مورد مهدی جعفری تنها مشتی از خروار مشکلات و موانعی است که مهاجران افغانستانی ساکن ایران با آنها دست به گریباناند. این همسایگان که از جنگ و تبعیض به ایران پناه آوردهاند، در کشور ما نیز در سطوح مختلف با تبعیض روبهرو هستند.
مطابق گزارش مرکز آمار ایران، ۱ ملیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر پناهجوی افغان در ایران ساکن هستند. این تعداد کمتر از ۲ درصد کل جمعیت ساکن ایران را تشکیل می دهد.
تعداد مردان در ترکیب جنسیتی پناهجویان افغانستانی ساکن ایران، حدود ۶ درصد بیشتر از زنان است. بنابراین برخی شبهات پیرامون اینکه تعداد کثیری از اتباع افغانستان، مردان مجردی هستند که به صورت غیر قانونی و صرفا برای اشتغال و کار وارد ایران شده اند، با این آمار قابل رد می باشد.
حدود ۴۶ درصد پناهجویان افغانستانی در ایران زیر ۲۰ سال دارند و حدود ۶۷ درصد زیر ۳۰ سال سن دارند. می توان نتیجه گرفت که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت زیر ۳۰ سال در ایران به دنیا آمده اند و در ایران بزرگ شده اند. با توجه به سابقه طولانی حدود ۴۰ ساله حضور پناهجویان افغانستانی در ایران، این افراد دیگر از نظر اجتماعی افرادی خارجی به حساب نمی آیند هر چند با توجه به موانع قانونی و اجتماعی فراوان، دچار انزوای حقوقی و اجتماعی فراوانی هستند. آیا وقت آن نرسیده است که به حقوق اولیه شهروندی این دسته از ساکنان ایران رسیدگی شود؟
نکته دیگری که این آمار نشان می دهد، این است که جمعیت پناهجویان افغانستان ساکن ایران به مراتب جوانتر از جمعیت شهروندان ایران است. (۳۱ درصد ایرانیان زیر ۲۰ سال و ۴۹ درصد ایرانیان زیر ۳۰ سال هستند).
یکی از دلایل این امر نرخ بالاتر زاد و ولد (و به تبع آن اندازه خانواده بزرگتر) در میان پناهجویان افغانستانی است. به همین دلیل در هر خانواده پناهجوی افغانستانی، فرد سرپرست (شاغل و درآمدزا) باید مخارج تعداد بیشتری را تامین نماید. با توجه به تغییرات سیاستگذاری در حذف یارانه بسیاری از کالاها و خدمات و عدم برخورداری پناهجویان افغانستانی از توزیع یارانه نقدی از سویی و میزان تورم و سایر شاخص های اقتصادی از سوی دیگر، می توان نتیجه گرفت که فشار اقتصادی بر خانواده های پناهجویان افغانستانی در مقایسه با سایرین در سالهای اخیر بسیار شدیدتر شده است.
اقامت مهاجران افغانستانی در ۱۵ استان ایران نیز ممنوع است. این استانها عبارتند از: آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و همدان.
اقامت شهروندان افغانستانی در سه استان تهران، البرز و قم آزاد است که البته در استان تهران منطقه خُجیر در منطقه ۱۳ شهرداری تهران برای اقامت افغانها ممنوع اعلام شده است.
مهاجران افغانستانی در بسیاری از رشتههای دانشگاهی امکان انتخاب ندارند و در رشتههایی که اجازه تحصیل دارند نیز باید شهریههای سنگینی بپردازند.
حسن نایبهاشم، فعال حقوق بشر دراین باره میگوید: «هر چند مهاجران افغان سالها در ایران بودهاند و بسیاری حتی در ایران متولد شدهاند اما نمیتوانند از امکاناتی که یک دانشجوی ایرانی از آن برخوردار است، بهره ببرند.»
به جز تعداد کمی بورسیه، اکثر دانشجویان افغانستانی باید در دانشگاههای دولتی نیز شهریه بپردازند.
به گفته نایبهاشم، این شهریهها نیز مدام گرانتر میشوند. بسیاری نیز توان پرداخت آن را ندارند و از ادامه تحصیل بازمیمانند.
ماجرا اما به شهریه دانشگاهها ختم نمیشود:
فرض کنید یک دانشجوی افغانستانی به هر شکلی هزینه تحصیلش را پرداخته باشد. مشکل بعدی پیدا کردن کار رسمی است. فارغالتحصیلان افغانستانی با مدارک دانشگاهی در ایران نمی توانند استخدام رسمی شوند و یا باید ایران را ترک کنند یا به کارهای کم درآمد و غیررسمی مانند کفاشی، دستفروشی و … تن دهند؛ مشاغلی که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی آنها ندارند.
نایبهاشم از کنوانسیونی میگوید که به رفع تبعیض علیه مهاجران میپردازد. به گفته او ایران با اینکه سه سال پیش در بررسی ادواری جهانی قول داده بود کنوانسیون جهانی حقوق افراد مهاجر و خانوادههای آنها را بررسی کند، ولی تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه نکرده است.
به گفته نایبهاشم، اگر ایران این کنوانسیون را بپذیرد، شرایط خارجیهای ساکن ایران بهبود خواهد یافت: «در این صورت ایران موظف است قوانین را با محتوا و مصوبات این کنوانسیون تطبیق دهد و بر مبنای این کنوانسیون باید نسبت به وضعیت مهاجران پاسخگو باشد.»
تبعیض نسبت به مهاجران افغانستانی تنها بر مبنای قانونی نیست. نایبهاشم معتقد است دید تبعیضآمیز هم در قانون و هم در آموزش و هم در میان مردم باید تغییر کند: «تمام خارجیان ساکن ایران مورد تبعیض هستند و وابسته به اینکه چه جنسیت یا مذهبی هم دارند دچار تبعیضهای مضاعف میشوند.»
به گفته این فعال حقوق بشر، مردم و دولت باید با مهاجران افغانستانی ساکن ایران مهربانتر باشند چرا که همزبانی و هم فرهنگی وجود دارد: «در گذشتهای نه چندان دور این دو کشور یک کشور بودهاند. از این رو، ایرانی و افغانستانی باید یگانه تلقی شوند.»
نایبهاشم موانع نپذیرفتن کنوانسیون جهانی حقوق افراد مهاجر و خانوادههای آنها را ارادههای چندگانه در حاکمیت میداند. او میگوید: «باید تصمیم و اراده برای تعهد به کنوانسیونها وجود داشته باشد. متاسفانه در ایران ارادههای چندگانه وجود دارد.»
نظر شما