twitter share facebook share ۱۴۰۲ شهریور ۲۹ 509

«این آخوند برای من، شما و همه ما مشکل ایجاد می کند؛ می خواهی من  به این مشکل رسیدگی کنم؟» این سؤالی بود که صدام دیکتاتور عراق در اوت 1978 از شاه ایران پرسید. او درباره روح الله خمینی صحبت می کرد که در نجف مستقر شده بود و می خواست نظام ایران را تغییر دهد. شاه پیشنها صدام برای ترور آقای خمینی را رد کرد؛ این یکی از چند تصمیم مهمی بود که به تبدیل جنبش مخالفان به انقلاب کمک نمود

در یکمین سالگرد فوت مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، بسیاری این سؤال را مطرح می کنند که چرا این جنبش اعتراضی –که بزرگترین جنبش در چهار دهه اخیر ایران بود- نتوانست تغییراتی را که می خواست ایجاد کند و به انقلابی که ایرانیان برون مرزی بدنبال آن بودند، منجر شود؟ ولی به نظر من بهتر است این سؤال را بپرسیم که چرا حکومت موفق به فرونشاندن اعتراضات شد؟ در این مقاله برای اینکه اقدامات نظام جمهوری اسلامی را بهتر درک کنیم، به درس هایی می پردازیم که از سقوط شاه می گیریم

درس 1: قاطعانه عمل کنید و تزلزل نشان ندهید

در ایران چند دهه بود که نارضایتی وجود داشت ولی از سال 1978 بود که مردم به خیابان ها سرازیر شدند و فراخوان هایی برای سرنگونی حکومت داده شد. شاه که از پایان جنگ جهانی دوم اداره کشور را بر عهده داشت، از حرکت مردم غافلگیر شد و با مشاهده ناسپاسی انها، ناامیدی بر او مستولی گشت

او بیش از هر چیز، از سیاست جدید دولت کارتر –که بر مسئله حقوق بشر متمرکز بود و ساواک را محکوم می کرد- نگران بود. شاه آمریکا را تضمین کننده امنیت خود می دانست لذا برای اینکه روابط دو کشور خراب نشود، مجبور بود در داخل رفتار محتاطانه تری در پیش بگیرد. زندانی کردن مردم و آزار مخالفان، با برنامه سیاست خارجی کارتر تضاد داشت. شاه برای ارتقای جایگاه خود به عنوان یک رهبر مدرن، باید استانداردهای «جهان آزاد» را رعایت می کرد

مشاوران شاه خواستار اقدام قاطع او علیه تظاهرات مردم و سازمان هایی بودند که رهبری اعتراضات را در دست داشتند؛ ولی او برعکس عمل کرد. وی تلاش کرد تا با استدلال، مخالفانش را قانع کند و به رهبران احزاب و گروههای مخالف اجازه سازماندهی و فعالیت داد. وقتی دید که این کارها نتیجه نمی دهد، به تلویزیون رفت و گفت «صدای اانقلاب شما را شنیدم»؛ به فساد و بی عدالتی نظام اعتراف کرد و قول داد با فساد مبارزه کند. برقراری حکومت نظامی برای بازگرداندن نظم به کشور و در ادامه، دستگیری گسترده برخی از وفاداران شاه از جمله نخست وزیر عباس هویدا، نه تنها نتیجه نداد که به آشفتگی بیشتر در داخل حکومت منجر شد

اما رهبران جمهوری اسلامی در مقابله با مخالفان تردیدی به خود راه نمی دهند زیرا محدودیت ها و انگیزه های شاه را در باز کردن فضای کشور به روی مخالفان ندارند. برخلاف ایران شاهنشاهی، جمهوری اسلامی هیچ رابطه تجاری و دیپلماتیکی با آمریکا ندارد و روابطش با دیگر لیبرال دموکراسی های جهان پرتنش است. حامیانش هم –روسیه و چین- سوابق بدی در زمینه حقوق بشر دارند. این کشور که از اقتصاد بین الملل جدا شده، شدیدترین تحریم ها را تجربه می کند و این انزوا حکومت را به سمت مقابله شدیدتر با معترضان کشانده است

حکومت با درس گرفتن از سرنوشت شاه و تجربه دیگر حکومت های استبدادی که با ناآرامی های مردمی مواجه هستند، از پذیرش خواسته معترضان برای تغییر خودداری نموده و کنترل خود را بر زنان و جامعه مدنی شدیدتر کرده است

درس2: بجنگید زیرا زندگی و امرار معاش شما به این جنگ بستگی دارد

در آخرین ماههای سلطنت شاه در اواخر سال 1978 ارتش وظیفه برقراری نظم در کشور را بر عهده داشت اما با متحد شدن مخالفان، ارتش دیگر قادر به توقف ناآرامی ها نبود. زیرا ارتش یک نیروی جنگنده بود، نه یک سازمان مجری قانون و تسلیحات پیشرفته اش در خیابان های تهران و شهرهای دیگر کاربرد نداشت. همچنین گرچه افسران، عمدتا به شاه وفادار مانده بودند ولی این امر در مورد بسیاری از سربازان صادق نبود. سربازان از مزایایی که افسران داشتند، برخوردار نبودند؛ بنابراین راحت به مخالفت با شاه می پرداختند، از دستوران سرپیچی می کردند و دسته دسته از ارتش جدا می شدند. حتی در یک رویداد، یک سرباز گروهی از افسران را قتل عام کرد

وضعیت ارتش شاه در تضاد با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است که به استثنای مواردی نادر در بین ارتشی ها، اغلب به ولی فقیه وفادار مانده اند. عوامل سپاه و بسیج که وظیفه فرونشاندن اعتراضات را بر عهده دارند، دستورات را به طور کامل اجرا می کنند. این نیروها از بودجه و منابع خوبی برخوردار هستند؛ بودجه سپاه برای سال مالی آینده 28% افزایش یافته است

برخلاف فرماندهان شاه که وقتی اوضاع کشور رو به وخامت گذاشت، می توانستند به خارج از کشور فرار کنند، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی چنین گزینه ای را ندارند. اکثر آنها تحت تحریم های حقوق بشری هستند و سپاه در فهرست گروههای تروریستی است؛ لذا اگر از دستورات سرپیچی کنند، جایگزینی ندارند. به طور خلاصه نهادهایی که وظیفه حفاظت از نظام را بر عهده دارند، دلایل زیادی برای وفاداری به نظام دارند 

درس3: کنترل رسانه ها، کنترل توده ها

شاه سال 1973 رادیو و تلویزیون ملی ایران را تأسیس کرد که تنها منبع پخش تلویزیونی و رادیویی در کشور بود. در ظاهر این دو رسانه یکی از بزرگترین اهرم های شاه برای ترویج شایعات و روایاتی بود که در مورد اعتراضات زده می شد. ساواک هم با استفاده از رادیو و تلویزیون ملی، اطلاعات نادرست و گمراه کننده ای را پخش کرده و گاه اعترافاتی را –مشابه با اعترافات اجباری امروزی- به نمایش می گذاشت

اما در واقع کنترل شاه بر این دو رسانه تضعیف بود؛ به طوری که در نهایت کارکنان رادیو و تلویزیون پست های خود را ترک کردند. در 11 فوریه 1979 انقلابیون به مقر این سازمان هجوم بردند و روی آنتن اعلام پیروزی کردند

فعالیت ساواک در رادیو و تلویزیون ملی در مقایسه با استفاده ای که نظام کنونی از رسانه ها می کند، هیچ بود. در تظاهرات سال گذشته دولت معترضان را در استان هایی که دارای اقلیت های بزرگ قومی هستند، تروریست و تجزیه طلب معرفی کرد، با پخش ویدئوهایی درصدد تحقیر معترضان زن برآمد و مدعی حمایت گسترده مردمی از حکومت شد

اما مهمترین سلاح ایران در عرصه رسانه، شبکه ملی اطلاعات است که از شبکه های داخلی روسیه و چین الگوبرداری شده است. این سیستم به دولت این امکان را می دهد تا فعالیت های مردم را در فضای مجازی کنترل کند. از سال 2012 شبکه ملی اطلاعات با هر دور اعتراض، ارتقا یافته و اصلاحاتی در آن صورت گرفته است. پس جای تعجب نیست که با شروع اعتراضات در ماه سپتامبر، سرعت اینترنت کاهش یافت، اینستاگرام و واتساپ مسدود شد و برقراری ارتباط مؤثر با دنیای خارج تقریبا غیرممکن گشت

گزارش های اخیر حاکی از پیشرفت بیشتر این شبکه است؛ برای مثال حکومت اکنون می تواند اپراتورهای اینترنت همراه را در استان های ناآرام، در روزها و مناسبت های خاصی قطع کند

منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر   

نظر شما