twitter share facebook share ۱۴۰۲ دی ۱۳ 436

از دیرباز همگان امارات را با دو ویژگی می شناختند: زرق و برق و مصرف گرایی، و منابع عظیم نفتی؛ ولی در دو دهه اخیر این شهرت دستخوش تغییر شده است. در دوران ریاست محمد بن زاید، امارات متحده عربی میلیاردها دلار صرف نوسازی ارتش کرده و به چیزی تبدیل شده است که جیمز متیس وزیر دفاع سابق آمریکا آن را «اسپارت کوچک» می نامد. امارات همچنین خود را به مرکز مالی خاورمیانه تبدیل کرده و با تمام بازیگران منطقه از جمله اسرائیل و قدرت های جهانی به ویژه آمریکا، رابطه کاری ایجاد کرده است

جاه طلبی امارات این است که شبیه سنگاپور شود؛ یعنی با تکیه بر قدرت اقتصادی خود، آسیب پذیری جغرافیایی اش را جبران کند. برای این منظور امارات قراردادهای تجاری زیادی را بسته، در پروژه های خارج از کشور سرمایه گذاری کرده و خود را به مقصد گردشگری و ترانزیتی جهان تبدیل نموده است

اگر امارات بتواند به این جاه طلبی خود جامعه عمل بپوشاند، آنوقت می توان آن را با سلسله مدیچی که از قرن پانزده تا هجده بر فلورانس حکومت می کرد مقایسه کرد. مدیچی ها قلمرو زیادی نداشتند و هیچوقت در مرکز جنگ ها و درگیری های اروپا نبودند، اما با استفاده از تجارت و بانکداری توانستند در همسایگی با امپراتوری های بزرگ، به بازیگری اصلی و تأثیرگذار بدل شوند. آنها با فرانسه اتحادی پایدار برقرار کردند، روابط دیپلماتیک قوی خود را با انگلیس حفظ نمودند و رابطه با امپراتوری روم را تقویت کردند. به این ترتیب فلورانس به کانون فعالیت های اقتصادی، اکتشافات علمی و دستاوردهای فرهنگی بدل شد

امارات امتیازاتی دارد که می تواند به این کشور در راه تحقق جاه طلبی خود کمک کند: جمعیت تحصیلکرده، موقعیت جغرافیایی خوب، ذخایر قابل توجه نفت و گاز و ثروت فراوان. مدل حکومتداری این کشور سکولار است و برخلاف همسایگانش با ادیان مختلف مدارا می کند. امارات در تحقق برنامه جو بایدن برای راه اندازی کریدور اقتصادی خاورمیانه –که هند را به اروپا متصل می کند- نقش مهمی دارد و به لطف سرمایه گذاری هایش، با قدرت های نوظهور همچون برزیل، هند و اندونزی پیوندهای محکمی برقرار کرده است. حتی روابط خود را با اسرائیل عادی نموده و علیرغم اعتراضات مردمی به جنگ غزه، به روابط اقتصادی و دیپلماتیک با آن کشور ادامه می دهد

ولی امارات برای تحقق برنامه های خود محدودیت هایی نیز دارد: به شدت به نفت وابسته است و برای کربن زدایی سریع تحت فشار قرار دارد. این کشور همچنین برای پیشبرد برنامه های خود باید از رادیکالیسم اسلامی و بی ثباتی در منطقه جلوگیری کند. امارات پیشتر شاهد حملات نیروهای نیابتی ایران بوده و با تهران مناقشه ارضی دارد؛ با قطر در رقابت است و با چالش های مهمی از سوی ریاض روبرو است. عربستان در تلاش است تا به بازیگر مهمی در عرصه سیاسی، اقتصادی و انرژی خاورمیانه بدل شود؛ این کشور برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و جذابیت بیشترِ بازارِ سعودی برای کشورها و شرکت های خارجی، دست به سرمایه گذاری های زیادی زده است. بسیاری از سیاست های اقتصادی بن سلمان می تواند بر وضعیت و جاه طلبی امارات تأثیر منفی بگذارد

مدیچی ها علیرغم رقابت با کشورهای بزرگتر، قدرت خود را حفظ کردند. ثروت، تخصص و قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی، به آنها این امکان را داد تا در سیاست بین الملل به بازیگری مهم بدل شوند و بتوانند با شخصیت ها و حاکمان بانفوذ سراسر اروپا ارتباط برقرار کنند. ولی نفوذ سیاسی مدیچی ها با نزاع بین اعضای خاندان بود که کاهش یافت و به نیروهای خارجی امکان داد تا بتوانند خواسته های خود را بر مدیچی ها تحمیل کنند. در نهایت سال 1737 آخرین فرمانروای مدیچی بدون وارث درگذشت و این سلسله پایان یافت

