twitter share facebook share ۱۴۰۱ مهر ۰۹ 693

اعتراضات در ایران چیز جدیدی نیست. بزرگ‌ترین آن با انتخابات ریاست جمهوری 2009 آغاز شد و میلیون‌ها نفر در اعتراض به ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد به خیابان آمدند، تا اینکه رهبران جنبش سبز در حصر خانگی قرار گرفتند. سال 2019 با تصمیم ناگهانی دولت برای افزایش قیمت بنزین، اعتراضات گسترده‌ای شکل گرفت که به کشته شدن 1500 تن انجامید.

اما اعتراضات فعلی با چند ویژگی از اعتراضات پیشین متمایز است:

برخلاف اعتراضات قبل، دلیل اصلی نارضایتی معترضان نه اقتصادی است و نه ناشی از یک تصمیم سیاسی. شعار اصلی معترضان «زن، زندگی، آزادی» است که نشان‌دهنده مخالفت عمیق‌تر و کلی‌تر مردم با نظام جمهوری اسلامی است. تلاش همه جانبه نظام برای اسلامی کردن جامعه و مهندسی تمام جنبه‌های زندگی شهروندان، به طور پیوسته آزادی‌های مردم را در حوزه‌های عمومی و خصوصی سلب کرده است. زنان در معرض بدترین موارد نقض حقوق بشر قرار گرفته‌اند و بدن آنها به میدان نبرد سیاسی ایران بدل شده است. از این رو آزادی و کرامت انسانی در قلب مطالبات جنبش کنونی نهفته است و زنان در این جنبش به عنوان قربانیان اصلی سنت مردسالار نظام و ایدئولوژی اقتدارگرای اسلامی آن هستند. بر این اساس جنبش اخیر جنبشی برابری‌خواه، لیبرال و سکولار است و پتانسیل زیادی برای ایجاد تغییرات اساسی دارد.

ویژگی دیگر این نهضت این است که به روحانیت وابسته نیست. این بدان معنا نیست که با جنبشی ضد دینی مواجه هستیم بلکه معترضان آگاهانه از استفاده از نمادهای مذهبی یا دادن شعار علیه مذهب خودداری می‌کنند؛ ولی روحانیت در این اعتراضات جایی ندارد. در گذشته در تمام جنبش‌های سیاسی تأثیرگذار در ایران از انقلاب مشروطه گرفته تا انقلاب اسلامی، روحانیون مشارکت داشتند. حتی در جنبش سبز یک روحانی –مهدی کروبی- از رهبران اصلی جنبش بود.

نبود روحانیت در جنبش کنونی اتفاقی نیست. بسیاری از معترضان، نه تنها روحانیون حامی نظام که تمام روحانیون شیعه اعم از منتقدان خاموش و بی‌طرفان را، اساس مشروعیت نظام می‌دانند. به عقیده آنان روحانیت ظهور این نظام را تسهیل کرده و اصول، سیاست‌ها و تصمیمات آن را توجیه می‌کند. روحانیون نمایندگان شریعت هستند و حکومت مبتنی بر شریعت یک نظام حقوقی ذاتا تبعیض‌آمیز است، که در آن حاکمان با ادعای نمایندگی خدا، مردم و به‌ویژه زنان را تحت سلطه قرار می‌دهند. از این رو روحانیت نمی‌تواند در تحقق اهداف و جهان‌بینی این جنبش سهمی داشته باشد. از منظر روحانیت مطالبه حقوق برابر برای زنان، هم شریعت و هم جایگاه آنان به عنوان حافظان دین را تهدید می‌کند. حتی روحانیونی که به دلایلی با نظام مخالف هستند نمی‌توانند علنا فریاد «زن، زندگی، آزادی» سر دهند. بنابراین این جنبش را می‌توان نقطه عطفی در جدایی تدریجی روحانیت شیعه از زمره نیروهای پیشرو در جامعه ایران دانست.

برجسته کردن موضوع حجاب در این اعتراضات تصادفی نیست. جمهوری اسلامی از بدو پیدایش با زنان دشمنی داشته و حجاب اجباری بخشی از تلاش نظام در راستای کنترل و به حاشیه راندن زنان بوده است. ولی تا پیش از تظاهرات کنونی، منتقدان نظام تمایلی نداشتند که موضوع حجاب اجباری را در اولویت خود قرار داده و به عنوان یک خواست سیاسی روی آن پافشاری کنند؛ بنابراین اغلب فشار فعالان زن را برای توجه به این موضوع به عنوان ستمی که به نیمی از جامعه تحمیل می‌شود، نادیده می‌گرفتند. نوشین احمدی فعال زنان در کتاب حجاب و روشنفکران که سال 2011 منتشر کرد، نشان داد که حتی سکولارترین و لیبرال‌ترین منتقدان سیاسی و ناراضی‌های نظام، به جای تمرکز بر حجاب اجباری به عنوان یک موضوع مهم و اساسی، از اذعان به اینکه جمهوری اسلامی آزادی و کرامت زنان را با قانون حجاب اجباری زیرپا گذاشته است، اجتناب کرده‌اند. این جنبش نشان داد که تغییری اساسی در نگاه بسیاری از ایرانیان به مسئله حجاب اجباری ایجاد شده است؛ به‌طوری‌که اکنون شهروندان بیشتری مطالبه حق زنان را بهترین نقطه شروع برای مبارزه دموکراتیک خود علیه حکومت دینی می‌دانند.

از دیگر ویژگی‌های این جنبش این است که بسیاری از معترضان جوان مسیر خود را از گروه‌ها و چهره‌های اپوزیسیون سیاسی داخل و خارج کشور جدا کرده‌اند و نیازی به رهبر نمی‌بینند. یکی از شگفت‌انگیزترین ویژگی‌های جنبش کنونی این است که اکثر معترضان را جوانان زیر 25 سال تشکیل می‌دهند. اینان نه تنها خود را مخالف ایدئولوژی اسلام‌‌گرایانه می‌دانند که با طرز فکر نسل قدیمی‌تر –از جمله سیاستمداران ضد نظام- نیز بیگانه هستند. این ویژگی این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا کسی می‌تواند پیش از آنکه جنبش رو به فرسایش و فروپاشی رود، هدایت معترضان را در دست گیرد

در مجموع اینکه ماهیت، شیوه سازماندهی، رهبری و آرمان‌های اصلی جنبش با تمام اعتراضات سیاسی قبلی در جمهوری اسلامی متفاوت است. این جنبش می‌تواند تحولات مهم‌تری را در ایران در هفته‌های آینده رقم زند.

توصیه‌ها

مقامات آمریکایی و اروپایی می‌توانند نقش مهمی در کمک به جنبش ایفا کنند. برای مثال اکنون نباید تحریم‌ها را به دلیل مذاکرات هسته‌ای کاهش داد زیرا این امر از فشار بر نظام کم می‌کند. باید از هرگونه اقدامی که می‌تواند بی‌تفاوتی غرب نسبت به رنج مردم ایران تلقی شود اجتناب کرد.

*منبع: انستیتو واشنگتن

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما