twitter share facebook share ۱۳۹۵ اسفند ۱۵ 1194

در حکمت ۲۲۹ نهج البلاغه مطابق نسخه صوفی صالح آمده است: «کَفَى بِالْقَنَاعَهِ مُلْکاً، وَبِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِیماً؛ قناعت برای دولتمندی، دارا بودن، ثروتمند بودن بسنده است و بهترین نعمت برای انسان، اخلاق نیکوست». حضرت از میان امور جزئی در اخلاق بر «قناعت» تأکید کرده و بیان داشته است که اگر انسان قانع باشد، ثروتمند است و اگر قانع نباشد، هر چیزی هم داشته باشد، فقیر، نیازمند، گرفتار و بدبخت است، آنچه در زندگی از نظر اخلاقی به انسان آرامش می دهد، قناعت است و قناعت به معنی حرص منفی نزدن، به داشته ها بسنده کردن و تلاش کردن ولی آزمند نبودن است.

یکی از مشکلاتی که در دروه جدید اصلا به آن توجه نداریم، قناعت است، همه دچار حرص منفی شده اند بدین معنا که انسان به هر چه می رسد، راضی نیست و همین عدم رضایت سبب شده که انسان از زندگی لذت نبرد، به عبارت دیگر فقدان قناعت در زندگی سبب شده که به سمت تولید انبوه رود، وقتی تولید انبوه شد، نیاز به بازار دارد، باید بازار درست کرد، تبلیغ کرد و مصرف اضافی ایجاد کرد و برای این مصرف اضافی ایجاد کردن باید ذهن ها و زندگی ها را تغییر داد.

گردشی در زندگی بشر پیدا شده که منشأ استثمار، استعمار، حمله و جنگ شده است، یعنی جنگ ایجاد می کنند تا کالاها به فروش برسد! در حال حاضر انبارهای اسلحه انباشت شده و باید یک جایی جنگ به پا کرد تا این اسلحه به فروش برسد؛ اسلحه جدید تولید شده و لازم است اسلحه های قبلی سریعا به فروش برسد لذا به این نتیجه می رسند که بین دو کشور مسلمان جنگ ایجاد کنند تا بتوانند اسلحه ها را بفروشند! به طور کلی وقتی قناعت برداشته شد، دنیا و انسان ها به این سمت می روند و متاسفانه دنیای امروز اینگونه شده است.

پنج عنصر اخلاقی؛ صداقت، امانت داری، تواضع، قناعت و تقوا

با استناد به آموزه های علی(ع) می توان پنج عنصر در اخلاق را به عنوان عنصر رئیسی عنوان کرد و گفت: اگر این پنج عنصر به زندگی انسان بیایند، زندگی خوب می شود، اول، صداقت و راستی و عدم دروغ و ناراستی است؛ دوم امانت داری و پایبندی به عهد و پیمان، سوم تواضع و فروتنی، چهارم قناعت و پنجم تقوا.

در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه مطابق نسخه صوفی صالح، حضرت علی(ع) می فرمایند: «میان شما و دشمنتان ابلیس، فقط یک قرارگاه نظامی بیشتر نیست و آن هم تواضع و فروتنی است، به محض اینکه برداشته شود، همه شما در دام شیطان هستید» اما متاسفانه ما توجه نداریم که چقدر این تواضع و فروتنی در اخلاق، عنصر رئیسی است.

حضرت علی(ع) می فرماید: «بهترین نعمت که کفایت کننده زندگی است، اخلاق خوب است» از این نکته در می یابیم که باید همه همت ما در دین به سمت اخلاق رود، اما در حال حاضر همت ما در دین به سمت دیگری رفته و اخلاق مفقود است.

در خطبه ۱۹۲ علی(ع) می فرماید: پیامبر وقتی به دنیا آمد، خداوند برترین و بزرگترین فرشته خود را مامور تربیت ایشان کرد و فرمود: پیامبر را سلوک بده به راه های بزرگواری ها و محاسن اخلاق عالم و نیکویی ها و زیبایی های اخلاق جهانی.

اخلاق، پیشا دینی و مقدم بر دین است؛ دین اخلاق را تقویت و به زیرساخت اخلاق کمک می کند، اگر کسی اخلاق نداشه باشد در دین به هیچ جایی نمی رسد، نه دین را می فهمد و نه از هدایت بهره ای می گیرد. از آنجا که اخلاق مقدم بر دین است، دین مبتنی بر اخلاق شکل می گیرد و در حقیقت دین زیرساخت های اخلاق را محکم، استوار و تکمیل می کند لذا علی(ع) می  فرماید که پیامبر را به اخلاق عالم آموزش دادند؛ سپس حضرت به خود اشاره می کنند و می فرمایند: پیامبر شروع به تربیت من کرد و هر روز از اخلاقی که آموخته بود به من یاد داد و در حقیقت یک پرچمی (نمونه عملی) برای من افراشت.

ساختار هفت گانه اخلاق در آموزه های امام علی(ع)

ساختار اخلاق در آموزه های علی(ع) ساختاری است که هفت عنصر دارد و باید به هر هفت عنصر توجه کنیم، آن عناصر عبارتند از: بینش ها، ارزش ها، گرایش ها و قواعد کلی عملی ثابت حاکم بر زندگی مانند اصل تکریم که نمی توانیم آن را نقض کنیم. مثلا شرور باید مجازات باشد ولی نمی توانید تکریم آن را نقض کنید. به تبع این اصول، روش های اخلاقی داریم که متغیر است، اما تابع اصول است. بر این پنج مساله دو چیز ظهور می کند، عملکردها و رفتارها و گویش ها.

در حکمت ۱۱۳ علی(ع) بیان دیگری در نگاه به اخلاق دارد و می فرماید: «هیچ همراه و همدمی مانند اخلاق نیست» یعنی ما در زندگی بدون همراه و همدم نمی توانیم، خوب زندگی کنیم و به گفته حضرت بهترین همدم اخلاق است، اگر این همدم با ما باشد، همدم های دیگر هم با ما می مانند و اگر اخلاق را برداشتید همه چیز آسیب پذیر می شود. به عنوان مثال اگر اخلاق را شکستید، اقتصاد، سیاست، مدیریت، حکومت و فرهنگ هم فاسد می شوند؛ گاهی ما مقابل این پرسش قرار می گیریم که چرا انقدر اقتصاد نا به سامان است؟ این امر دلایل متعددی از جمله ساختاری دارد، اما دلیل زیرساختی آن این است که اخلاق شکسته است و به همین دلیل هیچ چیز سالم نمی ماند.

داشته ها زمانی جای افتخار دارد که بر پایه اخلاق باشد

گاهی انسان ها به داشته های خود افتخار می کنند، این افراد باید بدانند داشته ها زمانی جای افتخار دارد که بر پایه اخلاق باشد؛ در حکمت ۳۸ نهج البلاغه حضرت علی(ع) می فرمایند: «در میان عرب دو چیز اعتبار داشت، یعنی اگر عرب می خواست بگوید که این قبیله یا این فرد معتبر است، به دو چیز اعتبار می داد، یکی نسب و دیگری حسب؛ که اسلام گفت، اعتبار انسان ها به نسب نیست و خداوند به صراحت گفت که ملاک ارزش انسان ها یکی از پنج عنصر رئیسی است، حسب هم یعنی اینکه چه چیزی در نظر عرب آن روز به حساب می آمد، اموری مانند جوانمردی، مهمان نوازی، پایبندی به عهد و پیمان و شجاعت. و امیرمومنان علی(ع) می فرمایند: «با ارزش ترین ارزش ها؛ اخلاق نیکوست» یعنی اگر قرار باشد به انسان ها بها و قیمت دهیم، علی(ع) می فرمایند که اخلاق نیکو را ملاک قیمت گذاری قرار دهید، اما اکنون ملاک های قیمت گذاری بسیار تفاوت کرده است.

علی(ع) تاکید داشت که نظام تربیتی، اجتماعی و فرهنگی باید بتواند بیش از هر چیز دیگری انسان اخلاقی تربیت کند، حکمت ۲۵۷ نهج البلاغه سفارش علی(ع) به کمیل است: «یا کمیل مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم؛ ای کمیل از خانواده و خاندان خود بخواه که روز را طی کنند (صبح را ظهر کنند و ظهر را به شام برسانند) در کسب اخلاق».

