twitter share facebook share ۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۹ 1000

دولت بایدن استراتژی بی‌سابقه‌ای‌ را در مقابله با تجاوز روسیه به اوکراین اتخاذ کرده است: تحمیل حداکثر درد به مسکو بدون درگیری مستقیم نظامی. هدف از این استراتژی جلوگیری از پیروزی پوتین و مجازات روسیه بدون افتادن در ورطه جنگ جهانی سوم است. واشنگتن و متحدانش به اوکراین تجهیزات مرگبار می‌فرستند و بدنبال فلج کردن اقتصاد روسیه، منزوی کردن این کشور در گروه 20 و منفور نمودن آن در جهان هستند. اما این استراتژی با خطراتی همچون تورم بالا، کمبود کالا و ائتلافی همراه است که بسیاری از کشورها با آن همراهی نکرده‌اند؛ این خطرات و پیامدها باید مورد توجه آمریکا قرار گیرد

اقتصاد جهان شاهد تورم و اختلال وسیعی در بازار کالاهاست. این تورم قبل از حمله روسیه به اوکراین و متأثر از انتشار کووید 19 شکل گرفته بود، ولی جنگ اوکراین و تحریم روسیه، شوک دوم را به اقتصاد وارد کرد و باعث کمبود کالا و افزایش شدید تورم شد.

هم اکنون خطر گرسنگی، عده زیادی را تهدید می‌کند. روسیه و اوکراین 30% از ذخایر جهانی گندم و بسیاری از مواد غذایی دیگر را تأمین می‌کردند. گندم 20% از کالری مصرفی در سراسر جهان را تشکیل می‌دهد. کمبود عرضه، و افزایش هزینه حمل‌و‌نقل و کود، جهان را با بحران مواجه کرده است. قیمت نان در مصر 50% افزایش یافته که حتی از دوران قبل از بهار عربی بالاتر است، اعتراضات در عراق، آلبانی، سریلانکا و پرو آغاز شده است، میلیون‌ها نفر در آفریقا که پیشتر متأثر از خشکسالی بودند، با گرسنگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اقتصادهای درحال توسعه نمی‌توانند هزینه‌های گزاف واردات مواد غذایی و سوخت را بپردازند. هرچه جنگ بیشتر طول بکشد، جهان سوم آسیب بیشتری خواهد خورد و برای بروز بی‌ثباتی سیاسی آماده‌تر می‌شود

اما تأثیر این بحران، دامن کشورهای توسعه یافته را نیز گرفته است؛ استانداردهای زندگی در بریتانیا در حال کاهش است، حتی خانوارهای با درآمد متوسط نیز برای پرداخت قبوض گاز و برق خود دچار مشکل هستند چرا که هزینه ان دوبرابر شده است. مزایایی که دولت به مردم می‌دهد، همراستا با تورم نیست. افزایش هزینه‌ها و کمبود مواد فلزی، صنایع آلمان را تحت تأثیر قرار داده و این امر سبب افزایش قیمت کالاهای مصرفی شده است. تورم در ایالات متحده به بالاترین حد خود در 40 سال اخیر رسیده است. این تحولات به نفع سیاستمداران غیرلیبرال تمام شده است؛ امانوئل مکرون درحالی مارین لوپن ملی‌گرای راست افراطی را در انتخابات شکست داد که لوپن نزدیک به 42% آراء را بدست آورده بود (این بالاترین درصدی است که تاکنون یک کاندیدای راست افراطی بدست آورده است). تمرکز لوپن در کارزار انتخاباتی، بر قیمت بالای مواد غذایی و سوخت بود؛ این شعارها و برنامه‌ها برای رأی دهندگانی که نگران کاهش قدرت خرید خود بودند، جذاب می‌نمود

اما مهار تورم و کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل، به عرضه انرژی بستگی دارد؛ حتی تولید مواد غذایی نیز به شدت به سوخت‌های فسیلی وابسته است. جو بایدن برای کاهش قیمت‌ها، روزانه یک میلیون بشکه نفت خام از ذخایر استراتژیک نفت کشور را آزاد می‌کند. سازمان اوپک هشدار داده است که جهان ظرفیت کافی برای جبران سریع کسری انرژی را ندارد. با کاهش تولید روسیه و تشدید تحریم‌ها علیه این کشور، افزایش فصلی تقاضا و رشد اقتصادی چین با پایان کرونا، ممکن است بازارها حدود سه میلیون بشکه در روز کسری پیدا کند

اما مسئله فقط نفت نیست. بنزین را می‌توان موتور اقتصاد جهان نامید؛ هم‌اکنون قیمت بنزین به دلیل اینکه روسیه یکی از صادر کنندگان اصلی آن است افزایش یافته و افزایش قیمت بنزین بر قیمت تمام کالاها تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر اروپا برای جبران کاهش خرید گاز از روسیه، با قطر و الجزایر وارد گفتگو شده است. گاز روسیه را می‌توان در طول زمان جایگزین کرد اما این روند نیاز به زمان دارد درحالیکه نیاز به انرژی فوری است و نمی‌توان جلوی پیامدهای کمبود ان را گرفت