امارات می تواند با مشکلات مشابه با مدیچی ها روبرو شود؛ از آنجا که این کشور نیز توسط یک خاندان اداره می شود، برادران، عموها و عموزادگان ممکن است در آینده برای بدست گرفتن رهبری با یکدیگر وارد نزاع شوند. اگر رئیس دولت بدون نام بردن از فرد مشخصی به عنوان جانشین خود بمیرد، این درگیری های داخلی می تواند سبب تضعیف امارات شود و کشورهای دیگر از این فرصت برای کنار گذاشتن امارات از رهبری خاورمیانه استفاده کنند. ولی در حال حاضر به نظر نمی رسد که امارات فرجامی مشابه با خاندان مدیچی را تجربه کند. محمد بن زاید اطمینان داده است که اعضای خاندان در کنار هم هستند و در کنار پنج برادر خود بر اساس اجماع حکومت می کنند. شش برادر توافق کرده اند که پسر بن زیاد (خالد بن محمد) جانشین او باشد و همین امر انتقال آرام قدرت را تضمین می کند. تا زمانی که خاندان متحد بماند و به نحو احسن اداره شود، کشور این توان را خواهد داشت که نفوذ و جایگاه خود را در منطقه ارتقا دهد

 

امارات رسما سال 1971 و پس از اعلام بریتانیا مبنی بر خروج از شرق سوئز ایجاد شد. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان (پدر حاکم فعلی امارات) حاکم ابوظبی، این امارت را با دبی و پنج امارت دیگر ادغام کرد و اولین رئیس دولت در امارات متحده عربی شد. از آنجا که امارات بین ایران و عربستان قرار دارد، می توانست از رقابت این دو قدرت منطقه ای آسیب ببیند ولی شیخ زاید تا زمان مرگش در سال 2004 توانست در روابط خود با این دو کشور تعادل برقرار کند، با تمام همسایگان همکاری نماید و در درگیری هایی همچون جنگ ایران و عراق بی طرف بماند

حملات 11 سپتامبر امارات را در شوک فروبرد و این کشور را مجبور به واکنش کرد. این واقعیت که دو تن از هواپیماربایان شهروند امارات بودند، نشان داد که موضع انفعالی این کشور، به افراط گرایان اسلامگرا اجازه داده است تا در امارات فعالیت کنند. در نتیجه این امر دولت شروع به پاکسازی جامعه از نفوذ اسلامگرایان رادیکال کرد؛ قوانینی وضع نمود که رهبران مذهبی را از بحث های سیاسی منع می کرد و جلوی اسلامگرایان محافظه کار را از انتشار مطلب می گرفت. اصلاحات آموزشی و بازنگری برنامه های درسی برای از بین بردن تأثیرات اسلام گرایان، شتاب گرفت و تحت فشار آمریکا انتخابات شورای ملی فدرال برگزار شد

امارات روابط با آمریکا را برای مقابله با چالش های امنیتی منطقه حائز اهمیت می دید. در زمانی که محمد بن زاید وزارت دفاع را بر عهده داشت، امارات شروع به تقویت روابط خود با آمریکا کرد و در جنگ افغانستان در کنار نیروهای ناتو و ایالات متحده قرار گرفت. پیوستن به ائتلاف آمریکا، به سربازان اماراتی امکان کسب تجربه عملیاتی داد و در پی آن امارات به یک قدرت نظامی بدل شد

یک دهه بعد با شروع اعتراضات در جهان عرب، بن زاید و برادرانش بر این باور بودند که اخوان المسلمین پشت این ناآرامی هاست. آنها می ترسیدند که اسلام گرایان مدل حکومتداری سکولار امارات را به چالش کشیده و به نارضایتی ها در این کشور دامن بزنند. وقتی بحرین در فوریه 2011 به بهار عربی پیوست، امارات به سرعت 500 سرباز به منامه فرستاد. سربازان اماراتی در کنار نیروهای سعودی به بحرین کمک کردند تا تظاهرات را سرکوب کند؛ به این ترتیب سلطنت بحرین پابرجا ماند. امارات در داخل نیز اعضای یک گروه اسلامگرا به نام اصلاح را به سازماندهی کودتا متهم کرده، دستگیر نمود؛ گروه اخوان المسلمین را در سال 2014 سازمانی تروریستی نامید و پس از آنکه محمد مرسی –از اعضای اخوان المسلمین- به ریاست جمهوری مصر رسید، امارات از کودتای نظامی و برکناری مرسی حمایت نمود.

