به نظر می رسد ایران و عربستان به عنوان دو قدرت اصلی خاورمیانه به آتش بس رسیده اند. توافق بین دو کشور محصول پنج سال دیپلماسی است. اکنون ایران و بحرین نیز در حال گفتگو هستند و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی قرار است روز پنجشنبه به امارات سفر کند.
از این رخدادهای دیپلماتیک درس های زیادی می توان گرفت؛ نخست اینکه انزوا، تحریم و فشار حداکثری سیاستی شکست خورده است. این انزوا قرار بود رفتار ایران را تغییر دهد و تحریم ها و فشار حداکثری قرار بود برنامه هسته ای ایران را متوقف کند؛ در نهایت هم همه این سیاست ها قرار بود به تغییر نظام منجر شود.
اما هیچکدام از این اتفاقات نیفتاد؛ جمهوری اسلامی همچنان به شدت درگیر سیاست های منطقه ای خود از جمله در عراق است. متحد ایران بشار اسد همچنان در سوریه پست ریاست جمهوری را بر عهده دارد و در عرصه جهانی و در جهان عرب مورد استقبال قرار می گیرد.
در داخل کشور برنامه هسته ای ایران علیرغم تحریم ها، ترورها و خرابکاری ها به توسعه خود ادامه می دهد و در آخر حکمرانان ایران توانستند از بحران مشروعیت و اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی جان سالم به در ببرند.
اما اگر سیاست های انزواطلبانه و طرفدار تحریمِ آمریکا و عربستان جواب نداد، پس چرا اپوزیسیون همچنان بر ادامه این سیاست ها به عنوان کلید فروپاشی جمهوری اسلامی اصرار دارد؟
این هفته ائتلاف تازه تأسیس برای دموکراسی و آزادی در ایران منشور خود را برای متحد کردن ایرانیان خارج از کشور و تشریح برنامه خود برای گذار به ایرانی دموکراتیک منتشر کرد.
برنامه آنها برای انزوای ایران شامل پنج مرحله می شود که از جمله آن اخراج سفیران جمهوری اسلامی و همه وابستگان آنها در خارج و تسهیل استفاده از هر ابزاری است که به مردم ایران کمک می کند.
ولی نکته اینجاست که معنای ابزارهای کمک رسان به مردم ایران دقیقا مشخص نیست و با توجه به سابقه پروژه های تغییر رژیم در خاورمیانه، می تواند نگران کننده باشد.
این سند در میان مردم ایران که سرگرم تدارک نوروز، دست و پنجه نرم کردن با تورم و مقابله با پیامدهای اعتراضات پنج ماهه اخیر هستند، مورد توجه قرار نگرفت ولی در رسانه های تندرو مورد حمله واقع شد و حتی روزنامه اصلاح طلب شرق از این نوشت که اعضای این ائتلاف درکی از ایران و ایرانی ندارند.
شش امضا کننده این منشور به برخی از برجسته ترین چهره ها در بین جمعیت ایرانی خارج از کشور بدل شده اند و چند تن از انها در گذشته به صراحت از تحریم ها و فشار حداکثری ترامپ حمایت کرده اند. تاکنون لابی انها برای اخراج ایران از کمیسیون وضعیت زنان در سازمان ملل موفقیت آمیز بوده است؛ انها همچنین پارلمان اروپا را تحت فشار گذاشته اند تا سپاه پاسداران را سازمانی تروریستی اعلام کند.
این گروه به لابی کردن با کشورها برای تروریستی اعلام شدن سپاه ادامه می دهند اما اینکه این کارزارها قرار است چگونه به معترضان و زندانیان کمک کند مشخص نیست؛ حتی روشن نیست که پایان دادن به عضویت ایران در کمیسیون سازمان ملل یا صدور قطعنامه های غیرالزام آور اروپا چگونه می خواهد جمهوری اسلامی را از هم فروبپاشد.
با این وجود اپوزیسیون بر فشار خود تا رسیدن به انزوای کامل اقتصادی و دیپلماتیک ایران ادامه می دهد.
باید دید که تلاش انها برای اخراج دیپلمات های ایران و خانواده هایشان چه نتیجه ای خواهد داشت ولی در گذشته دیپلمات های ایرانی بارها بدلایل مختلف از عربستان و انگلیس و دیگر کشورهای جهان اخراج شده اند و این اخراج ها منجر به تغییرات دموکراتیک در ایران نشده است.
ضمن اینکه بعید است هیچ یک از شریکان اصلی تجاری ایران و هرکس که رابطه با ایران برایش مهم است، به اجرای این ایده تن دهد.
واقعیت این است که همیشه بزرگترین جرقه های تغییر در جمهوری اسلامی در پی فشارهای داخلی زده شده است نه فشارهای خارجی. جان بولتون که طرفدار سرسخت تغییر رژیم در ایران بود نتوانست کوچک ترین گامی در این راستا بردارد.
اعتراضات در ایران از سال 1999 آغاز شد، زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران به دلیل تعطیلی روزنامه سلام دست به تظاهرات زدند. یک دهه بعد در سال 2009 بزرگترین تظاهرات تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد؛ دلیل اعتراض باور گسترده تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بود. سال 2019 کاهش یارانه سوخت به شکل گیری اعتراضاتی انجامید که 1500 نفر متعاقب آن کشته شدند.
اگر اپوزیسیون می خواهد در بین جامعه ایرانی خارج از کشور مشروعیتی کسب کند و منشأ اثر باشد، باید درک درستی از سیاست پیدا کند؛ باید بفهمد که انزوا تنها سرکوب مخالفان را برای حکومت آسان تر می کند، تحریم ها به مردم عادی آسیب می زند نه به طبقه حاکم و در مورد ایران نه تحریم و نه انزوا هیچکدام سبب تغییر وضعیت نمی شود.
اپوزیسیون خارج از کشور می توانست برای وارد کردن فشار به اتحادیه اروپا جهت تسهیل اعطای ویزا به ایرانیان لابی کند تا ایرانی ها بتوانند راحت تر در خارج از کشور تحصیل کنند و مشغول به کار شوند.
می توانست از آمریکا بخواهد تحریم های بانکی و فناوری را حذف کند تا وارد کردن دارو و خدماتی که به دور زدن قطعی اینترنت کمک می کند برای ایرانیان آسان تر شود.
به عنوان کارشناس سیاسی معتقدم اپوزیسیون خارج از کشور با هدر دادن نیرو و منابع خود دستاوردی نداشته و اگر از تحولات اخیر و عادی شدن روابط ایران با سعودی درس نگیرد، در آن صورت باید از مرگ این جنبش سخن گفت.
روزانه 84 میلیون ایرانی تحت تأثیر پیامدهای سیاست های شکست خورده حاکمانشان زندگی می کنند؛ مخالفان دیگر بر این مشکلات و پیامدها نیفزایند.
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments