twitter share facebook share ۱۴۰۱ آبان ۱۶ 893
چرا کارگران ایران متحد نمی شوند؟

شش هفته است که ایران شاهد تنش و اعتراضات خیابانی است. زنان حقوق خود را مطالبه می کنند و مردم خواهان تغییرات اساسی  هستند اما تاکنون هیچ نشانه ای از اینکه دولت بررسی این خواسته ها را در دستور کار خود قرار داده باشد، دیده نمی شود

صاحبان مشاغل مختلف از جمله وکلا، کارگران بخش های صنعتی، رانندگان کامیون، معلمان و پزشکان، سعی کردند با مردم ابراز همبستگی کنند و از نقشی که در اقتصاد دارند برای وارد کردن فشار به مقامات استفاده نمایند. ولی ما شاهد پیوستن تعداد پرشمار کارگران به اعتراضات و انجام اعتصابات گسترده برای وارد آوردن فشار اقتصادی به دولت نبوده ایم. این درحالی است که از ابتدای اعتراضات، هشتگ اعتصابات سراسری در شبکه های اجتماعی زده شد

معترضان، از اعتصاب بازاریان که در هفته های نخست جنبش توسط مغازه داران چند شهر انجام شد، استقبال کردند. پس از آن نیز گزارشاتی مبنی بر اعتصاب کارگران صنعت نفت در شهرهای کنگان، بوشهر و آبادان منتشر شد. وقتی شورای هماهنگی انجمن های صنفی معلمان ایران از 23 تا 24 اکتبر اعتصابات سراسری اعلام کرد، انتظارها افزایش یافت؛ ولی اعتصاب هیچکدام به اندازه ای بزرگ نشد  که بر تولید کالا و ارائه خدمات تأثیر بگذارد

آنچه اعتصابات بازاریان اعلام شد در حقیقت این بود که صاحبان چند مغازه برای جلوگیری از آسیب رسیدن به اموال شان، کرکره مغازه ها را پایین کشیدند. اعتصابات نفتی محدود به چند کارگر قراردادی بود؛ اعتصاب معلمان تنها چند کلاس درس در کردستان را شامل شد و بنابراین آن اعتصاب سراسری مورد انتظار محقق نشد

این تصور که اعتصاب سراسری می تواند جنبش اعتراضی را به جلو ببرد، ناشی از رویدادهای انقلاب اسلامی 1979 ایران است. سال 1978 اعتصاب کارمندان دولت، کارگران شهرداری و کارمندان شرکت نفت فشار زیادی به رژیم شاه وارد کرد اما شرایطی که منجر به بسیج کارگران در سال 1979 شد، امروز وجود ندارد. آن اعتصابات موفقیت آمیز بود زیرا عمده کارگران، مشاغل پایدار داشتند و در کارخانه ها و شرکت های دولتی کار می کردند اما امروزه کارگران امنیت شغلی ندارند و همین امر اتحاد و بسیج آنها را دشوار می کند. وزارت نفت ایران امروزه کمتر از یک سوم کارگران بخش نفت را مستقیما استخدام می کند و برای پشتیبانی، به پیمانکاران خصوصی متکی است. پس از سالها خصوصی سازی، کمتر از صد شرکت بزرگ صنعتی در  دست دولت باقی مانده که اکثر کارگران آنها با قراردادهای موقت مشغول به کار هستند

امروزه اتحادیه های کارگری بسیار ضعیف است. خصوصی سازی گسترده در دهه 2000 و از بین رفتن اتحادیه ها، در کنار اخراج کارگران در دهه 2010 به دلیل تحریم ها و عدم امنیت شغلی کارگران باعث شده است که کارگران ایرانی سازماندهی نداشته باشند. فقدان اتحادیه ها، مبارزات سیاسی کارگران و اعتصابات آنها را با چالش مواجه کرده است؛ به عنوان مثال اواخر دهه 1990 کارگران، سازمان های خود را برای حمایت از ریاست جمهوری محمد خاتمی بسیج کردند اما کاهش تشکل های کارگری در یک دهه بعد، مانع از اقدام قوی آنها در جنبش سبز شد

گذشته از نبود سازماندهی و فقدان اتحادیه ها، عامل اقتصادی نیز به مانع بزرگی بر سر فعالیت های سیاسی کارگران تبدیل شده است. بر اساس داده های مرکز آمار ایران، بین سالهای 2010 تا 2020 متوسط هزینه سالانه خانوارهایی که سرپرستان آنها کارگران یقه آبی [1]هستند، کاهشی 15 درصدی داشته و از 4600 دلار به 3900 دلار رسیده است. اکثر کارگران پس اندازی ندارند و تمام حقوقی را که می گیرند خرج می کنند؛ بنابراین به دستمزد خود به شدت وابسته هستند و نمی توانند از آن چشم پوشی کنند زیرا از اخراج شدن در اقتصادی که نرخ بیکاری در آن بسیار بالاست می ترسند

ماه اکتبر گزارش شد که مقامات از مدیران شرکت نیشکر هفت تپه خواسته اند، هر کاری می توانند بکنند تا جلوی اعتراضات کارگران را بگیرند. یک روز قبل ز اینکه کارگران طبق برنامه دست به اعتراض بزنند، مدیران شرکت ناگهان موافقت کردند که دستمزد معوقه کارگران را پرداخت کنند. اخیرا نیز منطقه ویژه اقتصادی معدنی و صنایع فلزی خلیج فارس از کارفرمایان استان هرمزگان خواست به منظور جلوگیری از نارضایتی ها و شرکت کارگران در اعتراضات، دستمزدهای معوقه را پرداخت کنند. اینها نشان می دهد که مقامات ایرانی دریافته اند نارضایتی های اقتصادی انگیزه اصلی اعتراضات است

جک گلدستون نظریه پرداز انقلاب های اجتماعی اخیرا در مصاحبه ای گفت که اعتصابات مستمر در بخش نفت و دیگر بخش های مهم و کلیدی، شرط لازم برای موفقیت اعتراضات جاری در ایران است؛ اما همانگونه که گفتیم عوامل سازمانی و اقتصادی احتمال وقوقع چنین اعتصاباتی را در ایران بعید می کند

فارین پالیسی

عربستان، ایران و آمریکا را چگونه می بیند؟

اخیرا در نشست هایی در عربستان شرکت کردم، به امید اینکه درک درستی از دیدگاههای حاکمان سعودی نسبت به تهدید ایران و روابطشان با آمریکا پیدا کنم. نتایجی که بدان رسیدم حاصل گفتگو با وزارت خارجه، دیپلمات ها، کارشناسان مبارزه با تروریسم، ریاست امنیت کشور و مؤسسه بین المللی ایران شناسی رسانه است

برای بسیاری در آمریکا، تصویر عربستان با یازده سپتامبر، تحریم نفتی اعراب در سال 1973، قتل خاشقچی و رد درخواست بایدن برای افزایش تولید نفت پیش از انتخابات میان دوره ای آمریکا گره خورده است. لذا آمریکایی ها نگاه مثبتی نسبت به سعودی ندارند چنانکه اخیرا برنی سندرز در گفتگو با abc news گفته بود «من فکر نمی کنم که ما باید رابطه گرم خود را با دیکتاتوری هایی همچون عربستان حفظ کنیم»

از سوی دیگر سعودی ها معتقدند امریکا درکی از تهدیدی که از سوی ایران متوجه عربستان است ندارد. آنها فکر می کنند که جمهوری اسلامی نه تنها به منابع طبیعی سعودی نظر دارد که بدنبال گرفتن جای این کشور به عنوان متولی مکه و مدینه است

یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه سعودی به من گفت: «ما هدف شماره یک ایران هستیم». از دید مقامات عربستان، جمهوری اسلامی تمایلی به ماندن در مرزهای خود ندارد و بدنبال صدور انقلاب خود است

سعودی ها در رفتار آمریکا استانداردی دوگانه می بینند. از دید مقامات سعودی مسئله قتل خاشقچی –که دستگاه حاکمه آمریکا حاضر به بستن پرونده آن نیستند- قابل مقایسه با قتل صدها هزار نفر در سوریه –که با مشارکت ایران صورت گرفت- نیست. با اینکه سپاه مستقیما تحت کنترل آیت الله خامنه ای عمل می کند ولی می بینیم که رهبران آمریکا هیچ واکنشی نسبت به رهبر جمهوری اسلامی نشان نمی دهند، درحالیکه بن سلمان را منفور می نامند.

سعودی ها نمی فهمند که چرا نظام ایران که شعار مرگ بر امریکا می دهد، همچنان توسط مذاکره کنندگان هسته ای با احترام مورد استقبال قرار می گیرد؛ ولی دولت سعودی سرزنش می شود درحالیکه علنا هیچ خصومتی با آمریکا و مردمش نشان نمی دهد. سعودی ها می بینند که توسعه طلبی ایران سبب تضعیف لبنان، یمن، سوریه و عراق شده و با این حال خشم امریکا برانگیخته نمی شود

از منظر عربستان، آزادی دارایی های ایران و کاهش تحریم ها در ازای یک توافق هسته ای نه چندان خوب، تهدیدی برای این پادشاهی است. 

در دیدارهایی که من داشتم، به نظر می رسد یک موضوع بیش از هر چیزی سعودی ها را آزار می دهد و ان عدم احترام به مردم عربستان توسط آمریکا است. اظهارات خشمگینانه و تحقیرامیزی که گهگاه مقامات آمریکایی می کنند، از سوی سعودی ها بیانگر رابطه تحقیرامیز ارباب رعیتی است و آنان را به شدت آزرده خاطر می کند

اینکه امریکا از آنها می خواهد به جای پکن و مسکو واشنگتن را انتخاب کنند، از دید آنان درخواست معقولی نیست زیرا چینی ها مهمترین شریک تجاری سعودی هستند و روسیه نیز یکی از اعضای اوپک پلاس است

چیزی که در آمریکا مورد تقدیر قرار نمی گیرد، تغییرات زیادی است که پادشاهی در تقابل با رادیکالیسم و نگرش تندروانه روحانیون ایجاد کرده است. دبیرکل اتحادیه جهانی مسلمانان که یک سعودی است از اردوگاه کار اجباری بازدید کرد و این اقدام نمادینی بود که نباید کوچک انگاشته می شد. با توجه به اینکه در قرن بیستم عربستان با تبلیغ وهابیت و صرف پول سبب رادیکالیزه شدن جوامع اسلامی شد، این تغییرات را باید قدر نهاد

نشنال اینترست

آثار باستانی در معرض تهدید

زمانی بابل بزرگترین شهر جهان بود، با باغ های معلق که یکی از عجایب هفتگانه جهان لقب داشت و برج افسانه ای بابل

اما امروزه این شهر 4300 ساله در حال فروپاشی است. نماهای گچی بازسازی شده در حال ریزش هستند و ورود به برخی از ساختمان های توریستی خطرناک اعلام شده است

النور رابسون استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه لندن که چندین بار از میراث باستانی عراق بازدید کرده است می گوید: «نفوذ آبهای زیرزمینی به این ابنیه، در کنار تابستان های بسیار خشک سبب فروریختن این ساختمان ها می شود»

اما بابل تنها میراث جهانی یونسکو نیست که در معرض تأثیرات فزاینده تغییرات اقلیمی قرار دارد. در مصر سنگ های بکار رفته در سازه های باستانی به دلیل دما و رطوبت بالا در حال تغییر رنگ و ترک خوردن هستند. آتش سوزی های مکرر، گردوغبار و طوفان های شن، آلودگی هوا، افزایش شوری خاک و بالا آمدن سطح دریا تهدیدی برای اماکن تاریخی به شمار می رود

در اردن این نگرانی وجود دارد که بخش هایی از پترا –شهری با قدمت 2300 سال- به دلیل افزایش احتمال رانش زمین آسیب ببیند. در شرق یمن باران های شدید به سازه های معروف آجری وادی حضر موت آسیب می زند و سیل های ناگهانی که اکنون در این کشور به امری عادل بدل شده، سازه های خشتی را شسته و با خود می برد. در لیبی شهر باستانی واحه غادامس در خطر است زیرا منبع اصلی آب آن خشک شده، پوشش گیاهی از بین رفته و ساکنان شهر آن را ترک کرده اند. در سراسر منطقه اماکن گردشگری ساحلی به دلیل بالا آمدن سطح آب دریا و سیل در معرض خطر هستند

در مقاله ای که ماه جاری توسط تیمی از محققان مؤسسه شیمی ماکس پلانک در آلمان منتشر شد آمده بود که خاورمیانه و مدیترانه شرقی تقریبا دو برابر سریع تر از میانگین جهانی و سریعتر از سایر نقاط مسکونی جهان در حال گرم شدن هستند

این بدان معناست که قلعه ها، دژها، اهرام و سایر اماکن باستانی در این قسمت از جهان بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر تغییرات اقلیمی قرار دارند

تغییرات اقلیمی به یکی از مهمترین و سریع ترین تهدیدات برای مردم و میراث فرهنگی سراسر جهان بدل شده است. به گفته نیکولاس باکیرزیس باستان شناس در مؤسسه قبرس «شکی نیست که میراث فرهنگی خاورمیانه بیش از مناطقی همچون اروپا در معرض خطر است زیرا روند افزایش دما در این منطقه سریع تر است؛ از سوی دیگر بسیاری از کشورهای منطقه اولویت های مهمتری همچون بحران های اقتصادی و سیاسی دارند و بعضا درگیر جنگ هستند و لذا توجهی به حفظ این میراث نمی کنند. تغییرات اقلیمی بر میراث باستانی اروپا نیز تأثیر گذار است اما اروپا در موقعیت بهتری از حیث مدیریت این اوضاع قرار دارد»

کشورهایی همچون مصر و اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس در زمینه بهتر کردن مدیریت میراث باستانی در مواجهه با تغییرات اقلیمی،  گام های خوبی برداشته اند اما سایر کشورهای منطقه هنوز برای حل این مسئله چاره اندیشی ننموده و اقدامی نکرده اند. این درحالی است که در اغلب کشورهای منطقه، سازمانی دولتی برای رسیدگی به میراث باستانی وجود دارد اما برای مثال در عراق به دلیل پیامدهایی که تحریم ها در 20 سال گذشته داشته، این سازمان به شدت دچار کمبود منابع و نیروی مجهز و آموزش دیده است

در نهایت به عقیده کارشناسان تغییرات اقلیمی تأثیر منفی روی جوامعی که در نزدیکی آثار باستانی زندگی می کنند می گذارد. به گفته باکیرزیس «مردم ساکن در نزدیکی این آثار، حافظان اصلی میراث فرهنگی و باستانی کشورها هستند. وقتی محیط زندگی آنها به دلیل تغییرات اقلمیی غیرقابل تحمل شود، آنان مجبور به مهاجرت شده و به این ترتیب آثار باستانی مراقبین خود را از دست می دهند».

وی به برخی از اماکن باستانی مسیحیان در عراق اشاره کرد  که با خروج جوامع مسیحی به دلیل جنگ و حملات داعش و تغییرات محیطی، این آثار به ویرانه بدل شده و دیگر کسی هیچ اهمیتی به آنها نمیدهد

نکته دیگر این است که وقتی مردم محلی از نظر اقتصادی آسیب ببینند و راهی برای کسب درآمد نیابند، شروع به کندوکاو آثار باستانی برای فروختن اشیاء پیدا شده می کنند

به گفته رابسون: «وقتی مردم به دلیل بیابان زایی و دمای بالا دیگر نتوانند روی زمین کار و کسب درآمد کنند، شاهد غارت های باستان شناسی خواهیم شد». او به اتفاقات بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 اشاره می کند

عراقی ها روی موارد بسیاری ممکن است اختلاف نظر داشته باشند اما یکی از موضوعاتی که آنها را متحد می کند و باعث افتخارشان می شود تاریخ عراق به عنوان مهد تمدن است؛ پس باید در حفظ این میراث به سختی بکوشند

قنطره

مترجم: فاطمه رادمهر

 


[1] در بسیاری کشورها کارگری است که به انجام کارهای یدی مشغول است. در مقابل، کارگر یقه سفید معمولاً در محیط اداری مشغول به کار است و بیشتر پشت یک کامپیوتر یا میز نشسته است

 

نظر شما