وقتی امارات دید که اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا، از حسنی مبارک -رئیس جمهور مصر و متحد دیرینه واشنگتن- در مواجهه با انقلابیون حمایت نکرد، به این نتیجه رسید که ایالات متحده به امنیت خاورمیانه متعهد نیست. پس از آنکه اوباما به خط قرمزی که خود در استفاده سوریه از تسلیحات شیمایی ترسیم کرده بود پایبند نماند، امارات دلسردتر شد و پس از آن شروع به تنوع بخشیدن به شریکان سیاسی خود کرد و با چین پیوندهای اقتصادی برقرار نمود. همچنین شروع به استفاده از ارتش برای نمایش قدرت سخت خود در منطقه و تضعیف اسلامگرایان کرد

امارات به تأسی از ایران سال 2012 به پرورش گروههای مسلح روی آورد تا علیه اسلام گرایان در مصر، لیبی، سودان، سوریه، تونس و یمن بجنگند و از این گروهها حمایت مالی، نظامی، لجستیکی و دیپلماتیک کرد. این مداخلات به طولانی شدن درگیری های مختلف خاورمیانه و شمال آفریقا منجر شد و کار گروههای اسلامگرای پیشرو مانند اخوان المسلمین را برای کسب قدرت با مشکل مواجه کرد

مداخله این کشور در یمن در سال 2015 تصویری واضح تر از مداخلات امارات را در منطقه نشان می دهد. در آن سال امارات به ائتلاف عربی پیوست تا با حوثی های مورد حمایت ایران مبارزه کند؛ در عین حال به آمریکا در مبارزه با داعش و القاعده در شبه جزیره عربستان کمک می کرد –هردو گروه در یمن فعالیت دارند- امارات از جنگ داخلی یمن برای مقابله با اخوان المسلمین و حمایت از شورای انتقالی جنوب یمن که بدنبال خودمختاری هستند، استفاده نمود. در طول جنگ تنش بین شورای انتقالی جنوب و دولت مورد حمایت عربستان، منجر به بروز جنگ قدرت بین این دو گروه شد و باعث شد که توجه و منابع ائتلاف، از جنگ با حوثی ها دور شود. به این ترتیب مشارکت پنج ساله امارات به بدتر شدن جنگ یمن کمک کرد و پیامدهای ویرانگری داشت

بن زاید نگران این نبود که به خاطر شرکت در جنگ یمن به شهرت کشورش آسیب وارد شود زیرا به درستی می دانست که مردم و سیاستگذاران غربی، اسلامی سیاسی را با اسلام جهادی مساوی می دانند. لذا توانست این تصویر را از خود به جهان غرب ارائه دهد که کشوری است که در برابر افراط گرایی مذهبی می ایستد. به عبارت دیگر امارات توانست با ارائه خود به عنوان دشمن افراط گرایی، حمایت مداوم غرب را کسب کند و قدرت خود را گسترش دهد

 

جاه طلبی های امارات باعث تشدید رقابت های منطقه ای شده است؛ یکی از این رقیبان قطر می باشد. ظهور قطر به عنوان یکی از قدرت های منطقه، در دهه 1990 در پی توسعه منابع گاز طبیعی این کشور شکل گرفت و نشان داد که حاکمان قطر علیرغم گرایش به اسلام سیاسی می توانند کیفیت زندگی شهروندان خود را بالا ببرند. قطر به پناهگاهی امن برای رهبران اسلامگرا بدل شده و از گروههایی همچون اخوان المسلمین، حماس و رهبران ارشد طالبان حمایت می کند

تنش بین قطر و امارات در دهه اول قرن جاری افزایش یافت. در جریان قیام های بهار عربی در سال 2014 امارات سفیر خود را –به دلیل حمایت قطر از نیروهای اسلامگرا- فراخواند. سال 2017 امارات در کنار بحرین، مصر و عربستان قطر را محاصره کرد و پس از گذاشتن 13 شرط این محاصره را برداشت

امارات بر این باور بود که با این محاصره، قطر تسلیم خواسته های ابوظبی و ریاض خواهد شد ولی اینگونه نشد. ترکیه به قطر کمک غذایی کرد و از این کشور پشتیبانی نظامی نمود؛ ایران نیز به قطر مواد غذایی فرستاد و به پروازهای قطر ایرویز اجازه استفاده از حریم هوایی خود را داد. این محاصره همچنین موجب تقویت همکاری های اقتصادی قطر و آمریکا و نزدیکی بیشتر دوحه به واشنگتن شد. در نهایت پس از سه سال و نیم تحریم، عربستان، مصر و امارات مجبور به پایان محاصره شدند و این درحالی بود که قطر به شروط 13 گانه آنها هیچ توجهی نکرد

عربستان نیز همیشه دوست و شریک خوبی برای امارات نیست و حتی برخی از اولویت های سعودی در تضاد مستقیم با امارات با قرار دارد. رقابت علمی و اقتصادی بین این دو کشور، تشدید شده است و هر دو کشور می کوشند در جهانگردی، تجارت و اکتشافات فضایی گوی سبقت را از دیگری بربایند. آنها همچنین برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و دوری از اقتصاد مبتنی بر نفت، با هم رقابت می کنند. گرچه عربستان 30 سال دیرتر از امارات این تغییرات را شروع کرده ولی به سرعت پیش می رود و سعی می کند همسایگان خود را در این رقابت شکست دهد. به عنوان مثال سال 2021 اعلام کرد که شرکت های بین المللی که با دولت سعودی قرارداد دارند، باید تا سال 2024 دفاتر مرکزی خود را در منطقه خلیج فارس، به ریاض انتقال دهند؛ این درحالی است که اغلب این شرکت های چندملیتی در امارات دفتر دارند. گرچه عربستان توانسته توجه سرمایه گذاران را برای اجرای طرح های خود جلب کند ولی امارات همچنان در رها شدن از وابستگی به نفت از عربستان بسیار جلوتر است

امارات هفته کاری خود را با هفته کاری غرب هماهنگ کرده –در عربستان و بیشتر نقاط خاورمیانه هفته کاری از یکشنبه آغاز می شود- و با افتتاح یک کنیسه به ترویج تساهل بین ادیان مختلف ادامه داده است. اعطای شهروندی و اقامت دائم به برخی از مهاجران از دیگر اقدامات این کشور می باشد؛ این امتیازی است که خارجی ها نمی توانند در سایر کشورهای خلیج فارس بدست آورند

امارات روابط گسترده ای با آمریکا دارد و واشنگتن امنیت امارات را تأمین می کند. رهبران امارات برای ایجاد روابط قوی تر با هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه می کوشند و میلیون ها دلار برای لابی و ایجاد روابط نزدیک تر با مقامات دولتی در سراسر طیف های سیاسی هزینه کرده اند. هدف نهایی امارات امضای یک توافق امنیتی دوجانبه با آمریکا است که بر اساس آن واشنگتن امنیت امارات را تضمین کرده و متعهد به حفاظت مستقیم از این کشور شود. البته اکنون امضای چنین توافقی بسیار دور به نظر می رسد ولی بن زاید امیدوار است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ترامپ بر سر کار بیاید و با امارات به سازش برسد

حتی اگر آمریکا به امارات ضمانت امنیتی بدهد، نمی تواند مطمئن باشد که این کشور برای تحقق منافع خود دست به اقدامی که مخالف میل و خواست واشنگتن است نزند. بن زاید و برادرانش همچنان درحال ایجاد روابطی عمیق با دشمنان آمریکا هستند. امارات در جنگ روسیه و اوکراین موضعی بی طرف گرفته، از دادن رأی محکومیت به روسیه در سازمان ملل خودداری کرده و با شرکت چینی هواوی برای توسعه فناوری 5جی به توافق رسیده است. روسها تعطیلات خود را در شهرهای امارات سپری می کنند و دارایی های خود را به بانک های اماراتی می سپارند. تجارت بین امارات و روسیه سال 2022 تقریبا 68% رشد یافت. پس از حمله نیروهای نیابتی ایران به کشتی ها در خلیج فارس و حمله به تأسیسات نفتی عربستان در سپتامبر 2019 امارات یکی از مقامات بلندپایه خود را برای کاهش تنش ها به تهران فرستاد. در نتیجه این گفتگوها امارات روابط تجاری خود را با ایران ازسر گرفت؛ امروزه امارات بزرگترین شریک تجاری جمهوری اسلامی در منطقه است

ولی این رابطه مانع از حمله نیروهای نیابتی ایران در یمن به فرودگاه ابوظبی در ژانویه 2022 نشد. این حملات نشان داد که حتی تنش زدایی با ایران امنیت امارات را تضمین نخواهد کرد. در نتیجه این امر رهبران امارات همزمان با اسرائیل وارد شراکت شدند و با امضای توافق ابراهیم در سال 2020 رابطه با اسرائیل را عادی کردند

توافق ابراهیم نقطه عطفی بود که نشان داد امارات به جای اهداف و آرمان های عربی و منطقه ای از جمله آینده فلسطین، بر منافع خود متمرکز است. از جمله مسائلی که امضای این توافق را تسهیل کرد، نگرانی مشترک امارات و اسرائیل از نیروهای نیابتی ایران، خطر رادیکالیسم اسلامی و خطر گروههای اسلامی مسلحی همچون حماس بود. همچنین نگرانی از این امر بود که در صورت حمله ایران، آمریکا به آنها کمک نخواهد کرد. بنابراین جای تعجب نیست که امارات امیدوار است حماس –که پیوندهایی با اخوان المسلمین دارد- ریشه کن شود. حمله حماس به اسرائیل، به امارات ثابت کرد که اسلام گرایان یک تهدید هستند؛ به همین دلیل است که این کشور از زمان اغاز جنگ غزه، بر روابط خود با اسرائیل تأکید کرده است  

البته پاسخ نظامی اسرائیل به حمله حماس، موجب شد تا امارات خواهان آتش بس شود و تا این کار صورت نگیرد، از مشارکت و گفتگوی بیشتر با اسرائیل خودداری ورزد؛ ولی همزمان به تلاش های خود برای حذف حماس ادامه دهد و از محمد دحلان رهبر سابق تشکیلات خودگردان بخواهد که پس از پایان جنگ، اداره نوار غزه را بر عهده بگیرد

توافق ابراهیم تنها به افزایش همکاری دفاعی امارات و اسرائیل منجر نشد، بلکه تقویت همکاری های اقتصادی را نیز در پی داشت. این توافق امکان مشارکت اقتصادی، فناوری و تجاری دوجانبه را در زمینه های مختلف از جمله انرژی، گردشگری و بهداشتی ایجاد کرد؛ امارات را برآن داشت تا محدودیت های ویزا برای اسرائیلی ها را لغو کند و یک توافقنامه تجارت آزاد با اسرائیل امضا نماید. توافق ابراهیم همچنین این فرصت را برای امارات فراهم کرد تا روابط اقتصادی عمیق تری را با آمریکا ایجاد کند. ولی این توافق برای ارزش های دموکراتیک مفید نبوده است؛ امارات از نرم افزارهای جاسوسی پگاسوس ساخت اسرائیل برای هک مخالفان، روزنامه نگاران و –آنگونه که گاردین می گوید- تلفن بوریس جانسون نخست وزیر سابق بریتانیا استفاده کرده است. مقامات امارات 87 فعال مدنی اماراتی را به دلیل برپایی اعتراضات مسالمت آمیز به جرائم تروریستی متهم کرده اند و بسیاری از آنها در زندان هستند ولی درکل شهروندان اماراتی از رفاه و آسایشی که نسبت به دیگر مردمان خاورمیانه دارند، راضی به نظر می رسند

اینکه بیشتر جمعیت امارات را خارجی ها تشکیل می دهند، می تواند چالش هایی را برای حاکمان در آینده ایجاد کند. جمعیت امارات 9.3 میلیون نفر است که حدود 665000 نفر از انها اتباع امارات هستند؛ 8.7 میلیون باقی مانده کارگران مهاجری هستند که اکثر آنها قراردادهای کاری موقت دارند و از جنوب و جنوب شرق آسیا آمده اند. این کارگران بخشی از سیستم کاری کفالت هستند؛ این سیستم توسط گروههای حقوق بشری مورد انتقادات گسترده ای قرار گرفته است زیرا کارگر مهاجر را در معرض سوء استفاده و شرایط کاری استثمارگرانه قرار می دهد. گرچه مقامات امارات قوانینی را برای رسیدگی به این مشکل وضع کرده اند ولی این قوانین به ندرت اجرا می شود و الگوی برده داری همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال کارگران مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و در نتیجه این امر دولت هایی مانند دولت فیلیپین گاهی از استخدام کارگر زن توسط امارات جلوگیری می کنند. باتوجه به این شرایط بعید است که این کارگران در آینده نزدیک خطری جدی برای دولت امارات ایجاد کنند