نگاه علی(ع) این است که زندگی یعنی کسب اخلاق و ما به این دنیا آمدیم که متخلق شویم. علی(ع) دیدند که کسی در حال مذمت زندگی این جهانی است، حضرت ناراحت و عصبانی شدند و گفتند: «إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا؛ زندگی این جهانی خانه صداقت، راستی و درستی است برای کسی که با او راست روبه رو شود»؛ ما آمدیم کسب رحمت کنیم و موجودی لطیف شویم و این غلظت ها، خشونت ها، نزاع و جنگ کم شود و این امر یعنی اسلام رحمانی؛ اگر اسلام رحمانی نباشد، جز جنگ و تجاوز هیچ چیزی نیست.

در کلام ۲۲۰ نهج البلاغه علی(ع) می گوید، انسانی که تربیت شده و به مقصد تربیت رسیده است، انسانی است که به کمالات اخلاقی دست یافته و «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ؛ عقلش احیا شده است» یادمان باشد خطرناک ترین چیز در یک جامعه تضعیف عقل است، مراقب باشیم هیچ جا و در مقابل هیچ کسی عقل تعطیل نشود که بسیار خطرناک است، خداوند در قرآن می فرماید: انسان قرآنی، انسانی است که در مقابل آیات خداوند، در مقابل حرف خدا، عقل خود را تعطیل نمی کند.

سوره فرقان در بحثی عباد الرحمن را معرفی می کند؛ عباد الرحمن یعنی الگوهای انسانی و اخلاقی. یکی از ویژگی هایی که خداوند در سوره فرقان برای این افراد بیان می کند، این است که این افراد کسانی هستند که وقتی با آیات خدا روبه رو می شوند، چشم و گوش بسته نمی پذیرند یعنی حرف خدا را نیز چشم و گوش بسته نمی پذیرند! اما مسلمانان اینگونه تربیت نشدند.

ابن ابی الحدید می گوید، علی(ع) خطبه ۱۶ نهج البلاغه را اوایل حکومت خود ایراد کرد، در این خطبه حضرت در یک جمله ای می فرمایند: «اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ؛ آگاه باشید! گناهان و خطاها اسبهاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجامهاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!» سپس می فرمایند: «اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّهَ؛ آگاه باشید! تقواو پرهیزکارى و اعمال صالح مانند مرکب راهوار و رام و سریع السّیر مى باشد که اهلش را بر آن سوار مى کنند و زمام آن را به دستشان مى سپارند» بنابراین پنج مرکب یا همان پنج عنصر رئیسی در زندگی می آید و اگر با این مرکب ها به مقصد برسیم، اتفاقات بسیار خوبی در زندگی فردی و اجتماعی می افتد.

در حکمت ۲۸۹ حضرت باز تاکید خود بر اخلاق را نشان می دهد و از یک برادر دینی با یکسری ویژگی های اخلاقی صحبت می کند، نظر بنده این است که ویژگی هایی که حضرت  گفتند جزء با ابوذر نمی خواند. امیرمومنان در وصف ویژگی های ابوذر می گوید: «کان علی فی ما مضا اخّ فی الله؛ ابوذر برادر خدایی است؛ فعلیکم بهذا الخلائق؛ بر شما باد این ویژگی ها» به عبارت دیگر حضرت تأکید می کند که به سراغ ویژگی ها و اخلاقی که ابوذر دارد، بروید و در وصف اخلاق ابوذر می فرمایند: «فلزموها؛ خودتان را ملازم آن کنید و «وتنافسوا فیها» و در این ها با هم رقابت کنید.

تأکید حضرت بر این بود که بر سر مسایلی که نفیس و با ارزش هستند با هم رقابت کنید، اما متاسفانه امروز منافسه (رقابت، درگیری و مسابقه ای) به وجود آمده در عالم بر سر مسایلی غیر نفیس است از جمله اینکه مثلا من بیشتر دارایی داشته باشم! من بیشتر زمین داشته باشم و… اما حضرت می گویند، منافسه بسیار ارزشمند، منافسه در اخلاق است. قرآن نیز می گوید: در خیرات از هم سبقت بگیرید، «تنافسوا فیها» چون واقعیت های ما را می داند «فَأن لم تسطتیعوها فاعلمو أن اخذ القلیل خیر من ترک الکثیر؛ اگر استطاعتش را هم ندارید؛ ان اخذ القلیل خیر من ترک الکثیر؛ یک مورد هم پی بگیرید بهتر از این است که به طور کلی خیرات را رها کنید. به طور کلی باید بگویم در نگاه الهی بخل و خیال پردازی نیست، در نگاه الهی واقع گرایی است. آیه «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجر العظیم» می گوید خدا به هر دو اجر می دهد یعنی خداوند از آدمی که حتی یک قدم برداشته نیز استقبال می کند.

هیچ خطری در زندگی، آسیب زا تر از خطر شکسته شدن نظام اخلاقی و ارزش های اخلاقی نیست

حکمتی به علی(ع) نسبت داده شده و ابن ابی الحدید آن را در انتهای کتاب خود آورده، «عدم الادب سبب کل شرّ؛ فقدان تربیت اخلاقی سبب و علت هر شری است» یعنی اگر می خواهید اقتصادتان درست شود، این صحیح است که اقتصاد باید نظام مند شود، اما اخلاق زیرساخت آن است لذا به تعبیر علی(ع) هرجا شری وجود داشت، این شر، محصول فقدان اخلاق و تربیت اخلاقی است. حضرت در خطبه ۱۷۶ می فرماید: «ایاکم و تهذیب الاخلاق و تصریفها؛ بپرهیزید از شکست اخلاق، اخلاق را دگرگون نکنید، اگر اخلاق را به هم بریزید همه چیز به هم می ریزد» و جالب این است، امیرمومنان در موارد متعددی گفته اند بیشترین چیزی که نگران آن هستم و از آن می ترسم، موضوع اخلاق است، حال اخلاق مدیریتی یا سیاسی یا عمومی و اجتماعی.

علی(ع) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه می فرمایند: «ان اخذف ما اخاف علیکم اتباع الهوا و طول الامل؛ ترسناک ترین چیزی که من بر شما از آن ترسانم، بی گمان این است، «اتباع الهوا» پذیرش هوای نفس و دنباله روی خودخواهی ها، میل ها، قدرت طلبی ها و سودجویی ها و «طول الامل» آرزوهای دور و دراز» آرزوی دور و دراز انسان را بیچاره و ظالم می کند. در کلام ۴۲ نیز آمده است «ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان؛ چیزی که من بیش از همه بر شما بیم دارم و نگران و ترسان آن هستم؛ دو چیز است، اتباع اهوا و طول العمل».

دنباله روی از هوای نفس و خودخواهی ها، میل ها، قدرت طلبی ها و سودجویی ها، سد راه حق است به عبارت دیگر انسان به حق عمل نمی کند، خلاف حق می گوید، دروغ می گوید، حقه بازی می کند، جلوی حق را می گیرد، عدالت را می شکند و آخرت را فراموش می کند.

علی(ع) در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه می فرمایند: می دانید چرا انسان ها به جان هم افتند؟ به جای این که خیرخواهانه نقد کنند، می کوبند و به جای این که دوستی کنند، کینه می ورزند؟ این ضمیرهای منفی حاصل نگاه های بد، فهم های غلط، بی اخلاقی، خباثت درون، دل های پر کینه و بد دل، دل های پر از سودجویی و دشمنی و قدرت طلبی است بنابراین زیر ساخت این عوارضی که در جوامع اسلامی دیده می شود، شسکته شدن اخلاق است.

ابتدا از خودمان آغاز کنیم

حضرت علی(ع) در خطبه ۸۶ به نکته خوبی اشاره می کنند و می گویند: «اخلاق را نشکنید و این امر را مراقبت کنید، برای پاسداشت و مراقبت از اخلاق قبل از اینکه از دیگران انتظار داشته باشیم باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم، به خواسته های نادرست و غیراخلاقی میدان ندهیم.»

رخصت دادن ها به خواسته های نادرست و غیر اخلاقی، راه ستمگری را برای شما باز می کند و در حقیقت آغاز ستم از همین جاست. نباید مقصر را دیگری بدانیم، بلکه اگر اشتباهی مرتکب شدیم، بگوییم که اشتباه کردیم و تقصیرهای خود را به گردن بگیریم و انسان اخلاقی دقیقاً دارای همین ویژگی است.

دکتر دلشاد تهرانی/شفقنا

نظر شما