حضرت سید الشهدا علیه السلام ویژگی هایی دارند که احدی جز ایشان دارا نیست. در زیارت حضرت می خوانیم: «خون قلب پاکش را در راه تو داد، تا بندگانت را از نادانی و حیرت برهاند». همه پیشوایان مکتب تشیع جان خود را در راه خدا و هدایت مردم قربانی کردند، اما تعبیر فوق تنها در رابطه با امام حسین علیه السلام بکار رفته است. همچنین به پا داشتن نماز در مورد سیدالشهدا با فروانی و تأکید آمده است؛ آنجا که می خوانیم: «گواهی می دهم که نماز به پا داشتی، زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی». این در حالی است که نخستین کسی که روح نماز را اقامه نمود، رسول خدا بود و بعد از او امیرمؤمنان و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار داشتند.

 این تکرار و تأکید در خصوص امام حسین علیه السلام، از آن روست که ایشان خود را قربانی اسلام کرد تا مردم از تاریکی جهالت و گمراهی به در آیند. وی زمینه پیدایش حجت بالغه خدا را فراهم نمود. در تاریخ آمده است که در مکه یا مدینه یکی از دوستان حضرت سر راه ایشان را گرفت و گفت: کجا می روید؟ بنی امیه شما را خواهند کشت. امام پاسخ داد: پس مردم چگونه آزمون شوند؟ بنابراین شهادت حضرت آزمونی برای مردم، مایه اتمام حجت و مشعل هدایت و نجات از نادانی و تاریکی است.

 از آنچه گفته شد بر می آید که مهم ترین درس عاشورا این است که بکوشیم خود و دیگران را از نادانی و گمراهی نجات دهیم، به آنچه می دانیم و می گوییم عمل کنیم ، هرچه بیشتر برای نزدیک شدن به آرمان و اهداف سیدالشهدا علیه السلام بکوشیم و در عین حال دیگران را با آرمان های حضرت آشنا سازیم. هیچکس نباید در این زمینه توانایی های خود را ناچیز بینگارد. چه بسیار کارها که تنها به مدد نیروی زبان و بدون به کارگیری دیگر قوای جسمی شدنی است.

اعتقاد به خدا

یکی دیگر از درس های مکتب امام حسین علیه السلام اعتقاد به خداست. از جملاتی که ایشان در روز عاشورا فرمودند، این جمله بود:« خدایا تنها تکیه گاه من در هر پریشانی تویی». اینکه انسان به خدا وثوق یابد، مطلب بسیار مهمی است که هرچند دشوار است، اما با تصمیم و تمرین حاصل شدنی است. انسانی که به خدا اعتماد کرد، از نظر روحی تکامل می یابد.

 امام حسین علیه السلام زمانی این سخن را فرمود که از نظر ظاهری برادران، فرزندان، مال و همه چیز خود را از دست داده بود و مجروح و تشنه روی خاک تفتیده کربلا قرار گرفته بود. در چنین هنگامه دشوار و پربلایی است که حضرت به خدا عرض می کند:« اللهم أنت ثِقَتی فی کل کَرب»؛ چنان می نماید که این سخن از دهان کسی بیرون آمده است که هزاران سال در وسط نعیم جاویدان بهشت بوده، این سخن در چنین وضعیت دشواری حکایت از منتهای توکل و وثوق ایشان به خدای سبحان دارد.

اما اگر فردی گمان کند توکل با تهیه اسباب طبیعی و دنیوی ناسازگار است و کم ترین تلاشی برای معاش و بهسازی زندگی خود نکند، در طریق گمراهی گام برداشته است. بلکه توکل آن است که انسان در عین تلاش و تهیه اسباب متعارف دنیوی، به مقدرات الهی دل بسپارد و به آنچه حضرت حق برایش مقدر کرده خشنود باشد. همانگونه که حضرت سیدالشهدا هنگامی که به سمت کربلا به راه افتاد، به تمام وسایل و امکانات آنروز مجهز بود و جانب احتیاط را فرونگذاشت.

مهرورزی با دشمن

حضرت سیدالشهدا هنگام ملاقات با لشکر تشنه و خسته حرّ، می توانست به راحتی آنان را از پا درآورد، ولی حضرت نه تنها چنین نکرد بلکه آنان را با تقدیم آب سیراب ساخت. امام حسین علیه السلام از خود دفاع می کرد، ولی منطق ایشان چنین نبود که هرکس دشمن ماست باید از تشنگی هلاک شود. منطق پیشوایان ما منطق هدایت افراد و نجات دادن انسان ها بود. آنان حتی نسبت به دشمنان خود در نهایت مهرورزی بودند و تمام کوشش آنان این بود که دست کم یک نفر از سپاه مقابل را به جاده حق هدایت کنند و از آتش دوزخ برهانند.

ما باید بکوشیم این منطق را به گوش جهانیان برسانیم و به دنیا بفهمانیم که اسلام، مالامال از مهرورزی، مروّت و انسانیت است. اگر موفق شویم این تعالیم نورانی را به جهانیان برسانیم، هدف حضرت سیدالشهدا تحقق پیدا می کند.

 امام رضا علیه السلام فرمودند: «خدا رحمت کند کسی که امر ما را احیا کند، علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم بیاموزد، زیرا اگر مردم به خوبی کلام ما پی ببرند، از ما پیروی خواهند کرد».

برگرفته از کتاب نسیم هدایت، نوشته مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی 

نظر شما