سال 2010 ابوظبی برنامه چشم انداز 2021 امارات را منتشر کرد که بهبود آموزش، توسعه فناوری، زیرساخت ها و اقتصاد کشور را در دستور کار قرار می داد. از آن زمان امارات دانشگاهها و فرودگاهها را گسترش داد، سیستم مالیاتی خود را بازنگری کرد، ویزاهای جدید و بلند مدت با هدف جذب کارگران بسیار ماهر داد و یک برنامه فضایی را در دستور کار قرار داد که در خاورمیانه بی نظیر بود. ولی برنامه چشم انداز 2021 در چند مورد موفق نبود؛ از جمله آنها اصلاحات کاری بود که طی آن شهروندان اماراتی بیشتر بتوانند جذب بازار کار شوند و تغییر کارفرما برای کارگر آسان تر گردد. گرچه امروزه امارات به اندازه قبل به نفت وابسته نیست ولی نفت همچنان 15% از اقتصاد امارات را تشکیل می دهد؛ صنعت بانکداری و گردشگری کشور نیز گرچه قوی است ولی با ظهور رقیبانی همچون عربستان تحت فشار فزاینده قرار گرفته است

حالا امارات از طرح چشم انداز 2071 رونمایی کرده که بسیار بلندپروازانه تر از چشم انداز 2021 است. در این طرح دولت قرار است برای تنوع بخشیدن به اقتصاد در زمینه بهداشتی، آموزشی و فناوری سرمایه گذاری بیشتری کند و برای دور شدن از سوخت های فسیلی به سختی تلاش نماید. در اجلاس COP28 که در امارات برگزار شد، 200 کشور از جمله امارات با کربن زدایی موافقت کردند

برنامه های محمد بن زاید برای اینده ریشه در یک مسئله ساده دارد: بقا. خاورمیانه محیطی است آمیخته با خشونت و هرج و مرج و امارات به عنوان یک کشور کوچک، در برابر آشفتگی ها آسیب پذیر است؛ بنابراین برای تضمین پایداری حکومت خاندان و طول عمر کشور، نیاز به قدرت و ثروت بیشتری دارد. تا اینجا بن زاید به خوبی نقش خود را ایفا کرده است و امارات درست مانند مدیچی ها به الگویی تبدیل شده که چگونه یک کشور کوچک می تواند در سیاست و اقتصاد بین الملل نقشی بزرگ ایفا کند. اما مدیچی ها از هم پاشیدند زیرا خاندان وحدت خود را از دست داد؛ اختلاف بر سر وراثت و جانشینی در کنار مخالفان داخلی، این سلسله را تضعیف کرد. در عین حال ظهور دیگر خاندان های قدرتمند در ایتالیا، برتری مدیچی ها را به چالش کشید. وقتی دولت شهرهای مجاور قدرت گرفتند، باعث شدند که مدیچی ها توانند همچون گذشته از اهرم های سیاسی خود استفاده کنند. در نهایت ظهور رهبرانی که نسبت به اسلاف خود هوش و استعداد کمتری داشتند، باعث شد خاندان مدیچی متحمل خسارات مالی و سیاسی قابل توجهی شده و نابود گردد

بن زاید و برادرانش با تنش های مشابهی روبرو هستند؛ خاندان درحال حاضر باهم اتحاد دارند و درکنار هم هستند ولی سابقه درگیری داخلی در بین آنها وجود دارد. این کشور توسط دیگر مدعیان منطقه ای احاطه شده و درگیری در دیگر کشورها می تواند به مرزهای امارات هم سرایت کند. امارات همچنین با چالش هایی روبرو است که مدیچی ها آن چالش ها را نداشتند؛ آمریکا ممکن است شریک امنیتی خوبی برای امارات نباشد و تغییرات اقلیمی در درازمدت منجر به افزایش شدید دما و خشکسالی شود و شبه جزیره عربستان را غیرقابل سکونت کند

با توجه به این شرایط بهترین راه برای بقای کشور، ایجاد یک چارچوب امنیتی منطقه ای است. امارات هرچقدر هم قدرتمند شود، بقای آن وابسته به عربستان و ایران و ترکیه است و آمریکا و دیگر شریکان خارجی هرچقدر قول حمایت بی پایان دهند، از این کشور محافظت نخواهند کرد

مترجم: فاطمه رادمهر

منبع: فارین افرز

نظر شما