‌ها سخت‌تر نیز هست. پسرانی که در اردوگاه الهول و روژ هستند با عبور از سن ده سالگی از مادرانشان جدا شده و به مراکز توانبخشی یا بازداشتگاه‌هایی شلوغ که فاقد نور کافی و امکانات بهداشتی هستند منتقل می‌شوند. سوء تغذیه زیاد است. پسرانی که در این مراکز نگهداری می‌شوند از گال و سایر بیماری‌های پوستی رنج می‌برند و در برابر سل و کووید 19 آسیب‌پذیر هستند؛ همچنین به دلیل آسیب‌پذیری در برابر خشونت جنسی، در معرض ابتلا به ایدز قرار می‌گیرند. جراحات جنگی از جمله از دست دادن دست و پا از دیگر مشکلاتی است که این کودکان از آن رنج می‌برند

وضعیت پسران به‌ویژه در زندان سینا وخیم است. این زندان فاصله زیادی با الهول ندارد و مردان مظنون به ارتباط با داعش و پسرانی که سن ده سالگی را رد کرده‌اند در آنجا نگهداری می‌شوند. ماه ژانویه داعش با استفاده از یک کامیون بمب‌گذاری شده یکی از دیوارهای زندان را تخریب کرد؛ این حمله به نبردی ده روزه منجر شد و آمریکا برای تحت کنترل درآوردن آن مجبور به مداخله نظامی گشت. در نهایت تعدادی از سران داعش موفق به فرار شده و ده‌ها داعشی نیز کشته شدند؛ همچنین 140 مبارز نیروهای کرد دموکراتیک جان خود را از دست دادند. از زمان وقوع این حمله، نیروهای دموکراتیک دسترسی گروههای بشردوستانه به زندان را به دلایل امنیتی محدود کرده‌اند

جدا کردن پسران نوجوان از مادران‌شان، ناقض کنوانسیون حقوق کودک است. این عمل نوعی تبعیض جنسیتی است؛ اگر این عمل متوجه دختران می‌شد محکومیت گسترده‌ای را به همراه داشت اما پسران به دلیل جنسیت‌شان خطرناک‌تر فرض می‌شوند و به همین دلیل کسی از آنها حمایت نمی‌کند

تنها راه‌حل مشکل این دو اردوگاه، این است که ساکنان خارجی آن به کشورهای خود فرستاده شوند. پیشرفت‌های کمی در این زمینه صورت گرفته است؛ آمریکا 27 شهروند خود را به خانه آورده و پشتیبانی امنیتی و ایمن سازی انتقال از مرز عراق و پرواز به آمریکا را ارائه کرده است. ازبکستان نیز بر اقدامات خود افزوده و 521 نفر را از اردوگاه‌ها بازگردانده است، ضمن اینکه برنامه‌هایی برای ادغام انها در جامعه دارد. تلاش ازبکستان استدلال پوچ برخی از کشورها را نشان می‌دهد که مدعی هستند به دلیل عدم حضور کنسولی در شمال شرق سوریه، قادر به بازگرداندن اتباع خود نیستند. همچنین نشان می‌دهد که چقدر به حمایت سازمان‌هایی همچون یونیسف برای تسهیل ادغام این افراد در جامعه نیاز است

برخی از کشورهای اروپایی همچون آلمان و دانمارک سال گذشته از مواضع سخت خود مبنی بر عدم پذیرش اتباع‌شان عقب‌نشینی کرده و تعداد قابل توجهی از زنان و کودکان را بازگردانده‌اند، بدون اینکه با پیامد بدی مواجه شوند؛ اما اکثر کشورها تمایلی به این کار ندارند. کانادا و نروژ دو کشوری هستند که از «برنامه کودکان سازمان ملل در منازعات مسلحانه» حمایت مالی و سیاسی می‌کنند اما رفتار آنها در برابر اتباع‌شان در سوریه نشان می‌دهد که حمایت‌شان تنها برای کودکان کشورهای دیگر است نه کودکان متبوع خودشان

روند بازگرداندن زنان و کودکان به کندی پیش می‌رود و با توجه به شرایط غیرانسانی اردوگاهها، هر روزی که این کار به تأخیر بیافتد، ادغام مجدد این افراد در جامعه دشوارتر می‌شود. برای سرعت بخشیدن به این روند سازمان ملل باید به کشورهایی که اتباع خود را بازمی‌گردانند، با حمایت سیاسی و مالی پاداش دهد و از آن دسته از کشورهایی که این اقدام را انجام نمی‌دهند، نام برده و آنها را شرمنده کند

تا ان زمان که کشورها سیاست خود را برای بازگرداندن شهروندانشان تغییر دهند، کشورهای دیگر می‌توانند سیاست‌هایی را برای محافظت از کودکان به اجرا بگذارند. برای مثال در مورد افرادی که در اردوگاه‌ها هستند و از ترس آزار و اذیت نمی‌توانند به کشورهای مبدأ بازگردانده شوند همچون اویغورها، یک گزینه این است که ائتلافی از کشورهای هم‌فکر با حمایت نهادهایی همچون سازمان ملل، آنها را به کشورهایی که حاضر به پذیرش آنان هستند بفرستند. اگر این کار در کوتاه مدت میسر نیست، حداقل شرایط زندگی آنها را بهتر کنند و برای مثال دست به ساخت خانه‌هایی با زیرساخت‌های مناسب بزنند

همچنین سازمان‌هایی همچون یونیسف و آژانس پناهندگان سازمان ملل در همکاری با نیروهای دموکراتیک کرد، کار اعطای مدارک هویتی به این کودکان را اغاز کنند. برای این منظور سازمان ملل باید در مواردی که کشورها برای تأیید هویت والدین یا ملیت کودکان درخواست آزمایش DNA می‌کنند، کار آزمایش را انجام دهد

بسیاری از زنان و کودکان از جمله ساکنان ایزدی اردوگاهها چون تحت آزار و اذیت بوده‌اند، شرایط پناهندگی را دارند و آژانس پناهندگان سازمان ملل باید از آنها حمایت کند و آنها را به کشورهای امن ثالث بفرستد. در نهایت اینکه کشورها باید شرایط زندگی در این اردوگاهها را بهتر کنند؛ مراقبت‌های پزشکی، توانبخشی و حمایت روانی به ساکنین ارائه دهند و امکان تحصیل را برای کودکان فراهم نمایند. در برخی موارد می‌توان بر اساس منافع کودک او را از والدینش جدا کرد اما جدایی باید اخرین راه‌حل باشد

شمال شرق سوریه بشکه باروتی است که هر لحظه امکان انفجار آن می‌رود. هم‌اکنون جهان درگیر اکراین است و خطر این اردوگاهها را نادیده می‌گیرد. تا زمانی که این اردوگاهها برقرار است، نه تنها با یک فاجعه انسانی، که با مشکل امنیتی مواجه هستیم. با محروم کردن این کودکان از کودکی کردن و عدم حمایت قانونی از آنها به جرم گناهی که پدرانشان مرتکب شده‌اند، بذر کینه را در سینه‌شان می‌کاریم و احتمال بروز مجدد درگیری‌های خشونت‌بار را در منطقه افزایش می‌دهیم.

*منبع: فارین افرز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما