twitter share facebook share ۱۳۹۸ اسفند ۲۳ 1521

سکوت کاخ سلطنتی عربستان در خصوص گزارش های رسیده مبنی بر دستگیری شاهزادگان عالی رتبه «احمد بن عبدالعزیز» و «محمد بن نایف» توجهات بسیاری را به خود معطوف داشته است. حرکت ناگهانی و جسورانه بن سلمان در دستگیری این شاهزادگان عالی رتبه، گویای زمین لرزانی است که این ولیعهد جوان می خواهد بنای سلطنت آینده خود را بر آن بگذارد.

جنگ قدرت در عربستان امری بی سابقه نیست. یکی از این رویدادهای تاریخی، به چالش کشیده شدن اقتدار ملک سعود توسط «فیصل» ولیعهد کشور در اوایل دهه شصت بود؛ اما آن نزاع ها به سرعت حل شد زیرا در آن زمان فیصل حمایت قریب به اتفاق همه اعضای خانواده سلطنتی به استثنای سعود و پسرانش را داشت. فیصل به سرعت سعود را منزوی نموده و از علمای دین فتوایی دریافت کرد و بر اساس آن موفق شد سعود را برکنار کند. اما درحال حاضر محمد بن سلمان ظاهرا تنها حمایت پدر کهنسالش را پشت سر خود دارد و سایر اعضای خاندان سلطنتی -به ویژه کسانی که قبلا در ردیف رسیدن به مقام سلطنت بودند- تحت انزوا، تحقیر و اهانت و بازداشت قرار دارند.

بن سلمان نه تنها حق عموی بزرگش «احمد» و پسرش «محمد بن نایف» را سلب نموده و از آن خود کرده است که تشکیلات مذهبی ای که می توانست حامی او در  دستگیری خویشاوندانش باشد را نیز تضعیف نموده است. وی نمی تواند نسبت به وفاداری اعضای ارشد خاندان سلطنتی و عالمان دین و بخش های مهم جامعه سعودی مطمئن باشد و جمعیتی که در فستیوال ها و کنسرت ها و مسابقات بوکسی که به تازگی در این کشور برگزار می شود شادی خود را ابراز می کنند، واقعیت چهره این کشور را تغییر نداده و تنها زینت بخش بحران های عمیق موجود هستند. شاهزاده جوان در ترس و انزوا زندگی می کند و انقلابِ از بالا به پایین او، زیر فشار بحران اقتصادی جهان که قیمت نفت و سهام بازار بورس سعودی را کاهش شدید داده است، متزلزل است.

در سالهای گذشته که پادشاهی سعودی با کاهش درآمدهای نفت مواجه شد، توانست با ریاضت اقتصادی بر آن اوضاع غلبه کند؛ اما بحران کنونی ماهیت متفاوتی دارد و بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. ملک سلمان آنقدر عمر نمی کند که از پسرش حمایت کرده و وفاداری شاهزادگان خشمگین و ناراضی را برای وی جلب کند. بن سلمان حکومت خود را به عنوان ولیعهد، با رهبرد های جدید و غیرمنتظره ای شروع کرد که اکنون این راهبردها راه او را برای جانشینی ملک سلمان هموار نکرده و تضمین کننده سلطنتش نیست. دستگیری ناگهانی عمو و عموزاده های بلندرتبه اش، استراتژی خطرناکی است که دامن او را در طول دوران سیاسی اش در آینده خواهد گرفت. بعلاوه پادشاهی سعودی همیشه به این مشهور بوده که قادر است وفاق و رضایت خاندان حاکم را حفظ کند و رمز ادامه حکومت پادشاهی در این کشور بدون هیچ مشکلی در همین وفاق و اتحاد است؛ اما دستگیری های اخیر شاهزادگان، این شهرت را زیر سوال می برد.

ولیعهد یکبار دیگر مجبور است از قوه زور علیه رقیبان سلطنتی اش استفاده کند، چنانکه شاهد بودیم یکبار در نوامبر 2017 این کار را کرد و بیش از دهها شاهزاده قدرتمند و بانفوذ را دستگیر کرده و به هتل ریتز کارلتون در ریاض فرستاد؛ آن زمان حرکت بن سلمان به عنوان حرکتی ضد فساد توجیه شد. فرزندان ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان و در رأس آنها شاهزاده متعب رئیس گارد ملی عربستان مورد تحقیر و توهین قرار گرفته و از مقامشان کنار گذاشته شدند. بن سلمان که احتمال وقوع کودتایی علیه خود را می داد، با برکناری متعب، مطمئن شد که دست چنین رقیب مهمی از پایگاههای نظامی کوتاه شده است. حالا نیز ولیعهد امیدوار است تهدید یکی دیگر از شاهزادگان مهم یعنی محمد بن نایف را -که مدتها امور داخلی کشور را با مشت آهنین در کنترل خود داشت- برطرف کرده است.

شبکه های بانفوذ و گسترده اطلاعاتی-امنیتی (که بن نایف زمانی که وزارت کشور را در کنترل داشت ایجاد کرده بود) هنوز هم ولیعهد فعلی را زیر نظر دارند و این امر علیرغم این است که بن نایف از تمام پست های دولتیِ رسمی اش معزول شده است. محمد بن نایف امنیت تاج و تخت را برای پادشاهی خودش تضمین کرده بود، اما پیش از آنکه خود به قدرت برسد، شاهد این شد که پسرعموی جوانش از همه اقدامات حفاظتی و امنیتی ای که او در راستای مستحکم تر کردن نظام پادشاهی انجام داده بود، بهره برد و پاداش زحمات وی را با کنارزدنش از مقام هایی که داشت، داد. حالا هم که بن نایف دستگیر شده و درحالیکه اخبار جهان از توهین و تحقیر او توسط بن سلمان گزارش می دهند، کاخ سلطنتی در مورد محل نگهداری اش سکوت کرده است.

شاهزاده احمد برادر ملک سلمان نیز که بالقوه واجد شرایط جانشینی او است، طبق گزارش ها در میان شاهزادگان دستگیر شده است. بعید است که وی به دلیل اختیارات امنیتی-نظامی اش در گذشته بازداشت شده باشد، بلکه دستگیری وی ضربه پیشگیرانه ای بود که جهت جلوگیری از اتحاد احتمالی شاهزادگان ناراضی علیه ولیعهد حول محور او زده شد؛ به ویژه آنکه احمد پتانسیل تبدیل شدن به نقطه کانونی اعتراضات علیه ولیعهد را دارد و شخصیت او یادآور شخصیت ملک عبدالله به هنگام پادشاهی است که در آن زمان تهدیدات سلمان، نایف و سلطان بن عبدالعزیز را پیش روی خود داشت. عبدالله برای بسیاری از شاهزادگان که از انحصار قدرت توسط این سه شخصیت مهمِ عرصه سیاست سعودی خشمگین بودند، چهره ای نمادین بود. احمد پیشتر ملاحظاتی را در خصوص سیاست های پادشاه جدید و پسرش برای مثال در خصوص جنگ یمن در سال 2015 ابراز کرده بود اما از آن زمان تاکنون سکوت خود را حفظ کرده است. سایر شاهزادگانی که به حاشیه رفته اند، چشم امیدشان به احمد است که پس از پادشاهی بن سلمان، وی به پا خاسته و آنان را از غرق شدن در گمانی و فراموشی تاریخی نجات دهد.

ملک سلمان می توانست بعد از رسوایی های پسرش و سوء مدیریت او در بسیاری از موضوعات سیاسی و روابط خارجی، از جمله رسوایی مربوط به مرگ خاشقچی در سال 2018 ،احمد را به مقام ولیعهدی منصوب کند؛ اما پادشاه این فرصت را از دست داد و حالا دستگیری شاهزاده احمد (شخصیت نمادینی که به طور بالقوه ظرفیت اعاده صورت ظاهری احترام و اتحاد شاهزادگان را در خاندان سلطنتی داشت) این احتمال را کاملا از بین برده است. عربستان که زمانی سلطنتی امن با شاهزادگانی قدرتمند محسوب می شد و بر همه انواع تهدیدات امنیتی، اقتصادی و سیاسی فائق می گشت، اکنون گرفتار آینده ای نامعلوم و خطراتی متعدد است.

در پروسه تحکیم قدرت آل سعود، خاندان سلطنت همه سعودی ها را از حق زندگی در جامعه ای باز، ذیل سایه سازمان های سیاسی ای که می توانند بقای پادشاهی را تضمین کنند و درعین حال شهروندان را در پروسه تصمیم گیری مشارکت دهند، محروم کرده است. متاسفانه سعودی ها تبدیل به تماشاگرانی شده اند که پای تماشای درام خاندان سلطنتی کشور نشسته اند.

*میدل ایست آی

 مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما