با دستیابی به توافق اتمی بین ایران و کشورهای1+5 امیدها برای ادامهی گفتگو بین طرفین و حل اختلافات فیمابین در زمینههای دیگر، افزایش یافته و خطر وقوع جنگ و کشتار از بین رفته است. جانکری وزیر خارجهی آمریکا، از مذاکرهکنندگان ایرانی تقدیر کرد و وزیر خارجهی ایران را فردی سرسخت، حرفهای و وطنپرست خواند. اینکه هر دو طرف مذاکره تلاش بسیاری برای حلِ مسالمتآمیز مناقشهی اتمی ایران نمودند قابل انکار نیست؛ همگان تیم مذاکرهکنندهی ایران و آمریکا را بابت این موفقیت و سختکوشی مورد ستایش قرار دادند، امّا گفتگوهای توأم با عقلانیت و احترام و تلاش برای پرهیز از مناقشه و برخورد در فرهنگ اسلام از دیرباز مورد توجه و تأکید قرار داشته است.
خداوند متعال در آیه 125 سوره نحل میفرماید: «ادْعُ إِلِي سَبِيلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَه»؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن. شرطِ گفتگو و اقناع طرف مقابل یکی صبر و بُردباری است و دیگری سخن گفتن همراه با ملایمت؛ بر اساس آنچه در روایات آمده است پیامبر گرامی اسلام و ائمه ی اطهار ـ علیهم السلام ـ حتی در مقابل کسانی که به ایشان توهین کرده و رفتار ناپسند از خود به نمایش میگذاشتند نیز صبر پیشه ساخته و به نرمی برخورد میکردند. مردی از اهل شام در مجالس امام باقر رفت و آمد میکرد و میگفت:« محبت و دوستی من با تو نیست که مرا به این مجالس میکشاند؛ بلکه در روی زمین مغبوضتر از شما اهلبیت نزد من نیست؛ لکن تو را مردی فصیح السان ، دارای فضائل و نیکوکلام مینگرم، از اینرو به مجلس تو میآیم»؛ در بیان سرگذشت حضرت موسی نیز میبینیم، هنگامی که خداوند موسی را برای هدایت فرعون نزد او میفرستد سفارش میکند: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»؛ یعنی به نرمی با وی سخن بگو.
مفاد آیات و روایات همواره در تقدم صلح بر جنگ تأکید دارد؛ رهبر جامعه موظف به مصلحتاندیشی و آیندهنگری است؛ همانگونه که در صلح امامحسن ـ علیه السلام ـ رعایت مصلحت و بقای شیعیان کاملا مشهود است. نزاع و کشمکش بر خلاف طبع سلیم انسان است و آنچه انسان را از سایر حیوانات متمایز میسازد، وجود عقل و هوش در اوست و تکامل وی در سایهی تعامل صورت میگیرد نه تنازع. آیاتی همچون: «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» صلح و آشتی بهتر است، یا آیه 61 سوره انفال که میفرماید: «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا...»؛ پذیرش پیشنهاد صلح از سوی دشمن را در همه حال لازم میشمارد؛ در سیرهی پیامبران و ائمه نیز پرهیز از خشونت و اولویتدادن به گفتگو قابل مشاهده است. حضرت سلیمان هنگامی که از وجودِ سرزمینِ سبا آگاه شد، به پادشاه آن سرزمین نامه فرستاد و او را دعوت به حق نمود. این شیوهی پسندیده در پاسخ بلقیس نیز نمودار گشت؛ آنجا که با وجود قدرتِ جنگی فراوان و نیروی کافی، صلح را بر جنگ ترجیح داد و با این استدلال که جنگ و لشکرکشی نتیجهای جز فساد و تباهی در پی نخواهد داشت، راه را بر مصالحه و گفتگو نبست. همچنین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هنگامی که در صدد برآمد تا رسالت خود را به جهانیان اعلام کند، نامههای متعددی بهعنوان دعوت به اسلام برای امیران ، سلاطین ، رؤسای قبایل و شخصیتهای برجستهی مناطق مختلف جهان از جمله روم ، ایران و حبشه ارسال نمود. اتخاذ این روش حاکی از این است که شیوه ی اصلی اسلام دعوت و تبلیغ منطقی دین است نه جنگ و شمشیر؛ بعد از این مرحله است که اگر سلاطین مانع از نشر و تبلیغ اسلام در بین عامهی مردم شدند، مسلمانان میتوانند در صورت وجود شرایط لازم و إذن رسولخدا یا امام معصوم با سلاطین به جنگ بپردازند. این تنها حالتی است که در اسلام با جهاد ابتدایی روبهرو هستیم، غیر از این هرچه است جهاد دفاعی است؛ یعنی هنگامی که مسلمانان با حملهی دشمنان اسلام مواجه میشوند، وظیفه دارند از حکومت اسلامی دفاع کرده، در مقابل آنان عزتمندانه بجنگند.
امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در هر سه جنگی که در زمان خلافت ایشان رخ داد، نهایت تلاش خود را برای پرهیز از جنگ و خونریزی نمود. ایشان پیش از آغاز جنگ جمل در نامههایی که برای طلحه و زبیر فرستاد، آنان را به راه راست و پرهیز از جنگ دعوت نمود و فرمود: «به راه راست و اندیشهی درست برگردید؛ اگر چنین نکنید تنها چیزی که نصیبتان میگردد عار و ننگ است و آتش دوزخ»؛ همچنین برای عایشه پیغام فرستاد که خدای تعالی به تو دستور داده بود در خانه بنشینی و از خانه بیرون نیایی و تو این مطلب را به خوبی میدانی. جمعی تو را فریب دادند و تو فریب آنان را خوردی، در نتیجه مردم بهخاطر پیوستن به تو در بلا و دشواری افتادهاند. به خانهات بازگرد و به دنبال دشمنی و جنگ مباش. خطبه 36 نهجالبلاغه نیز به بیان تلاش حضرت برای هدایت خوارج میپردازد، تلاشی که از صبح زود تا نزدیکی غروب به طول انجامید و در پی آن نُه هزار نفر از ده هزار سرباز دشمن از کردهی خود پشیمان گشته و از راهی که آمده بودند بازگشتند. حضرت در این خطبه میفرماید:« شما را از آن میترسانم، مبادا صبح کنید در حالی که جنازههای شما در اطراف رود نهروان و زمینهای پست و بلند آن افتاده باشد، بدون آنکه برهان روشنی از پروردگار و حجت و دلیل قاطعی داشته باشید، از خانهها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شده باشید». اتخاذ این شیوه در برخورد امام حسین ـ علیه السلام ـ با سپاهیان یزید در روز عاشورا نیز قابل مشاهده است؛ امام حسین ـعلیه السلام ـ برای پیشگیری از نبرد میان دو طرف تلاش زیادی نمود و از اینکه آغازگر جنگ باشد پرهیز کرد. ایشان روز عاشورا برخی یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد، تا با آنان گفتگو کرده و با بیان حقایق و واقعیتها آنها را از خونریزی منصرف کند. آن حضرت خود نیز بارها برای اندرز سپاه کفر با بیان خطبههای روشنگر، آنان را به حفظ آرامش و پرهیز از نبرد دعوت کرد؛ ولی جز تعداد اندکی از خواب غفلت بیدار نشدند.
از دیگر نکات قابل توجه در مذاکره این است که بکوشیم همواره خود را محق و طرف مقابل را باطل ندانیم. خداوند متعال در آیه 18 سوره زمل میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...»؛ بندگان را بشارت بده، کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند؛ همچنین حدیث شریف امام علی ـعلیه السلام ـ «اُنْظُرْ اِلی ما قالَ وَ لا تَنْظُرْ اِلی مَنْ قالَ»؛ نشانهایست بر اینکه هنگام گفتگو توجه داشته باشیم، که سخنان طرف مقابل میتواند حاوی نکاتی قابل قبول و ارزنده باشد که نباید بدون توجه از کنار آن گذشت.
در آخر باید این سخن امام صادق ـ علیه السلام ـ را مدنظر قرار داد که میفرماید:« بعد از صلح با دشمنت از او سخت بر حذر باش، زیرا گاه دشمن خود را به تو نزدیک میکند تا غافلگیرت سازد، پس دوراندیش و محتاط باش».
نظر شما