روسیه صادرکننده عمده مواد معدنی و فلزات صنعتی مانند فولاد، مس و آلومینیوم است و اروپا برای ساخت پایانه‌های بادی، خورشیدی و گاز طبیعی مایع به این مواد نیاز دارد؛ اما با وقوع جنگ قیمت‌ها سر به فلک کشیده است. هزینه پالادیوم –که در همه چیز از تلفن‌های همراه و مبدل‌های کاتالیزور که انتشار گازهای گلخانه‌ای در خودرو ها را کاهش می‌دهند گرفته تا پر کردن دندان استفاده می‌شود- درحال افزایش است. مواد غذایی کنسروی گران‌تر شده زیرا قیمت فلز بالا رفته است. افزایش هزینه‌های صنایع تولیدی، مسکن و خدمات مستقیما بر خانوارها تأثیر می‌گذارد

در جبهه سیاسی بیشتر کشورهای جهان از پیوستن به ائتلاف غرب علیه روسیه خودداری کرده‌اند. توکیو از ترک پروژه گاز طبیعی مایع در ساخالین امتناع کرده زیرا حضور در این پروژه را برای امنیت انرژی خود ضروری می‌داند. چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، اسرائیل، عربستان و امارات که سه چهارم از جمعیت جهان و 60% از اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهند، از تحمل هزینه و قربانی کردن منافع ملی خود برای مجازات روسیه خودداری کرده‌اند. این کشورها می‌خواهند به منابع مختلف دسترسی داشته باشند و روابط با روسیه را دارای مزایای استراتژیک می‌دانند. برخی از آنها خواهان دنبال سلطه منطقه‌ای و حتی جهانی هستند و معتقدند راه‌حل سیاسی، منافع آنها را بهتر تأمین می‌کند

برای مثال به هند نگاه کنید؛ درحالی‌که غرب بزرگترین بحران بعد از جنگ جهانی دوم را تجربه می‌کند، هند بدنبال حفظ روابط با روسیه است و با روپیه و روبل به تجارت خود با مسکو ادامه می‌دهد. اخیرا دولت هند از شرکت‌های دولتی خواسته است که جای خالی شرکت‌های غربی را در روسیه پر کنند و سهام شرکت‌های انرژی روسیه را خریداری نمایند. هند به پیشنهادات آمریکا برای جایگزینی انرژی روسیه نیز پاسخ نداده و این را به اهرم فشاری علیه مسکو تبدیل کرده است

در آفریقا نیز وضعیت پیچیده‌ای حاکم است؛ نفوذ روسیه در سراسر این قاره افزایش چشمگیری یافته و کشورهای آفریقایی حمایت شوروی از پایان دادن به استعمار و آپارتاید در آفریقای جنوبی را فراموش نکرده‌اند. در خاورمیانه، عربستان و امارات از بحران کنونیِ انرژی به نفع خود استفاده کرده و از درخواست آمریکا برای افزایش عرضه خودداری نموده‌اند. اما سرپیچی از آمریکا، فراتر از موضوع نفت است؛ امارات میزبان بشار اسد شد، عربستان گفت که درخواست پکن را برای پرداخت نفت به یوان بررسی می‌کند و اسرائیل که روسیه را بازیگری کلیدی در حفظ امنیت خود می‌داند، به رعایت تحریم‌ها چندان پایبند نبوده است

کوتاه سخن اینکه منزوی کردن روسیه بازی‌ای طولانی است؛ اما عواقب آن فورا آشکار شد و دامن اقتصاد جهانی را که هنوز از شوک همه‌گیری کرونا خارج نشده بود، گرفت. درست است که جنگ پوتین وجدان‌های بیدار را آزرده‌ خاطر می‌‌سازد، اما تلاش واشنگتن برای تحریم روسیه بدون آمادگی برای پیامدهای آن نیز اشتباه بوده است. بحران جهانی گرسنگی رو به گسترش گذاشته، تورم افزایش یافته، کشورها با خطر بروز بی‌ثباتی سیاسی روبرو هستند و امنیت انرژی به دلیل تحریم روسیه و ظرفیت محدود تولید مورد تهدید قرار گرفته است. برای حل این مشکلات باید به‌دنبال راه‌حل بود

این درحالی است که بدلیل نپیوستن کشورهای بسیاری به ائتلاف علیه روسیه، مسکو توان جنگی خود را حفظ خواهد کرد و به مرور زمان پیامدهای جنگ، ائتلاف فعلی را بیش از پیش تضعیف خواهد نمود. برای دیدن ضعف و آسیب‌پذیری اروپا کافی است نگاه کنید که سخنان لوپن در مورد تورم چگونه مورد استقبال رأی دهندگان فرانسوی قرار گرفت. از سوی دیگر هنوز خطر جنگ هسته‌ای رفع نشده است؛ واشنگتن فکر می‌کند که روسیه از سلاح هسته‌ای علیه اوکراین استفاده نخواهد کرد اما دکترین هسته‌ای مسکو به‌گونه‌ای است که استفاده از سلاح هسته‌ای را برای مقابله با تهدید علیه میهن می‌پذیرد

واشنگتن برای تحمیل شکست به پوتین به ائتلافی گسترده برای کاهش آسیب‌های اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم و به یک استراتژی برای حل مناقشه نیاز دارد. بنابراین این بخشی از راهکاری است که توصیه می‌شود: ارائه کمک‌های مالی و غذایی به کشورهای جهان سوم و حمایت از خانواده‌های آسیب‌پذیر در کشورهای توسعه یافته، ایجاد عواقب برای کشورهایی که به ائتلاف علیه روسیه نپیوسته‌اند و تلاش برای حل‌وفصل سیاسی مناقشه و پیشنهاد گفتگو بدون شرط.

*منبع: شورای آتلانتیک

مترجم: فاطمه رادمهر

messages.comments